بررسی مبانی شهادت زنان در شریعت اسلام
چکیده
یکی از قواعد فقهی که در بعضی از احکام شرعی کاربرد دارد ، قاعده طهارت است . این قاعده از قواعد مشهور فقهى است که حکم به طهارت همه اشیا مى کند تا زمانى که ناپاکى و نجاست آن ها ثابت نگردد. بنابراین ، هرگاه در طهارت و نجاست چیزى شک شود ، به کمک این قاعده ، به طهارت آن حکم مى شود.
در این رساله به دنبال بیان مفاد این قاعده و مستندات و حدود دلالت آن هستیم . ضمن اینکه قاعده مزبور را با صول عملیه مقایسه نموده و ارجحیت آن را در موقع تعارض اثبات می نماییم و نیز رابطه آن را با دیگر قواعد فقهی که مناسب بحث هستند بیان می نماییم . در پایان نیز مصادیقی از این قاعده را مورد ملاحظه و کنکاش قرار می دهیم .
طرح تحقیق
1 ـ طرح مساله
با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان ، تحولی عظیم در تمامی زمینه های زندگی عرب جاهلی بوجود آمد و احکام مربوط به طهارت و نجاست نیز از این دگرگونی بی بهره نبود و اسلام در این زمینه هم شیوه های نو به جهان عرضه داشت .
هر چند تا کنون در کتب فقهی نسبت به قاعده طهارت بحثهای زیادی شده است ولی ابعاد این بحث مهم فقهی بطور جداگانه هیچگاه مد نظر نبوده است .
2 ـ مسائل تحقیق
الف ـ آیا قاعده طهارت جزء اصول عملیه است یا یک قاعده فقهی است ؟
ب ـ آیا قاعده طهارت در همه ابواب فقه جاری می شود یا فقط به ابواب خاصی تعلق دارد؟
ج ـ آیا قاعده طهارت بر 4 اصل عملی ( استصحاب ، برائت ، احتیاط و تخییر تقدم دارد یا خیر ؟
3 ـ فرضیه ها
الف ـ قاعده طهارت یک قاعده فقهی است نه یک اصل عملی ، این قاعده گر چه شباهت زیادی به اصول عملیه دارد ولی وجه افتراق آن با اصول عملیه این است که مجرای اصول عملیه همه ابواب فقه و اصول است ، در حالیکه مجرای قاعده طهارت فقط عبادات می باشد
ب ـ قاعده طهارت فقط به ابواب عبادات اختصاص دارد و در بقیه ابواب فقه همچون معاملات و جزائیات جاری نمی شود .
ج ـ بنظر می رسد قاعده طهارت بر اصل استصحاب رجحان دارد ، تقدم آن بر اصل احتیاط در بعضی موارد محل تردید است ، و قاعده تخییر نیز با این اصل اصطکاک پیدا نمی کند و اصل برائت نیز با این اصل مترادف و هم مبنا است .
4 ـ اهداف تحقیق
ـ تبیین جایگاه قاعده طهارت در میان دیگر قواعد فقهی
ـ مطالعه تطبیقی قاعده طهارت بعنوان اصلی مهم در فقه عبادات
- استفاده دانش پژوهان دانشگاه ، حوزه های علمیه و دیگر طالبان علم
5 ـ سابقه تحقیق
در مورد قاعده طهارت تاکنون تحقیقات زیادی صورت نگرفته و ما حصل آنچه انجام شده وجیزه هایی بوده است که به نگارش در آمده است و از جمله آنها می توان به کتاب قواعد الفقهیه آیت الله مصطفوی اشاره نمود که در ایران به چاپ رسیده است .
اما مزیتی که که رساله حاضر نسبت به نظائرش دارد این است که به جزئی ترین مسائل مربوط به مبانی قاعده طهارت و ریشه های آن پرداخته است ، در عین حال اکثر رساله ها و پایان نامه ها و کتب مختلف وقتی به بحث طهارت وارد شدند خصوصا فقهای امامیه به اصل بحث طهارت پرداخته و از کنه قاعده طهارت غافل شده اند ، در این رساله به اصل قاعده طهارت ، اهمیت آن و اهداف آن پرداخته و کالبد شکافی کرده و سعی شده از حاشیه و به درازا کشانیده شدن بحث با عنایت به گستردگی آن اجتناب گردیده است .
