مشکلات ناشی از آفت کشها
مقاله مشکلات ناشی از آفت کشهادارای 90 صفحه و در قالب ورد و قابل ویرایش می باشد که بخشی از متن و فهرست آن را در ادامه برای مشاهده قرار داده ایم و در صورت نیاز به داشتن کل این پاورپوینت می توانید آن را دریافت نموده و از آن استفاده نمایید
فهرست:
نیازهای انسان و منشاء آفات
مشکلات ناشی از آفت کش ها
تعریف کنترل بیولوژیک
تاریخچه کنترل بیولوژیک
مشاهدات اولیه و گسترش مبانی
فصل اول (انواع اهداف ، عوامل و روش های کنترل بیولوژیک )
اهداف مبارزه بیولوژیک
انواع مبارزه بیولوژیک
حشرات یارازیئوئید
بندپایان و سایر مهرگان شکارگر
عوامل بیماری زاد نماتد های بند پایان
گیاهخواران و پاتوژن های علف های هرز
مبارزه ی بیولوژیک بیماری های گیاهی
روش های کنترل بیولوژیک
فصل دوم ( زیست شناسی و دینامیزم جمعیت عوامل بیماری زا )
فرآیند های اساسی در زیست شناسی پاتوژن
همه گیر شناسی ( Epizootiology ) بیماری های بند پایان
بیماری های باکتریایی در بندپایان
ویروس های بیماری زا در بندپایان
قارچ های بیماری زا در بند پایان
پروتوزوهای بیماری زا در بند پایان
نماتد های بیماری زا در بند پایان
شواهدی از تاریخ مقدمه
نیازهای انسان و منشاء آفات
بخشی از متن:
جمعیت انسان در کره زمین بسیار زیاد است و روند رو به افزایش نیز دارد. بشر برای تامین نیاز های خودخواهانه اش و به خاطر ایجاد مزارع گسترده تر و بهره برداری بیشتر، اکوسیستمهای طبیعی را به سرعت بر هم زده و موجب تخریب جنگل ها،نابودی خاک و گیاهان خودرو و حیات وحش می گردد. روشهای بهره برداری و متکی بر تکنولوژی ماشینی و مواد شیمیایی مصنوعی، ممکن است در کوتاه مدت پر بازده باشند
اما مسلماٌ پایدار نبوده و آلاینده محیط خواهند بود. امروزه ثابت شده است که باید برای جانوران وحشی و گیاهان خودرو نیز حق حیات قایل شد و در فضای موجود سهمی نیز برای آنها منظور نمود. بنابراین تولید بیشتر و در عین حال حفظ محیط زیست دو موضوعی است که هماهنگی آنها در آغاز قرن بیست و یکم مورد نوجه انسان خواهد بود. کنترل بیولوژیک آفات ، پاسخی است طبیعی به بخشی از این برنامه که کنترل پایدار به ارمغان آورده و برای محیط زیست نیز ناآلاینده محسوب می گردد.
آفات از کجا ناشی می شوند؟ وجود بعضی از آفات معلول روشهای کشت و کار است،دفاع طبیعی گیاهان از قبیل خشن یا نامطبوع بودن آنها برای آفات، طی برنامه های اصلاح نباتات کاهش یافته است. گیاهان در سطوح بسیار وسیع در زمانهای مشخص کاشته و برداشت می شوند. این تغییرات به صورت بالقوه شرایط را برای افزایش جمعیت گیاهخواران مساعد می سازند. برخی از عوامل گیاهخوار محلی به گیاهان غیر بومی سازگاری یافته و به صورت آفت در می آیند. برای مثال در آفریقای جنوبی ۶۸% از ۱۸۸ بند پای آفت که روی ۱۴ نوع گیاه زراعی وارداتی فعالیت می کنند
، گونه هایی هستند که قبلاٌ با این گیاهان ارتباطی نداشته اند در مواردی نیز آفت جدید همراه با گیاهان زراعی به صورت ناخواسته به منطقه جدیدی وارد می شوند و چون دشمنان طبیعی آنها در منطقه جدید حضور ندارند،فارغ از کنترل طبیعی،به سرعت تکثیر یافته و به صورت طغیانی خودنمایی می کنند .از سال ۱۸۵۰ تاگنون،تعداد حشرات غیر بومی در آمریکا ده برابر شده است. از این گروه بیش از ۲۰۰ گونه به صورت آفات کم اهمیت تر در آمده اند.
