پاورپونت تاریخچه ورزش شنا و شنا از دیدگاه اسلام
یادگیرندگان شنا، تمرینهای خود را اغلب در استخرهای کم عمق و کناره دریاها شروع میکنند. آنها ابتدا شناور ماندن روی آب و سپس حرکتهای پا را میآموزند و در پایان حرکتهای دست را نیز یاد خواهند گرفت. برای شنا کردن آسان و روان، شناگران در مفاصل اصلی شان، به انعطافپذیری مطلوبی نیاز دارند.
شناگران تازه کار باید چگونگی حرکتهای هماهنگ دست با نفس کشیدن را تمرین کنند. شناگران، معمولاً یک یا چند شنا میآموزند.
پاورپوینت مبحث زنان و حقوق زن در اسلام
ریشه های اخلاق کهن جنسی: اعتقاد به پلیدی ذاتی روابط جنسی مالکیت مرد بر زن اطمینان یابی مرد از پدری خویش وابستگی اقتصادی زن به مرد احساس بد زن نسبت به خود در ایام خاص زنان مجازاتهای شدید زن توسط مرد حسادت مرد
بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام
در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی کار و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال ، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن ، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می گیرد .
این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن معنای مضحک نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ، نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می شود.
پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در مواردی ، انسان ها باید در راه وصول به تمدن و فرهنگ فداکاری کرده و دست از جان خود بشویند . این یک فداکاری و گذشتی است که انسان برای ریشه کن کردن آفات تمدن در خدمت حیات معقول ، و به وجود آوردن شرایط حیات مزبور ، برای انسان ها انجام می دهد ، نه برای دو پدیده مزبور که ارتباطی با حیات معقول انسان ها نداشته باشد .
حال اجتماع انسانی در بروز و اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، شبیه به حال فردی از انسان است که تحت تأثیرعواملی بروز می کند و به اعتلا می رسد و سقوط می کند . مثلا ً احساس نیاز ، چنان که فرد را وادار به تلاش و تکاپو در عرصه طبیعت و منطقه روابط همنوعانش می کند ، همچنین جامعه را به گسترش و عمیق تر کردن درک و معرفت و سازندگی در عرصه زندگی تحریک و تشویق می کند .
ما شاهد بروز تعدادی از اکتشافات در موقع بروز جنگ ها بوده ایم . لذا ممکن است یک یا چند نیاز موجب اکتشاف و به دست آوردن امتیاز یا امتیازاتی باشد که آن ها هم به نوبت خود ، مردم را برای وصول به امتیازات زنجیری دیگر موفق کند . ولی داستان تمدن ها از نظر عوامل به وجود آورنده ، د رنیاز خلاصه نمی شود . بلکه در موارد بسیار فراوان ، به قول بعضی از محققان در سر گذشت علم ، بارقه ا و جهش های مغزی انسان ها بوده است که عناصر مهم تمدن اصطلاحی را به وجود آورده است . گاهی دیگر تمدن ها و فرهنگ های مثبت ناشی از اکتساب و استفاده از تمدن ها و فرهنگ های دیگر جوامع است . البته این گونه تمدن ها و فرهنگ ها ، گاهی به طور صوری و راکد مورد تقلید قرار می گیرند ، که در این صورت ،نه تنها موجب پیشرفت جامعه مقلد و پیرو نمی شود ، بلکه ممکن است موجب عقب ماندگی و باختن هویت اصیل خو آن جامعه مقلد بوده باشد . ما دردوران اخیر ، در جوامعی متعدد ، شاهد این گونه انتقال تمدن ها و فرهنگ های تقلیدی هستیم ، که چگونه هویت اصیل خود جوامع مقلد را محو و نابود کرده است . در صورتی که اگر آن جوامع فریب امتیازات تقلیدی آن تمدن ه و فرهنگ ها را نمی خوردند و با همان هویت اصیل خود به راه می افتادند ، می توانستند از تمدن و فرهنگ اصیل و آشنا با خویشتن برخوردار شوند .
