جزوه متون فقه بخش دوم رشته فقه ، الهیات
فصل اول: عبادت
کتاب طهارت
١ طهارت، در لغت پاکیزگی است، و در شرع، به کار بردن طهور است
، مشروط به نیت.
٢ طهور عبارت است از آب و خاک. خدای تعالی فرموده است: و انزلنا من السماء ماء اً طهوراً.
و پیغمبر (ص) فرموده است: جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً
٣
.
٤ آب پاک کننده [اشخاص و اشیاء] از حدث و خبث است
.
٥ آب به دگرگون شدن
، به واسطه ی نجاست، نجس می شود، و به برطرف شده دگرگونی پاک می شـود، در صـورتی کـه
آب جاری باشد و یا با آب کر برخورد کند.
«کر» هزار و دویست رطل عراقی است.
٦
آب قلیل [کمتر از کر] و آب چاه، به برخورد با نجاست نجس می شود.
آب قلیل به آنچه گفته شد [یعنی برخورد با آب کر] پاک می شود.
آب چاه پاک می شود به کشیدن همه اش در مورد افتادن شتر، گاو نـر، شـراب، مسـکر [مـایع بالاصـاله] ، خـون حـدث
[حیض و استحاضه، نفاس] و فقاع در آن.
و به کشیدن یک کر در مورد افتادن اسب، و الاغ، و کاو ماده.
و هفتاد دلو معمولی، برای انسان [مرده] و پنجاه دلو برای خون بسیار، بـه جـز خـون هـای سـه گانـه [حـیض، نفـاس و
استحاضه] ، و مدفوع تر
وضو
موجب وضو، ادرار یا مدفوع، و باد
. و خواب چیره شونده بر گوش و چشم. و زایل کننده ی عقل ٢٦
٢٧
. و استحاضه
٢٨
. است
٢٩ واجب وضو، نیت است، در حالی که مقارن با شستن صورت، و مشتمل بر قصد وجوب
و تقرب و استباحه
٣٠
. باشد
و جاری ساختن آب بر آن اندازه از صورت که پهنای آن به مقدار میان انگشت شست، و وسطی، و درازای آن ز رسـتنگاه
موی سر تا آخر چانه باشد.
بر کسی که موی تنک بر صورت دارد، واجب است که آب را در لابه لای موها وارد کند. سپس شسـتن دسـت راسـت، از
آرنج تا سرانگشت ها، و آنگاه شستن دست چپ، به همین نحو. و ان گاه مسح جلوی سر، بدانگونه که مسح نامیده شود.
و بعد مسح روی پای راست، و روی پای چپ، به همانگونه که مسح نامیده شود، با تری آب وضو که بر اعضاء باقی مانـده
است، در هر دو مسح١١.
اعمال وضو باید مرتب، و پی در پی انجام شود به طوری که هنگام شستن عضوی، عضو سابق بر آن، خشک نشده باشد.
مستحبات وضو
مسواک کردن.
٣١ نام خدا بر زبان آوردن.شستن دست ها تا مچ دو مرتبه پیش از آنکه آنها را در ظرف آب وضو داخل کند.
مضمضه کردن آب در دهان.
غسل
موجب غسل، [شش چیز است]:
. -1 جنابت
. -2 حیض
-3 استحاضه با فرا گرفتن [خون] پنبه را
٤٢
.
. -4 نفاس
-5 مس کردن مرده ی نجس ادمی.
. -6 مردن
موجب جنابت، انزال منی، و پنهان شدن سر آلت در جلوو عقب است. خواه انزال بشود، یا نشود.
٤٣ حرام است بر جنب، خواندن سوره های عزائم
. و درنگ کردن در مساجد. و عبور کردن از دو مسجد [مسجد الحـرام در
مکه و مسجد النبی در مدینه]. و نهادن چیزی در مساجد، و مس کردن خط قرآن یا اسم االله تعالی یا اسم پیغمبر ص. یا
یکی از ائمه، ع.
گفتار هفدهم : نکات مهم مبحث وصیت
1 - الوصیه تملک عین او منفعه، او تسلیط علی تصرف بعد الوفاه
وصیت تملیک عین یا منفعت، یا مسلط کردن بر تصرف بعد از فوت است.
-2 یا لم یرد الوصیه قبله فان رد حنیذ لم یوثر القبول البطلان الایجاب برده
تا زمانی که موصی له وصیت را پیش از قبول کردن رد نکرده باشد می تواند آن را قبول کند اما اگروصیت را رد کرده
باشد موثر نخواهد بود زیرا با رد آن، ایجاب باطل میگردد.
3 - و ان رد بعد الوفاه القبول بطلت وان قبض اتفاقاً وان رد بعد القبول لم تبطل و ان لم یقبض
هر گاه موصی له بعد از وفات و پیش از قبول آن را رد کند وصیت باطل می شود اگر چه موصی به را قبض کرده باشد و
اگر بعد از قبول آن را رد کند وصیت باطل نمی شود اگرچه موصی به را قبض نکرده باشد.
-4 ینتقل حق القبول الی الوارث
حق قبول وصیت به وارث موصی له می رسد.
5 - الظاهر ان القبول کاشف عن سبق منل للموصی له بالموت لا ناقل له من حینه
قبول کاشف از تقدم ملکیت برای موصی له به سبب فو ت موصی است نه آنکه ناقل مالکیت از هنگام مرگ باشد.
6 - یشترط فیالموصیالکمال وفی وصیته من بلغ عشراً قول مشهورومنجرح نفسه بالمهلک فالوصیه باطله
در موصی، داشتن اهلیت شرط است و قبول وصیت کودک ده ساله قول مشهوری است ولی وصیت فردی که با ابزار
کشنده ای خودش را مجروح ساخته باشد باطل میباشد.
نوع فایل:Pdf
سایز:14.3mb
تعداد صفحه:402