بررسی نقش نماز در شخصیت جوانان
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن ما
قال الامام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام): «الله الله فى الصّلوة فإنّها عمود دینکم»: «خدا را، خدا را درنظر گیرید در توجه به نماز، که پایدارى دینتان به نماز باشد». گر چه هر یک از احکام و فرائض دینى به جاى خود از اهمیت و ارزش خاصى برخوردار است، امّا در این میان بعد از معرفت الهى هیچ فریضهاى به والایى مرتبه نماز نرسد. چرا که این، تنها نماز است که معراج مؤمن و عامل تقرب انسان وارسته، به خدا شناخته شده و معیار پذیرش همه واجبات قرار گرفته است. به این جهت آخرین پیام سفیران الهى، سفارش به نماز، این استوانه استوار دین بوده، چنانچه پرسش نخستین روز رستاخیز هم از آن خواهد بود. آرى نماز، تنها محبوبِ دلدادگان به حضرت حق و روشنى دیده و چراغ راه پویندگان کوى دوست و محفل انس خلوت نشینان وادى عرفان است. آنان که زندگى را بىیاد او نخواهند و رستگارى خویش را با شهادت در محراب نماز بینند «فزت ورب الکعبة» و با تمام وجود در راه زنده داشتن نام و یاد خداى خویش و اقامه نماز و راز و نیاز با او کوشند و سرانجام خود فدایى راه نماز شوند «اشهد انّک قد اقمت الصلوة» این همه، جایگاه ویژه و عظمت فوق العاده این فرضیه الهى را روشن مىسازد و همگان را به تعظیم این عالىترین نمونه شعائر الهى وادار مىکند، که هم خود، اهل نماز و راز و نیاز باشند و هم در جهت اشاعه فرهنگ نورانى نماز در جامعه تلاشى پیگیر نمایند، (الذین إن مکنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة)، تا به وظیفه دینى خود عمل نموده باشند و همواره مشمول رحمت بىپایان الهى قرار گیرند. و در این راستا فضلاى اهل قلم حوزه، رسالتى بس عظیم دارند که با تألیف و انتشار آثار ارزشمند دینى، فرهنگ نماز و انس با خداوند متعال را در جامعه دینى ترویج دهند و رایحه دلپذیر معنویت را به فضاى جان همگان بویژه نسل جوان برسانند. چنانچه تاکنون آثار فراوانى را در این رابطه منتشر نمودهاند که از آن جمله است اثر گرانقدر فاضل گرامى جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى مصطفى خلیلى، تحت عنوان «نقش نماز، در شخصیت جوانان». و ما خادمان فرهنگى آستانه مقدّسه مفتخریم که در آغازین روزهاى سالى که به نام اوّلین شهید محراب، «حضرت امام على بن ابى طالب(علیه السلام)» نامگذارى شده، با عنایات کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و مساعدتهاى تولیت معظم حضرت آیة الله مسعودى و معاون امور ادارى، مالى ایشان جناب آقاى فقیه میرزایى موفق به چاپ و نشر این اثر گرانمایه شدیم; باشد که گامى در جهت ترویج فرهنگ دینى برداشته و از اقامه کنندگان نماز باشیم.
مقدّمه
حمد و سپاس خدایى را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکر ذاکرین و سعى خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستى نگذاشت بل همه مخلوقات حتى پست ترین شان را به راستى بگذاشت. تسبیح لایتناهى بر آستان او که آدمى را در مسیر سعادت بر همه موجودات، ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت «لقد کرّمنا» بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق «فتبارک» بر قامتش مقالت فرمود.
حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستى را آمیخته با حکمت و تعالیم را براى بشر همراه با مصلحت و براى وصول به سربلندى و عزّت توأم ساخته است.
و درود بى پایان بر ختم پیامبران و فص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.
درود بى منّت و سلام با عزت بر سالکان راه طریقت و شاهدان کوى حقیقت که سر در راه حفظ شریعت در کف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.
با حمد بى انتهى بر ذات ربوبى و درود بى منتهى بر شأن مصطفوى، مُصحف بى مقدار نماز را محمّد ساخته تا شاید از این فریضه الهى که بزرگترین و مهمترین فریضه در تمامى ادیان الهى تشریع شده، نفوس مستعده بهره گیرند.
بر همه جوانان معزّز و مکرّم، معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک همه ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعى وصفاى پاکدلان، پرواز بیدار دلان مقصد سالکان، داروى دلهاى مجروح، شفاى قلبهاى محزون و تسکین دلهاى مفتون است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوى بوستان قلب پاک جوانان است.
جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهاى ناپاک است مىتواند با نماز، پلّههاى کمال را طى کند و به قلّه جمال باریابد. با برپایى نماز به مقام سرورى و سیادت راه یابد و دعاى اللهم اجعلنى للمتقین اماماً (خدایا مرا پیشواى پرهیزکاران قرارده) را ورد کلام خود سازد.
چون که هیچ عملى مثل نماز بینى شیطان را به خاک مذلّت نمىساید و توجهات الهى را نصیب انسان نمىسازد و هیچ بندهاى جز از طریق نماز به مقام قرب نمىرسد. بسیار زیبا فرمودهاند آن رهبر فرزانه که: «مبتدىترین
انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مىکنند. برجستهترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز مىجوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشترى در آن مىیابد»(1).
پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم و جوانى خویش را با سیره مردان الهى گره زنیم تا شاید در جهان جاودانى در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبى لهم و حسن مآب.
براى جوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانى کاشتند در پائیز پیرى درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانى عبادت را موکول نمودن از وسوسههاى شیطانى است.