یکی دیگر از عوامل بروز تمدن ها و فرهنگ ها ، احساس لزو م جبران ضعف در برابررقیبان است ، که می توان گفت از اساسی ترین عوامل محسوب می شود . با این حال ، تشخیص عامل قطعی بروزو اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، با نظر به تعریفات و استدلال هایرایج در این مبحث ، حداقل بسیار دشوار است . آن چه که از قرآن مجید و نهج البلاغه بر می آید ، این است که عامل اساسی آغاز و پایان منحنی تمدن ها و فرهنگ ها خود انسان است . در آیاتی که در مبحث قبل ذکر شد وهم چنین درآیات سوره های ﺴﺑﺄ و بقره می بینیم که خداوند اموری را مانند کفران نعمت (در از بین بردن اجتماع و تمدن ﺴﺑﺄ) ، فساد، خود کامگی ، ظلم، استکبار، افساد در روی زمین است و انحراف از حقیقت ، عوامل سقوط تمدن ها و فرهنگ ها معرفی فرموده است . از همان آیات به خوبی استفاده می شو که مفاهیم مقابل آن صفات رذل ، عوامل بروز و اعتلای تمدن ها و فرهنگ ها است . یعنی از همان آیات ، با کمایل وضوح بر می آید که سپاس گزاری نعمت های خداوندی، صلاح و اصلاح میان انسان ها ، تهذب ، عدالت و حرکت در مسیر واقعیات ، از عوامل مهم بروز و اعتلا ی تمدن ها و فرهنگ های انسانی صحیح است . خداوند سبحان در قرآن مجید تصریح فرموده است : « واگر اهل آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا می ورزیدند قطعاً برکات خود را از آسمان و زمین برای آنان باز می کردیم (نازل می کردیم) ، ولی آنان [ ایمان و نقرا و منادیان آن دو، یعنی پیامبران را ] تکذیب کردند ودر نتیجه ، آنان را به سبب اندوخته های[ ناشایستشان] مواخذه کردیم . » *
تحقیق در مورد تاریخ اسلام
1ـ تاریخ :
الف ) ریشه و معنای لغوی تاریخ :
· لفظ تاریخ معرب " ماه و روز " فارسی است و به معنای وقت شناسی یا شناسایی وقت است .
· واژه تاریخ از زبان عربی " ارِّخ ، یأرِّخ ، تأریخاً " که متضمن ذکر وقایع و حوادث است .
· واژه تاریخ ( History ) از زبان یونانی گرفته شده و به معنای مطالعه یا بررسی روزگاران گذشته است .
ب ) تعریف اصطلاحی :
· تاریخ دانشی است سرچشمه گرفته از حکمت و بیانگر سرگذشت ملت ها ، سیرت پیامبران و سیاست پادشاهان .
· تاریخ علم به احوال " انبیا ، ائمه ، فرمانروایان ، وزیران و حوادث بزرگی مانند جنگ ها و فتوحات " بر حسب زمان است .
· تاریخ علم به وقایع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولتها است .
· تاریخ فنی است که در آن از وقایع زمان و آنچه در عالم است از حیث تعیین و توقیت بحث میکند.
در جمع بندی تعاریف اصطلاحی :
· تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسان و جهان بحث می شود .
· تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسان بحث می شود .
· تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسانهایی مانند انبیا ، پادشاهان و ... بحث می شود .
ج) تقسیم تاریخ :
با توجه به بیان تاریخ می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد : 1ـ نقل وقایع تاریخی ( تاریخ نقلی )، 2ـ بیان تاریخ همراه با تجزیه و تحلیل ( تاریخ علمی _ تحلیلی ) . دسته اول به چگونگی و شرایط رخدادها اشاره می کند و به طور کلی رویدادها را تشریح و بیان می کند اما دسته دوم علت جویی میکند و به چرایی رخدادها می نگرد و علل آنها را بررسی می کند. بنابراین بیان دسته دوم از تاریخ با ارزش تر بوده زیرا برای پند آموزی و عبرت گیری توده مردم بسیار مناسب است و به طور کلی جنبه کاربردی دارد .
د ) فلسفه تاریخ :
علم به تحولات و تطورات جامعه از مرحله ای به مرحله دیگر و علم به قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات را ، " فلسفه تاریخ " گویند .
هـ ) فایده تاریخ :
فایده تاریخ را می توان از جهات مختلف بررسی کرد :
· فایده تاریخ از دیدگاه قرآن و روایت : قرآن در آیاتی هدف از ذکر ”قصص” را پند گیری ، عبرت آموزی ، تعقل و تفکر معرفی نموده به طور مثال در آیه 111 سوره یوسف ، قرآن فایده تاریخ را در عبرت گرفتن از اعمال گذشتگان می داند و باز در آیه 120 سوره هود ، قرآن فایده تاریخ را در آرامش و تثبیت گرفتن دلها می داند و در آخر هم به سخنی از امام علی (ع) خطاب به امام حسن (ع) بر می خوریم که می فرماید : « اگر چه در تمام طول تاریخ همراه گذشتگان زندگی نکردم اما اخبار زندگی آنها را به دقت مطالعه کرده ام و با این کار گویی در تمام مدت زنده بودن و همه حوادث تلخ و شیرین زندگی را از نزدیک با آنها دیدهام » . این بیان حکایت از تجربه و عبرت اندوزی دارد.
· فایده تاریخ از منظر عقل و عقلا : چگونه می توان تصور نمود فایده و سودمندی تاریخ بر کسی پوشیده باشد و حال آنکه هیچ عاقلی بدون توجه به گذشته ، اقدام به کاری نمی کند و برای آغاز هر عملی نخست تاریخچه آن را مطالعه و بررسی و اندوخته پیشینیان در آن زمینه را سنجیده و سپس با اتکا بر آن گامهای دیگری را بر می دارد .
