بررسی فرهنگ تحلیلی موضوعی آثار منثور شیخ احمد جامی
پیشینهی تحقیق:
با نگاهی کوتاه به تاریخچهی فرهنگ نویسی در زبان فارسی، میبینیم که تا روزگار معاصر، فرهنگها جنبهی عام داشته؛ یعنی به یک مقوله یا صنف، دسته و رشتهی خاصّی اختصاص ندارند. با گسترش دامنهی دانشها، تکنیکها و هنرها، امروزه فرهنگهای اختصاصی در هر رشته از علوم تهیّه شده است؛ به طوری که بعضی از لغات و اصطلاحات خاصّ آن رشته را در لغت نامههای معمولی نمیتوان یافت .
متون عرفانی نیز از این تخصّصگرایی دور نمانده و تاکنون فرهنگهای متفاوتی در این زمینه به رشتهی تحریر درآمده است که برخی از آنان به صورت عمومی، بعضی اصطلاحات عرفان و تصوّف را مختصر یا مفصّل شرح دادهاند و برخی از آنها دربارهی اصطلاحات و تعبیرات یک اثر خاص یا یک نویسندهی خاص نگارش یافته است. در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
1- شرح اصطلاحات تصوّف تألیف سیّد صادق گوهرین (10 جلد)
2- فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، سیّد جعفر سجّادی (1 جلد)
3- فرهنگ نوربخش، جواد نوربخش (8 جلد)
4- فرهنگ اصطلاحات عرفانی، منوچهر دانشپژوه (1 جلد)
5- تبیین اصطلاحات و واژههای غزلیات عرفانی، احمد حبیبیان (1جلد)
6- مفهوم و معانی اصطلاحات عرفانی، حسین علی اکبر قوچانی (1 جلد)
7- فرهنگ اصطلاحات استعاری صوفیه ، شرف الدّین حسینی ابن الفتی تبریزی(قرن هشم) (1جلد)
8- فرهنگ قیاسی عشق و عرفان، مهشید مشیری (1 جلد)
9- شناخت شاخصهای عرفانی( مجموعهی سه رساله از مولانا محمّد طبسی، فخرالدّین عراقی و ملّا حسین فیض کاشانی) (1 جلد)
10- فرهنگ اصطلاحات عرفان و تصوّف عبدالرزّاق کاشانی، ترجمه محمّد علی مودود لاری (1 جلد)
11- فرهنگ اصطلاحات عرفانی ابن عربی، گل بابا سعیدی (1 جلد)
12- فرهنگ واژگانی ادبی – عرفانی، جمعی از مؤلفان (1 جلد)
13- فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی، جمعی از پژوهشگران (1 جلد)
14- فرهنگ اصطلاحات عرفانی محیی الدّین عربی، ترجمهی قاسم میرآخوری و حیدر شجاعی (1 جلد)
با سیری کوتاه در این آثار، خواهیم دید که همهی آنها کاملاً تخصّصی بوده و برخی مربوط به آثار منثور و برخی نیز مربوط به آثار منظوم میباشند و یا برخی بسیار مفصّل و کامل به شرح اصطلاحات و لغات پرداخته، ولی برخی خیلی کوتاه و مجمل به توضیح واژگان پرداخته و البتّه برخی تنها به آوردن معادلهای انگلیسی آنها اکتفا کردهاند. در هر صورت میتوان از همهی آنها به عنوان فرهنگهای تخصّصی عرفان و تصوّف یاد کرد.
ضرورت و انگیزههای تحقیق:
به گمان بنده، برای آشنایی دقیق و کامل با تمام جوانب افکار و اندیشههای یک صاحب اثر، ضروری است که فرهنگی خاص برای آثار او نوشته شود، چون اثر هر نویسنده یا شاعر در عین تشابه با آثار معاصرانش، تفاوتهای زبانی و فکری نیز با آنها دارد و این ضرورت در متون نثر عرفانی بیش از بیش جلوهگر میباشد.
با توجّه به این نکات و همچنین جایگاه عرفانی، ادبی، علمی و اجتماعی شیخ بزرگوار احمد جامی نامقی و تأثیر و جایگاه ممتاز این عارف شهیر در خطّهی پاک و عارف پرور تربت جام و تعلّق خاطر این مرید نوآموز به این عارف پاک طنیت و ادای دِین به عنوان همولایتی ایشان و نیز پیشنهاد آگاهانه و دلسوزانهی استاد بزرگوار جناب آقای دکتر خواجهایم، انگیزههایی شد تا در مسیر نگارش فرهنگی تحلیلی از اصطلاحات عرفانی آثار منثور ژنده پیل احمد جامی نامقی گام بردارم.
