پیشینه و مبانی نظری اعتماد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
با گسترش پدیده ی جهانی سازی، اهمیت اعتماد در روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و سازمانی بطور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است، بطوری که اکثر صاحب نظران درعلوم مختلف به اهمیت نقش اعتماد در سازمانها اشاره کرده اند. مطالعات ادبیات سازمانی نیز بر اهمیت اعتماد به عنوان پیش نیاز اثر بخشی سازمانی تأکید داشته اند. اعتماد برای موفقیت سازمانی، انجام تغییرات مداوم در نقشها وتکنولوژیها، و همچنین طراحی مشاغل و مسئولیتها ضروری میباشد. اعتماد میتواند اثرات درون فردی و بین فردی ایجاد کند، و روابط درون و برون سازمان را تحت تأثیر قرار دهد (دانایی فرد، رجب زاده و حصیری، 1388).
به دلیل پیچیده بودن ماهیت اعتماد و برخورداری از اثرات چندسطحی و چند جانبه، همچنان ضرورت پرداختن به آن از ابعاد گوناگون و در ارتباط با عوامل دیگر احساس می شود. عده ای معتقدند که افزایش چشمگیر پژوهش ها در زمینه اعتماد را می توان به این واقیت نسبت داد که سازمان ها از کمبود اعتماد در بین مدیران و کارکنان خود رنج می برند لذا باید راه حل هایی برای رفع این مشکل ارائه کرد، مشکلی که اگر به آن توجهی نشود، در آینده می تواند زمینه بسیاری از مشکلات را در سازمان فراهم آورد (کوشازاده، رحیم نیا و افخمی روحانی، 1391)
2-3-2) تاریخچه اعتماد
مفهوم اعتماد ریشه در ادبیات دوره ارسطو دارد؛ لذا در مورد این که اعتماد چیست و چگونه می توان به اعتماد در محل کار دست پیدا کرد توافق اندکی وجود دارد. بیش تر تحقیقات در مورد اعتماد ، به عنوان یک موضوع و مفهوم مجزا تلقی می شوند. موفقیت های مختلفی که میزان اعتماد را در سازمان ها وگروه ها ارزیابی کنند، وجود دارند؛ اما این که چگونه به این نتایج ومیزان اعتماد پی برده اند نکته مطمئنی در دسترس نیست (Driks & Ferrin، 2001)
اعتماد سازمانی در بسیاری از مباحث علمی همانند اقتصاد (سکو[1]،1992)، جامعه شناسی(لهمان[2]، 1979)، روان شناسی اجتماعی (بلو[3]،1964) مورد بررسی قرار گرفته است. کروز و کوستا سیلوا [4]در پژوهش خود درباره اعتماد نتیجه گرفتند، که اعتماد در بسیاری از نظریه های علمی، مانند نظریه هزینه معاملاتی (ویلیامسون[5]،1975) ، نظریه تبادل اجتماعی (بلو، 1964 )، نظریه نمایندگی (ایسنهارد[6] 1982)، دیدگاه مبتنی بر منبع (بارنی، 1991)، نظریه نظام ها (لهمان، 1979) و نظریه اختیار(کلی[7]،1967) مورد استفاده قرار گرفته است (فاضل، کمالیان، خجسته، فاضل، 1390).
2-3-3) مفاهیم و کاربردهای اعتماد
اعتماد دانش وسیعی است که در برگیرنده مفاهیم مهمی برای مطالعه است؛ زیرا قادر به هماهنگی رفتارهای انسانی است. اعتماد کلیدی اصلی برای روابط بین شخصی یا بین فردی در زمینه های مختلف است. با وجود این، تحقیقات بسیار کمی تا دهه 1970در این زمینه صورت گرفته است.
اعتماد دانش یا عقیده ای است که اعتماد شونده انگیزه یا محرکی دارد برای انجام دادن عملی که متعهد به انجام آن است. هاردین معتقد است که اعتماد منافع گسترده ای را دربرمی گیرد. فرد A به فرد B اعتماد میکند برای انجام دادن فعالیت، بنا به این دلیل که او فرض می کند منافع B راهی برای رسیدن به منافع خودش است. بنابراین اعتماد نسبی است. پذیرش اولیه اعتماد به ارزیابی شخص نسبت به این که فرد دیگری چقدر قابل اعتماد است بستگی دارد، و ارائه آن نیازمند تأیید شدن این قابلیت اعتماد است. اعتماد مطابق این تعریف معادل همکاری و مشارکت نیست، بلکه می تواند به تسهیل همکاری منجر گردد (حسن زاده, 1384).
