بررسی ترتیبات امنیتی خلیج فارس 1990-1970
خلیج فارس مهمترین منطقه دنیاست. قرنهای مدیدی کوششهای نیرومندترین قدرتهای منطقه ای و جهانی برای تضمین صلح و امنیت در این منطقه، نقطه ضعفهای مداومی داشته اند. این رساله پژوهشی است در حوزه امنیت خلیج فارس، که به بررسی چارچوبهای امنیتی خلیج فارس در فاصله سالهای 1990-1970 پرداخته است. طی این تحقیق دلایل ظهور، نحوه عملکرد، و علل سقوط طرحهای امنیتی در این منطقه، در سه سطح تحلیل؛ داخلی، منطقه ای، و بین المللی بررسی می شود، تا زمینه تحلیل، تصحیح، تجویز، و تجهیز سیاستهای معطوف به امنیت در این منطقه فراهم شود، همچنین سناریوهای بدیل در این زمینه ارایه شده است تا امکان اجماع بر سر الگوی خاص افزایش یابد و عدم توافق در این زمینه باعث تسری بحران به سایر حوزه های سیاست بین الملل نشود، چرا که هدف این قبیل پژوهشها در زمینه امنیت، تئوریزاسیون و توجیه جنگها و تعارضات بر سر منافع در عرصه بین المللی نیست(و نباید باشد)، بلکه کوشش در جهت مدیریت بحران و حل آن به شیوه ای واقع بینانه و امکانپذیر است.
برای رسیدن به منتهای این مقصود، در این تحقیق بررسی گردید که چون کشورهای حوزه خلیج فارس هر کدام از نظر درونی پیشاساختاری بوده و با بحرانهای داخلی مواجه هستند، و از نظر منطقه ای نیز با انبوهی از منافع متضاد، رقابتها و شکافها نسبت به واحدهای اطراف خود روبرو هستند، و همچنین با دیدگاهها و اهداف و تلقی متفاوتی از مفهوم تهدید دور هم جمع می شوند و این امر هم ناشی از یک ضرورت فوری است، به همان میزان که فهم و تلقی آنها از تهدید و خطر بر اثر فروکش کردن تب بحران تغییر می یابد سیستم به فروپاشی نزدیک می شود و ایجاد یک سیستم امنیتی منطقه ای موفق را مشروط به شناسایی دقیق خطرات و منابع ناامنی در منطقه توسط بازیگران ذینفع در چارچوب امنیت خلیج فارس می دانیم، و از این رو نقش غالب در شکل گیری طرحهای امنیتی در این منطقه را به نیروهای فرامنطقه ای مداخله گر در سیستم و به طور مشخص آمریکا، محول نموده است و منحنی تحول، ظهور و سقوط نظامهای امنیتی بدیل در خلیج فارس در فاصله سالهای 1990-1970 با محوریت«نظریه هژمون»رقم خورده است.
فهرست مطالب
فصل اول:کلیات
طرح مسأله.............................................. 8
علل انتخاب موضوع...................................... 10
ادبیات موجود.......................................... 10
سوال اصلی تحقیق....................................... 10
سوالات فرعی............................................ 11
مفروض(های) تحقیق...................................... 11
فرضیه(های) تحقیق...................................... 11
مفاهیم................................................ 11
روش تحقیق............................................. 12
سازماندهی تحقیق....................................... 12
موانع تحقیق........................................... 16
فصل دوم: مباحث تئوریک امنیت و چارچوب نظری تحقیق
بنیانهای مفهومی و تئوریک امنیت........................ 18
تعریف امنیت........................................... 19
نظامهای امنیتی ....................................... 19
ویژگیهای امنیت........................................ 21
الف)تجزیه ناپذیری امنیت............................... 21
ب) ذهنی بودن امنیت.................................... 22
رهیافت امنیتی......................................... 24
الف) دیدگاه رئالیسم نسبت به امنیت.................... 25
ب)رهیافت ایده آلیستی یا لیبرالیستی امنیت............. 26
ابعاد داخلی امنیت................................... 27
ابعاد اقتصادی امنیت.................................. 28
ابعاد زیست محیطی امنیت.............................. 30
دیدگاه سوم درارتباط با امنیتintegrated approach ........ 31
استراتژیهای امنیتی................................... 32
استراتژیهای امنیتی بعد از جنگ سرد..................... 33
مکاتب امنیتی بدیل برای امنیت خلیج فارس................ 34
چارچوبهای آلترناتیو................................... 36
آیا پیوند های چند جانبه صلح و ثبات را تضمین می کند؟... 43
اقدامات امنیتی ....................................... 46
دستور کار جدید........................................ 55
منابع فصل دوم......................................... 61
فصل سوم: سوابق طرحهای امنیتی
نظام امنیت ایرانی.................................... 66
نظام امنیتی انگلستان یا دوران صلح بریتانیایی.......... 66
تحولات مفاهیم امنیتی و طرح های امنیت منطقه ای.......... 67
پیمان بغداد........................................... 70
تشکیل سنتو............................................ 72
تحولات دهه 60 و خروج بریتانیا از خلیج فارس............. 72
سیستم امنیت دو ستونی(دکترین نیکسون- کسیسنجر) ........ 75
موانع تحقق اهداف دکترین نیکسون........................ 77
پایان سیستم امنیت دو ستونی نیکسون..................... 78
دکترین کارتر.......................................... 79
