نقش و سهم بازرگانان در جنبش مشروطیت ایران با تکیه بر ایالات چهارگانه تهران، آذربایجان، یزد و بوشهر(1313-1326قمری)
رسالهی حاضر که با عنوان «نقش و سهم بازرگانان در مشروطیت ایران با تکیه بر ایالات چهارگانة تهران، آذربایجان، یزد و بوشهر (1313-1326هـ.ق) تدوین شده است، به بررسی مبانی تعارضات بازرگانان و حاکمیت به عنوان علل مشروطهخواهی آنان و نقش و سهم این گروه اجتماعی در به ثمر رسیدن جنبش مشروطه و حیات نظام مشروطیت تا بمباران مجلس اول میپردازد. پرسش اساسی پیش روی پژوهشگر این است که: «علل و عوامل مشروطهخواهی بازرگانان و نقش و سهم آنان در مشروطیت تا به توپ بسته شدن مجلس اول چه بود؟».
فرضیة اصلی تحقیق این که: «بازرگانان به عنوان رکن اصلی بازار، یکی از سه گروه رأس هرم قدرت بودند و براساس جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود به ایفای نقش در مسایل میپرداختند. آنان با آغاز دورهی حکومت قاجارها و سلطهگری دول روس و انگلیس با وضعیت بدتری مواجه شدند؛ ضعف حکومت مرکزی و سلطة حکام ستمگر و قدرتهای خارجی، بازرگانان ایران را به مقام متضررترین قشر اجتماعی تنزل داد. این امر باعث افزایش تضاد بازرگانان و حاکمیت شد. بی نتیجه ماندن تلاشهای گروهی بازرگانان برای مقابل با تهدیدات داخلی و خارجی باعث شد تا آنان آگاهانه برای تحقق خواستههای تاریخی خود از فعالترین گروههای اجتماعی در جریان مشروطیت شوند.
یافتههای اساسی رسالهی حاضر این که: «1ـ بازرگانان ضمن خودآگاهی درونی و کسب علم و تجربه به خصوص از نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی به بعد باعث شد تا آنان در مقابل تهدیدات داخلی و سلطة خارجی به واکنشهای سیاسی و تجاری تست بزنند. اما سلطة سنگین این دو مانع اصلی بهبود اوضاع شد. آنان انحطاط شدید اقتصادی کشور را به حاکمیت سیاسی و سیاستهای اتخاذی آن نسبت میدادند و با این فکر، در اصلاح امور با جنبش مشروطه همراه شدند. 2ـ نقش بازرگانان در جنبش مشروطیت شامل حمایت مالی از تجمعات و ارایة فکر و اندیشه در اهمیت قانون مداری و ایجاد حکومت مرکزی قوی و جمهوریت بود. بازرگانان روشنفکر و عمده با اخذ تجربیات از نظام سیاسی دول اروپایی به تالیف آثار و ارایة نظر قبل و پس از مشروطه پرداختند. از جمله آنان طالبوف، زینالعابدین مراغهای، تقی اف، حاج حسین امینالضرب، میرزا محمود تاجر اصفهانی، محمدتقی مازار و معینالتجار بود. 3ـ سهم بازرگانان از برقراری مشروطیت، گنجاندن خواستههای خود در اصول قانون اساسی و متمم آن و تلاش برای قانونمند کردن همة امور ایران بود. حضور جدی و تلاشگر آنان در مجلس اول و کمیسیونهای آن و عضویت در انجمنهای ایالتی و ولایتی و حمایت از نظام مشروطیت در برابر بقایای مستبدان و سنگاندازی خارجیها و ارایة طرحهای ملی در اقتصاد و... از موارد دیگر سهم بازرگانان از مشروطیت بود.
واژگان کلید:
نقش، سهم، مشروطیت ایران، بازرگانان، بازرگان روشنفکر، خواستههای تاریخی، مجلس شورای ملی
فهرست مطالب
مقدمه
بررسی منابع و مآخذ
الف: منابع عمومی
1ـ روزنامهها 1
2ـ اسناد 4
3ـ تاریخ مشروطه ایران 5
4ـ کتاب آبی 6
5ـ تاریخ بیداری ایرانیان 6
6ـ سیاحتنامه ابراهیمبیک 7
7ـ کتاب احمد و مسالک المحسنین 9
8ـ خاطرات بهرامی 10
9ـ خاطرات احتشامالسلطنه 11
ب: منابع تبریز
1ـ قیام آذربایجان و ستارخان 13
2ـ رجال آذربایجان در عصر مشروطیت 13
3ـ قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران 14
4ـ تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز 14
5ـ روزنامة انجمن تبریز 14
ج: منابع بوشهر
1ـ سفرنامه سدیدالسلطنه 15
2ـ گزارشهای سالانه سرپرسی کاکس 16
3ـ روزنامه مظفری 16
د: منابع یزد
1ـ کشف الحقایق 17
2ـ نشریات 18
3ـ خاطرات ارباب کیخسرو شاهرخ 18
بخش اول: ساختار جامعة شهری و پیشینة تحولخواهی بازرگانان ایران
فصل اول: ساختار جامعة شهری و هرم قدرت در ایران دورهی قاجار
مناسبات ارگ، مسجد و بازار 20
روابط روشنفکران و بازرگانان در دورهی قاجار 23
ویژگیهای بازرگانان 26
فصل دوم: مسایل بازرگانان و واکنشهای آنان پیش از جنبش مشروطهخواهی
1ـ مبانی تعارضات و بحرانهای بازرگانان:
الف: عوامل داخلی 27
ب: عوامل خارجی 30
ج: رشد و ارتقای سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی 33
2ـ تلاشهای اصلاحگرانة بازرگانان پیش از مشروطیت
