بررسی جامعه شناسی نفاق از دیدگاه قرآن
مقدمه
موضوع پژوهش
بیان مسئله
هدف و ضرورت
فصل دوم : ادبیات پژوهش
بیان مفاهیم
مقدمه
مفهوم سیستم
مفهوم فراگیر سیستم اجتماعی
مفهوم رفتار behavior
مفهوم عمل(action) ، عمل اجتماعی(social acion) و تعامل اجتماعی(ntraction)
گروه اجتماعی social group
هنجار (norm)
توجه مجدد به چهارچوب عمل
تعریف کنش اجتماعی
عناصر کنش اجتماعی
کنش متقابل
نقش اجتماعی
سنخ اجتماعی
نظام اجتماعی
فرایند دو گانه نظام اجتماعی
قشر اجتماعی
نظامهای قشر بندی اجتماعی
مفهوم نفاق
پیشینه تحقیق
اخلاق در قرآن
سیمای نفاق در قرآن
پیامبر و منافقین
دشمنان دوست نما
علائم و نشانه های منافق
منافق و منافقین
اسلام مکتب مبارز و مولد
اخلاق از دیدگاه قرآن و عترت
نفاق یا کفر پنهان
فرهنگ واژه اخلاق در قرآن
سی و دو سخنرانی پیرامون سوره حشر
گذری بر سوره حشر
مصباح الشریعه
رساله قلع الغیبه
نبوغ حافظ شیرازی
فصل سوم : روش تحقیق
روش پژوهش
تحلیل درونی
خصیصه ذهنی
تحلیل بیرونی
نتیجه
فصل چهارم: یافته های پژوهش
مقدمه
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
تعاملات منافقان با پیامبر و مؤمنان ،منافقان و کافران
تعاملات منافقان با پیامبر (و مؤمنان)
تعاملات منافقان با یکدیگر
تعاملات منافقان با کفار
فصل پنجم
تحلیل داده ها
بررسی کنشهای فرهنگی منافقان
تعاملات فرهنگی
پیامبر – منافقان
مومنان – منافقان
کافران – منافقان
کنشهای منافقان در برابر مؤمنان
کنشهای فرهنگی منافقان با منافقان و کافران
بررسی کنشهای اجتماعی منافقان
تعاملات اجتماعی
پیامبر – منافقان
منافقان – پیامبر
منافقان – مومنان
کنشها و تعاملات اجتماعی منافقان در رابطه با پیامبر و مؤمنان
کنشهای اجتماعی منافقان
تعاملات اجتماعی منافقان
تعاملات اجتماعی منافقان
کنشهای سیاسی منافقان در رابطه با نظام سیاسی
کنشهای سیاسی منافقان در رابطه با دشمنان نظام اسلام
تعاملات سیاسی
بررسی کنشهای اقتصادی منافقان
تعاملات اقتصادی
خاتمه
تذکر دادن و دعوت به ایمان
اعراض کردن و حذر کردن
طرد کردن
تهدید به مجازات
مماشات ( تحمل کردن )
فهرست منابع و مآخذ
فرهنگ و نظام اجتماعی –سیاسی اسلام ،در جریان رشد و پویایی خویش همواره در معرض خطراتی بوده و می باشد . باتوجه به تاریخ اسلام و متون دینی می توان دریافت ،گاهی خطراتی که از درون فرهنگ و نظام اسلامی را در معرض آسیب قرار داده است با اهمیت تر از تهدیداتی است که ازبیرون با آن مواجه بوده است . بنابراین در صورت موفقییت نیروهای خطرساز درونی، ضربه های کاری تری وارد می آورند .
توضیح اینکه: با دقت در مشاهدات اجتماعی چنین نتیجه گیری می شود که برخی انسانها بر شخصیت واقعی خویش روکش ایمان کشیده و دینداری را ابزاری جهت دنیا محوری خود قرار داده اند ، و چون از بیشتر راهکارهای اجتماعی نظام اجتماعی –سیاسی جامعه اطلاع دارند و می توانند مشکلاتی جدی در مسیر رشد و پویایی فرهنگ اسلامی ایجاد کنند .در فرهنگ دینی به اینگونه افراد منافق گفته می شود .