ارزیابی دکترین کارتر.................................. 82
دکترین ریگان(سیاست اتفاق نظر استراتژیک)............... 83
سیستم امنیتی شورای همکاری خلیج فارس................... 85
تشکیل شورای همکاری خلیج فارس.......................... 89
اهداف و مضامین شورا................................... 90
اهداف اقتصادی......................................... 90
اهداف امنیتی شورا..................................... 91
سیاست خارجی شورا...................................... 92
اول:جنگ ایران و عراق.................................. 92
دوم: بحران کویت....................................... 92
دلایل ضعف و ناتوانی شورا............................... 93
الف) دلایل ضعف شورا از بعد تئوریک .................... 93
ب) موانع عملی فراروی شورا............................. 96
1 – عدم فراگیری شورا ................................ 96
2- اختلافات ارضی و مرزی بین اعضاء...................... 98
3- ناتوانی شورا ناشی از ضعف نظامی..................... 99
بحران اول و دوم خلیج فارس............................ 99
بیانیه دمشق و طرح امنیتی 2 + 6....................... 100
انگیزه ها و اهداف طراحان سیستم امنیتی 2 + 6.......... 103
1– آمریکا............................................ 103
2- اهداف کشورهای عربی از شرکت در طرح2+6.............. 104
بررسی دلایل ناکامی طرح امنیتی 2 + 6................... 104
طرحهای امنیتی دو جانبه............................... 109
نقش و هدف آمریکا..................................... 110
اقدامات عملی برای استقرار سیستم...................... 112
ارزیابی طرح امنیتی دو جانبه.......................... 112
نگاه برون منطقه ای به عنوان آخرین آلترناتیو (تجربیات تاریخی) 114
منابع فصل سوم........................................ 116
فصل چهارم: بررسی نقش ساختارها و ظرفیتهای داخلی کشورهای حاشیه خلیج فارس در پیدایش طرحهای امنیتی در منطقه خلیج فارس
1 – شکافهای سیاسی و اجتماعی(طبقه متوسط جدید) ....... 123
2 – تضاد های فرهنگی.................................. 124
3 – معضلات نسل جوان .................................. 126
4 – بحران مهاجرت..................................... 127
5 – جنبش های سیاسی– مذهبی............................ 129
اساس مشروعیت در دولتهای عربی حوزه خلیج فارس.......... 133
منابع فصل چهارم...................................... 140
فصل پنجم: بررسی نقش عوامل منطقه ای در ظهور و سقوط طرحهای امنیتی در منطقه خلیج فارس
مباحث مربوط به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس........... 145
الف) تهدیدات مشترک متوجه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس. 145
1- تهدیدات ناشی از بافت جمعیتی ناهمگون............... 145
2- بحران مشروعیت و هویت............................. 148
تهدیدات خاص متوجه هر کدام از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس 156
عربستان سعودی........................................ 156
کویت................................................. 157
امارت عربی متحده..................................... 158
قطر، بحرین، عمان..................................... 160
مباحث مربوط به ایران و عراق.......................... 160
1) ایران ............................................ .160
الف) تهدیدات اقتصادی................................. 160
ب) تهدیدات سیاسی..................................... 161
ج) تهدید ناشی از حضور بیگانگان در منطقه.............. 162
2 ) عراق............................................. 165
انقلاب اسلامی ایران به عنوان عامل همگرایی و واگرایی.... 166
مشکل کشورهای منطقه در ایجاد یک سیستم امنیت منطقه ای. 170
منابع فصل پنجم....................................... 176
فصل ششم: بررسی نقش عوامل فرا منطقه ای در پیدایش و تداوم نظامهای امنیتی در
منطقه خلیج فارس
آمریکا............................................... 180
تلقی آمریکا از مفهوم تهدید........................... 184
برنامه کمکهای امنیتی به کشورهای خلیج فارس ........... 186
نیروی واکنش سریع آمریکا و عملکرد های آن.............. 189
اتحاد جماهیر شوروی................................... 192
دکترین برژنف و امنیت خلیج فارس....................... 193
مصر.................................................. 194
سوریه................................................ 196
منابع فصل ششم........................................ 198
سخن پایانی؛ تحلیلی بر عدم موفقیت طرحهای امنیتی در منطقه خلیج فارس................................... 200
کتابشناسی تحقیق 211
خلیج فارس در گذرگاه تاریخ