خاستگاه آفات غیر بومی آمریکا توسط سیلر مورد بحث قرار گرفته است. در ایالات متحده آمریکا ۳۹% از آفات حشره ای نباتات زراعی و ۲۷% از آفات جنگل ۷% از آفات دامی ،۳۱% پاتوژنهای سبزیجات،۷۳% از علفهای هرز مزارع و ۴۱% از علفهای هرز مراتع از گونه های غیر بومی می باشند. باید دانست علفهای هرز نیز همانند بند پایان آفت، با ورود به منطقه جدید، در غیاب دشمنان طبیعی خود،بلامنازع تکثیر و گسترش می یابند. در ضمن علفهای هرز بر خلاف بسیاری از بند پایان غیر بومی، غالباٌ برای اهداف مختلف و به صورت عمدی وارد امریکا شده اند.
بررسی منشاء آفات نشان می دهد که چاره مشکلات مربوط به آفات در تغییر و اصلاح روشهای زراعی نهفته است. به طوری که موجب کاهش محصول نگردد و در عین حال دشمنان طبیعی آفت حفظ شوند و هر جا که ارتباط دشمنان طبیعی با آفات گسسسته شده است،مجدداٌ به طریق مقتضی برقرار گردد. روشهای دستیابی به اهداف فوق شامل حفاظت از دشمنان طبیعی و حمایت از اکوسیستم در برابر دخالت گونه های مهاجم غیر بومی از طریق حفاظت،افزون سازی معرفی دشمنان طبیعی،موضوعات مورد بحث این کتاب هستند. مشکلات ناشی از آفت کشها
مصرف آفت کشهای شیمیایی برای کنترل بسیاری از آفات سهل تر از به کارگیری روشهای کنترل بیولوژیکی است، زیرا استفاده از آفت کشهای شیمیایی نیازی به اطلاع از خاستگاه اکولوژیک آفات ندارد. آفت کشها را می توان به دفعات مورد نیاز برعلیه آفات یا قارچها به کاربرد و آنها را برای دوره ای محدود نیز تحت کنترل درآورد. مصرف سموم در دنیا از اوایل سال ۱۹۵۰تاکنون دوازده برابر شده است
و هزینه ای که کشاورزان آمریکایی برای خرید مواد دفع آفات به ویژه در کنترل علفهای هرز وبیماریها موفق عمل کرده اند اما درموارد بسیاری، از جمله کنترل آفات حشره ای پنبه در بسیاری از کشورها تأثیر نداشته اند. به خاطر پرهیز از نتایج منفی کاربرد آفت کشها شامل عدم کنترل آفات، آلوده سازی محیط زیست و عوارض سوء برسلامتی انسان بسیاری از کشورها برآن شده اند تامصرف سموم را کاهش دهند.
مشکلات کاربرد آفت کشها زمانی ملموس
می شود که آفتی کنترل نشود و یا سبب طغیان جدیدی شود. مقاومت آفات در برابر آفت کشها یکی از عوامل مؤثر در عدم تأثیر سموم است. مقاومت در آفات در اثر تفاوت واکنش حیاتی افرادی از یک جمعیت در برابر یک سم بروز می کند، از جمله ممکن است سم را به سرعت خنثی ساخته و مانع از ورود آن به بدن شود. چنین افرادی، طی چند نسل زیاد شده و جمعیت مقاومی را به وجود می آورند که تحت تأثیر همان آفت کش و حتی سموم دیگر از بین نمی روند. از سال ۱۹۴۵تعداد حشرات، علفهای هرز و اخیراً پاتوژنهای گیاهی که دربرابرآفت کشها مقاوم شده اند به شدت افزایش یافته است.
یکی دیگر از دلایل طغیان آفات، نابودی دشمنان طبیعی آنها در اثر مصرف آفت کشها است. بسیاری از آفات یا آفات بالقوه، توسط دشمنان طبیعی از طریق شکارگیری، پارازیتیسم، بیماریزایی و یا واکنش های آنتاگونیستی کنترل می شوند. این عوامل مفید غالباً در برابر سموم حساس تر از آفات بوده ودر اثر سمپاشی از بین می روند
. برای مثال: حشره کشها، حشرات مفید را و کنه کشها، کنه های شکارگر را از بین می برند. همچنین قارچ کشها قارچهایی را که گیاهان در مقابل عوامل بیماریزای گیاهی حفاظت می کند نابود ساخته و حتی روی قارچهایی که بندپایان را تحت تأثیر قرارمی دهنداثر نامطلوب دارند. وقتی دشمنان طبیعی در اثر مصرف سموم از بین رفتند، عوامل زیان آور ذیربط بلامعارض زندگی کرده و در نتیجه با جمعیت زیادتری طغیان خواهد کرد. برای مثال طغیان زنجرک قهوه ای برنجNilaparvata lugens (stal) در آسیا به سبب از بین رفتن عنکبوتها و سایر دشمنان طبیعی آنها در اثر کاربرد آفت کشها تشخیص داده شده است.
آفت کشها موجب پدید آمدن آفات جدید نیز می شوند. بدین ترتیب که دشمنان طبیعی آفات کم اهمیت در اثر کاربرد سموم از بین رفته و این آفات فرصت می یابند تا با جمعیتی زیادتر فعالیت کنند.
آن گاه این آفات خود اهداف جدید سمپاشیهای تازه ای قرار می گیرند و در نتیجه مصرف سموم افزایش می یابد. کنه های نباتی مثالهای بارزی از آفاتی به شمار می روند که در اثر مصرف سموم شیمیایی طغیان یافته اند. مینوز برگ سیب (پروانه)phyllonorycter crataegella (Clemens) نیز از آفاتی است که در اثر مصرف سموم روی سیب و نابودی دشمنان طبیعی آن به وجود آمده است.
در مناطقی که مصرف آفت کشها متداول است، ممکن است مقادیری از سموم به خارج از منطقه هدف سمپاشی انتقال یابد. این سموم موجب آلودگی خاک، آب، پرندگان و سایر جانوارن شده و نیز در خود محصول باقی می ماند.
کاربرد علف کشها و سموم تدخینی که برای ضد عفونی خاک به کار می روند، منابع آبهای زیر زمینی را آلوده ساخته اند. سموم کلره مانند ددت موجب نابودی منطقه ای بعضی از پرندگان کمیاب شده و حتی سموم خطرناک تر، مثل بعضی از سموم فسفره موجب مسمومیت مستقیم انسانها شده اند. مسمومیتهای اتفاقی و آلودگیها غالباً زمانی پیش می آید که زارعین متوجه زیان موادی که به کارمی برند نباشند و یا نتوانند برچسب سم را بخوانند و یا لوازم محافظت کننده کافی در اختیار نداشته باشند. آنگاه که زارعین و عموم مردم آگاهی بیشتری به این مشکلات پیدا کنند، تقاضا برای سایر روشهای کنترل آفات به خصوص کنترل بیولوژیک افزایش خواهد یافت.
البته کنترل بیولوژیک کار آسانی نبوده و اجرای موفقیت آمیز نیاز به متخصصین کارآزموده برای انجام تحقیقات لازم روی دشمنان طبیعی و کارشناسان و کشاورزان مطلع دارد.
تعریف کنترل بیولوژیک
کنترل بیولوژیک یعنی استفاده از پارازیتوئیدها، پرداتورها، آنتاگونیستا و یا میکرو ارگانیزمهای رقیب. برای کاهش جمعیت یک آفت، به طوری که آفت فراوانی کمتری داشته باشد و خاراتی کمتر از آن چه ممکن می بود وارد سازد.
