عدالت چیست ؟ چه نقشی در پیشرفت کشور دارد؟
مقدمه
همه ما نیازمند به یک نگاهیم چه آن وقت که در رفاه و آسایش و تجملات غرقیم و چه آن زمان که بیمار و محتاج در گوشه ای تنها . و آن گاه نور گرمی نیست جز توجه الوهیت به سوی ما ,
آیا این اصل عدالت نیست که در فطرت انسان قرار گرفته و آیا خالق آن عین عدالت نیست که به همه عالم فقیر و غنی کوچک و بزرگ از ذره های اتم تا کهکشانها توجه یکسان دارد و باران لطف و رحمت خود را برای همه یکسان می باراند.
پس عدالت چیزی جز قرار گرفتن هر چیز در جای خود نمی باشد که عین عدل را در آفریده های خالق به روشنی می توان دید و برای احیای آن نیز رسولان خود را به سوی خالق خود فرو فرستاد تا با ایجاد حکومت اسلامی برپا کننده این اصل دینی که پایه ای از پنجگانه اصول دین توحید می باشد به وسیله نبوت و امامت آن, عدالت بر پا شده و روز معاد قیامت نیز به آن عمل شود و ما که مسلمانیم آن را باید در این دنیای غافل زنده و احیاء کنیم مگر نه آن که مولای ما با دیدگان دل همه را می بیند. بچه های گرسنه, زنان نیازمند کهنسالان رنج دیده آیا باید نشست و دست بر دست گذاشت و نظاره گر این همه بی عدالتی بود. در این صورت باید از خود بپرسیم آیا ما مسلمانیم؟ چرا باید عده ای با ظلم و زور همه امکانات مظلومان را بگیرند. و حتی اجازه رشد و توسعه را به آنان ندهند. آیا این عدالت است؟ ولی نه می توان با هشیاری و بیداری و مبارزه با ظلم حق را به حقدار رساند و اجازه تجاوز را به سرزمینهای غریب نداد ( مرگ بر اسرائیل ). اجازه هتک حرمت به پیامبر اسلام را نداد ( مرگ بر دانمارک ) . اجازه دخالت در مسائل دانش صلح آمیز هسته ای در ایران را نداد و یک صدا بگوییم انرژی هسته ای حق مسلم ماست . ( مرگ بر آمریکا )
به همین دلیل ما بر آن شدیم تا مجموعه را از تعریف عدالت و نتایج اجرای آن در پیشرفت کشور و اینکه چه کسانی برپا کننده عدالت هستند و مخالفان با آن را بشناسیم و با دید روشن و گامهای استوار در این راه گام برداریم و زیر سایه بیرق عدالت در ظهور عدالت گستر عالم زندگی آرامی را داشته باشیم.
پس اجازه نمی دهیم که حق حکومت اسلامی و شریعت الهی توسط زورگویان و ظالمان زیر پا گذاشته شود و با وحدت جهانی بر پا کننده پرچم عدالت در جهان خواهیم بود و زیر سایه عمل به آن با آسایش و آرامش جاودانی زندگی خواهیم کرد.
انشاءالله
þ چکیده
خداوند عالم است قادر است عادل است حکیم است رحمان و رحیم است و ازلی و ابدی است خالق و رازق است چرا از میان همه صفات فقط عدالت برگزیده شده و یکی از اصول پنجگانه دین مقرر گردید :
از آنجا که فروع دین همواره پرتویی از اصول دین است در پرتو عدالت پروردگار در جامعه بشری فوق العاده موثر است و مهمترین پایه جامعه انسانی را عدالت اجتماعی تشکیل می دهد. انتخاب اصل عدالت به عنوان یک اصل از اصول دین رمزی است به احیای عدل در جوامع بشری و مبارزه با هر گونه ظلم و ستم .
عدالت چهره سیاست را زیبایی و ثبات و قامت رعیت را استقامت و قوام و حریم مدیریت را شکوه و جمال می بخشد عدالت الفت زندگی و تنها راه اصلاح جامعه و گل سرسبد ایمان به خدا و گنجینه فضیلت و احسان است. عدالت در زندگی اجتماعی بیشر قوی ترین پایه و اساس و برای رفاه و آسایش میدانی گسترده است و هر جامعه ای که نتواند از این مساعد بهره گیرد قطعاً در تنگنای ستم راه به جایی نخواهد برد.
فسلفه حکومت دینی عدالت است.