یازدهم اردیبهشت ماه مصادف با «روز ملى خلیج فارس» است تا این روز مناسبى باشد براى تمرکز اذهان ایرانیان که نه تنها در سرزمین مادرى بلکه در همه واحدهاى جغرافیایى محل زیست خود در گستره اى به وسعت سراسر گیتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار میهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى که به یمن و تبرک تأثیر ژرف باورهاى عمیق الهى و دینى ارزشى مضاعف یافته است و در این روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ایران به نام «فارس» شگون یافته و متجلى مى شود.این گستره نیلگون که زمانى به تمامى در درون قلمرو ایرانیان قرار داشت و از دیرینه روزگاران دریاى فارس خوانده شده است تنها یک واژه ساده نیست بلکه یک «مفهوم» نهادینه شده است که عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاریخ مکتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانیم که «مفاهیم» در یک شبانه روز شکل مى گیرند و خلق الساعه نیستند بلکه از روندى طولانى توأم با رنج و امید، واقعیت و رؤیا و اندیشه و عمل حاصل مى آیند و نهادینه مى شوند. خلیج فارس و نام ابدى آن نیز یادآور حضور و نقش برجسته و ویژه اجداد آزادکام ایرانیان است که نام این پهنه آبى را به خاطر جایگاه استوار و تحسین برانگیز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآمیز کهن در تاریخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملکه اذهان کردند و خلیج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد که برخى مورخان اسلامى نام خلیج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند.
نام خلیج فارس
در عصر حاضر که اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى کند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه که نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد که به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى کند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد که در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد که وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسک به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و کیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریک و تحریض مى کنند تا آنجا که عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراکات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم کیش تفوق یابد.
در سده نوینى که عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند، «غربال کردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم که گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبکه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملک و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد که بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه که مقتضى بدانند براى تأمین آنچه که مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبکه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حکم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر کهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود. در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مرکز شامل مردم و دولت ها نگاه کرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود که کرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى که شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها که کرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یک داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود که منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شکلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى کشیدند. حلقه اخیر را که مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید که در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریکا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.
اهداف سیاسی آمریکا در منطقه خلیج فارس بعد از 11 سپتامبر
مقدمه:
دوماه بیش از حوادث یازده سپتامبر، حسنین هیکل، روزنامه نگار و روشنفکر مصری، از گزارش مستند گروه جمهوریخواه بر کاخ سفید پرده برداشت: وی هدف اصلی آنان را این گونه بیان کرد «جهانیان باید سروری آمریکا بر عالم را بپذیرند و آمریکا نیز با ابزارهای خاص خود باید در این زمینه گام بردارد ولی لازم نیست این هدف در قالب اعلامیه های رسمی و موضعگیری های سیاسی ابراز شود.»
بر اسا این گزارش، دیک چینی مامور ساماندهی پنج گروه مطالعاتی می شود تا رهبر آینده ایالات متحده را تنظیم کند. در تعریف عملیاتی طرح راهبردی مزبور آمده است که آمریکا بریا حفظ برتری سیاسی، اقتصادی و نظامی خونین، نباید خود را به پیمانها و معاهدات موجود محدود کند، بلکه فقط باید بر اساس منافع خود تصمیم گیری کند. کلینتون به دلیل فقدان مشروعیت اخلاقی، ناچار بود برای کسب مشروعیت در قالب پیمانهای بین المللی عمل کند. ولی جمهوری خواهان چنین مشکلی ندارند. بر این اساس امریکا باید سایت های خود را در قالب مناطق و نه دولت ها تعریف کند و برای حفظ تدابیر منطقه ای خود می تواند به دولت های مخالف حمله کند. آمریکا نباید به طور علنی و در شعارهای اعلامی، خود را رئیس عالم بنامد، زیرا این امر مشکلات زیادی را برای اایلات متحده به وجود می آورد، اما در عمل باید همین سیاست رهبری جهانی را پیگیری کند.