در تعریف اعتماد بین فردی باید به سه عنصر توجه کرد: پیامدهای شناختی بالقوه؛ وابستگی؛ احساس امنیت.
پیامدهای شناختی؛ اعتماد را با اهمیت می کند اما، در عین حال، مشکل ساز است. بعضی از محققان پیامدهای شناختی را یک ریسک می دانند درحالی که بعضی دیگر آن را به عدم اطمینان تعریف میکنند. به هر حال، محققان معتقدند که تعاملات آنگاه نیازمند اعتماد است که نتایج شناختی ممکن باشد.
وابستگی؛ اعتماد وابستگی به طرف مقابل است. شماری از محققان به این امر اشاره می کنند. اگر یک طرف نیازمند وابستگی به طرف دیگر نباشد به وی اعتماد نخواهد کرد. امرسون[8] وابستگی را به منبعی برای قدرت تعریف می کند؛ در این حالت، وقتی که یک طرف به طرف دیگر وابسته است طرف مقابل بر او اعمال قدرت می کند. احساس امنیت؛ در اعتماد، فرد با پیامدهای شناختی مواجه است و برای اینکه احساس امنیت کند باید با؛ اختیار خود، به طرف دیگری وابسته شود؛ همچنین ازاینکه کارها مطابق میل وی انجام داده نمی شود ترس نداشته باشد، بلکه، از این لحاظ، احساس آرامش و امنیت نسبی کند (پناهی, 1387).
طوسی [9]در سال 2002 وجود اعتماد در سازمان را از ویژگی های سازمان بالنده ذکر می کند. او اعتماد را باور داشتن درستی دیگران می داند. از نظر رابینز ویژگی عمده تیم هایی که عملکرد عالی دارند، اعتماد متقابل اعضاء به یکدیگر است. به اعتقاد وتن و کمرون [10]در سال 2003 افراد به دو دلیل هنگامی که اعتماد بیشتری به مدیریت خود پیدا می کنند، احساس توانمندی بیشتری می کنند. نخست از رفتارهای غیرمولد و بی فایده ناشی از عدم اعتماد اجتناب می شود. دوم این که افراد قابل تمجید و شریف همیشه برای دیگران نیروی مثبت ایجاد می کنند و آن ها را وادار می کنند تا خود را لایق تر احساس کنند (سیادت ، مولوی، هویدا و فرهنگ، 1389).
وارن بافت[11] در سال 2010 اذعان داشت که اعتماد شبیه به هوایی است که ما تنفس می کنیم. وقتی که هست هیچ کس به واقع به آن توجه نمی کند اما وقتی که نباشد همه به آن توجه می کنند. امی لیمان[12] در سال 2012 هم سه ویژگی را برای اعتماد در نظر گرفت که عبارتند از: اعتبار، احترام و رفتار منصفانه. بر اساس گفته او در سازمانی با میزان اعتماد بالا، کارکنان همدیگر را می بینند . خصوصاً مدیر سازمان یعنی برای هم اعتبار قائلند و صحت گفته های هم را تصدیق می کنند و اعتماد به نفس دارند و به طور اخلاقی کارهایشان را انجام می دهند. احترام نیز در سازمان های با اعتماد بالا با حمایت حرفه ای از کارکنان و به کار گیری آنها در فرایندهای تصمیم گیری و استفاده از ایده هایشان و رشد آن ها به نمایش گذاشته می شود. همچنین جستجو برای قطعنامه ای عادلانه برای موقعیت های سخت وجود دارد و دیدگاه رهبر برای آینده مورد احترام قرار می گیرد (Hitch, 2012).
اعتماد یکی از مفاهیم اساسی است که به راحتی توسط هر فرد درک و فهمیده می شود؛ در عین حال تعریف و تشریح آن به طور واضح، مشکل است. تعاریف زیادی که از این مفهوم وجود دارد، تصدیق کننده این مدعاست (حسن زاده, 1384).