باور کردن عدالت بدون اعتقاد به دادگاه عدل الهی در روز بازپسین و بدون باور به قانون عدل الهی خود از نمودهای بارز بی عدالتی است. پس معنی عدالت خداوند این است که نه حق کسی را از بین می برد و نه حق کسی را به دیگری می دهد و نه در میان افراد تبعیض قائل می شود همچنین قرآن با صراحت و به عنوان یک اصل اساسی می گوید : ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکو و البغی.
خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خویشاوندان دستور می دهد و از کارهای زشت و منکر و ظلم نهی می کند ( سوره نحل آیه 90 )
عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خویش. عدالت یعنی مراعات حقوق افراد .
در باب عدالت و اجرای آن در حکومت جمهوری اسلامی می توان امامان و بزرگان دین به عنوان ریشته درخت آسمانی اسلام ناب محمدی قرار داد و از آنان برای باروری الگو گرفت و یاری خواست . از قدیم الایام افرادی در میان بشر بوده اند از فیلسوفان قدیم یونان تا دوره های اروپا که اساساً منکر واقعیت داشتن عدالت بود و هستند و می گویند اصلاً عدالت معنی ندارد.
آیا این حرف همان ظالمان و زورگویان نبود. و آیا قبل از انقلاب جمهوری اسلامی این حرف را خائنین و غافلین نمی زدند.
دانشمندان دینی بزرگی سعی از اجرای عدالت و ریشه کنی ظلم و ستم در جهان را داشتند که می توان از شخصیتهایی چون سید جمال الدین اسدآبادی , شیخ محمد عبده مصری طالقانی اقبال و شریعتی و در راس آنان امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی برپا کننده عدالت در حکومت اسلامی را نام برد.
عدالت یکی از مسائلی است که به وسیله اسلام حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوق العاده یافت اسلام به عدالت تنها توصیه نکرد و یا تنها به اجرای آن قناعت نکرد بلکه عمده این است که ارزش آن را بالا برد.
موضوع مهم در مفهوم عدالت و جایگاه آن نقشی است که عدالت از دید علی ( ع ) در حفظ تعادل اجتماعی دارد. به تعبیر استاد شهید مطهری از نظر علی ( ع ) آن اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد به پیکر اجتماع سلامت و روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. عدالت بزرگراهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد و آنچه علی ( ع ) در مورد عدالت می گفت خود با تمام وجود به آن عمل می کرد.
در قرآن نیز به عدالت پروردگار اشاره شده است ان الله لا یظلم الناس شیئا و لکن الناس انفسهم یظلمون . خداوند به هیچ کس ستم نمی کند این مردم هستند که به خودشان ظلم و ستم روا می دارند . ( سوره یونس
آیه 44 )
همچنین قرآن با صراحت و به عنوان یک اصل اساسی می گوید : ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی .
خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خویشاوندان دستور می دهد و از کارهای زشت و منکر و ظلم نهی می کند . ( سوره نحل آیه 90 )
قرآن کریم و هدف برای انبیاء را به صراحت ذکر کرده است راجع به هدف اول درباره خاتم الانبیاء می فرماید یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و ادعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً و درباره هدف دوم می فرماید : لند ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط . قرآن با صراحت عنایت انبیاء و بلکه ماموریت و رسالت انبیاء برای برقراری عدل در میان بشر را بیان می کند.
اسلام آخرین و کاملترین دین است و به عدالت فرا می خواند. امروز برهه کشورهای اسلامی واجب و ضروری است که اسلام را به همه جهان معرفی کنند و این دین را در همه عرصه های منطقه ای و جغرافیایی گسترش دهند و چهره حقیقی آن را نشان دهند. اگر اسلام به همه جهان کامل معرفی می شد آیا این امکان بود که این همه به این آئین کامل الهی اهانت شود . آیا این امکان بود که این همه تهمت برای ساختن بمب اتمی و کشتار افراد بی گناه زده شود . اگر اسلام به همه جهان کامل معرفی می شد آیا این امکان بود که این همه به این آئین کامل الهی اهانت شود . آیا این امکان بود که این همه تهمت برای ساختن بمب اتم و کشتار افراد بی گناه زده شود . آزادی که ما دنبالش هستیم آزادی برای همه است نه تنها برای اندکی از مردم اما دنیای تجارت آزاد برای آزادی شرکت ها و محروم کردن مردم از حقوقشان است.