در بخش دیگری از توصیه های گروه راهبردی، این عبارت به طور صریح ذکر شده است: لزوم بازداشتن ایران از دستیابی به تسلیحات راهبردی و ضرورت اقدام برای سرنگونی حکومت انقلاب اسلامی، در توصیه هفتم، این نبرد در قالب روش شماره یک تکمیل می شود تشویق به ایجاد تغییر در ایران از راههای سیاسی از داخل ممکن است. ولی تغییر در عراق باید از طریق حمله نظامی خارجی، کودتا یا انقلاب داخلی باشد.
گزارش داهبردی مزبور خط مشی کلی ایالات منحده را در نحولات اخیر نشان میدهد و بوش از حوادث یازده سپتامبر به عنوان فرصتی برای اجرای پروژه گروه تحقیقاتی دیک چینی استفاده کرده است.
بنابراین، شواهد نشان می دهد که آمریکا به دنبال ریاست بر عالم است و برای کسب این هدف حق حیات و آرامش انسان ها و حقوقی همچون استقلال و حاکمیت دولت ها را به رسمیت نمی شناسد. علاوه بر آن مشاهده یم شود که بوش و دیگر یاران او در پیشبرد راهبرد خود، از شعارهای انسان دوستانه بر مبنای مدرنیته استفاده می کنند، ولی در عمل همان راهی را می روند که هیتلر رفت و به این ترتیب، در صدد هستند که به اقتدار جهانی دست یابند.
تلاش امریکا برای استلا بر جهان و از میدان به در کردن رقبای گذشته و حال با سیاست هائی همچون میلیتاریستی کردن روابط بین المللی و فرافکنی مشکلات حاصل از رکود اقتصادی ایالات متحده اعمال می شود.
در بهمن ماه سال 1380، 60 روشنفکر امریکائی با ارسال نامه ای برای جرج دبلیو بوش از عملیات نظامی او به بهانه مقابله با تروریسم حمایت کردند. اقدام مزبور مبین این واقعیت است که ایالات متحده آمریکا آخرین ابزارها و امکانات خود را برای آغاز جنگی فراگیر با هدف هژمونی بر جهان به کار گرفته است. بر این اساس می توان مبانی و ریشه های توسعه و ژزمونی طلبی ایالات متحده آمریکا را در افکار روشنفکران و البته به قدرذت در واشنگتن ردیابی کرد.
فوکویاما در تحلیل تاریخی پایان تاریخ و آخرین انسان، تلاش کرده بود که توجیهات لازم را بریا سیاست های مداخله جوبانه آمریکا فراهم آورد. بهخ اعتقاد او، گرچه دیکتاتورهای چپ و راست فرو پاشیده اند، ولی دموکراسی لیبرال تنها آرمان سیاسی منسجمی است که مناطق و فرهنگ های مختلف جهان را به هم پویند میدهد و انقلاب لیبرال در اندیشه اقتصادی همیشه با تحول به سوی آزادی سیاسی در سراسر دنیا همراه بوده است. هانتینگتون و فوکویاما دنباله رو راست جدید و افراطی گرایاتنی هستند که از دهه 1980، با هدف احیای ارزشهای سنتی آمریکا و بازسازی ساختار قدرت آن کشور در نظام بین المللی، به عرصه سیاست و حکومت آمریکا پیوند خورده اند و فارغ از حاکمیت جمهوری خواهان یا دموکرات ها در کاخ سفید، اهداف خود را دنبال می کنند. یازده سپتامبر و حوادث بعد از آن. بهن ویژه مخالفت گسترده دیگر کشورها با سیاست یکجانبه گرایانه آمریکا، بوش و گروه سیاسی – نظامی او را به طراحی راهبردی بلند مدت واداشت که در قالب آن، فروپاشی هژمونی آمریکا به تعویق بیفتد و ابتکار عمل سیاسی جهان بار دیگر به کاخ سفید بازگردد. برای این هدف راهبردی چند مرحله ای اتخلذ شد که هر مرحله، امکانات، هزینه ها و موانع خاص خود را دارد. ورود به ماجرا از طریق سیاست فراگیر تبلیغاتی (بمباران خبر و تحلیل) صورت می گیرد، که گستره آن از داخل آمریکا تا اقصی نقاط جهان (به ویژه کشورهای هدف) را در بر خواهد گرفت.