الف: واکنشهای سیاسی بازرگانان
1ـ1ـ تشکیل مجلس وکلای تجار (1301هـ.ق) 34
1ـ2ـ بازرگانان و جنبش تنباکو (1308هـ.ق) 36
ب: واکنش تجاری بازرگانان
تشکیل کارخانهها و شرکتهای تجاری 40
بخش دوم: نقش بازرگانان در جنبش مشروطیت ایران
فصل اول: نقش بازرگانان در جریان مشروطیت در تهران
علل و زمینههای تحصن تجار به حرم عبدالعظیم (1323هـ.ق) 43
وقایع منجر به مهاجرت صغری و دوران مهاجرت کبری و نقش بازرگانان 47
فعالیت فردی بازرگانان در تهران در جنبش مشروطیت :
1ـ خانوادهی امینالضرب 58
2ـ میرزا محمود تاجر اصفهانی 66
3ـ حاج محمدتقی بنکدار و برادرش حاج حسن 68
4ـ حاج محمداسماعیل مغازهای 70
5ـ حاج آقامحمد معین التجار بوشهری 72
6ـ میرزا جوادخان سعدالدوله 75
7ـ حاجی محمدتقی شاهرودی 78
8ـ حاجی محمدعلی شالفروش 79
فصل دوم: جریان مشروطهخواهی بازرگانان در سه ایالت آذربایجان، یزد و بوشهر
2ـ1ـ نقش بازرگانان در جریان مشروطهخواهی تبریزیان:
اهمیت تبریز 82
جنبش مشروطهخواهی در تبریز 83
بازرگانان تبریزی در مشروطیت:
1ـ علی مسیو 86
2ـ حاجی علی دواچی 87
3ـ حاج مهدی کوزهکنانی 87
4ـ حاج زین العابدین مراغهای 91
5ـ میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی 93
2ـ2ـ نقش بازرگانان یزد در جنبش مشروطیت
اهمیت یزد 97
حاج محمدتقی مازار و مشروطیت 99
بازرگانان زرتشتی یزد و مشروطیت
1ـ خاندان جمشیدیان 100
2ـ خاندان جهانیان 103
2ـ3ـ بازرگانان بوشهر در جنبش مشروطیت
اهمیت بندر بوشهر 106
نقش بازرگانان بوشهر در جنبش مشروطیت 109
بخش سوم: سهم بازرگانان از تشکیلات نظام مشروطیت تا بمباران مجلس اول
فصل اول: سهم بازرگانان در مجلس دورهی اول و تصمیمگیریهای آن
1ـ بازرگانان و انتخابات مجلس اول 114
2ـ سهم و ایفای نقش بازرگانان در تصمیمگیریهای مجلس اول
2ـ1ـ ارایهی لایحه استقراض دولت و واکنش بازرگانان در مجلس 117
2ـ2ـ وزارت مالیه و مساله مسیو جوزف نوز 122
2ـ3ـ میزان توجه به خواستههای تجار در مواد مصوب قانون اساسی و متهم آن 125
2ـ4ـ وزارت عدلیه و مسایل قضایی 128
2ـ5ـ مباحث وزارت تجارت با وکلای تجار برای علمی کردن فعالیتهای تجار130
2ـ6ـ وزارت مالیه و امور مالیات و امنیت ایالات 131
2ـ7ـ قرارداد 1907م. روس و انگلیس و واکنش تجار 133
2ـ8ـ سهم تجار در کمیسیونهای مجلس 134
فصل دوم: فعالیتهای حمایتی بازرگانان ایران از مشروطیت در خارج از مجلس 139
تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی، انجمنهای سیاسی و انجمنهای اقتصادی فعالیت بازرگانان تبریز:
1ـ در انجمن تبریز 140
2ـ تاسیس انجمن سعادت استانبول 144
3ـ حضور بازرگانان تبریزی در حزب اجتماعیون عامیون 145
فعالیت بازرگانان یزد در دوره مشروطه:
1ـ تشکیل انجمنهای صنفی تجاری 146
2ـ فعالیت دو تجارتخانة جمشیدیان و جهانیان در تشکیل بانک ملی و تامین اسلحه مجاهدان 147
3ـ تلاشها در اصلاح تنظیمات مالیاتی یزد 150
فعالیت تجار بوشهر در دوره مشروطیت:
تشکیل انجمن نظّار و اکثریت تجار عضو آن 153
اقدامات بازرگانان در مقابل ستم داخلی و سلطه خارجی 154
نتیجهگیری: 156
فهرست منابع و مآخذ 162
جنبش های دانشجویی و ارتباط آنها با نیروهای سیاسی
مؤثرترین قشر بر ایدهها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران میباشند. به عبارت بهتر یکی از گروههایی که همواره هدف گروههای روشنفکری قرار گرفتهاند دانشجویان میباشند.
در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا میکنند و مبارزات ضد استعماری اوج میگیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیتهای باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب توده) گرایش دارند.
پس از کودتای 28 مرداد به دلیل مدرنیسم آمرانه پهلوی، روشنفکران ایرانی به سوی فرهنگ ضد تجدد گام بر میدارند و در دهه 40 و 50 این مبارزات به اوج خود میرسد.
طیف ملی گرایان به دلیل مطرح شدن به عنوان ایدئولوژی رسمی شاهنشاهی و طیف چپ به دلیل اینکه تجلی فرهنگ ما دیگرایانه است، در میان دانشجویان و مردم مورد استقبال قرار نمیگیرد. در عوض گرایش دینی شدید در میان دانشجویان و نقش شریعتی در پل زدن بین دانشجویان و توده مردم، زمینه را برای افزایش نفوذ اندیشههای مذهبی فراهم میکند.
دورة پیش از انقلاب، جامعه روشنفکری ایران، تنها مانع برای تولیدات فکری و فرهنگی خود را دخالت دولت محدود بودن آزادی میدانستند.
فهرست مطالب
روشنفکران ۵
روحانیون ۷
جناحها و نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی تا ۱۳۷۶ ۸
جناح چپ سنتی ۱۱
جناح راست سنتی ۱۳
جناح راست مدرن ۱۴
جناح راست سنتی افراطی (رسا) ۱۴
جناح چپ مدرن ۱۵
جناح روشنفکر تلفیقی ۱۶
پینوشتها ۱۸
نسبت و ارتباط نیروهای سیاسی با جنبش دانشجویی سالهای ۷۶-۱۳۵۷ ۲۹
۱- احزاب و نیروهای سیاسی سالهای ۵۹-۱۳۵۷ و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی (وتشکلات آن) ۳۵
۲- احزاب و نیروهای سیاسی سالهای ۶۲-۱۳۵۹ و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی ۴۱
۳-احزاب و نیروهای سیاسی سالهای ۶۸-۱۳۶۲ و ارتباط آنها با جنبش دانشجوی در این مقطع ۴۵
۴- احزاب و نیروهای سیاسی سالهای ۷۶-۱۳۶۸ و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ۴۹
پینوشتها ۵۲
نتیجهگری ۵۳
منابع فارسی ۵۶
مقالات ۶۱
منابع انگلیسی ۶۳
نقد اثباتگرایی، مارکسیسم، جنبش دانشجویی
در هر زمانی، جامعه شناسی خاصی شکل گرفته است که یا جمع گرا بوده، مثل نظریات دورکیم و یا فردگرا مثل اسپنسر، و یا بر تسلط ساختار وهنجار، تأکید میکردند، مانند پارسونز. آنچه مشخص است، هر گروه، ضمن بررسی یک بعد، ابعاد دیگر را فراموش کرده است. اما در عصر حاضر،تلفیق ابعاد مطرح است . از جمله:تلفیق فرهنگ و عاملیت، توسط مارگارت آرچر، جامعه شناسی چند بعدی جفری الگزندر، تلفیق کنش با نظام، توسط یورگن هابرماس که عضو برجستهای از مکتب فرانکفورت میباشد.
مکتب فرانکفورت، مکتبی انتقادی است، که در آلمان، پایه ریزی و تشکیل شد. مبنای اندیشه این مکتب بر اساس نقد و بررسی نظریات متفاوت، شکل گرفت. آن بر سرمایهداری ، اثباتگرایی، مارکسیسم و حتی خود جامعه شناسی هم ایراداتی وارد کرده است. در ضمن، بعضی از عناصر فراموش شده، مثل دیالکتیک و ذهن گرایی را دوباره مطرح نموده است . هابرماس اگرچه وارث این مکتب است، ولی در آن، تجدید نظرهایی را اعمال نموده ، وی از اندیشه های مارکس شروع کرد، تا به کنش ارتباطی رسید. او با انتقادات مختلف، نظرات خود را بسط داده است. وی نظریه اثباتی، جزمگرایی مارکسیسم، ایدئولوژی گادامر، نظریه سیستم پارسونز، جنبش دانشجویی و جوامع مدرن را مورد انتقاد قرار داده است. هابرماس، نقش بسزایی در جامعه شناسی آلمان ومکتب فرانکفورت و بقای آن داشته است. گرچه بینش انتقادی او، موجب شده که بعضی از فعالیت ها و اقدامات وی را نادیده گیرند.
تحقیق انجام شده، به حول تفکر انتقادی هابرماس میچرخد و از انتقادات او، نقد اثباتگرایی، مارکسیسم، جنبش دانشجویی و نظریه سیستم را برگزیده و به توصیف و تشریح آن، پرداخته است.
فهرست مطالب
مقدمه .................................................................................................................................................... 1
فصل اول:تفکر جامعه شناسی آلمان ....................................................................................................... 2
فصل دوم:تاریخچه مکتب فرانکفورت ................................................................................................... 4
فصل سوم:یورگن هابرماس ......................................................................................................................... 8
1-3-زندگینامه .................................................................................................................... 8
2-3-اندیشه هابرماس ....................................................................................................... 8
فصل چهارم:هابرماس در مقابل اثبات گرایی .................................................................................. 12
1-4-مکتب اثبات گرایی ............................................................................................... 12
2-4-انتقاد از اثباتگرایی ................................................................................................. 12
3-4-دفاع هانس آلبرت ................................................................................................. 15
4-4-پاسخ هابرماس ....................................................................................................... 16
فصل پنجم:هابرماس و جنبش دانشجویی .......................................................................................... 18
1-5-عوامل تشکیل جنبش دانشجویی ..................................................................... 18
2-5-جنبش در نگاه هابرماس ..................................................................................... 18
3-5-اظهارات دوتچکه .................................................................................................. 20
4-5-انتقاد بر هابرماس .................................................................................................. 23
فصل ششم:هابرماس و سیستم .................................................................................. 26
1-6-نظریه سیستم .......................................................................................................... 26
2-6-انتقاد بر نظریه سیستم .......................................................................................... 28
3-6-پاسخ لومان به هابرماس ...................................................................................... 30
فصل هفتم:هابرماس و مارکسیسم ..................................................................... 32
1-7-بازسازی ماتریالیسم تاریخی ..................................................................... 32
2-7-نقد نظریه تکامل مارکس .................................................................... 34
فصل هشتم:نتیجه گیری ............................................................................................... 35
منابع و مآخذ ........................................................................................................... 36
نقش و سهم بازرگانان در جنبش مشروطیت ایران با تکیه بر ایالات چهارگانه تهران، آذربایجان، یزد و بوشهر (1313-1326قمری)
توجه :
شما می توانید با خرید این محصول فایل " قلق های پایان نامه نویسی (از عنوان تا دفاع)" را به عنوان هدیه دریافت نمایید.
رسالهی حاضر که با عنوان «نقش و سهم بازرگانان در مشروطیت ایران با تکیه بر ایالات چهارگانة تهران، آذربایجان، یزد و بوشهر (1313-1326هـ.ق) تدوین شده است، به بررسی مبانی تعارضات بازرگانان و حاکمیت به عنوان علل مشروطهخواهی آنان و نقش و سهم این گروه اجتماعی در به ثمر رسیدن جنبش مشروطه و حیات نظام مشروطیت تا بمباران مجلس اول میپردازد. پرسش اساسی پیش روی پژوهشگر این است که: «علل و عوامل مشروطهخواهی بازرگانان و نقش و سهم آنان در مشروطیت تا به توپ بسته شدن مجلس اول چه بود؟».