آیا برای آموزش تغذیه و بهداشت که همه افراد بخصوص اقشار محروم نیازمند آن هستند گامی
برداشته ایم؟
به رغم پیشرفتهای حاصله در آموزش دختران هنوز تعداد زیادی از دختران در ایران از آموزش محروم هستند. موانعی که در کشورهای در حال توسعه دختران را به دور از مدارس نگه می دارد. نه تنها آنان را از فرصتهای آتی محرو می نماید بلکه تاثیر منفی بر سلامت و بقای آنان دارد .
نماینده یونیسف در ایران می گوید : اگر جهان بخواهد تا سال 2015 که توسط سازمان ملل به عنوان مهلت برای رسیدن به یکی از مهمترین اهداف توسعه هزاره آموزش ابتدایی در سطح جهان مطرح شده است , دست یابد تساوی جنسیتی پیش شرط لازم می باشد.
کمتر از 10% زنان باردار از خدمات مربوط به جلوگیر از انتقال اج آی وی ایدز به نوزادانشان بهره مند هستند و کمتر از 10% کودکان یتیم یا آسیب پذیر شده توسط ایدز حکایت یا خدمات اجتماعی می گیرند.
کودکان نه تنها از خود ایدز رنج می برند بلکه از این که دنیا هنوز ایدز را مخرب کودکی تشخیص نداده است نیز متضرر می شود.
دانش آموزان مناطق محروم در محیطهای کاملاً غیربهداشتی و تا حدودی آلوده مجبور به یادگیری درس هستند. اعتبارات پیش بینی شده هم نتوانسته مسائل آموزشی را تامین کند چه رسد به آن که مشکلات بهداشتی این مناطق را حل کند.
اعتباراتی که به مدارس تخصیص می یابد به هیچ وجه تکافوی هزینه های مدرسه و آموزش را نمی کند و مدارس ناگزیرند که منابع مالی خود را به شیوه های مختلف افزایش دهند. اما چرا بار این توسعه منابع باید بردوش اقشار محروم جامعه باشد.
امروز در دنیا بهینه سازی امور فقرزدایی و محرومیت زدایی از مسیر آموزش عبور می کنند پس چرا باید پس از طلب شهریه های سنگین از خانواده های محروم . آنان از ثبت نام دانش آموز خود منصرف شوند. آیا این عدالت است ؟!
آموزش همگانی در زمینه بهداشت بهبود روش تغذیه تامین آب سالم و کانی و بهسازی ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی پیشگیری از بیماری های شایع بومی و درمان مناسب بیماری ها و حوادث پیش بینی و تدارک داروهای اساسی ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده برنامه هایی است که باید به صورت عادلانه و شایسته برای همه مناطق در نظر گرفته شود و در این خصوص به مناطق محروم توجهی خاص مبذول گردد .
توسعه و عدالت حق همه مردم جهان است و جمهوری اسلامی عدالت را تنها برای ملت ایران نمی خواهد بلکه مورد نیاز همه مردم جهان می داند.
ما باید در این اصل دینی از امامان خود و بزرگان دین الگو بگیریم.
علی ( ع ) می فرمایند : العدل یضح الامور مواضعها و الجور یخرجها من جهتها
عدل جریانها رادر مجرای طبیعی خود قرار می دهد اما جود جریانها را از مجرای طبیعی خود خارج می سازد.
امید است با بازخوانی اصول مسلم اسلامی و اصلاح مدیریت نالایق و قطع دستهای نا÷اک در امور مدیریت جامعه اسلامی بار دیگر شاهد بر÷ایی نهضت تمام عیار عدالت خواهی به سبک نبوی و علوی در کشور قائم آل محمد
( ص ) بوده باشیم و در نتیجه با زمینه سازی مناسب در زمان ظهور آن حضرت ( ص ) شاهد گسترش عدالت در مقیاس جهانی و در همه ی ابعاد مادی و معنوی باشیم .
الهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اله و تذل بها النافق و اهله . . . الهم انا نشکوا الیک فقد و دشت الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا » .
ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم » .
ولى عده دیگرى این حرفها را نمىزنند،مىگویند:نه،باید رفت دنبال عدالت، ولى نه به خاطر اینکه عدالت مطلوب ماست،بلکه به خاطر اینکه منافع فرد در عدالت جمع است.برتراند راسل فکرش چنین است و با این فکر مدعى انساندوستى هم هست.چون فلسفهاش این جور ایجاب مىکند چارهاى ندارد که غیر از این بگوید.مىگوید:انسان به حسب طبیعتخودش منفعت پرست آفریده شده،و این حرف،دوم ندارد،پس چه باید کرد تا عدالتبرقرار شود؟آیا به بشر بگوییم:بشر!عدالت را بخواه؟این که زور بردار نیست،در نهاد بشر عدالتخواهى وجود ندارد،چطور با زور به او بگوییم عدالت را بخواه؟!ولى یک کار دیگر مىشود کرد و آن این است که عقل و علم و دانش بشر را تقویت کنیم تا برسد به آنجا که به او بگوییم بشر!درست است که آن که اصالت دارد منفعت است و تو را جز در طریق منفعت پرستى فردى نمىشود سوق داد،اما منفعت فرد در این است که عدالت در جمع برقرار باشد،اگر عدالت در جمع نباشد منفعت فرد هم تامین نمىشود.درست است که تو به حکم طبیعت مىخواهى به همسایهات تجاوز کنى،ولى تو که تجاوز کنى او هم تجاوز مىکند و تو بجاى اینکه منفعتبیشتر ببرى منفعت کمتر مىبرى،پس عقلت را به کار بینداز،حساب کن،بعد مىفهمى که نه،مصلحت فرد تو هم در عدالت است.
اینها ایده عدالت در عالم را دارند ولى راه وصول به ایده عدالت را تقویت فکر و علم و دانش مىدانند،یعنى آشنا کردن بشر به اینکه منفعت فرد در عدالت جمع است.
این هم خیلى واضح است که یک تئورى غیر عملى است،زیرا فقط درباره افرادى صادق است که زور زیاد ندارند.درباره بنده ممکن است صادق باشد.من که یک آدم ضعیفى هستم،وقتى از همسایههایم مىترسم و مىبینم به اندازهاى که من زور دارم همسایهام هم زور دارد،از ترس زور همسایه مىشوم عادل.اما آن ساعتى که یک قدرتى به دست آوردم که هیچ بیمى از همسایهام نداشتم و صد در صد یقین داشتم که اگر او را لگد کوب کنم قدرتى نیست که در مقابل من بایستد، آنوقت چطور مىتوانم عادل باشم؟چطور علم من مىتواند مرا عادل کند؟!چون جنابعالى که مىگویید بشر منفعت پرست است،علم مىگوید به خاطر منفعتخودت عادل باش،و این آن وقتى است که من زورى را در مقابل خودم ببینم، وقتى که زورى در مقابل خودم نمىبینم چطور عادل باشم؟!و لهذا فلسفه راسل-بر خلاف همه شعارهاى انساندوستى او-به همه اقویا و زورمندان درجه اول که هیچ بیمى از ضعفا ندارند حق مىدهد که هر چه مىخواهند ظلم کنند.
دسته سومى هم داریم که مىتوان این دسته را جزء دسته دوم حساب کرد.این دسته مىگویند : عدالت ، عملى است ولى نه از راه انسان،انسان مىتواند عدالت را برقرار کند.این کار،کار انسان نیست.نه مىشود انسان را آن طور تربیت کرد که واقعا عدالت را از عمق جانش بخواهد و نه مىشود علم و عقل بشر را آنقدر تقویت کرد که منفعتخودش را در دالتبداند،عدالت را از خداى ماشین باید خواست،عدالت را از ابزارهاى اقتصادى باید خواست،و به تعبیر صحیحتر:نباید خواست،به شما مربوط نیست،شما نمىتوانید دنبال عدالتبروید،اگر فکر کنى خودت عدالتخواه بشوى دروغ است،تو اصلا عدالتخواه نیستى،اگر فکر کنى عقلتیک روزى تو را به عدالت هدایت مىکند این هم دروغ است،ولى ماشین خود به خود بشر را به سوى عدالت مىکشاند،تحولاتى که ابزارهاى اقتصادى و تولیدى پیدا مىکنند-با یک حسابى که پیش خودشان کردند و بسیارى از آنها هم غلط از آب درآمد-مىرسد به دنیاى سرمایهدارى،دنیاى سرمایهدارى خود به خود منتهى مىشود به دنیاى سوسیالیستى،و در دنیاى سوسیالیستى طبعا و جبرا و به حکم جبر ماشین مساوات و دالتبرقرار مىشود،چه تو بخواهى و چه نخواهى.تو عامل اجراى عدالت نیستى که بیایى حساب کنى آیا عقل من مرا به عدالت مىکشاند؟آیا تربیت من مرا به عدالت مىکشاند؟مىگوید این حرفها دروغ است.