پس از توان ظنامی برای تحمیل سیاست ها و خواسته های سیاسی استفاده می شود. بطور خلاصه اوایل ماه سپتامبر دولت آمریکا، و هیئت حاکمه آن، نه تنها از لحاظ داخلی دست به گریبان رکود اقتصادی، بلکه از جیث سیاسی نیز سخت زیر محاصره بود و اعتراض های کارگری و دانشجوئی و اقلیت های نژادی به ویژه سیاهان و لاتین ها در حال اوج گیری بودند. از لحاظ بین المللی نیز هژمونی آمریکا زیر سؤال رفته بود و نزدیک ترین دوستان او یعنی کشورهای اروپائی و کانادا راه مستقل خود را در پیش گرفته بودند و از دولت آمریکا سخت انتقاد می کردند.
با چنین پیش زمینه هائی ذهنی می توان درک کرد که فاجعه یازده سپتامبر 2001 از لحاظ سیاسی چه مائده آسمانی در راستای دستیابی به اهداف سیاسی خود در مناطق مختلف دنیا قرار داد.
فهرست:
مقدمه:
گفتار اول: تسلط بر ذخایر نفتی منطقه خلیج فارس
گفتار دوم: حمایت از امنیت رژیم اسرائیل و تثبیت آن
گفتار سوم: حمایت از روند صلح اعراب و اسرائیل
گفتار چهارم: ایجاد دگرگونی و براندازیهای نظامهای دیکتاتور
1-ایران
الف- ایجاد شکاف در داخل ایران
ب-ادعای بن بست نظام
ج-زمینه سازی برای حمله به ایران
2-عراق
الف-اهداف سیاسی
ب-اهداف اقتصادی
ج-کاهش هزینه های حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس
تاثیر انقلاب اسلامی بر کشورهای منطقه خلیج فارس
مقدمه
به نظر می رسد هیچ جنبه ی دیگری از انقلاب اسلامی به اندازه ی مسئله ی «صدور انقلاب» و تهدید ثبات منطقه و امنیت منافع غرب، ترس دولت های غربی و دولت های دست نشانده ی آنها را در منطقه برنینگیخته باشد. به عبارت دیگر، رویکرد انقلابی نظام اسلامی ایران به لحاظ موفقیتی که در پی ریزی بستری مناسب برای تثبیت نظام اسلامی ایران و زمینگیر کردن دشمنان خارجی خود داشت، به مثابه ی الگویی برای دیگر جنبش های اسلامی در سراسر جهان اسلام به شمار می آید. هر چند در این زمینه، با استقبال متفاوتی از سوی شیعیان و اهل سنت منطقه رو به رو شد.
در این میان انقلاب اسلامی بیش از هر کشور دیگری در کشورهای حوزه ی خلیج فارس و خاورمیانه سرمنشأ تحولات دامنه دار از درون و بیرون گردید. ایده های انقلاب اسلامی به راحتی در منطقه ی خاورمیانه گسترش یافت و موجب بی ثباتی های داخلی در بسیاری از کشورها گردید. رژیم هایی همچون عراق و عربستان، که با ثبات ترین کشورهای منطقه به شمار می آمدند، به شکل ناگهانی به آسیب پذیری خود پی بردند. هر چند ایران در تنش های داخی این کشورها به شکل مستقیم مداخله نداشت، اما پر واضح است که امواج انقلاب اسلامی تأثیر خود را خواهد گذاشت. کشورهایی که دارای جوامع شیعی بودند بیشترین تأثیر را از انقلاب اسلامی پذیرفتند. ناآرامی های شیعیان در کشورهای کویت، بحرین، عراق و عربستان نشان داد که چگونه تأثیر انقلاب اسلامی موجب شد آنها به ظلمی که بر آنان تحمیل شده بود پی ببرند و دست به قیام بزنند.
در ادامه، مواردی از تأثیر افکار انقلابی اسلامی بر کشورهای منطقه را مطرح کنیم: