مقاله بررسی نقش معماری ارگانیک در طراحی محیط های اقامتی هماهنگ با ارزش های بوم گردی
چکیده
چگونگی برخورد با طبیعت و معماری در آن، واکنشی است که هر انسان در نقاط مختلف زمین داشته و خواهد داشت و معماری با ارزش باقی مانده از دوران گذشته نشان دهنده فائق آمدن او به صورت کامل یا ناقص بر عواملی همچون مسائل اقلیمی، آب و هوا و … می باشد. از اینجاست که معماری های بومی گوناگون در کشورهای مختلف جهان همخوان با اقلیم وفرهنگشان به وجود آمده است امروزه بوم گردی در نواحی طبیعی سراسر جهان به یک فعالیت مهم اقتصادی تبدیل شده است. برای گردشگران فرصتی را پدید آورده است تا بتوانند نماد های طبیعی و فرهنگی را تجربه کنند و اهمیت تنوع زیستی و فرهنگ های محلی را دریابند با توجه به اینکه یکی از نیازهای اساسی بوم گردان مجموعه های اقامتی می باشد و از طرفی خود این مجموعه های اقامتی در بستر طبیعت قرار می گیرند، نگارنده سعی بر آن داشته تا از میان نظریه های موجود ، از معماری ارگانیک بهره جوید ، و به بررسی نقش این معماری در طراحی محیط های اقامتی هماهنگ با ارزش های بوم گردی بپردازد.
واژه های کلیدی: بوم گردی، طبیعت، معماری ارگانیک
مقدمه
یکی از فعالیت های مهم و تاثیر گذار در صنعت بوم گردی همان طبیعت گردی است. این نوع از گردشگری فرصت مناسبی را برای گردشگران بوجود می آورد تا در کنار استفاده از طبیعت بکر و دست نخورده محیط اطراف خود با فرهنگ های مختلف و چگونگی حفاطت از فرهنگ های بومی و محلی آشنا شوند. این شرایط برای جوامع محلی و روستاها و نواحی دور دست طبیعی درآمد خوبی ایجاد می کند.
واژه بوم گردی نسبتا واژه جدیدی است که بیشتر مواقع درک درستی از آن وجود ندارد و به شکل درست مورد استفاده قرار نمی گیرد. برخی با برداشتی سطحی از این واژه می کوشند تا گردشگران را به حفظ محیط زیست ترغیب نمایند ، این اقدام آنها تنها یک برنامه ساده طبیعت گردی است وبعضأ ممکن است حتی تاثیرات منفی اجتماعی و زیست محیطی در برداشته باشد.
بوم گردی
اولین تعریف جامع، کوتاه و معتبر توسط انجمن بین المللی بوم گردی در سال 1990ارائه شد: " بوم گردی سفر مسئولانه به مناطق طبیعی به منظور حفاظت محیط زیست حفاظت بهبود اوضاع اقتصادی جوامع محلی. همزمان با کسب آگاهی و تجربه بیشتر، نیاز به یک تعریف جامع و کامل افزایش یافت. جدیدترین و کامل ترین تعریف توسط Marth Honey 1999 ارائه شد: بوم گردی، سقر به مناطق حساس، بکر، سالم و معمولاحفاظت شده می باشد، که درآمد آن صرف حفاظت محل شده و مستقیماً در رشد و توسعه اقتصادی و تقویت سیاسی جوامع محلی تأثیر گداشته و موجب تکریم فرهنگ های گوناگون و حقوق بشر می گردد.
به همان اندازه که آگاهی و تجربه نسبت به فعالیت های بوم گردی افزایش می یابد، نیاز به ارائه تعاریف جامع تر و تفصیلی تر بیشتر احساس می شود، در سال 1999 مارتا هانی تعریفی عالی و دقیق از بوم گردی ارائه نمود:
" بوم گردی معمولا سفری است به مناطق حفاظت شده بکر و آسیب پذیر که سعی می شود تاثیر این سفر بر محیط اندک باشد، در مقیاسی کوچک انجام پذیرد، به افزایش سطح آگاهی گردشگران کمک نماید، سرمایه هایی را برای حفظ محیط زیست فراهم کند، به طور مستقیم به توسعه اقتصادی و اقتدار سیاسی جوامع محلی کمک کند و به فرهنگ های مختلف و حقوق بشر احترام بگذارد." به هر حال، در بین سازمان های درگیر با فعالیت بوم گردی ، سازمان حفظ جنگل ها و منابع طبیعی، تعریف ارائه شده توسط اتحادیه جهانی حفظ محیط زیست در سال 1996 را به شرح زیر پذیرفته است:
"سفر مسئولانه به محیط زیست و بازدید از مناطق طبیعی به منظور لذت بردن، بهره مندی و درک طبیعت ، همراه با درک ویژگی های گذشته و حال فرهنگ بومی که به حفظ محیط زیست کمک می کند و دارای تاثیر بسیار کم گردشگر بر محیط زیست است و در برگیرنده فعالیت اجتماعی، اقتصادی سودمندی برای مردم محلی است.طبق این تعریف از بوم گردی ، منابع طبیعی به عنوان جاذبه گردشگری بدون تخریب محیط زیست مورد بهره برداری قرار می گیرد و بوم گردی ابزاری مهم برای مدیریت و توسعه مناطق حفاظت شده به حساب می آید که باید در مرحله اجرا از انعطاف لازم برخوردار باشد. (درام 1378, 6)
طبیعت
ما با قوانین طبیعت هم سو و هم صدا هستیم و این قوانین بر ما حاکمیت دارند و همه اعمال ما بر اساس آن هاست(لوکوبوزیه)
طبیعت آشکارا قصد دارد به انسان نظم، وضوع و اطاعت از قوانین آفرینش و تکامل را بیاموزد. بر این اساس اصولی که بر مبنای آنها روابط انسان با محیط شکل می گیرد و در آفرینندگی آن نقش دارد عبارتتد از:
1- بهره برداری از طبیعت: یعنی انسان از عوامل و عناصر موجود در طبیعت استفاده می کند.
2-بهره گیری از طبیعت: یعنی انسان از عوامل و عناصر طبیعت دخل و تصرف و گاه دگرگونی هایی انجام می دهد تا آن را به صورت و شکل مورد نظر خود در آورد.
3-گاهی بشر بصورت نمادین از مظاهر و عوامل طبیعت بهره می گیرد: برای رساندن مفهوم خاص (گلپرور فرد 1388)
از دیگر مفاهیم و عناصر معمارانه ای که طبیعت می تواند در تشخیص شان نقش محوری داشته باشد می توان به مرکز و مکان مسیر، حوزه و محوطه اشاره کرد. به عبارتی هر عارضه طبیعی جهات و حوزه هایی را تعیین می کند که بشر را در یافتن عناصر فوق یاری داده است مانند کناره های دریا، رودخانه ها، تپه ها، کوه ها و ... (بورگ 1375, 42)
آلبرتی گفته است که معماری باید با طبیعت مقایسه شود و معماران باید سعی کنند قانون های طبیعت را بفهمند و درمعماری منعکس کنند بویژه تناسبات ایده آل طبیعت را.
این عقیده تا آنجا پیش می رود که جان راسکین ، هرآنچه که در معماری زییا و خوشایند است، تقلیدی از فرمهای طبیعت می داند ، او می خواست با مشاهده جزئیات طبیعی و چشم اندازها روش های برای درک طبیعت بیابد.