اما نظر سومى)و به یک اعتبار نظر چهارمى(در اینجا وجود دارد که مىگوید:همه اینها نوعى بدبینى به طبیعت و فطرت بشر است.اگر مىبینى بشریت امروز از عدالت گریزان است هنوز به مرحله کمال نرسیده است.در نهاد بشر عدالت هست.اگر بشر خوب تربیتشود،اگر زیر دست مربى کامل قرار گیرد،مىرسد به جایى که خودش واقعا عدالتخواه بشود، واقعا عدالت جمع را بر منفعت فرد خودش ترجیح بدهد و همین طور که زیبایى را دوست مىدارد عدالت را دوست داشته باشد،بلکه عدالت،خودش از مقوله زیبایى است ولى زیبایى معقول نه زیبایى محسوس.
بعد هم برایش دلیل مىآورند،مىگویند:در مکتب ما که مکتب دین است،مطلب دلیل دارد:این که شما مىگویید بشر به حسب نهاد خودش عدالتخواه نیست و زور باید عدالت را به او تحمیل کند،یا مىگویید عقلش باید برسد به جایى که منفعتخودش را در آن بداند،یا مىگویید[تکامل]ابزار تولید[خود به خود عدالت را برقرار مىکند]،ما مواردى به شما نشان مىدهیم که افرادى عادل و عدالتخواه بودهاند در صورتى که منافعشان هم ایجاب نمىکرده است،بر خلاف منافع فردى خودشان،عدالت،ایده،هدف و آرزویشان بوده است،بلکه عدالت را در حد یک محبوب دوست داشتهاند و خودشان را فداى راه عدالت کردهاند.اینها نمونههاى بشرهاى کامل در عصرهاى گذشته بودهاند.این نمونهها نشان دادهاند که بشر را مىتوان در مسیر عدالت انداخت تا آن طور بشود،حال اگر در حد آنها نشود ولى نمونه کوچکش مىتواند بشود.
على بن ابى طالب خودش یک نمونهاى است که همه این فلسفهها را باطل مىکند،على و دست پروردگان على و عده زیادى از افراد بشر که در تمام دورانها بودهاند.حال وقتى ما مثال به حضرت امیر مىزنیم شاید در بعضى اذهان مىآید که على یک فرد منحصر است.نه،این جور نیست.الآن هم در میان متدینین واقعى افراد بسیار زیادى هستند که عدالت را واقعا دوست دارند،نهادشان با عدالت پیوند دارد و چه پیوندى!بشر دورههاى آینده هم چنین خواهد بود.
þ مشخصات دوره حضرت مهدى علیه السلام
به اتفاق علماى شیعه و اهل تسنن این جمله از پیغمبر اکرم متواتر است.احدى در این جمله تردید ندارد که پیغمبر اکرم فرمود:«لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج رجل من ولدى»یعنى اگر فرض کنیم از دنیا یک روز بیشتر باقى نمانده است،خدا آن روز را طولانى مىکند تا مهدى از اولاد من ظهور کند.مقصود این است:این قضاى حتمى پروردگار است که اگر فرض کنیم از عمر دنیا یک روز بیشتر باقى نمانده است این کار حتما باید عملى شود. این روایتى است که اهل تشیع و اهل تسنن هر دو روایت کردهاند و در آن تردیدى نیست.
بعضى از دوستان وقتى که مىدیدند که این برادر ما از حجاز،آقاى شیخ خلیل الرحمن ،همیشه صحبت انتظار ظهور حضرت حجت را مىکند،تعجب مىکردند که ایشان اهل تشیع نیستند،چطور انتظار ظهور حضرت حجت را دارند؟واقعا ایشان انتظار ظهور حضرت حجت را دارند.اغلب ما شاید روى عادت و منطقه جغرافیایى مىگوییم،و ایشان روى اعتقاد و ایمان مىگویند.گفتم:این مطلبى است که شیعه و سنى ندارد،اهل تسنن هم این سخن را زیاد مىگویند.