و) عوامل محرک تاریخ : به دسته های زیر تقسیم می شود
1ـ تباهی قدرت
2ـ عصبیت
3ـ مبارزه مرتجع با پیشرو
4ـ هجوم و دفاع
5ـ اراده الهی
6ـ جغرافیا
7ـ زور و عوامل سیاسی
8ـ سنتهای الهی
9ـ پیامبران و رهبران بزرگ الهی
10ـ هجرت و مهاجرت
و) اهمیت و ضرورت آشنایی با تاریخ اسلام :
1ـ ضرورت شناخت سنت پیامبر و ائمه اطهار ، 2ـ نیاز شناخت شخصیت پیامبر(ص) و خاندان او ، 3ـ اهمیت شناخت نحوه ظهور اسلام و چگونگی رشد و تکاپوی آن
2ـ آشنایی با مورخین و منابع دست اول صدر اسلام :
- ابن اسحاق ؛ قرن اول: کتاب سیره محمد (ص) مشهور به کتاب ابن اسحاق
- ابومخنف ؛ قرن دوم : مقتل الحسین
- احمد بن یحیی بلاذری ؛ قرن سوم : فتوح البلدان ، انساب الاشراف
- واقدی ؛ قرن دوم : مغازی رسول الله (ص)
- ابن اسعد ؛ قرن دوم : سنن النبی و ایامه
- یعقوبی ؛ قرن سوم : تاریخ یعقوبی
- طبری ؛ قرن سوم : تاریخ طبری
- ابن هشام؛ قرن دوم : کتاب سیره محمد (ص)
- مسعودی ؛ قرن چهارم : مروج الذهب _ التنبیه و الاشراف
- شیخ مفید ؛ قرن چهارم : ارشاد
- ابن اثیر ؛ قرن ششم : الکامل فی التاریخ
- ابن خلدون ؛ قرن هشتم : دیوان المبتدا و الجز فی تاریخ العرب و العجم
محیط پیدایش اسلام : از صفحه 31 تا 80 کتاب
· به لحاظ جغرافیایی { نقشه ،مساحت ، تقسمات ، همسایه ها ، شهرهای مهم و آب و هوا }
· به لحاظ بافت جمعیتی (بائده ، عاربه ، مستعربه ، مهاجرین یهود)
1ـ مساحت جغرافیایی جزیرة العرب چقدر است ؟ مساحت آن را از 2600 تا 3300 کیلومتر نقل کرده اند که مساحت 3000 کیلومتر مناسبتر است.
2ـ علت وجود اختلاف در بیان مساحت جزیره العرب چه بود ؟ در قسمت شمای جزیره العرب مرز خاص و مشخصی بین ایران و روم وجود نداشت. بعضی از تقسیمات جزیره العرب مثل یمن ، حیره و غسان در سلطه امپراطوری دیگر بودند.
3ـ جزیره العرب به چند بخش تقسیم می شود نام ببرید ؟ جزیره العرب را 2 و 3 یا 5 بخش تقسیم نموده اند که هر کدام از آنها می تواند درست باشد، این قسمتها شامل : حجاز ، نجد ، یمن ، یمن ، تهامه و عروض هستند.
4ـ همسایگان جزیره العرب را نام ببرید ؟ به طور کلی همسایگان جزیره العرب دو امپراطوری بزرگ ایران و روم بودهاند ولی در نگاه جزئی تر همسایگانی چون یمن ، حیره و غسان را نیز دارد.
5ـ شهرهای مهم جزیره العرب کدامند ؟ در منطقه حجاز شهرهای : مکه ، یثرب ، طائف و بندرهای جده و ینبع . در منطقه یمن شهرهای : صفا و عدن و در منطقه نجد شهر ریاض وجود دارد.
6ـ از لحاظ آب و هوا جزیره العرب به چند بخش تقسیم می شود ؟ از لحاظ آب و هوا در منطقه گرم و بد آب و هوا : که شامل صحرای مرکزی آن بوده و علت گرمای بسیار هوای آن می باشد که شامل منطقه نجد نیز هست و منطقه خوش آب و هوا : به شهرهای طائف ، نثرب ، خیبر و ناحیه یمن می گفتند که تنها رودخانه موجود در جزیره العرب در منطقه یمن قرار داشته و سد معارب بر روی آن واقع شده است.
7ـ بافت جمعیتی جزیره العرب را معرفی کنید ؟ بائده : که به قبایل نابوده شده اطلاق می شود. عاربه : که قبایل گفته می شد که موطن آنها آنجا بوده و آنها از نسل یعرب بن قحطانیان یا عرب اصیل هستند و در یمن مستقر بودند. مستعربه : به معنی عرب شده یعنی کسانیکه بعداً عرب شده اند که از جمله به بنی اسماعیل ، عدنانیان که در شمال و غرب مستقر بودند اطلاق می شد . مهاجرین یهود : یهودیانی بودند که از امپراطوری ها به آنجا آمده اند.