نفاق مشکلی است که اسلام از ابتدای ظهور با آن مواجه بوده است و در قرآن و روایات جزء های آن بارها مورد تأکید قرار گرفته است . از اینرو بهترین روش جهت رفتار شناسی و درنتیجه کنترل این قشر از جامعه برسی متون مذهبی و دینی است که در این برسی ارجحیت با قرآن می باشد.بنابراین با توجه به خطرهایی که از ناحیه این گروه جامعه را تهدید می کند، شناخت کنش های منافقان در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی می تواند به شناخت ساخت نظام کنش منافقان و روابط اجتماعی آنها در عرصه های مختلف و تعیین چگونگی واکنش منافقان نسبت به قضایای مختلف، کمک کند . بنابراین سعی ما در این پژوهش این است که با توجه به آیات قرآن از ویژگی های این گروه و راه های کنترل خطرات آنها آگاه شویم و سپس تحلیلی جامعه شناسانه از نوع رفتار و عملکرد منافقان ارائه دهیم. علاوه بر این استخراج مفاهیم اجتماعی قرآن پیرامون موضوع مورد پژوهش از نکات مثبت پژوهش می باشد .
در پایان برخورد لازم می دانم از دفتر تبلیغات اسلامی که امکان این پژوهش را برای این جانب فراهم آورد ،همکاری خوب و صمیمانه گروه علوم اجتماعی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان ،ناظر محترم جناب حجة السلام والمسلمین دکترغلام رضا صدیق اورعی که علاوه بر نظارت بر پژوهش ،در نظرات ایشان نهایت و همکار کوشا و صبورغیر قابل انکار است، سرکار خانم نرگس اصفهانی، نهایت تقدیر و تشکر را داشته باشم و موفقیت گروهی و فردی این بزرگواران را از خدای منان آرزو مندم
والسلام
موضوع پژوهش:
‹‹ جامعه شناسی نفاق در قرآن ›› موضوع تصویب شده برای این پژوهش است . با مشورتی که در یک نشست کوتاه با جناب اقای دکتر رفیع پور داشتم ، ایشان این عنوان را قابل نقد می دانستند و پیشنهاد ایشان تغییر موضوع بود . پس از چندی که مقداری از پژوهش انجام شد و برای تأیید و اظهار نظر به ناظر محترم تقدیم شد ، با توجه به موضوع تصویب شده، ایشان کار ما را بر شناسایی سنخ اجتماعی منافق و صورت کنش متقابل این سنخ در قرآن ››متمرکز کردند .
بیان مسئله:
انسان موجودی است نفع طلب و اساس همه کنشهای بشری جلب منفعت و دفع ضرر می باشد ولی مصداق نفع و طلب بر اساس باورها و ارزشها متغییر است . شاید به همین دلیل از کنشگران مختلف براساس باورهای متفاوت و ارزشهای گوناگون ، در مسئله گروهی ، کنشهای متفاوتی صادر می شود . عده ای کنشهایشان ابزاری صرف ،بعضی دیگر ارزشی صرف و جمعی نیز ابزاری، ارزشی است .منافقان را می توان دسته ای دانست که کنشهای آنان ابزاری صرف بوده و جهت جلب منفعت بیشتر از هر وسیله ای استفاده می کنند ، یکی از این ابزار تظاهر به پایبندی به فرهنگ عمومی جامعه و ایجاد تضاد میان اقشار و دسته های مختلف اجتماعی و حداکثر استفاده از تضاد موجود است .
کفار نیز از همین ویژگی برخوردار بوده و برای به دست آوردن حداکثر منفعت از هیچ عملی رویگردان نیستند ، یکی از کارهای آنان کاهش همبستگی و ایجاد تضاد، در جامعه اسلامی است . این مهم در صورتی محقق می شود که کفار بتوانند با دسته هایی از جامعه اسلامی که دارای باور و ارزشی مشترکی هستند به وحدت منافع رسیده و جهت دستیابی به این هدف در تعامل مستمر باشند .
از طرفی مؤمنان در تعاملاتشان بر پایبندی به دین تأکید دارند ،تعاملات منافقان و مؤمنان با تأکید بر تظاهر به پایبندی دین صورت می گیرد تعاملات منافقان با کافران با تأکید بر تظاهر به عدم پایبندی به دین تحقق می یابد. کفار نیز در تعاملاتشان بر عدم پایبندی به دین تأکید دارند . از همینرو احتمال دستیابی منافقان به اهدافشان بیشتر از کفار است .
نتیجه تظاهر به پایبندی به دین در جامعه دینی ،زمینه سازی دستیابی افرادی به ثروت ، قدرت و منزلت می باشد که کنشهایشان ابزاری صرف بوده و نگرش آنها به معنویات نگرشی منفی است. دستیابی افراد به ثروت ، قدرت و منزلت از این شیوه کم کم سبب می شود تظاهر به پایبندی به دین ،جایگزین پایبندی به دین شده و در دراز مدت میان مؤمنان شکاف ایجاد کند و جامعه دینی را به نابودی بکشاند .
خلاصه اینکه ، نفاق ورزیدن که حاصل آن منافق است ،عملی اجتماعی است و آثار زیانباری برای گروه مؤمنان و به تبع جامعه ایمانی به دارد . علاوه بر این سرایت چنین کنشی به لایه های مختلف اجتماعی و در بر گرفتن افراد بیشتری از جامعه، که یکی از آثار زیانبار آن به شمار می آید ، تهدیدی جدی محسوب می شود .
از آنجا که مفهوم واژه نفاق وقتی محقق می شود ، که مفاهیمی همچون ایمان و کفر مصداق خارجی داشته باشد ،کار جامعه شناسان و دین شناسان خطیر تر بوده و ضرورت همکاری این دو دسته از اندیشمندان نمود عینی بیشتری پیدا می کند، لذا با توجه به سنت و فرهنگ جامعه ما ،که برای تبیین مفاهیم دینی و دستیابی به تدابیر قابل اجرا به کتاب خدا و سنت پیامبر او مراجعه می شود ، ما نیز در تبیین مفهوم نفاق و منافق و چگونگی کنش آنان با مؤمنان و کافران و بیان این موارد و تحلیل آن به زبان جامعه شناسی ، کتاب خدا، یگانه مرجع غیر قابل خدشه در نزد همه مسلمین را در پیش روی خود قرار داده و به بازیابی مجدد آن با بهره گیری از روشهای جامعه شناسی، می پردازیم .
هدف از انجام این تحقیق و ضرورت پرداختن به آن شامل موارد ذیل می گردد:
1-شناخت ساخت نظام کنش اجتماعی منافقان در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی و به تبع آن خنثی کردن خطرهای منافقان در عرصه های مختلف با توجه به آیات قرآن .
2-بهره گیری از مسائل اجتماعی مطرح در قرآن در علم جامعه شناسی .
3-استفاده از گنجینه غنی قرآن در خصوص مسائل اجتماعی مبتلا به جامعه .
4-تعریف منافق و تعیین کنش او در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی در طول دوران نزول وحی .
5-تعیین استراتژی و خط مشی منافقان در شرایط مختلف زندگی
با توجه به جداول فوق که باورها ، کنشها و تعاملات سیاسی منافقان با نظام اسلامی و دشمنان نظام اسلامی را در بر دارد ، به بررسی کنشهای سیاسی منافقان می پردازیم .
نگرش به کنشهای سیاسی باید از زاویه قدرت و اقتدار صورت پذیرد . زیرا اولین شرط برای مدیریت و نظارت یک سازمان و به تبع آن جامعه را می توان قدرت دانست . « کسانی که از دیدگاه پارسوتر به قدرت می نگرند ، قدرت را از اقتدار متمایز می کنند به این معنی که اقتدار توانایی بالقوه نفوذ مبتنی بر موقعیت رسمی است ، در صورتی که قدرت ، توانایی بالفعل نفوذ مبتنی بر تعدادی از عوامل از جمله موقعیت سازمانی است 1. » در مقابل پارسونز ، وبر « مفهوم قدرت را توانایی وادار کردن افراد به پذیرش دستورات و مفهوم مشروعیت را به معنای پذیرش اعمال قدرت به علت انطباق با ارزشهای افراد می داند . ( آنها اعمال قدرت را می پذیرند چون آن را مشروع می دانند . ) او مفهوم اقتدار را در معنای ترکیب این دو به کار می برد ، یعنی قدرتی که پذیرفته شده و مشروع دانسته می شود .2 »هر یک از این دو در تعریفهای خود اشاره کرده اند که از دید دیگری پنهان و یا از اهمیت کمتری برخوردار بوده است . پارسوتر به توانایی بالفعل و بالقوه توجه داشته و وبر بر مشروعیت و عدم مشروعیت آن تأکید داشته است . وبر اقتدار را از آنچه پارسوتر برداشت کرده عام تر می داند که شامل قدرت – از نظر پارسوتر – و مشروعیت – مورد نظر وبر – می باشد . حال اگر بنا بر نظر وبر بپذیریم که رهبر علاوه بر قدرت باید اقتدار نیز داشته باشد ، منشأ آن اقتدار چیست ؟
وبر بر اساس منابع و انواع مشروعیت ، سه گونه اقتدار تشخیص می دهد که عبارتند از :
با توجه به آنچه ذکر شد ، اگر به مسأله ظهور پیامبر در مکه بنگریم و هجرت ایشان به مدینه و برخورد مردم مکه و مدینه را با ایشان مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که پیامبر و یاران در مکه و سپس در سالهای اول هجرت به مدینه به دنبال ایجاد تغییرات اجتماعی بوده اند ، که شامل فرهنگ – اعم از ارزشها ، باورها ، هنجارها و نمادها است – سیاست و اقتصاد می باشد .