فرضیة اصلی تحقیق این که: «بازرگانان به عنوان رکن اصلی بازار، یکی از سه گروه رأس هرم قدرت بودند و براساس جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود به ایفای نقش در مسایل میپرداختند. آنان با آغاز دورهی حکومت قاجارها و سلطهگری دول روس و انگلیس با وضعیت بدتری مواجه شدند؛ ضعف حکومت مرکزی و سلطة حکام ستمگر و قدرتهای خارجی، بازرگانان ایران را به مقام متضررترین قشر اجتماعی تنزل داد. این امر باعث افزایش تضاد بازرگانان و حاکمیت شد. بی نتیجه ماندن تلاشهای گروهی بازرگانان برای مقابل با تهدیدات داخلی و خارجی باعث شد تا آنان آگاهانه برای تحقق خواستههای تاریخی خود از فعالترین گروههای اجتماعی در جریان مشروطیت شوند.
یافتههای اساسی رسالهی حاضر این که: «1ـ بازرگانان ضمن خودآگاهی درونی و کسب علم و تجربه به خصوص از نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی به بعد باعث شد تا آنان در مقابل تهدیدات داخلی و سلطة خارجی به واکنشهای سیاسی و تجاری تست بزنند. اما سلطة سنگین این دو مانع اصلی بهبود اوضاع شد. آنان انحطاط شدید اقتصادی کشور را به حاکمیت سیاسی و سیاستهای اتخاذی آن نسبت میدادند و با این فکر، در اصلاح امور با جنبش مشروطه همراه شدند. 2ـ نقش بازرگانان در جنبش مشروطیت شامل حمایت مالی از تجمعات و ارایة فکر و اندیشه در اهمیت قانون مداری و ایجاد حکومت مرکزی قوی و جمهوریت بود. بازرگانان روشنفکر و عمده با اخذ تجربیات از نظام سیاسی دول اروپایی به تالیف آثار و ارایة نظر قبل و پس از مشروطه پرداختند. از جمله آنان طالبوف، زینالعابدین مراغهای، تقی اف، حاج حسین امینالضرب، میرزا محمود تاجر اصفهانی، محمدتقی مازار و معینالتجار بود. 3ـ سهم بازرگانان از برقراری مشروطیت، گنجاندن خواستههای خود در اصول قانون اساسی و متمم آن و تلاش برای قانونمند کردن همة امور ایران بود. حضور جدی و تلاشگر آنان در مجلس اول و کمیسیونهای آن و عضویت در انجمنهای ایالتی و ولایتی و حمایت از نظام مشروطیت در برابر بقایای مستبدان و سنگاندازی خارجیها و ارایة طرحهای ملی در اقتصاد و... از موارد دیگر سهم بازرگانان از مشروطیت بود.
«فهرست جزئی مطالب»
مقدمه ا
ب
ج
د
بررسی منابع و مآخذ
الف: منابع عمومی
1ـ روزنامهها 1
2ـ اسناد 4
3ـ تاریخ مشروطه ایران 5
4ـ کتاب آبی 6
5ـ تاریخ بیداری ایرانیان 6
6ـ سیاحتنامه ابراهیمبیک 7
7ـ کتاب احمد و مسالک المحسنین 9
8ـ خاطرات بهرامی 10
9ـ خاطرات احتشامالسلطنه 11
ب: منابع تبریز
1ـ قیام آذربایجان و ستارخان 13
2ـ رجال آذربایجان در عصر مشروطیت 13
3ـ قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران 14
4ـ تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز 14
5ـ روزنامة انجمن تبریز 14
ج: منابع بوشهر
1ـ سفرنامه سدیدالسلطنه 15
2ـ گزارشهای سالانه سرپرسی کاکس 16
3ـ روزنامه مظفری 16
د: منابع یزد
1ـ کشف الحقایق 17
2ـ نشریات 18
3ـ خاطرات ارباب کیخسرو شاهرخ 18
بخش اول: ساختار جامعة شهری و پیشینة تحولخواهی بازرگانان ایران
فصل اول: ساختار جامعة شهری و هرم قدرت در ایران دورهی قاجار
مناسبات ارگ، مسجد و بازار 20
روابط روشنفکران و بازرگانان در دورهی قاجار 23
ویژگیهای بازرگانان 26
فصل دوم: مسایل بازرگانان و واکنشهای آنان پیش از جنبش مشروطهخواهی
1ـ مبانی تعارضات و بحرانهای بازرگانان:
الف: عوامل داخلی 27
ب: عوامل خارجی 30
ج: رشد و ارتقای سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی 33
2ـ تلاشهای اصلاحگرانة بازرگانان پیش از مشروطیت
الف: واکنشهای سیاسی بازرگانان
1ـ1ـ تشکیل مجلس وکلای تجار (1301هـ.ق) 34
1ـ2ـ بازرگانان و جنبش تنباکو (1308هـ.ق) 36
ب: واکنش تجاری بازرگانان
تشکیل کارخانهها و شرکتهای تجاری 40
بخش دوم: نقش بازرگانان در جنبش مشروطیت ایران
فصل اول: نقش بازرگانان در جریان مشروطیت در تهران
علل و زمینههای تحصن تجار به حرم عبدالعظیم (1323هـ.ق) 43
وقایع منجر به مهاجرت صغری و دوران مهاجرت کبری و نقش بازرگانان 47
فعالیت فردی بازرگانان در تهران در جنبش مشروطیت :
1ـ خانوادهی امینالضرب 58
2ـ میرزا محمود تاجر اصفهانی 66
3ـ حاج محمدتقی بنکدار و برادرش حاج حسن 68
4ـ حاج محمداسماعیل مغازهای 70
5ـ حاج آقامحمد معین التجار بوشهری 72
6ـ میرزا جوادخان سعدالدوله 75
7ـ حاجی محمدتقی شاهرودی 78
8ـ حاجی محمدعلی شالفروش 79