6 ـ ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت آشنایی با قاعده و اصل طهارت با توجه به نقش و کارکرد اساسی و مهم آن در زندگی روزمره و جامعه مشخص می شود ، تا بتوان در پرتو این تحقیقات و مناظرات و مباحث مبتنی بر موازین فقهی به الگوی کارآمدی دست یابیم .
7 ـ شیوه تحقیق
در این پایان نامه ، شیوه تحقیق و جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش کتاب ورزی و کتابخانه ای می باشد که پس از جمع آوری معلومات و اطلاعات لازم به تحلیل و بررسی داده ها و اطلاعات پرداخته ایم . در جمع آوری اطلاعات فقهی در وهله اول به منابع موجود فارسی مراجعه شد و با ملاحظه کمبود اطلاعات لازم از منابع عربی به نحوی گسترده جهت غنی شدن مباحث بعمل آمد .
8 ـ روش نگارش تحقیق
با استفاده از روش توصیفی ، ابتدا در فصل اول رساله ، به بیان کلی مفاهیم طهارت و قاعده طهارت پرداختیم و در فصل دوم به بیان رابطه قاعده طهارت با اصول عملیه پرداختیم ، در فصل سوم آن را با دیگر قواعد فقهی مقایسه نموده و در فصل پایانی نیز مصادیقی از اجرای این قاعده را بیان نمودیم .
فهرست مطالب
چکیده........................................................................................................................1
طرح تحقیق..................................................................................................................2
فهرست مطالب.............................................................................................................6
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده ..........................................................................................11
گفتار اول : معنای لغوی قاعده...................................................................................11
گفتار دوم : تعریف و معنای اصطلاحی قاعده ...........................................................13
مبحث دوم : معنای طهارتو بررسی نشاپیدایش.......................................................14
مبحث سوم : تفاوتها و جایگاهها................................................................................18
گفتار اول : تفاوت میان قاعده و اصل........................................................................18
گفتار دوم : جایگاه قواعد فقهی بین فقه و اصول.......................................................22
فصل دوم : قاعده طهارت
مبحث اول : مدارک قاعده .........................................................................................25
گفتار اول : آیات شریفه رآن......................................................................................25
گفتار دوم : روایات و سیره معصومین.........................................................................28
گفتار سوم : خصوصیات قاعده طهارت......................................................................32
مبحث دوم : جریان قاعده طهارت در شبهات موضوعیه و حکمیه...............................33
گفتار اول : شبهه موضوعیه و حکمیه و تفاوت آنها.....................................................33
گفتار دوم : جریان یا عدم جریان این قاعده در شبهات ذکوره..................................35
مبحث سوم : اصل احتیاط و قاعده طهارت.................................................................37
گفتار اول : جایگاه اصل احتیاط..................................................................................37
گفتار دوم : عدم تعارض اصل احتیاط با قاعده طهارت...............................................42
گفتار سوم : سیره پیامبر اعظم ( ص ) و معصومین ( ع ).............................................45
مبحث چهارم : ارتباط اصول عملی دیگر با قاعده طهارت..........................................46
گفتار اول : استصحاب و قاعده طهارت......................................................................46
گفتار دوم : برائت و قاعده طهارت.............................................................................46
گفتار سوم : اجزاء و قاعده طهارت.............................................................................50
فصل سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست
مبحث اول : اعتباری بودن طهارت و نجاست.............................................................54
مبحث دوم : عرفی بودن طهارت و نجاست.................................................................55
مبحث سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست ..............................................................55
فصل چهارم : رابطه قاعده طهارت با دیگر قواعد فقهی
مبحث اول : قاعده طهارت و قاعده حرمت نجاست....................................................65