8ـ دلایل مهاجرت یهودیان به جزیره العرب چه بود ؟ زندگی در یک سرزمین آرام - دوری از جنگ و درگیری یهودیان و مسیحیان - امید داشتن به ظهور پیامبر جدید
9ـ نحوه اطلاق لفظ عرب بر جمعیت های ساکن را ذکر کنید ؟ لفظ عرب مشتق شده از کلمه یعرب بن قحطان بوده است - لفظ عرب مشتق شده است از نحوه زندگی بادیه نشینی و صحرا گردی بودن آنها - لفظ عرب مشتق شده از نوع زبان و تکلم آنها است.
10ـ ادیان رایج را به ترتیب بیشترین پیروان نام ببرید؟
بت پرستی : در اکثر شهرها
مسیحیت : در شهرهای نجران ، حیره و غسان
یهودیت : در شهرهای یمن ، یثرب و خیبر
حنفیت : به پیروان حضرت ابراهیم (ع) گفته می شد
صابعین : به پیروان یحیی اطلاق می شد
بت پرستی در جزیره العرب ریشه الهه ، مادی و تاریخی داشت اما قرآن جاهلیت را علت بت پرستی مردم جزیره العرب بیان کرده است.
تحقیق در مورد تاریخ پیامبر اسلام
محیط پیدایش اسلام
اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی : عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‘شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‘ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‘ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‘بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود "صنم " و "وثن " * و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد. و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند. ودر بعضی از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
اساس بافت اجتماعی – سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‘ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت : " نسب ‘ حسب و عصب "
و تنها می توان به تمدن ممتاز " سبا" و "ماراب یمن " که قبل از طلوع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‘وفای به عهد‘ بخشندگی و مهمان نوازی‘صراحت لهجه‘ حافظه قوی‘ نجابت‘ شرافت‘ نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ; اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‘ افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت . وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد . زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‘ در بسیاری اوقات‘ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
تحقیق در مورد سیاست در اسلام
اهمیت اسلام سیاسى پس از انقلاب بزرگ اسلامى ایران بیش تر نمایان شد و این در حالى بودکه جهان اسلام, ایدئولوژى هاى معاصر هم چون ملى گرایى, لیبرالیسم غرب و سوسیالیسم نظامى و یا مارکسیسم سنتى را تجربه کرده بود
اما این بار انقلاب اسلامى ایران((اسلام انقلابى)) را عرضه کرد, یعنى چیزى که مسلمانان را توان مى داد تا در پرتو آن,آزادى خویش را به دست آورند و در مقابل استعمار, صهیونیسم, سرمایه دارى و نژاد پرستى ایستادگى کنند.
رهبرى امام خمینى عنصرى ارزشمند در موفقیت انقلاب اسلامى ایران بود, چرا که امام اراده اى آهنین داشت و عجز و سازش را نمى شناخت, موضع وى قاطع بود وسازش و یا ره حل میانه را نمى پذیرفت. ایشان از همان آغاز صاحب اندیشه بود و در سیاست ـ که دانش فقه است ـ و نیز اصول سیاست ـ که آن هم در میران کهن ما علم اصول فقه است ـ تالیفاتى داشت و این دانش(اصول فقه) بر تدریس ایشان در حوزه علمیه قم و نیز بر تالیفات وى ـ که بیش تر خطى است و هنوز منتشر نشده است ـ به صور عنصرى غالب در آمده بود. با این که استاد فلسفه و کلام بود ولى هیچ گاه تفکر نظرى از کلام و فلسفه یا گرایش هاى صوفیانه بر اندیشه وى چیرگى نیافت. امام مرد عمل بود تا یک نظریه پرداز صرف, وى فقیهى مبارز بود و از اوضاع جارى مسلمانان کاملا آگاهى داشت. شیوه انقلابى امام هم چون شیوه ابو الاعلى مودودى و شهید سید قطب یک شیوه کاملا بنیادى و انقلابى است. وى اعتقاد داشت اوضاع جوامع اسلامى فقط در صورتى تغییر مى یابد که نظام هاى کنونى حاکم بر دولت هاى اسلامى تغییر یابند,و سلطه سیاسى حاکم بر آن ها متحول گردد, و ما دیدیم که این امر با سقوط شاه در ایران تحقق یافت.امام در زمان شاه ادامه هر حکومت هر چند بر پایه قانون اساسى یا مجلس و یا حکومت ملى در سایه سلطه را نپذیرفت.