حشرات، کنه ها، علفهای هرز، عوامل بیماریزا و مهره داران جملگی ممکن است از اهداف کنترل بیولوژیک باشند. کنترل بیولوژیک ممکن است با دخالت هدفمند انسان صورت پذیرد و یا نتیجه عملی یک نیروی طبیعی خودجوش باشد. کنترل بیولوژیک ممکن است برای پایین آوردن جمعیت آفت مزارع یا جنگل ها و یا برای تعدیل ناهماهنگیهای به وجود آمده در اثر ورود یک عامل جدید به محیطی طبیعی صورت پذیرد. البته همه روشهای غیر شیمیمایی،
کنترل بیولوژیک به شمار نمی آیند. اصلاح نژاد گیاهان، مبارزه زراعی و کاربرد مواد شیمیایی علامتی (Semiochemicals) اگر با قصد تأثیر گذاری بر آفت به کاررود، کنترل بیولوژیک نیست. این موارد زمانی کنترل بیولوژیک محسوب می گردند که با هدف حمایت یا تقویت دشمنان طبیعی به کار گرفته شوند. برای مثال اصلاح نژاد گیاهان به صورتی که برای آفات مسموم کننده بوده و یا به طریق دیگری موجب کاهش جمعیت آفت گردد، مبارزه بیولوژیک نیست.
اما اگر این اصلاح با هدف به وجود آوردن شرایطی بهتر برای زندگی و بقای پارازیتوئیدها یا پرداتورها و فراهم شدن شرایط برای میزبان یابی و حمله به آفات باشد، مبارزه بیولوژیکی به شمار می رود.
مواد شیمیایی حاصل از عصاره گیاهان یا میکربها که علیه آفات به کار می برند نیز کنترل بیولوژیک نیست. کنترل بیولوژیک یعنی پدید آوردن مجموعه ای که در آن جمعیت یک گونه توسط افراد گونه ای دیگر با مکانیزمهای نظیر شکارگری، پارازییتیسم، بیماریزایی یا رقابت محدود شود. در این کتاب، کنترل بیولوژیک به طور مشروح مورد بحث قرار می گیرد و نمونه هایی از تاکسونها واهداف گوناگون ارائه می شود. اما کنترل بیولوژیک تاکسونهای به خصوصی (حشرات، علفهی هرز و غیره) به صورت جداگانه مورد بحث قرار نمی گیرد، بجز کنترل بیولوژیک عوامل بیماریزای گیاهی که تفاوت بارزی با سایر عوامل داشته و توضیحات جداگانه ای را می طلبد.
شکارگرهای حشرات(predators) . بیش از آنکه تاریخ طبیعی در دوره رونسانس به عنوان یک علم گسترش یابد در برخی کشورها از شکارگرها برای مبارزه با آفات استفاده می شد. مثلاً درچین و یمن از کولنی مورچه ها برای کنترل آفات در مرکبات citrus spp و خرما (phoenix dactylifera) بهره برداری می شد. همچنین در چین عنکبوت ها برای کنترل آفات به کار برده می شدند.
در اروپا یکی از اولین پیش طرحهایی که جهت استفاده از شکارگرها برای کنترل آفات ارائه گردید. مربوط به تاکسونومیست معروف کارل لینئوس در سال ۱۷۵۲ است که خاطر نشان می سازد” هر حشره ای، شکارگر مخصوص خود را دارد که توسط آن تعقیب و نابود می شود. این شکارگرها را می توان برای پاکسازی نباتات زراعی از آفات مورد استفاده قراردارد.
در اوایل قرن نوزدهم طبیعی دانهایی مانند اراسموس داروین و برخی از حشره شناسان آمریکایی پیشنهاد می کردند که شکارگرهایی مانند سیرفید و کفشدوزکها بایستی برای مبارزه باشته ها در گلخانه و پاره ای محصولات زراعی مورد استفاده قرار گیرند. اولین حرکت بین المللی در بهره گیری از شکارگریها در سال ۱۸۷۳ انجام گرفت که ضمن آن حشره شناس آمریکایی (رایلی) کنه Tyroglyphus phylloxera را برای مبارزه با فیلوکزرای مو به فرانسه فرستاد ولی با وجود استقرار مؤثر واقع نشد.