مبحث دوم : قاعده طهارت و قاعده غلبه.....................................................................67
مبحث سوم : قاعده طهارت و قاعده جب ..................................................................71
فصل پنجم : مصادیق اجرای قاعده طهارت
مبحث اول : جواز بهره برداری از پوست مردار...........................................................75
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب...............................................................84
مبحث سوم : نجس بودن نیم خورده کافران................................................................92
مبحث چهارم : حرام بودن هم غذایی با کافران در یک ظرف......................................99
مبحث پنجم : حرمت غذا خوردن در ظرفهای کافران................................................105
مبحث ششم : شستشوی بدن در گندابها....................................................................122
مبحث هفتم : پیوند اعضای انسان ............................................................................130
نتیجه گیری..............................................................................................................143
منابع و مآخذ............................................................................................................145
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده
گفتار اول : معنای لغوی قاعده
احمد بن خلیل فرهودی (175هـ.ق)، از یاران امام باقر(ع) و نویسنده العین ، اوّلین کتاب لغت نوشته شده در عرب ، درباره لفظ (قاعده) که از (قعود) به معنای نشستن برگرفته شده ، می نویسد: (قعد ، یقعد ، قعوداً ، خلاف قام… والمقعد والمقعده اللذان لایطیقان المشی… وقعده الرجل مقدار ما اُخذ من الأرض… و ذوالقعده اسم شهر کانت العرب تقعد فیه ثم تحجّ فی ذی الحجه.)[1]
بنابراین ، (قعود) به معنای نشستن است و مرد و زن زمینگیر را (مُقعَد) و مقدار زمینی را که هرکس جا می گیرد ، (قِعدَه الرجل) گویند و چون عرب در ماه ذوالقعده می نشست (از حرکت باز می ایستاد) و در ذوالحجه به حج می رفت ، این ماه را (ذوالقعده) نامیدند.
بدین سان (قعود) توقف و رکون را نیز برمی تابد.کتاب لغت معجم الوسیط (از آخرین نوشتارها در باب لغت )[2] (قعود) را چنین معنی کرده است:
(قعد ـُـ قعوداً جلس من قیام… القاعد عن الأمر من لایهتمّ به أو یتراخی فی إنجازه وفی التنزیل العزیز: (لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر والمجاهدون فی سبیل الله) والمرئه التی انقطعت عن الولد أو عن الحیض او عن الزواج ، ج قواعد و فی التنزیل العزیز: (والقواعد من النساء) و القاعده من البناء أساسه.)[3]
از این گفته نیز آشکار می شود که مفهوم (قعود) همان نشستن است و درباره کسی که از جنگ باز می ماند و سستی می کند ، یا زنی که از ازدواج و فرزنددار شدن فرو می ماند، به گونه مجاز به کار می رود. همچنین (قاعده) پایه ساختمان است که ساختمان را بر آن پی می ریزند.
لغویان و دایره المعارف نویسان ، بی توجه به کاربرد اصطلاح (قاعده) در علمی ویژه، آن را چنین معنی کرده اند: (القاعده = الضابط أو الأمر الکلّی ینطبق علی جزئیات ، مثل کلّ أذون ولود وکلّ صموخ بیوض) [4]؛ (قاعده)، همان ضابطه یا امر کلی است که بر جزئیات بار می شود [و با توجه به اصل لغت آن]، مانند: ظرفی ثابت که جزئیات و فروع در آن ریخته می شوند و قالب می پذیرند.
پس قاعده، قالب است و برای همین، از تهانوی آورده اند: (انها أمر کلی منطبق علی جمیع جزئیاته عند تعرف أحکامها منه)[5]
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب
قاعده طهارت، از دلیلهایی است که در این جا هم جاری است . اصل و قاعده اولی در مورد هر چیز، و از جمله انسان، پاکی است، یعنی تا زمانی که دلیلی بر ناپاکی چیزی یا انسانی پیدا نکنیم، اصل و قاعده این است که آن چیز، یا انسان پاک است.
علاوه بر اینکه قاعده طهارت در جای خود ثابت شده است و درخورِ خدشه نیست، ذکر آن در این جا برای این است که اگر ما در مورد انسان، یا بعضی از انسانها، دلیلی بر طهارت و یا نجاست نداشتیم، به این قاعده تمسک کنیم و طهارت آن انسان یا انسانها را ثابت کنیم؛ امّا در مورد انسان آیه ای وجود دارد که اطلاق آن، طهارت انسان را به طور مطلق می رساند؛ یعنی می رساند که مطلق بنی آدم پاک و طاهرند. حال هر جا که دلیلی بر نجاست وجود داشت، از این اطلاق رفع ید می شود، ولی در موارد مشکوک، این اطلاق کارساز و مفید خواهد بود:
(ولقد کرّمنا بنی آدم وحملناهم فی البرّ والبحر ورزقناهم من الطیّبات وفضّلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا )
به یقین ما فرزندان آدمی را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا برای آنان وسیله سواری قرار دادیم و از خوراکهای خوب روزی دادیم و به صورتی شایسته بر جمع بسیاری ازآفریده های خود، برتری و فزونی بخشیدیم.