این درست همان شیوه اى است که سید جمال الدین اسد آبادى معتقد بود طبق آن مى باید, نظام هاى پادشاهان و سلاطین در جهان اسلام دگرگون شود و دست عاملان استعمار و چپاولگران ثروت هاى مردم قطع گردد.
امام خمینى (ره) هم کتاب خود را با این آیه انتشار دادند که:
((ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله,1 پادشاهان چون به قریه اى درآیند تباهش مى کنند و عزیزانش را ذلیل مى سازند.)) فقیه کسى است که در مقابل زمامدار ستمگر مى ایستد, و در برابر سلطه و سرکشى ایستادگى مى کند و در بیدارى مردم مى کوشد و نیز انقلاب را رهبرى مى نماید, پس نهایتا علماء دژ مردم و خود ,وارثان پیامبرانند و بزرگ ترین گواه نزد خداوند نیز سخن حقى است که در مقابل حاکى ستمگر گفته شود و این فقها هستند که با ولایتى که دارند, قیام مى کنند و بعد از تحمل زندان و شکنجه تا مرز شهادت پیش مى روند تاخداى خود را ملاقات مى کنند. آنان هم چون علماى دربارى در پى جاه و مقام نیستند و دل به دنیا نمى بندند.
کتاب حکومت اسلامى یا ((ولایت فقیه))امام نیز در چهار چوب همین میراث سیاسى اسلامى معاصر قرار دارد. این کتاب,سرلوحه جنبش اسلامى در ایران قرار گرفت و حاوى سلسله درس هاى فقهى است که مرجع بزرگ شیعه حضرت امام خمینى آن را براى طلاب حوزه نجف ایراد فرمودند.این کتاب هم چون کتاب ابن قیم,((اصلاح الراعى و الرعیه))و دیگر کتاب هاى فقهى اسلامى است که از تشکیلات دولتى دراسلام سخن مى گوید.هم چنین کتاب(الاحکام السلطانیه) از ماوردى و نیز ابن یعلى یا ((ادب الدین و الدنیا))از ماوردى. اما کتاب امام خمینى تمایز خاصى نسبت به این ها دارد,چون بر نقش فقیه در انقلاب اسلامى و ضرورت برپایى حکومت اسلامى و تاسیس دولت اسلامى در رویارویى با استعمار و صهیونیست تاکید مى ورزد. بنابراین امام خمینى یک فقیه احیاگر و در پى اصلاح جامعه از رهگذر انقلاب اسلامى بود. او یک فقیه معمولى نبود که سعى در اصلاح جامعه از رهگذر نظام حاکم داشته باشد.
تحقیق در مورد تاریخ اسلام و رابطه آن با هنر و صنعت
مقدمه
در زمانی که ساکنان حجاز واطراف آن به خاطر موقعیت جغرافیایی خود از قافله ی تمدن عرب واپس مانده بودند و به چادرنشینی روزگار می گذراندند محمد (ص) به پیامبری مبعوث گردید و عربی که گمراه عبادت بت ها بود به سوی پرستش خدای یگانه هدایت شد. اندیشه های نهفته و فکرهای بکری که در سرما بود با راهنمایی های حضرت محمد به راه صحیح ایمان به خدای لایزال افتاد و اعتقادی که این مردم نسبت به اسلام پیدا کردند به اتکا درک روز افزون فلسفه ی اسلامی آنان را بر پهنه های گسترده تری از جهان چیره ساخت.
گسترش قلمرو اعراب سبب پیدایش مناسبات اقتصادی و داد و ستد کالاهای نفیس و اشیا زینتی شد که به نوعی رقابت هنری منتج گردید هنر از سرآغاز اسلام به بعد زمینه یی محدود نماند بلکه پیشرفت چشمگیر یافت.
مسلمانان چون به دیگر ممالک سفر کردند و با پرستشگاه های یونانیان و رومیان و کلیساها و کاخ های دیگر کشورها رو به رو شدند و آنها را در کمال تزئین مشاهده کردند به دگرگون ساختن محیط زیست خود راغب شدند. نقل و انتقالات ونیازهای زمانی سبب گردید که به صنعت و هنر روآورند و نکته ها بیاموزند تا زیباسازی خانه های خود را برابر با پیشرفت های زمان و اعتقادات خود همراه کنند.
همانطور که می دانیم مساجد اولیه شامل قطعه زمینی به شکل مربع یا مربع مستطیل بود که اطراف آن را محصور کرده و حوضی برای وضو گرفتن در میان آن ساخته و سقفی از بوریا یا دیگر مصالح ساختمانی بربالای آن قرار داده بودند که آنان را از گزند بادهای محلی و باران های موسمی مصون دارد. این تقلیدی بود از آتشکده ی ساسانیان و نمونه هایی از این گونه مساجد هنوز در بعضی از شهرها دیده می شود. از جمله فی المثل مسجد مصلی در تخت فولاد اصفهان یا مسجدی در سامرا و غیراینها.