فصل دوم: جریان مشروطهخواهی بازرگانان در سه ایالت آذربایجان، یزد و بوشهر
2ـ1ـ نقش بازرگانان در جریان مشروطهخواهی تبریزیان:
اهمیت تبریز 82
جنبش مشروطهخواهی در تبریز 83
بازرگانان تبریزی در مشروطیت:
1ـ علی مسیو 86
2ـ حاجی علی دواچی 87
3ـ حاج مهدی کوزهکنانی 87
4ـ حاج زین العابدین مراغهای 91
5ـ میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی 93
2ـ2ـ نقش بازرگانان یزد در جنبش مشروطیت
اهمیت یزد 97
حاج محمدتقی مازار و مشروطیت 99
بازرگانان زرتشتی یزد و مشروطیت
1ـ خاندان جمشیدیان 100
2ـ خاندان جهانیان 103
2ـ3ـ بازرگانان بوشهر در جنبش مشروطیت
اهمیت بندر بوشهر 106
نقش بازرگانان بوشهر در جنبش مشروطیت 109
بخش سوم: سهم بازرگانان از تشکیلات نظام مشروطیت تا بمباران مجلس اول
فصل اول: سهم بازرگانان در مجلس دورهی اول و تصمیمگیریهای آن
1ـ بازرگانان و انتخابات مجلس اول 114
2ـ سهم و ایفای نقش بازرگانان در تصمیمگیریهای مجلس اول
2ـ1ـ ارایهی لایحه استقراض دولت و واکنش بازرگانان در مجلس 117
2ـ2ـ وزارت مالیه و مساله مسیو جوزف نوز 122
2ـ3ـ میزان توجه به خواستههای تجار در مواد مصوب قانون اساسی و متهم آن 125
2ـ4ـ وزارت عدلیه و مسایل قضایی 128
2ـ5ـ مباحث وزارت تجارت با وکلای تجار برای علمی کردن فعالیتهای تجار 130
2ـ6ـ وزارت مالیه و امور مالیات و امنیت ایالات 131
2ـ7ـ قرارداد 1907م. روس و انگلیس و واکنش تجار 133
2ـ8ـ سهم تجار در کمیسیونهای مجلس 134
فصل دوم: فعالیتهای حمایتی بازرگانان ایران از مشروطیت در خارج از مجلس 139
تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی، انجمنهای سیاسی و انجمنهای اقتصادی فعالیت بازرگانان تبریز:
1ـ در انجمن تبریز 140
2ـ تاسیس انجمن سعادت استانبول 144
3ـ حضور بازرگانان تبریزی در حزب اجتماعیون عامیون 145
فعالیت بازرگانان یزد در دوره مشروطه:
1ـ تشکیل انجمنهای صنفی تجاری 146
2ـ فعالیت دو تجارتخانة جمشیدیان و جهانیان در تشکیل بانک ملی و تامین اسلحه مجاهدان 147
3ـ تلاشها در اصلاح تنظیمات مالیاتی یزد 150
فعالیت تجار بوشهر در دوره مشروطیت:
تشکیل انجمن نظّار و اکثریت تجار عضو آن 153
اقدامات بازرگانان در مقابل ستم داخلی و سلطه خارجی 154
نتیجهگیری: 156
فهرست منابع و مآخذ 162
ضمایم (اسناد و تصاویر) 172
تأثیر علم و تکنولوژی بر جنبش های اجتماعی
مقدمه
1- دیدگاه های نظری و پژوهش علمی در مورود جنبش های اجتماعی
2- بسیج جمعی به مثابه عامل ایجاد تغییر فرهنگی
3- اعتراض و نظام سیاسی
4- جنبشهای جدید برای منازعات جدید تحت تأثیر علم و تکنولوژی
5- عوامل تأثیرگذار بر انتخاب منبع عمل جنبش
6- نتیجه گیری
مقدمه:
ازدهه 1960 به این سو جنبش های اجتماعی اقدامات اعتراض آمیز و بطورکلی تر سازمانهای سیاسی غیر همسو احزاب سیاسی یا اتحادیه های تجاری به جزء ثابتی از دموکراسی غربی تبدیل شده اند. در این دوره نوسان زیادی در شدت بسیج جنبش میزان تندروی آن و توانای اش برای تأثیرگذاری بر فرآیندهای علمی و سیاسی وجود داشته است.
پیش بینی ها از آن حکایت داشتند که موج اعتراض در 1968 به سرعت فرو خواهد نشست و وضعیت همیشگی یعنی سیاست مبتنی بر منافع که بر طبق شکافهای سیاسی سنتی سازمان یافته ایت دوباره حاکم خواهد شد. اما این پیش بینی ها تا حد زیادی اشتباه از آب درآمد.
در سالهای اخیر اشکال گوناگون اعتراض به شیوه های مختلف و با طیف وسیعی از اهداف و ارزشها پیوسته در حال ظهور بوده اند.
جنبش های آن دوره آشکار ساختند که در مدل نظری و اصلی تفسیر منازعه اجتماعی( مدل مارکسیستی و مدل کارکرد گرایی ساختاری) در توضیح احیای عمل جمعی دارای مشکلاتی هستند. در هردو سوی آتلانتیک واکنش هایی به این نقایص نظری صورت گرفت. در آمریکا نقد کارکرد گرایی ساختاری در چارچوب سه دیدگاه عمده صورت گرفت:
1- رفتار جمعی( Collective behavior )
2- بسیج منابع source mobilization
3- فرآیند سیاسی
هر یک از این سه دیدگاه از نقاط شروع متفاوتی به بررسی مکانیسم هایی پرداختند که انواع گوناگون تعارض ساختاری را به عمل جمعی تبدیل می کنند. اما در اروپا نتیجه نارضایتی از مارکسیسم توسعه دیدگاه در جنبش اجتماعی جدید، بود که به دگرگونی های ساختاری منازعه می پرداخت. بدین ترتیب دو رویکرد متفاوت شکل گرفت که تحت عنوان رویکردهای« امریکایی» و « اروپایی» به مطالعه جنبش هایی که تحت تأثیر علم بودند معروف شده اند.