حال ببینید پیغمبر چگونه آن روز را روشن و دوره کمال بشریت مىبیند.فرمود:«المهدى یبعث فى امتى على اختلاف من الناس و الزلازل»مهدى علیه السلام در یک شرایطى مىآید که اختلاف در میان بشر شدید و زلزلهها برقرار است(مقصود زلزلههاى ناشى از مواد زیر زمین نیست)،اصلا زمین به دستبشر دارد تکان مىخورد و خطر،بشریت را تهدید مىکند که زمین نیست و نابود شود.«فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»بعد از آنکه پیمانه ظلم و جور پر شد،دنیا را پر از عدل و داد مىکند.«یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض»از او،هم خداى آسمان راضى است و هم خلق خداى آسمان و مردم روى زمین،مىگویند:الحمد لله که شر این ظلمها از سر ما کوتاه شد.بعد فرمود:«یقسم المال صحاحا»ثروت را به طور صحیح تقسیم مىکند.گفتند:یا رسول الله!یعنى چه به طور صحیح؟فرمود:عادلانه و بالسویه تقسیم مىکند.«و یملا الله قلوب امة محمد غنى و یسعهم عدله» خداوند دل امت اسلام را مملو از غنا مىکند،یعنى خیال نکن غنا و ثروت،تنها همان ثروت مادى است،دلها غنى مىشود،فقرها و نیازها و حقارتها و بیچارگیها و کینهها و حسادتها،همه از دلها بیرون کشیده مىشود.
امیر المؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه مىفرماید:حتى تقوم الحرب بکم على ساق،بادیا نواجذها،مملوءة اخلافها، حلوا رضاعها،علقما عاقبتها.پیش بینى مىکند که قبل از ظهور حضرت مهدى آشوب عجیب و جنگهاى بسیار مهیب و خطرناکى در دنیا هست.مىفرماید:جنگ روى پاى خودش مىایستد،دندانهاى خودش را نشان مىدهد مثل یک درندهاى که دندان نشان مىدهد،شیر پستان خودش را نشان مىدهد،یعنى آن ستیزه جویان و آتش افروزان جنگ نگاه مىکنند مىبینند این پستان جنگ خوب شیر مىدهد یعنى به نفعشان کار مىکند،اما نمىدانند که عاقبت این جنگ به ضرر خودشان است.«حلوا رضاعها»دوشیدنش خیلى شیرین است اما«علقما عاقبتها»عاقبتش فوق العاده تلخ است.«الا و فى غد و سیاتى غد بما لا تعرفون»بدانید که فردا دنیا آبستن چیزهایى است که هیچ پیش بینى نمىکنید،نمىشناسید و آگاه نیستید،ولى بدانید هست و فردا با خود خواهد آورد.«یاخذ الوالى من غیرها عمالها على مساوى اعمالها»اول کارى که آن والى الهى مىکند این است که عمال و حکام را یک یک مىگیرد،اعوان خودش را اصلاح مىکند،دنیا اصلاح مىشود.«و تخرج له الارض افالیذ کبدها»زمین پارههاى جگر خودش را بیرون مىدهد،یعنى زمین هر موهبتى که در خودش دارد از هر معدنى،و هر استعدادى که شما تصور بکنید،همه را بیرون مىدهد،هر چه تا امروز مضایقه کرده بیرون مىدهد.«و تلقى الیه سلما مقالیدها»زمین مىآید مثل یک غلام در حالى که تسلیم است کلیدهاى خودش را در اختیار او قرار مىدهد(اینها همه تعبیر و بیان است)یعنى دیگر سرى در طبیعتباقى نمىماند مگر اینکه به دست او کشف مىشود. مجهولى در طبیعتباقى نمىماند مگر اینکه در آن دوره مکشوف مىگردد.«فیریکم کیف عدل السیرة»آنوقت او به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعى یعنى چه،نشان خواهد داد که اینهمه که دم از اعلامیه حقوق بشر و آزادى مىزدند همهاش دروغ بود،اینهمه که دم از صلح مىزدند همهاش دروغ و نفاق و«جو فروشى و گندم نمایى»بود.«و یحیى میت الکتاب و السنة» (6) قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است زنده خواهد کرد.و نیز فرمود:اذا قام القائم حکم بالعدل.
هر یک از ائمه ما یک لقبى دارد.مثلا امیر المؤمنین:على المرتضى.امام حسن:الحسن المجتبى.امام حسین:سید الشهداء، و ائمه دیگر: السجاد ، الباقر، الصادق، الکاظم، الرضا، التقى، النقى، الزکى العسکرى.حضرت یک لقبى دارد مخصوص به خود، لقبى که از مفهوم«قیام»گرفته شده است،آن که در جهان قیام مىکند:القائم.
اصلا ما حضرت مهدى را به قیام و عدالت مىشناسیم.هر امامى به یک صفتشناخته مىشود،این امام به قیام و دالتشناخته مىشود.