اعراب در دوران پیش از اسلام اصولا اشتیاقی به جذب صنعت و هنر و پرداختن به پیشه های مربوط به اینها نداشتند. گسترش اسلام آنان را وادار کرد که با دیگر ملل دنیا رفت و آمد برقرار کنند و با صنعتگران و هنرمندان ایران ، مصر، یونان ، سوریه ، ایتالیا و دیگر کشورهایی که سنن گوناگون و سابقه ی دیرینه ی صنعتی و هنری داشتند آشنا گردند.
در زمان پیغمبر مسجدی بسیار ساده در محل مسجد النبی کنونی برپاشده بود و از این محل بود که حضرت محمد ندای الهی را به گوش مردم می رساند.
این سادگی مسجد تا زمانی ادامه یافت که خلافت به امویان رسید و مقر خلافت از مدینه به دمشق انتقال یافت. با اینکه قمار می گساری و استفاده از البسه ی فاخر و ادوات موسیقی و دیگر اسباب لهو و لعب بر مسلمانان حرام شده بود خلفای لذت جوی اموی دستورهای دین را نادیده گرفتند و کاخ هایی بس مجلل ساختند و لباس هایی از ابریشم پوشیدند و شاعران و خوانندگانی هنرمند را به دور خود جمع کردند.
بدین سان در این زمان یک سلسله فعالیت ساختمانی آغاز شد که تزئین درونی و بیرونی بنا را شامل گردید.
اعراب در سال 26 هجری در زمان خلافت عمر بر اصفهان چیره شدند. این شهر در آن عصر کانون مسلمانان ایران بود و تا سیصد سال زیر نفوذ خلفا باقی ماند به طوری که تاریخش با تاریخ بغداد توام گردید.
اسلام به سرعت در ایران پیشرفت می کرد. گسترش اعتقاد مردم نسبت به خدای یکتا و پیغمبر او محمد (ص) و دستورات دین مبین اسلام سبب توسعه ی هر چه بیشتر بناهای مذهبی می شد. مراکز مذهبی یی که از دوره ی ساسانیان باقی مانده بودند به مساجدی تبدیل می شدند که معماری شان با معماری ساسانی هماهنگ بود . ذوق معماران ایرانی آن چنان به تکامل زیبایی شناسی بنای مسجد آغاز کرد که ابتدا مسجد به یک ایوانی و در اندک زمانی به چهار ایوانی تبدیل گشت و گسترش روز افزون معماری ایران به نقاط نفوذ پذیر اسلام کشیده شد.
صنعتگران و هنرمندان مسلمان در طی سفرهای خود از کشورهای مختلف نکته ها آموختند و با دستمایه ی خویش در آمیختند به طوری که متدرجا هنری پرتوان پدیدار شد که امروز بدان هنر اسلامی اطلاق می شود.
گفتار اول- تعریف نفقه:
بند اول- معنای لغوی نفقه:
برای نفقه معانی مختلفی در کتاب های لغت بیان شده است از جمله:
ریشه ی معنای نفقه را صرف و خرج و آنچه که از دراهم کم و فانی شود، می دانند. همانگونه که در المنجد آمده «نفق ، ینفِقُ ، نفقاً = فقد و فنی و قُل » (چیزی کم و فانی شد)[1].
بعضی دیگر نفقه را به معنای آنچه که از دراهم بخشیده شود بیان کرده اند مثل اقرب الموارد که می نویسد: « اسمٌ مِن الاِنفاق و ما تَنفُقُه مِن الدّراهَم و نَحوِها» [2]
و برخی کتب لغت علاوه بر معانی بالا به معنای زاد و توشه و همچنین آنچه که زوج برای همسرش خرج می کند مثل طعام و لباس و مسکن و غیره اشاره دارد.
بالاخره گفته اند نفقه به فتح نون و فاء و قاف مصدر است از باب افعال و جمع آن نفاق و انفاق و نفقات است.[3]
و در فرهنگ لغات فارسی هم به معنی هزینه و خرج و خرجی و روزی و مایحتاج آمده است[4]
بند دوم- معنای اصطلاحی نفقه:
تعریف اصطلاحی نفقه را از دو منظر مورد بررسی قرار می دهیم، ابتدا نظر فقهای اسلام را در ارتباط با نفقه بیان می کنیم و سپس به مواد قانونی مرتبط و بحث در این خصوص می پردازیم.
الف- نفقه از نظر فقهای اسلام:
اکثر فقهای شیعه نفقه را به معنای «لباس، غذا، مسکن و ... » می دانند[5]. همچنین علمای عامه و حقوقدانان اسلامی نیز نفقه را همان لوازم ضروری زندگی و احتیاجات مادی که فرد برای همسر و بستگان خود انفاق می کند، می دانند[6].