روش تحقیق:
روش کار در این تحقیق به شیوهی کتابخانهای است. ابتدا پس از مطالعهی اجمالی آثار شیخ احمد جام، پنجاه وشش واژه و اصطلاح عرفانی از آثار این عارف ژنده پیل استخراج و هر یک به عنوان یک مدخل در نظر گرفته شد. با توافق استاد محترم راهنما، چند تن از عارفان و صوفیان پیش و پس از احمد جام انتخاب گردید؛ از جمله خواجه عبدالله انصاری، احمد غزّالی، عین القضّات همدانی، ابوالقاسم قشیری و عزّالدّین کاشانی، سپس هر واژه و اصطلاح در آثار این عارفان جستجو گردید؛ در هر مورد، نظر و دیدگاه نویسندگان آن، مورد بررسی و شناخت قرار گرفت و در ادامه، نظر شیخ احمد جام نیز از آثار وی استخراج و سپس در بیشتر موارد به نوعی مقایسه و نتیجهگیری پرداخته شد. در ضمن در تعریف لغوی و اصطلاحی واژگان از نظرات بزرگان دیگری بجز افراد مذکور نیز استفاده شد تا اثر از ارزش و عمق بیشتری برخوردار گردد. در بعضی از مدخلها، مطلبی ذکر نشده و فقط به مدخل دیگری ارجاع داده شده است. دلیل این کار، این است که در آثار احمد جام، مدخلهایی مانند درویش و صوفی، جذبه و کشش، حقیقت و شریعت و... با هم و در کنار هم آمده و شیخ به نوعی مقایسه پرداخته است؛ به این دلیل، ما آن دو را از یکدیگر جدا کرده و در یک مدخل که در ترتیب حروف الفبا پیشتر قرار میگیرد، کامل توضیح دادهایم و در مدخل دیگر فقط مطلب را به مدخل پیشین ارجاع دادهایم.
ناگفته نماند که کار در زمینهی آثار منثور عرفانی احمد جام، بسیار گسترده و مستلزم وقت طولانی بود و نیز به دلیل عدم دسترسی به همهی آثار این عارف شهیر با موافقت استاد محترم راهنما، این جستجو و تفحّص در چهار اثر شیخ بزرگوار شامل مفتاح النجات، انسالتّائبین، روضه المذنبین و سراج السّائرین انجام گرفت.
ساختار پایان نامه:
پایاننامهی حاضر علاوه بر پیش گفتار، شامل دو فصل کلّی است که در فصل اوّل، زندگی نامه، آثار، ویژگیهای نثر در سدهی پنجم و ششم هجری و مشرب عرفانی و... را در برمیگیرد. در فصل دوم، پنجاه و شش اصطلاح عرفانی که از آثار شیخ احمد استخراج، به ترتیب حروف الفبا تنظیم و مرتّب شده و در پایان هم فهرست منابع و مآخذ ذکر شده است.
امید است که این اثر با وجود کاستیها و عیبها توانسته باشد گامی هر چند کوتاه در راه شناخت جایگاه عارف جلیل القدر شیخ احمد جام و آثار وی برداشته باشد؛ لذا با اعتذار تمام، امیدوارم عذر نگارنده از جهت نقایص احتمالی، مسموع واقع افتد.
فهرست علایم اختصاری:
بی نا= بدون ناشر
بی تا= بدون تاریخ
بی جا= بدون جای انتشار
ج= جلد
در مورد سورههای قرآن= شمارهی سوره/شمارهی آیه
نامقی الف=انس التائبین
نامقی ب= سراج السائرین
ر.ک: رجوع کنید به
ه.ش = هجری شمسی
ه.ج = هجری قمری
همان= شمارهی پیش از این مأخذ
[.....]= مطالب داخل کروشه، به متن اصلی اضافه شده است.
باسمه تعالی
ستارهای بدرخشید:
شیخ الاسلام معین الدّین ابونصر احمدبن ابوالحسن احمد معروف به «ژنده پیل» و «شیخ جام»از عارفان نیمه ی دوم سده ی پنجم و نیمه ی نخست سده ی ششم، به سال 440 هـ . ق ( 398 هـ .ش) در روستای نامق از توابع ترشیز( کاشمر) در خراسان دیده به جهان گشود.