روایاتی که احتمال دارد بر ناپاکی بعضی از گروههای انسانی دلالت کنند، در بابهای گوناگون مطرح شده است، ما روایات هر باب را، جدا جدا به بوته بحث می گذاریم، تا ضعف سندی بعضی از آنها را بعضی دیگر جبران کند و بعضی از آنها دلالت بعضی دیگر را روشن کند.
سلام کردن بر غیر مسلمان
1 . (حمیدبن زیاد، عن الحسن بن محمد، عن وهیب بن حفص، عن ابی بصیر، عن احدهما(ع) فی مصافحه المسلم الیهودی و النصرانیّ، قال: من وراء الثوب فان صافحک بیده فاغسل یدک [6].)
امام(ع) درباره مصافحه مسلمان با یهودی و نصرانی فرمود: از روی لباس [اشکالی ندارد] اگر او با دستش با تو مصافحه کرد، دست خود را بشوی.
2 . (ابوعلی الاشعریّ، عن الحسن بن علی الکوفی، عن عباس بن عامر عن علی بن معمر، عن خالد القلانسی قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام: القی الذمّی فیصافحنی قال: امسحها بالتراب وبالحائط قلت: فالناصب؟ قال: اغسلها [7].)
خالد قلانسی می گوید: از حضرت صاق(ع) پرسیدم که با ذمی ملاقات می کنم او با من مصافحه می کند. فرمود: دست خود را به خاک و به دیوار بکش.
گفتم: ناصب چطور؟
فرمود: دستت را بشوی.
3 . (ابوعلی الاشعری، عن محمدبن عبدالجبار، عن صفوان، عن العلاء بن رزین، عن محمدبن مسلم، عن ابی جعفر(ع) فی رجل صافح رجلا مجوسیا قال: یغسل یده ولایتوضّا [8].)
حضرت باقر(ع) درباره مردی که با مجوسی مصافحه کرد فرمود: دستش را بشوید و وضو نگیرد.
4 . (عن محمدبن علی بن محبوب، عن ابی عبدالله الرازی، عن الحسن بن علیّ بن ابی حمزه، عن سیف بن عمیره، عن عیسی بن عمر مولی الانصار، انه سأل ابا عبدالله علیه السلام عن الرجل یحل له ان یصافح المجوسی؟ فقال: لا. فسأله یتوضأ اذا صافحهم؟ قال: نعم انّ مصافحتهم ینقض الوضوء [9].)
عیسی بن عمر از حضرت صادق(ع) پرسید آیا جایز است که انسان با مجوسی مصافحه کند؟
امام فرمود: نه. پرسید اگر مصافحه کرد وضو بگیرد؟
فرمود: بله مصافحه آنان وضو را باطل می کند.
الف . سند این روایات، نیازی به بررسی ندارد؛ سه سند جدا دارند. افزون بر این، سند خبر اول و سوم صحیح است و سند خبر دوم هم، همه افرادش موثق هستند، مگر علی بن معمّر که نجاشی و شیخ نوشته اند: کتابی داشته است. ولی او را مدح و یا ذم نکرده اند5. اما چون ابن ابی عمیر کتاب وی را نقل کرده است، خود، به گونه ای توثیق و اعتباری برای این شخص به شمار می رود.
ب . دلالت این روایات بر نجس بودن مشرکان و کافران، روشن نیست، زیرا: نخست این که:
در تأثیر نجس بودن، سریان از جسم نجس به جسم پاک شرط است. پس باید یکی از آن دو جسمِ ملاقات کننده، یا هر دوی آنها، به گونه ای تر باشند که سریان یابند. در حالی که، در این روایات هیچ نشانه ای وجود ندارد که دست یکی از آنان تر بوده است.
دو این که: کلینی که از لحاظ باب بندی، بسیار دقیق عمل کرده است، این روایات را تنها در باب سلام کردن بر غیر مسلمانان آورده و در باب دیگری، به عنوان پاکی و ناپاکی انسان یادآور نشده است.