در اسلام، موجبات نفقه ، در زوجیت، قرابت و ملک[7] احصاء شده است و از نظر فقهی و حقوقی، تأمین مخارج و هزینه های خانواده به عهده ی مرد است ولذا هزینه ها و مخارج متعارف زن هم به عنوان بخشی از خانواده به عهده ی مرد است و در عین حال مرد حق سلطه و استثمار زن را ندارد.
ب- نقه از نظر قانون مدنی:
قانون مدنی ایران در ماده 1106 مقرر می دارد: «در عقد دائم نفقه زن به عهده ی شوهر است.» و ماده 1107 می گوید: «نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه ی مرض یا نقصان اعضاء»
بنابراین این مزیتی است که قانونگذار ایران برای زن قایل شده است و به موجب آن زن می تواند از شوهر مطالبه ی نفقه کند.
در مورد زوجه ی غایب نیز ماده 1205 قانون مدنی مقرر می دارد:
« در موارد غیبت یا استنکاف شوهر از پرداخت نفقه ، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه به عهده ی اوست ممکن نباشد، دادگاه می تواند با مطالبه ی افراد واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آنها قرار دهد...»
این حکم قانون مدنی مبتنی بر دلایل متعددی به شرح ذیل می باشد:
1- یک علت واجب بودن نفقه زن بر مرد احتباس زن است، همچنین به این علت که زن از مرد تمکین می کند و بدون اجازه ی او حق خارج شدن از منزل را ندارد و هر کسی که تحت اراده ی دیگری زندگی کند، نفقه اش بر عهده ی او خواهد بود و در مورد زوجه هم همین امر صادق است.[8]
2- مسئولیت رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت بر عهده ی زن گذاشته شده و آنچه در این کار از نظر طبیعی برعهده ی مرد است یک عمل لذت بخش آنی بیش نیست.[9]
3- زن و مرد از نظر نیروی کار و فعالیت های خشن تولیدی اقتصادی مشابه و مساوی آفریده نشده اند بلکه مرد قوی تر از زن است، همچنانکه بعضی در تفسیر آیه ی « الرّجال قوامون علی النساء» علت قوام بودن مرد را برتری قدرت بدنی او می دانند.[10]
[1] مطبعه کاثولیکیه ، المنجد فی اللغه و الاعلام ، ص 828
[2] الخوزی اللبنانی ، سعید اقرب الموارد فی فصیح العربیه و الشواهد ، ج2، ص 1331
[3] ابراهیم انیس ، عبدالحلیم منتصر... المعجم الوسیط (دفتر نشر اسلامی)،ج2/1 ، ص942
[4] فرهنگ دهخدا
[5] خمینی، روح ا... ، تحریرالوسیله، ج2، ص 315
[6] جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، ص 554
[7] نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام ، ج 31 ، ص 301
[8] بدران، ابوالعینین بدران ، احکام الزواج و الطلاق فی الاسلام، ص 175
[9] مطهری ، مرتضی ، نظام حقوقی زن در اسلام ، ص 264
[10] محقق ، محمد باقر، حقوق مدنی زوجین ، ص 10
مبانی شهادت زنان در اسلام
شهادت زنان، از دیرباز در فقه، مورد بحث و گفت وگو بوده است. در میان فقیهان اهل سنّت، از زمان پیدایش مذاهب، اختلاف نظر وجود داشته است .
امروزه یکی از مسائل مهم و مورد توجه جامعه بین المللی، مسأله حفظ و رعایت حقوق زنان، مراعات تساوی حقوق زن و مرد و عدم تبعیض بر اساس جنسیت است. این احساس مخصوصاً در بین بسیاری از زنان وجود دارد که در طول تاریخ به آنها ستم رفته و حقوق و شأن انسانی آنها رعایت نشده است و حتی در دوران کنونی نیز با همه پیشرفتهایی که نصیب زنان شده، باز هم در بسیاری از موارد شأن انسانی آنها رعایت نمیشود. معمول است که وقتی از حقوق زنان بحث میشود، راجع به شهادت دادن آنها نیز سخن به میان میآید. البته شهادت جزء حقوق نیست و تکلیف محسوب میشود؛ گاهی اوقات همین عدم تفکیک حقوق و تکالیف باعث بروز سوء تعبیرهایی میشود که در این رساله به آنها اشاره میشود.