ریشه های این تحولات نه تنها به تفاوت سنت های فکری آمریکایی و اروپایی باز می گردد بلکه به تنوع موضوعات مطالعه نیز مربوط می شود( که ایرمن و جیمسون در سال 1991 و کریستین ژاکوب در سال 1998 این موضوع را در مطالعه تطبیقی خود در مورد جنبش های ضدهسته ای در ایالات متحده و آلمان مورد تأکید قرار داده اند.)
هر چند جنبش های دانشجویی اواخر دهه 1960 و جنبش های بعدی( از جنبش های فمینیستی گرفته تا جنبش های زیست محیطی) در یک زمان توسعه یافتند و ارتباط نزدیکی با هم داشتند اما در دو قاره آمریکا و اروپا تا حدی با هم متفاوت بودند.
در ایالات متحده سازمانهایی که طی امواج اعتراض پدید آمدند به سرعت عملگرا شدند ودر اکثر موارد به شکل گروههای ذینفع سازمان یافتند. در اروپا جنبش های اجتماعی نوظهور، بسیاری از ویژگی های خود و از جمله تأکید شدیدشان بر ایدئولوژی و مکاتب فلسفی و علمی را از جنبش های کارگری وام گرفتند.
1- دیدگاه نظری و پژوهشی علمی در مورد جنبش های اجتماعی
می توان چهار دیدگاه مسلط فعلی را در تحلیل جنبش های جمعی مشخص نمود که عبارتند از:
دیدگاههای رفتار جمعی، بسیج منابع، فرآیند سیاسی، و جنبش های اجتماعی جدید یا علمی.
دیدگاه رفتار جمعی توجه تحلیل گران را به عمل جمعی به مثابه فعالیتی معطوف به معنا جلب می کند. دیدگاه بسیج منابع بر اهمیت اجزاء عقلانی و استراتژیک پدیده های به ظاهر غیرعقلانی تأکید می ورزد. در رویکرد جنبش های اجتماعی جدید مسائل مربوط به اهمیت تغییر دگرگونی هایی که بر جوامع علمی و صنعتی رخ داده اند و پیامدهای این جنبش ها بر این جوامع و بالعکس مورد بررسی قرار می گیرند و دیدگاه فرآیند سیاسی توجه خود را بر جنبش های اجتماعی به مثابه بازیگران اصلی جدید در تجمیع و نمایندگی منافع مختلف معطوف نموده است.
دژى در دامنه البرز (مرورى بر جنبش حسن صباح)
نیمه دوم سده دوم هجرى، شرایط را براى جهت گیرى نهضت هاى انقلابى فراهم آورد. عباسیان که در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ توانستند به قدرت برسند موجب تحولات مهمى در جهان اسلام به ویژه در منطقه شرق شدند. پیشتر در همان اوان قدرت گیرى عباسیان قیام هایى رخ نموده بود اما با تبدیل تدریجى خلافت به نوعى امپراتورى، بستر براى شکل گیرى این نهضت ها هموارتر گشت. با رشد تجارت و صنعت در امپراتورى عباسى در اواخر قرن سوم و سرتاسر قرن چهارم هجرى، مسائل اجتماعى از اهمیتى خاص برخوردار شد و نهضت هایى که نماینده بى نظمى و آرمان گرایى اجتماعى بودند، اهمیت بسیارى یافت. نخستین شورش هشدارآمیز، شورش زنج - بردگان سیاه - بود که در نمکزارهاى باتلاقى بین النهرین کار مى کردند و سپس در سال ۲۷۹ / ۸۹۲ نخستین اخبار از قیام قرامطه به گوش رسید. اصطلاح قرامطه به معناى خاص کلمه به گروه هاى متمردى از اعراب و «نبطیان» اطلاق مى شد که پس از جنگ بردگى زنج از سال ۲۶۴ / ۸۷۷ در بین النهرین سفلى براساس نوعى سیستم اشتراکى پا گرفت، این جامعه سرى با تبلیغات شدیدى که راه انداخت پایگاه گسترده اى بین توده هاى مردم، دهقانان و پیشه وران به دست آورد. اما قرامطه در مفهوم عام خود نهضت عظیم اصلاحات اجتماعى بود که عدالت را براساس برابرى دنبال مى کرد. این نهضت تحت نظر خاندان سلسله اسماعیلى که در سال ۲۹۷ / ۹۱۰ خلافت فاطمى ضدعباسى را تشکیل دادند، درآمد و در جهان اسلام از قرن سوم تا ششم هجرى (نهم تا دوازدهم میلادى) تحولات مهمى را سبب شد. پس از روى کار آمدن عباسیان، دیگر فرصتى براى به دست گیرى قدرت براى شیعیان نمانده بود به ویژه اینکه در فاصله سقوط نهایى امویان و قدرت گیرى آل عباس، جعفر بن محمد (ع) - متوفى در ۱۴۸ / ۷۶۵ - ششمین امام شیعى تمام تبلیغات براى رسیدن به قدرت و برقرارى یک حکومت اسلامى که مقام خلیفه و امام (از نظر شیعه) را ترکیب کند، مسکوت گذاشته بود. پس از جعفر بن محمد(ع)، عده اى بر فراز فرزندش موسى الکاظم(ع) گرد آمده و او را به عنوان امام پذیرفتند و عده اى پیرامون اسماعیل فرزند ارشد وى جمع آمدند. پیروان موسى الکاظم(ع) به عنوان شیعیان اثنى عشرى شناخته مى شوند اما افرادى که به دنبال اعلام امامت اسماعیل یا فرزند او محمد بودند، اسماعیلیه نام گرفتند. گروهى که از اسماعیل پس از جعفر بن محمد(ع) تبعیت کردند به دو گروه تقسیم مى شوند: آنهایى که مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدرش انکار مى کردند و مى گفتند که او به وسیله خود امام جعفر(ع) مخفى شده است. ایشان تبلیغ مى کردند