مقدمه
موضوع حرمتشراب در اسلام پیش از هجرت نیز زبانزد مردم بود تا جایى که دشمنان اسلام نیز آن را مىدانستهاند، منتهى اگر بعضى از مسلمانان در اثر علاقه زیاد و یا عادت شدیدى که نسبتبه شراب داشتهاند، آن را مىنوشیدند و براى سر و صورت دادن به این عمل خود اجتهادى هم درباره لفظ«اثم»کرده و آن را حمل بر کراهت کردهاند تا اینکه دستور اکید و صریحى در حرمت و نهى از شرب آن آمد مانند آیه 90 سوره مائده، این عمل مسلمانان و اجتهاد آنان را نمىتوان به حساب قرآن و اسلام گذارد، چنانکه در موضوع روزه نیز در آغاز، مجامعتبا زنان در شب حرام بود ولى گروهى از جوانان و افراد دیگرى که غریزه جنسى در آنها قوى بود نتوانستند خوددارى کنند و به تعبیر قرآن کریم به خود خیانت کردند تا آنکه آن حکم منسوخ گردید.
و شاهد بر اینکه شراب از آغاز بعثت رسول خدا(ص)حرام بوده و هیچ گاه در اسلام عنوان مباح و حلال نداشته است، روایات زیادى است که در کتاب شریف کافى و تهذیب و کتابهاى دیگر حدیثى از ائمه بزرگوار دین(ع)رسیده که از آن جمله حدیثى است که کلینى(ره)و شیخ طوسى از امام باقر(ع)روایت کردهاند که آن حضرت فرمود:
«خداى تعالى هیچ پیغمبرى را به نبوت مبعوث نفرمود جز آنکه در علم خدا چنین بود که چون دین او را کامل نمود حرمتخمر و شراب در آن دین بود و شراب همیشه حرام بوده است. . . »و در حدیث دیگرى که کلینى(ره)از على بن یقطین روایت کرده این گونه است که مهدى عباسى از حضرت موسى بن جعفر(ع)حکم شراب را پرسید: که آیا شراب در کتاب خدا حرام شده است؟با اینکه مردم از آیات شراب نهى مىفهمند نه حرمت؟ امام(ع)با قاطعیت فرمود: آرى در کتاب خدا حرام شده. پرسید: در کجاى کتاب خدا حرام شده؟حضرت فرمود: در آنجا که خدا فرمود:
«قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغى بغیر الحق. . . » (1) و به دنبال آن امام(ع)فرمود: منظور از«اثم»در این آیه که خدا آن را صریحا حرام فرموده شراب استبه دلیل آنکه در جاى دیگر فرمود: «یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما» (2) تا به آخر حدیث.
با توجه به اینکه آیه اول در سوره اعراف آمده و آن سوره در مکه نازل شده بخوبى تفسیر آیه دوم را که در سوره بقره و در مدینه نازل شده است مىکند، و به هر صورت از مجموع آیات و روایات بخوبى فهمیده مىشود که حرمتشراب از احکام معروف اسلام بوده و در همان آغاز بعثت، رسول خدا(ص)به دستور خداى تعالى آن را حرام کرده، منتهى برخى از مسلمانان که نمىتوانستند از آن دستبردارند بر خلاف دستور اسلام و با اجتهادى که پیش خود در معناى کلام خدا مىکردند آن را مىنوشیدند تا وقتى که با شدت و تهدید بیشترى آیه سوره مائده آمد و دیگر نتوانستند به کار خلاف خود ادامه بدهند و به قول معروف در مقابل نص اجتهاد کنند.
خمر در لغت به مایعی میگویند که نوشیدنش مستی آورد.[1] اصطلاحی خمر هر مایه مسکر را خمر گویند.[2] شرب خمر به استعمال مشروبات الکلی یا سکرآور را گویند.[3]
در مسکر بین انواع آن مانند شراب (آنچه از انگور گرفته میشود)، نبیذ (آنچه که از خرما گرفته میشود)، نقیع (آنچه که از کشمش گرفته میشود)، بتع (آنچه که از عسل گرفته میشود)، مِزر (آنچه که از جو گرفته میشود)، یا آنچه که از گندم یا ارزن یا غیر آنها گرفته میشود، فرقی نیست.[4]
در کتابهای فقهی به جای لفظ مسکر، واژۀ خمر نیز به کار میرود که شامل هر مسکری میشود.
مادۀ 165 قانون مجازات اسلامی: «خوردن مسکر موجب حد است. اعم از آنکه کم باشد یا زیاد، مست کند یا نکند، خالص یا مخلوط باشد به حدی که آن را از مسکر بودن خارج نکند.»
تبصرۀ 1: آب جو در حکم شراب است، گر چه مست کننده نباشد و خوردن آن موجب حد است.
تبصرۀ 2: خوردن آب انگوری که خود به جوش آمده یا به وسیلۀ آتش یا آفتاب و مانند آن جوشانده شده است حرام است اما موجب حد نمیباشد.
مقدمه
تاثیر مستی در مسئولیت کیفری
بررسی تاثیر مواد الکلی در جرم از منظر قانون و فقه
نقد شیوه نگارشی ماده 224
شرایط مسکر
اثبات شرب خمر
حد شرب مسکر
تشدید مجازات شرب خمر
کیفیت اجرای حد شرب خمر
عدم تعدد حد
مسئولیت
تکرار شرب خمر
سقوط حد
مستی و رفع یا عدم رفع مسئولیت کیفری
1- ادله وجود مسئولیت کیفری
2- ادله عدم مسئولیت کیفری
ارزیابی و داوری
مستی مجرمانه و غیر مجرمانه
پرداخت کننده ی دیه در مستی
ارتکاب سایر جرایم در حال مستی
1- شرایط مستی رافع مسئولیت نسبت به ارتکاب سایر جرایم
2- وضعیت شک در سایر جرایم
2-2 شک در زوال و بقای اراده
قوانین فرانسه در مورد مستی
مستی در قانون انگلستان
نتیجه گیری
منابع