واژگان کلیدی : شهادت ـ زن ـ گواهی ـ حق ـ حکم ـ تکلیف ـ حق الله ـ حق الناس
فهرست مطالب:
چکیده........................................................................................................................1
طرح تحقیق..................................................................................................................2
فهرست مطالب.............................................................................................................6
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده ..........................................................................................11
گفتار اول : معنای لغوی قاعده...................................................................................11
گفتار دوم : تعریف و معنای اصطلاحی قاعده ...........................................................13
مبحث دوم : معنای طهارتو بررسی نشاپیدایش.......................................................14
مبحث سوم : تفاوتها و جایگاهها................................................................................18
گفتار اول : تفاوت میان قاعده و اصل........................................................................18
گفتار دوم : جایگاه قواعد فقهی بین فقه و اصول.......................................................22
فصل دوم : قاعده طهارت
مبحث اول : مدارک قاعده .........................................................................................25
گفتار اول : آیات شریفه رآن......................................................................................25
گفتار دوم : روایات و سیره معصومین.........................................................................28
گفتار سوم : خصوصیات قاعده طهارت......................................................................32
مبحث دوم : جریان قاعده طهارت در شبهات موضوعیه و حکمیه...............................33
گفتار اول : شبهه موضوعیه و حکمیه و تفاوت آنها.....................................................33
گفتار دوم : جریان یا عدم جریان این قاعده در شبهات ذکوره..................................35
مبحث سوم : اصل احتیاط و قاعده طهارت.................................................................37
گفتار اول : جایگاه اصل احتیاط..................................................................................37
گفتار دوم : عدم تعارض اصل احتیاط با قاعده طهارت...............................................42
گفتار سوم : سیره پیامبر اعظم ( ص ) و معصومین ( ع ).............................................45
مبحث چهارم : ارتباط اصول عملی دیگر با قاعده طهارت..........................................46
گفتار اول : استصحاب و قاعده طهارت......................................................................46
گفتار دوم : برائت و قاعده طهارت.............................................................................46
گفتار سوم : اجزاء و قاعده طهارت.............................................................................50
فصل سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست
مبحث اول : اعتباری بودن طهارت و نجاست.............................................................54
مبحث دوم : عرفی بودن طهارت و نجاست.................................................................55
مبحث سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست ..............................................................55
فصل چهارم : رابطه قاعده طهارت با دیگر قواعد فقهی
مبحث اول : قاعده طهارت و قاعده حرمت نجاست....................................................65
مبحث دوم : قاعده طهارت و قاعده غلبه.....................................................................67
مبحث سوم : قاعده طهارت و قاعده جب ..................................................................71
فصل پنجم : مصادیق اجرای قاعده طهارت
مبحث اول : جواز بهره برداری از پوست مردار...........................................................75
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب...............................................................84
مبحث سوم : نجس بودن نیم خورده کافران................................................................92
مبحث چهارم : حرام بودن هم غذایی با کافران در یک ظرف......................................99
مبحث پنجم : حرمت غذا خوردن در ظرفهای کافران................................................105
مبحث ششم : شستشوی بدن در گندابها....................................................................122
مبحث هفتم : پیوند اعضای انسان ............................................................................130
نتیجه گیری..............................................................................................................143
منابع و مآخذ............................................................................................................145
مقدمه
امروزه «حقوق بین الملل» به لحاظ مبدأ پیدایش کاملاً خصیصه بین المللی دارد. این امر از آن جهت است که روابط میان حاکمیت های مستقل در جامعه جهانی عمدتاً در قالب عرف ها و معاهدات بین المللی، تشکیل دهنده مقررات و قوانینی است که از آن تعبیر به «حقوق بین الملل» می شود. با این حال دین مبین اسلام به جهت هدف جهان شمول آن که سعادت دنیا و آخرت ابناء بشر است، یک نظام حقوقی جامع که مخاطب آن همه انسان ها می باشند ارائه نموده است. (دکتر حمیدالله در این باره می گوید: اسلام برای تمام دولت ها، بدون ملحوظ داشتن دین یا نژاد، حقوق و تعهداتی یکسان قائل شده و برخلاف ملل باستانی دیگر، حقوق بین الدولی که توسط مسلمانان شکل گرفت فقط ناظر بر تنظیم چگونگی روابط یک دولت اسلامی با سایر دول اسلامی و نادیده انگاشتن سایر دول غیر مسلمان نبود». (محمد حمید الله، سلوک بین المللی دولت اسلامی، ترجمه و تحقیق: سید مصطفی محقق داماد، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران، 1380، ص 9)
هدف اصلی شریعت مقدس اسلام ایجاد حکومت واحد جهانی است. در عین حال تا فراهم شدن زمینه ها ایجاد موعود، موازین و مقررات مکتب حقوقی اسلام بالقوه علاوه بر افراد، قابلیت اعمال در روابط میان کشورها را نیز دارد. این در حالی است که کشورهای دیگر به خاطر اختلاف در فرهنگ و سنت ها، به سادگی پذیرای آن موازین چنان که شایسته است نیستند. با این وجود منابع اسلامی به ویژه قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیه السلام) مجموعه ای عظیم و مترقی از مقررات و قوانین در زمینه های مختلف مانند حقوق معاهدات، حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، حقوق دیپلماتیک و کنسولی و نیز ملاک های قابل اعمال در بسترهای جدید حقوق بین الملل را ارائه کرده است که هریک به طور مستقل جای پژوهش و تحقیق در خور را دارند.