که اسماعیل امام قائم است و غیبت کرده و روزى رجعت خواهد کرد. این افراد به اسماعیلیان خالص ( الاسماعیلیه الخالصه) معروف شده اند و عده اى که امامت محمد بن اسماعیل را پذیرفته اند، معتقدند که اسماعیل در زمان حیات پدرش به امامت رسید و پس از مرگ وى امامت به پسرش محمد منتقل شد. ایشان را اعتقاد بر این است که امامت غیر از امام حسن و امام حسین، از برادر به برادر به ارث نمى رسد. مجلسى در بحارالانوار که از آثار متاخر است از سه گروه نام مى برد، الف - گروهى که معتقد بودند اسماعیل القائم المنتظر است و مرگ او دروغ است. ب - گروهى که مى گفتند اسماعیل در زمان حیات پدر فوت شد لیکن پسر او محمد به عنوان جانشین او انتخاب شد. اینها قرامطه یا مبارکیه «القرامطه و هم المبارکیه» بودند. نام قرامطه از اسم یک نفر از اهالى سواد به نام قرمطویه و نام مبارکیه از اسم یکى از موالى اسماعیل سرچشمه گرفته است. وى عنوان مى دارد که قرامطه جانشین مبارکیه بودند «و القرامطه اخلف المبارکیه سلفهون». ج - گروهى که اعتقاد داشتند محمد توسط خود امام صادق انتخاب شده است. این سه گروه اسماعیلیه را تشکیل مى دادند. (مجلسى، ج نهم، ص ۱۷۵)
عده اى که براى گسترش مذهب اسماعیلى فعالیت مى کردند به عنوان داعیان اسماعیلى خوانده مى شدند. ایشان به مردم اطمینان مى دادند که مهدى موعود یکى از اخلاف اسماعیل خواهد بود که اینک در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پیروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اکنون مومنان مى بایست در حال تقیه به سر برند و دوستى و بیعت خود را نسبت به امام موعود از حکمرانان زمان بپوشانند. لیکن در آفریقا امام موعود اسماعیلى از پرده خفا بیرون آمد و نیروى عظیمى را بنیاد نهاد طورى که اخلافش طى کمتر از یک قرن مصر را فتح کردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوکت خود بنیاد نهادند. سلسله اسماعیلى مصر به مناسبت آنکه فاطمه زهرا(س) دختر پیغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت یافتند. امیدها و آرمان هاى اسماعیلیان پس از اینکه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پیروزى رسید و سلسله خلفاى فاطمى ایجاد شد، اعتلا یافت. چندى نگذشت که تمام اسماعیلیان حول محور فاطمیان گرد آمدند. آنان در سراسر ایران فاطمیان را ائمه واقعى علوى اعلام کردند که از اعقاب اسماعیل هستند و اظهار داشتند که تمام مسلمین باید از آنها به دلیل اینکه جانشین روحانى پیامبرند، اطاعت کنند. در این زمان کل نهضت اسماعیلیان در قاهره، در دربار فاطمیان متمرکز شده بودند که تحت رهبرى داعى کبیر آنجا قرار داشت. تلاش هایى نیز براى جلب اظهار اطاعت حکام محلى که شیعه بودند، انجام شد
نقش جنبش دانشجویی در تحولات اجتماعی
اگر از لحاظ رده سنی نگاه کنیم و هستیشناسی جوان را مورد بررسی قرار بدهیم، این سوال مطرح میشود که «جوان چه نیازهایی دارد؟» با این تعریف میبینیم که دوران جوانی دوران انرژیزایی است اما در مقابل این انرژیزایی، جوان دچار یک مجموعه پرسشهای جدید میشود. یعنی با تحولاتی که در وجود بیولوژیک او مطرح است، از درونش یک دسته فشارها و محرکهای جدید پدید میآید که این محرکها برای او پرسش ایجاد میکنند. اما وقتی میگوییم دانشجو، مسئله دیگری را هم اضافه کردهایم؛ یعنی علاوه بر اینکه او فشارها و محرکهای درونی او مطرح است، محرکهای بیرونی هم وجود دارد. یعنی دانشجو خود را در چارچوب خانواده، محله و موقعیت اعتقادی معرفی نمیکند، بلکه خود را در چارچوب شغل هم مطرح میسازد؛ یعنی به یک انتخاب جدید میرسد.
- ... یعنی وقتی از محیط خانوادگی دور میشود به عنوان یک «طبقه»ی جدید، یک هویت نوپیدا میکند؟
- دقیقاً همینطور است. او میخواهد یک هویت جدید پیدا کند. او یک دسته زمینههای هویتی پیشینی اولیه دارد. مثل خانواده و ابعاد اعتقادی، که کشفی است. وقتی که کودکی در یک خانواده به دنیا میآید، قومیت و اعتقادات خانواده بر روی او تاثیر میگذارد. اما این جوان وقتی وارد دانشگاه میشود رشته تحصیلی انتخاب میکند. انتخاب این رشته، سرنوشت چهل- پنجاه ساله زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد و این انتخاب دیگر یک بحث «کشفی» نیست بلکه بحثی است «تاسیسی». او در اینکه «قومیتش» چیست، از اعتقاد خانواده که به او القا شده تاثیر میپذیرد. اما این وضعیت جدید «القا» نشده، بلکه «انتخاب» شده است، یعنی او به جای رشته (الف) رشته (ب) را انتخاب کرده است.