پارازیتیسم حشرات
برخلاف شکارگری حشره ای که حداقل از نظر مفهوم در مقایسه با پستانداران شکارگر به راحتی قابل درک بود، پارازیتیسم حشره ای به سادگی قابل درک نبود. برای مثال، آلدروواندی در سال ۱۶۰۲ وقتی خروج پارازیتوئید را ازبدن یک لارو پروانه مشاهده کرد آن را با مرحله ای از استحاله اشتباه گرفت و تصور کرد که این مرحله دیگری از دگردیسی لارو پروانه است.
اولین فردی که گزارش درستی از پارازیتیسم حشرات ارائه داد پزشک انگلیسی به نام مارتین لیستر بود که در سال ۱۶۸۵ خروج زنبورهای Ichneumonidae از بدن لاروهای پروانه را نتیجه تخمیریزی زنبور بالغ در بدن لارو دانست. در سال ۱۷۰۰ آنتونی وان لیونهوک (مبدع و سازنده میکروسکوپ ) هلندی پارازیتیسم شته ها توسط گونه ای از زنبور Aphidius را به درستی گزارش کرد.
پس از این مشاهدات اولیه بسیاری از محققین درباره سایر پارازیتوئیدها و پرداتورها مطالعه کردند و قرن نوزدهم شاهد مجموعه زیادی از اطلاعات در باره تاکسونومی، بیولوژی و اکولوژی تعداد زیادی از پارازیتوئیدها بود.
دانشمندانی مانندسی، روندانی، جی، دبلیو دالمن، ام.ام، اسپینولا، فورستر، جی.تی.سی.راتزبرگ، جی.آی.سی.گراون هورست، جی.او.وستوود. واتر فرانسیس وبسیاری دیگر در این زمینه بیولوژیک و به عنوان یک تکنولوژی کاربردی فراهم ساخت.
اولین کسی که انتقال پارازیتوئیدها را از کشورهای دیگر برای مبارزه با آفات پیشنهاد کرد حشره شناس آمریکایی آسافیچ در سال ۱۸۵۵بود که منظور او وارد کردن پارازیتوئیدهای پشه گندم sitodiplosis mosellana از اروپا به مزارع آمریکا بود، ولی این کار عملی نگردید. در حدود ۳۰سال بعد یعنی در سال ۱۸۸۳ اولین پارازیتوئیدApanteles glomeratus(cotesia glomerrata) با موفقیت از انگلستان به آمریکا برده شد ودر مکانهای رها شده تثبیت گردید.
بیماریهای حشرات
اطلاعات درباره بیماری حشرات نیز عمدتاً در قرن نوزدهم توسعه یافت. اساس کار توسط ویلیام کربی در کتاب ( آشنایی با حشره شناسی )
to entomology An Intrduction پایه گذاری شد. شناخت بیماریهای حشرات جهت استفاده در کنترل حشرات نبود، بلکه این امر مربوط به جلوگیری از آسیبهای وارده به حشرات مفید مورد استفاده بشر مثل کرم ابریشم Bombyx mori L می شد.
آکوستینوباسی در ایتالیا اولین کسی بود که بیماری کرم ابریشم توسط قارچ
bassana beauveria را در سال ۱۸۳۵به اثبات رسانید.
مطالعات بیشتر دربارة بیماریهای کرم ابریشم توسط لویی پاستور در فاصله ۷۰-۱۸۶۵در فرانسه صورت گرفت که انتقال افقی و عمودی آلودگی را در این حشره مشخص ساخت.