جوانا ره طاعت امروز گیر***که فردا جوانى نیاید ز پیر
نماز لفظ و واژهاى است که در متون دینى ما بعنوان «صلاة» از آن یاد شده و داراى معانى متعدّدى بوده که یکى از آن معانى، همین عمل مخصوصى است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخى از آیات به معناى سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن مىفرمایند: إنَّ الله وملائکته یصلّون على النّبى یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.
«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) درود مىفرستند شما هم اى اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید»(1).
و در آیه دیگر با اشاره به همین معنى مىفرمایند: هو الذى یصلى علیکم وملائکته «اوست خدایى که هم او و هم فرشتگانش بر شما تحیت و رحمت مىفرستند»(2).
وبه معناى دعا هم در برخى از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)دستور گرفتن زکات داده مىشود خداوند مىفرماید بعد از گرفتن زکات براى آنها و در حقشان دعا کن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلواتک سکن لهم.
«اى رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازى و آنها را به دعاى خیر یاد کن همانا دعاى تو در حق آنان، موجب تسلى خاطر
1 ـ میزان الحکمه، ج5 ص397.
2 ـ بحار الانوار، ج84 ص236.
و نه تنها تأکید بر اقامه نماز از سفارشات اکید پیامبران الهى بود بلکه همه اولیاى الهى و جانشینان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به مواظب از این دستور الهى سفارش مىکردند. على(علیه السلام) در هنگام شهادتش بعنوان آخرین وصیت و توصیه بر فرزندان و پیروان خویش فرمودند: الصلاةَ الصلاةَ الصلاةَ. یعنى شما را سفارش مىکنم به نماز، نماز، نماز»(1). و این چنین بود وصیت سایر اولیاى الهى و خلفاى بحق مقام نبوى.
8 ـ نماز یعنى تمام دین
همه دین در نماز خلاصه شده است و در حقیقت نماز تجلى واقعى دین است و به همین جهت گفته شد که هر کس اهل نماز نباشد اهل دیندارى نیست و دیندار کسى است که قائم به نماز باشد. و شایدبه همین خاطر بود که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) ملاک و معیار بین ایمان و کفر را در نماز دانستهاند. و فرمودند کسى که نماز را ترک کند دین خود را ویران و نابود ساخت. الصلاة عماد الدین فمن ترکها فقد هدم الدّین. «نماز پایه دین است پس کسى که نماز را ترک کند بتحقیق دین را نابود نمود»(2).
و یا اینکه فرمودند: من ترک الصلاة متعمّداً فقد کفر. «هرکس نماز را عمداً ترک کرد کافر است»(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص173.
2 ـ احیاء العلوم، ج1 ص331.
3 ـ همان مأخذ، ج1 ص331.
اگر دین را به منزله خیمهاى فرض کنیم که حافظ سعادت انسان باشد و آدمى براى وصول به سعادت خویش به آن خیمه پناه برده باشد نماز پایه و ستون آن خیمه خواهد بود و اگر ستون نباشد قطعاً خیمه استوار نخواهد بود. پس تا ستون نماز نباشد خیمه دینى در کار نخواهد بود و این بهترین تشبیهى است که در فرمایشات رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است(1). و نماز علامت اصلى و نشانه واقعى دین است و اگر نماز نباشد هیچ وجه امتیازى براى شناخت دین حق از باطل نخواهد بود. چنانچه امیر بیان على(علیه السلام)فرمودند: واقام الصلاة فانّها الملةُ. «برپا داشتن نماز نشانه اصلى دین است»(2). و همچنین در روایات مشاهده مىشود که نماز را به چهره اصلى دین تشبیه کردهاند. و اگر هر پدیدهاى با چهرهاش شناخته شده است، چهره دین با نماز شکل گرفته و آن را باید با نماز شناخت. پس اگر کسى نمازش را ترک نماید و یا از آن فاصله بگیرد دین مشخصى ندارد. چون دین او بدون چهره واقعى است. و این است کلام گوهر بار رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) که: الصلاةُ وجهُ دینکم. «نماز سیما و چهره دین شماست»(3).
برداشت عرفى مردم و امت پیامبران هم این چنین بوده است. و این نکتهاى است که از توجه و دقت در آیات قرآن بدست مىآید بعنوان نمونه وقتى قرآن کریم داستان و قصه شعیب پیامبر(علیه السلام) را نقل مىکند در احتجاج این پیامبر الهى با قوم خودش چنین مىفرماید: «و بسوى قوم مَدْیَن برادرشان شعیب را براى هدایتشان فرستادیم شعیب خطاب به قومش فرمود: اى قوم من، خدا را بپرستید و خدایى جز او براى شما نیست و پیمانه و ترازو را کم نکنید بدرستى که من خیر و صلاح شما را مىخواهم و از عذاب روزى که بر شما احاطه کند مىترسم. با مردم به عدالت برخورد نمائید و اشیاى مردم را کم ارزش نکنید و در زمین به فساد مشغول نشوید. مردم در پاسخ به نصایح حضرت شعیب(علیه السلام) گفتند: اى شعیب آیا نماز تو به تو دستور مىدهد که ما از عبادت بتها دست برداریم آنچه را که پدرانما انجاممىدادند. قالوا یاشعیب اصلاتک تامرک أننترک مایعبد آباؤنا»(1). مقصود از اینکه آیا نماز تو به تو امر مىکند این است که آیا دین تو به تو دستور مىدهد که مراد از نماز همان دین است. پس نماز مساوى با دین است و دین مساوى با نماز.