معمولاً در دوران دبیرستان نیز چنین وضعیتی به وجود میآید، اما حقیقت این است که در آن زمان جوان به آن رشد نرسیده که بپرسد: «چرا این رشته؟» محرکهای محیطی به انتخاب منجر میشود؛ مثلاً رفتن به رشتههای ریاضی، ادبیات یا طبیعی بدون یک محاسبه عقلایی سنجیده. اما وضعیت در دانشگاه بسیار متفاوت، ملموس و روشن است. یک دانشآموز وقتی «ریاضی» میخواند نمیداند که نتیجه این رشته قطعاً به «مهندسی» میانجامد یا نه و اگر میانجامد به چه گرایشی از مهندسی؟ یا اگر «تجربی» میخواند، آیا حتماً به پزشکی ختم میشود؟ اما وقتی او به دانشکده میآید این شغل برایش «انضمامی» شده است. دانشجوی علوم سیاسی یا دانشجوی عمران یا دانشجوی پزشکی دارای چارچوب شغلی تقریباً مشخصی است.
- ... چرا شغل؟
- به دلیل آنکه دانشگاه اصولاً برای رفع نیازهای «پسینی» به وجود آمده است. حالا ممکن است در دانشگاه به فلسفه بپردازند، ولی وقتی به دانشگاه میروید «رشته»، تخصصی است، این تخصص در مواردی به نیاز معنوی نپرداخته است. مثلاً مهندسی عمران را در نظر بگیرید، این وضع دقیقتر است.
اما هنوز در علوم سیاسی این تاثیرات خیلی روشن نیست. در رشتههای سیاسی به دو نکته میاندیشید: یکی آزادی فردی، دیگری استقلال ملی. یعنی مفهوم رشته سیاسی یک مفهوم امنیتی است: راههای ارتقای قدرت ملی برای تامین منافع ملی. ولی در جامعه ما این نکته هنوز جا نیفتاده است. رشتههای علوم انسانی بسیار مظلوم واقع شدهاند. اما وقتی یک نفر رشته مهندسی مکانیک را انتخاب میکند، هدف او مشخص است. یا اگر رشتههای پزشکی را انتخاب میکند در حقیقت برای تامین شغل است. بنابراین هویتهای پیشینی با این هویتهای پسینی در مقابل هم قرار میگیرند.
- ... و این یک تعارض است؟
- تعارض نه، تباین است! چون هویت پیشینی انسان جزو «وجود فلسفی» اوست. آیا این وجود فلسفی پیشینی که بدیهی است (یعنی انسان خود را در آن کشف می کند) با شغلش در تعارض است؟ تصور من این است که چنین نیست.
دو گروه این امر را در تعارض میبینند. سنتیها که نگرش متافیزیکی دارند و با تاکید بر هویت پیشینی، پسینی را رها میکنند؛ یعنی میگویند که دنیا چه اعتباری دارد، بنابراین برای آنها «ملی» هم چیز بدی است، «تخصص» هم چیز بدی است و به هیچ یک هم توجه نمیکنند. گروه دیگر کسانی هستند که همه نکتههای پیشینی را نقد میکنند و بر پسینی تاکید میکنند و با پسینی به تعارض پیشینی میروند. اما در دنیای امروزی به موازات اینکه مسائل پسینی مثل اقتصاد، صنعت و شغل پیشرفت کرده، خودآگاهی فرهنگی هم زیاد شده است. قبلاً تصور میشد که در کنار این پیشرفتهای تمدنی (صنعت، اقتصاد و ...) که راحتی و آسایش میانجامد. به همین لحاظ است که این عزیزان گاه دچار اشتباه میشوند و تمدن و فرهنگ را یکی میگیرند. پس گروه سنتی، تمدن و فرهنگ را یکی میگیرد و تمدن را مقهور فرهنگ میداند، یعنی لایه فرهنگی را تقویت میکند، در نتیجه تاکیدش بر روی هویتهای پیشینی است. در مقابل، گروه دیگر تاکیدش بر تمدن است و فرهنگ را ناشی از تمدن میداند.
تصور ما این است که باید، تلفیقی از این دو صورت گیرد و در این تلفیق دو حرکت وجود دارد. یکی حرکت انبساطی است که به سوی آسایش، راحتی، رفاه و توانمندی میرود. این توانمندی برای آمریکایی یا ایرانی، برای طبقه پایین یا طبقه بالا فرقی نمیکند. توانمندی، بیرون از انسان است. در برخورد مبتنی بر زور یک تانک در مقابل یک خودرو، با هر اعتقادی که شما داشته باشید، غلبه با تانک است. من به ابعاد توانمندی میگویم: تمدنی!
دانشجو وقتی وارد دانشگاه میشود رشته انتخاب میکند: مهندسی، پزشکی، داروسازی. نکتهای که ابتدا از این مبحث، در نظرش مجسم میشود تمدنی است که به او توانمندی بدهد. ما معتقدیم که این توانمندی برای معدودی از افراد این پرسش را به وجود میآورد که کمال تو چیست؟ همان ارزشهای پیشینی است که فلسفه انسان است؛ اعتقاد و قومیت انسان است که من به آنها میگویم کمال فرهنگی.
- آیا جنبش دانشجویی در ایران کمال گراست؟
- ابتدا میخواست کمال گرا باشد و به توانمندی نمیاندیشید. یعنی اگر امروز با دانشجویان آن زمان درباره نظام حکومتی شاه صحبت کنید (دانشجویانی که مبارزه میکردند) و بپرسید: مشکل شما با شاه چه بود؟ مجموعه جملاتی را به شما میگوید که همگی فعلیه است: دزد بودند، فاسد بودند، وابسته بودند، کثیف بودند، خود فروخته بودند و ... حال اگر بپرسید: آیا توانمندی داشتند یا نه؟ ممکن است جوابهایی به شما بدهند که با بخش او در تعارض باشد. غرض من این نیست که بگویم آنها خوب بودند یا بد، اینجا بحث تایید یا تکذیب مطرح نیست.
در آن زمان دانشگاههایی که به وجود آمده بودند درونی نشده بودند. البته هنوز هم این مشکل را داریم. اگر به دانشجو بگویید: آقای مهندسی، آقای دانشجوی علوم سیاسی، شما وارد دانشگاه شدید که قصد دارید چه توانمندیای داشته باشید؟ شاید برنامه دقیقی نتوانند ارائه دهند.