اولین پیشنهاد برای استفاده از پاتوژنها در کنترل حشرات توسط باسی در سال ۱۸۳۶ ارائه شد که معتقد بود می توان مایع گرفته شده از لاشه حشرات مریض را با آب مخلوط نمود و روی حشرات آفت پاشید و آنها را از بین برد. البته اولین بررسی مزرعه ای در این مورد تا سال ۱۸۸۴ انجام نگرفت. در این سال بود که حشره شناس روسی الی متچونیکوف روشی را برای تکثیر انبوه اسپور قارچ بیماریزای metarhizium anisopliae(M)sorokin ابداع کرد و اسپورها را در مزرعه روی سر خرطومی چغندر قند cleonus punctiventrisآزمایش نمود که ۵۰تا ۸۵% تلفات را موجب شد.
بند پایان برای کنترل علفهای هرز
اولین پیشنهاد در مورد استفاده از حشرات برای کنترل علفهای هرز توسط حشره شناس آمریکایی آسافیج در سال ۱۸۵۵ داده شد. وی ملاحظه کرد که روی بعضی از علفهای هرزی که از اروپا وارد آمریکا شده بود نظیر Linaria vulgaris miller هیچگونه حشرة گیاهخوار آمریکایی فعالیت ندارد و بر این اساس پیشنهاد نمود که اگر حشرات گیاهخواری از اروپا وارد شود مشکل آن حل خواهد شد.
اولین کار عملی در مورد مبارزه بیولوژیکی با علفهای هرز در سال ۱۸۶۳ در هندوستان انجام گرفت که ضمن آن حشره dactylopius ceylonicus(Green) ازجنوب هندوستان برای از بین بردن نوعی کاکتوس با نام opuntia vulgaris miller به شمال هندوستان انتقال یافت و اولین جابه جایی بین کشوری نیز بلافاصله پس از آن صورت گرفت که این حشره به سریلانکا برده شد.
کنترل بیولوژیکی بیماریهای گیاهی
سانفورد (درسال ۱۹۲۶) اولین کسی بود که به رقابت غذایی بین عوامل پوسیده خوارو بیماریزا در محل آغاز آلودگی از دیدگاه کنترل بیولوژیک پی برد. او مشاهده کرد که افزودن مواد آلی(کاه) به خاک موجب کاهش آلودگی سیب زمینی به بیماری لکه سیاه که عامل قارچ)waksman, henrici streptomycs scabies(Thaxter است، می گردد. وی به درستی گمان می برد که این پدیده به سبب اثرات آنتاگونیستیک (پادکرداری) عوامل پوسیده خوار است. تلاشهای ابتدایی برای کاربرد این ارگانیسم ها برای کنترل عوامل بیماریزا ناموفق بود ولی امروزه مشخص شده است که شرایط محیطی در توازن بین گونه ها خواه در خاک و خواه در سطح برگ (phylloplane) اثرات تعیین کننده دارد.
هرگاه شرایط برای رشد جمعیت اینوکولوم مصرف شده مساعد نباشد حجم زیاد اینوکولوم افزوده شده به محیط به تدریج کاهش خواهد یافت و اثری در کنترل بیماری نخواهد داشت. با وجود این در شرایطی موفقیت حاصل شده است. برای مثال تلقیح تنه درختان کاج پس از افتادن با قارچ آنتاگونیست phanerochaete gigntea(Fries:Fries) بیماریزایی قارچ Heterobasidion annosum (Fries:Fries) را روی تنه درخت کاهش داده و آلودگی درختان اطراف نیز کم شده است.
کنترل بیولوژیکی بیماریهای گیاهی می تواند مکانیسمهای مختلفی داشته باشد. از جمله رقابت برسر موارد غذایی بین عامل بیماریزا و گونه های بی ضرر، پارازیتیسم، تولید مواد آنتی بیوتیک. مفاهیم کنترل بیولوژیک بیماریهای گیاهی به وسیله بیکر(۱۹۸۵)، کمبل(۱۹۸۳)، کوک و بیکر(۱۹۸۳)، تشریح شده است. در مقایسه با سایر روشها، کنترل بیولوژیک بیماریهای گیاهی جدید و متأخر بوده و سابقه و تاریخچه کوتاهتری دارد.
عنوان: مشکلات ناشی از آفت کشها
فرمت:word
صفحات:90 صفحه