نام و نسب:
سلسله نسب وی به جریر بن عبدالله بجلی صحابی معروف می رسد. کنیه ی او ابونصر بود که به مناسبت نام یکی از فرزندانش اختیار کرده است. لقب های وی عبارت اند از:« شیخ الاسلام، قدوة الابدال، شهاب الدین، قطب الاوتاد، سلطان الاولیا، معین الملة و الدین ، پیر جام و ژنده پیل» ( فاضل، 1382: 37) . در باب شهرت او به « ژنده پیل » باید گفت: لفظ «ژنده» ( با فتح اول) در زبان فارسی به معنی بزرگ، مهیب، عظیم، شگرف، با صلابت و کلان است، و از این رهگذر دور نیست که شیخ احمد را یا به جهت ظاهری یعنی بلند بالایی، زورمندی و درشتی جثه و اندام، یا از نظر عظمت و والایی درجه و مقامش در راهبری راهروان از جهت معنوی و عرفانی، و یا شاید به لحاظ این که در پند و نصیحت و تذکیر سالکان و روندگان طریقت و تصفیه و تهذیب و ارشاد نابسامانان، بسیار سختگیر و بی مهابا بوده است، به این اسم ملقب شده است. گفته شده که اجدادش از عشیره بجیله در روزگار پیشین به ایران کوچ کرده بودند و ابوالحسن، پدر احمد، در نامق سکونت اختیار کرد. به همین سبب وی و به مناسبت زادگاهش « نامق» او را نامقی و پس از انتقال به « جام» او را نامقی جامی خواندند. ( ر. ک: همان: 38) [1]
رحمت را به دو نوع تقسیم کرده اند:
1- امتناعیّه- همان رحمتی که همه چیز را فرا گرفته است.
2-وجوبیّه – همان رحمت موعودی که مخصوص پرهیزگاران است.
اما تعریف شیخ از « رحمت » با تعریف دیگر صوفیّه از این اصطلاح تفاوت دارد. شیخ ابتدا رحمت را در مقابل مصیبت قرار می دهد و می گوید: « فرق میان مصیبت و رحمت بسیار است و اغلب خلق، رحمت به مصیبت برگفته اند و مصیبت به رحمت بر گفت اند»( جامی نامقی، ب، 1368: 107) او
ابتدا مصیبت را از نگاه مردمان این گونه تعریف می کند که « کسی را زیان دنیا اوفتد و عزیزی را فرمان حق رسد، مردمان این را مصیبت گویند» ( همان) در حالی که شیخ این را رحمت می داند و مصیبت واقعی را از نظر اهل تحقیق شامل: برگشتن از اسلام ، شکستن توبه، حرام خوری، زنا، دزدی و خیانت و مانند آن می داند. او یاد آور می شود که اگر انسان حوادثی را مانند مرگ عزیزان و نزدیکان و غارت مال، آتش سوزی، بیماری، آفت و ... قضای خداوند بداند و به آن، رضا بدهد، همه ی آنها رحمت خواهد شد. چنان که خداوند فرمود: و بشر الصابرین . الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا الیه راجعون، اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون ( سوره دوم، 57-155) چنان که گفتیم شیخ احمد جام سعی نکرده است تا چون مشایخ دیگر «رحمت» را با جملاتی مغلق و دشوار بیان کند بلکه او بیشتر سعی کرده تا برای آن مصداق ها و مثالهای فراوان و عینی بیاورد تا معنای این اصطلاح در ذهن مردم عادّی و متوسّط روشن تر شود. او با استفاده از حکایت های متعدد تلاش می کند معنای غلطی که از مصیبت و رحمت در ذهن مردم روزگارش جای گرفته، برطرف کند. « اکنون عقلا و علما و مشایخ ما چنین شده اند ! که چنین مصیبت را خیر و برکت نام کرده اند و این دیگر نوع که رحمت است، مصیبت نام کرده اند» ( همان: 109) او به شنوندگان و خوانندگان سخن خویش چنین سفارش می کند: « اگر به قول خدای و قول رسول ایمان داری چون کاری پیش آید از محنت و مصیبت، هم آن کن که خدای عزّ وجل فرموده است؛ بگوی:« انا لله و انا الله راجعون» (سوره دوم، 156) تا مؤمن به حقیقت باشی و همه ی مصیبت تو، رحمت باشد و همه ی محنت تو رحمت شود» ( همان: 110)
روح:
به فتح اول در لغت به معنی راحت، آسایش، صفا، نسیم، بوی خوش و شادی و رحمت است (گوهرین،1380: 6/80) و به ضمّ اول جان، رحمت و قرآن و نام جبرئیل (ع) است و نیز عبارت از روح انسانی است که مدرک معانی و معلّم علوم ربانی است. اما روح در اصطلاح متصوّفه « لطیفه انسانی مجرد است و در اصطلاح اطبّا، بخار لطیفی است که در قلب به وجود می آید و قابلیّت قوّه ی حیات و نفس و حرکت دارد و آن را در اصطلاح « خود» ( نفس) نامند و دل یا قلب در میان آن دو یعنی « روح و نفس» واقع است که مُدرک کلیّات و جزئیّات است. حکما فرقی میان قلب و روح نمی گذارند و هر دو را نفس ناطقه خوانند» ( سعیدی، 1383: 3-312).