از آنجا که پیامبر همه ویژگیهای « رهبران فکری یا ایدئولوژی پرداز » ، «رهبران بسیج گر یا کاریزمایی » و « رهبران سیاست گذار و مدبر » را داشته اند ، پس از ایجاد تغییرات اجتماعی ، خود به دنبال ثبات در جامعه جدید بوده و دوام و بقاء فرهنگ ترویج شده را به همراهی یاران پی گیری می کردند .
اگر جامعه مکه و مدینه را از زاویه قدرت و اقتدار مورد بازنگری قرار دهیم ، قریش بر مکه حاکم بود و همه لوازم یک اجتماع قبیله ای – اشرافی ، را در رفتار تک تک اهالی مکه می شد مشاهده کرد . در دامان رهبر قریش و رئیس مکه – عبدالمطلب – کودکی رشد کرد که هیچیک از لوازم رهبری جامعه قبیله ای را به همراه نداشت . زیرا عموها و پسر عموها و دیگر تیره های قریش از جهت ثروت ، قدرت و منزلت های مورد توجه در فرهنگ جاهلی بر او تقدم داشتند .
در چنین وضعی ، محمد جوان به پیامبری مبعوث و پیران – افراد صاحب قدرت و منزلت – و ثروتمندان را به پرستش خدای یگانه خواند . در این دعوت ، قدرت ، ثروت و منزلت با تعاریف جدید و فرهنگ جدید باید انطباق می یافت و کم کم شکاف فرهنگی و به تبع آن شکاف اجتماعی را رؤسای قبایل قریش که هر یک ادعای رهبری مکه را داشتند ، استشمام می کردند . پیامبر و یاران تحت فشار شدیدی قرار گرفته و از مکه به سوی مدینه مهاجرت کردند .
در مدینه نیز اوضاع بهتر از مکه نبود . مردم مدت زیادی در اختلافات میان دو قبیله بزرگ اوس و خزرج در حال پایمال شدن بودند . در اواخر به این نتیجه رسیده بودند که عبدالله بن ابی را به رهبری و ریاست مدینه تعیین کنند ، او نیز خود را برای این مهم آماده می ساخت که جمعی از نخبگان قبایل اوس و خزرج به نزد پیامبر رفته و سوم شخص ذی نفع را به رهبری خود برگزیدند . اگر چه مدنی بودن پیامبر از جهت مادر را نمی توان در این گزینش نادیده گرفت .بنابر این پس از هجرت مدینه شهری بود که حداقل از سه گروه اجتماعی تشکیل شده بود :
1- مکی ها که مهاجرین نامیده می شدند.
2- اهالی مدینه یا مدنی ها که اینها خود به دو گروه قابل تقسیم هستند .
1-2 : انصار – افرادی از اهل مدینه که اسلام را پذیرفته و مهاجرین را برادر خود می دانستند .
2-2 : یهودیها و نصرانیهای ساکن در مدینه و بعضی از اهالی اوس و خزرج که به ظاهر اسلام آورده بودند ولی مسلمان مکی را قریبه می دانستند .
در بافت جمعیتی جدید مدینه موارد زیر قابل بررسی است :
1- مهاجرین از خانه و کاشانه خود دست کشیده و به انصار پناهنده شدند .
2- مهاجرین از امکانات اجتماعی و اقتصادی انصار برای زندگی در محیط جدید استفاده می کردند .