عین القضات در شرح روح کاملا محتاطانه عمل می کند و می گوید: « در شرع رخصت نیست که شرح گویند روح را ...و در شرح آن خوض کردن حرام است به طریق التفضیل، اما اگر گویند به طریق مجمل روا بود» (همدانی،1377، 2/153) او در باب تصرّف روح بر بدن و قالب معتقد است که دین تصرّف مانند تصرّف انسان در قلم است اما تصرّف ما بر قلم به اختیار ما وابسته است ولی تصرّف روح در بدن، قهری است نه طبیعی واختیاری.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیدهی فارسی
پیش گفتار........................................................................................................ 7-1
نشانههای اختصاری............................................................................................. 8
فصل اوّل: زندگی و مشرب عرفانی احمد........................................................... 35-9
یادداشتها.................................................................................................... 38-36
فصل دوم: مدخلها ....................................................................................... 271-39
ابدال.............................................................................................................. 43-40
احسان........................................................................................................... 46-44
اخلاص......................................................................................................... 51-47
ادب.............................................................................................................. 58-52
بیداری........................................................................................................... 61-59
پیر................................................................................................................. 66-62
تقوی............................................................................................................. 70-67
تفویض.......................................................................................................... 73-71
توبه............................................................................................................... 79-74
توحید............................................................................................................ 85-80
توفیق............................................................................................................. 87-86
توکّل ............................................................................................................ 93-88
جذبه............................................................................................................. 97-94
حال ............................................................................................................ 102-98
حرص......................................................................................................... 106-103
حقیقت ...................................................................................................... 110-107
حیرت......................................................................................................... 112-111
خانقاه ........................................................................................................ 116-113
خوف.......................................................................................................... 121-117
درویش....................................................................................................... 126-122
دنیا ............................................................................................................ 130-127
دولت ........................................................................................................ 132-131
رجا............................................................................................................. 136-133
رحمت........................................................................................................ 138-137
روح............................................................................................................ 141-139
ریاضت....................................................................................................... 142-144
زهد............................................................................................................ 151-145
سرّ (اسرار).................................................................................................. 155-152
سماع.......................................................................................................... 162-156
شریعت............................................................................................................ 163
شکر............................................................................................................ 167-164
صبر............................................................................................................ 173-168
صوفی.............................................................................................................. 174
طاعت......................................................................................................... 177-174
طلب........................................................................................................... 181-178
عشق .......................................................................................................... 187-182
عقل ........................................................................................................... 190-188
علم ............................................................................................................ 198-191
فقر............................................................................................................. 203-199
قناعت......................................................................................................... 207-204
کرامت ....................................................................................................... 214-208
کشش.............................................................................................................. 215
مؤمن........................................................................................................... 218-215
مجاهدت .................................................................................................... 222-219
محبّت......................................................................................................... 229-223
مرید............................................................................................................ 235-230
معرفت........................................................................................................ 242-236
ناز.............................................................................................................. 246-243
نصیحت ..................................................................................................... 249-247
نفس .......................................................................................................... 253-250
نیاز.................................................................................................................. 254
وجد .......................................................................................................... 258-254
وقت........................................................................................................... 263-259
همّت............................................................................................................... 264
هوی........................................................................................................... 266-264
یقین............................................................................................................ 271-267
فهرست منابع و مآخذ.................................................................................. 275-272
چکیدهی انگلیسی