[1] Sako
[2] Luhmam
[3] Blau
[4] Cruz & Costa Silva
[5] Williamson
[6] Eisenhard
[7] Kelley
[8] Emerson
[9] Toosi
[10] Veeton & Cameron
[11] Warren Baffet
[12] Amy Lyman
جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی
تعریف اعتماد:
« اعتماد » تعریف واحدی ندارد و با توجه به حوزه های مختلفی که مورد توجه قرار میگیرد – سیاست، اقتصاد، جامعه، روانشناسی- و نیز رویکردهای متفاوت به آن – رویکرد کنش انتخاب عقلانی، رویکرد اجتماعی، کارکردی روانشناختی، تعریف های متعدد و متفاوتی از آن شده است.
برخی از تعریف های مهم اعتماد در ذیل آمده است:
تعریف « اریک، اریکسون » نظریه پرداز، حوزه روانشناسی از اعتماد: انتظار برآورده شدن نیازهای شخصی و اینکه می شود روی دنیا، یا منابع برآورده کننده خارجی حساب کرد. ( امید کافی، 1380؛ 10 ).
تعریفی کلاسیک از اعتماد « باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به ادعایا اظهار نظری بدون آزمون آن ( Lyon. 2002. 664 ).
اعتماد عبارت است از « انتظار رفتار اجتماعی خوب، صادقانه، همکاری جویانه، از سایر اعضای جامعه بر اساس هنجارهای مشترک (45. 1995 Fukuyama. ).
اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی آنان ( عدم قطعیت و مخاطر آمیز بودن ) ( 18. 1996 Misztal. ).
اعتماد نوعی شرط بندی است در رابطه با کنشهایی که دیگران در آینده انجام می دهند.
( 24. 1999 Ss tpmpk. ). - اعتماد را واگذاری منابع به دیگران می دانند با این انتظار که آنها به گونه ایی عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش
می یابد و دست یابی به اهداف میسر می گردد. (الیسون و فایرستون، به نقل از، امیر کافی، 1380؛ 10).
لیو، ( Lciou، سیلویا ( Sylvia )، برانک ( Brunk )، اعتماد بین شخصی را از دیدگاه دیگری مورد توجه قرار داده اند و آنرا معادل ایمان به مردم ( Faith in people ) در نظر می گیرند و معتقدند که فرهنگ های جوامع مختلف در این زمینه با هم تفاوت دارند. زیمل جامعه شناس آلمانی نیز تفسیر مشابهی از اعتماد ارائه می کند، به اعتقاد او اعتماد نوعی ایمان و اعتقاد افراد به جامعه است. آنتونی گیدنز ضمن موافقت با تعریف زیمل، برداشت خود از اعتماد را با این تعریف آغاز می کند که، اعتماد به عنوان اطمینان یا اتکاء بر ماهیت یا خاصیت شخصی، چیزی یا صحت گفته ای، تعریف می شود. به اعتقاد او، مفهوم اطمینان و اتکاء در تعریف فوق به وضوح با آن ایمانی که زیمل آنرا توصیف کرده در پیوند و ارتباط است ( به نقل از امید کافی، همان؛ 11).
جایگاه و نقش اعتماد در کنش اجتماعی:
تعریف های فوق، و تعریف های مختلف دیگری که از اعتماد شده، عملاً نتوانسته اند، فضای روشنی از مفهوم، « اعتماد » ارائه دهند، امری که افرادی چون، لوهمان (Luhmann ) و مک نایت ( Mcknigh ) را بر آن داشته تا همواره از بحث های موجود در رابطه با « اعتماد » انتقاد کنند ( رجوع کنید به بخش مبانی نظری، « عسگری مقدم » نظریه های لوهمان و مک نایت . 1382، 44- 56 ).
برخی نیز برای گریز از این ابهامات، بحث های خود را با یک سری مصداق های عینی از زندگی اجتماعی، همراه کرده اند ( سزتومکا، کلمن، پوتنام و… ) مصداق هایی که همواره نقش و اهمیت اعتماد را در کنش اجتماعی نشان می دهند. آنچه مسلم است. و از متون اعتماد بر می آید، اعتماد همواره متوجه دیگری یا دیگرانی است که در محیط اجتماعی ما حضور دارند ( البته بطور مستقیم در یک رابطه چهره به چهره یا غیر مستقیم از مواجهه با محصولات دیگران، در این خصوص برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب « اعتماد » یک تئوری اجتماعی، پیوتر، سزتومیکا، Pioter, Sztopka، 1999؛ ). افرادی که در جریان اعتماد، یا بطور مستقیم با آنها دست به کنش می زنیم و یا اینکه در کنش اجتماعی خود متوجه حضور یا اثرات آنها هستیم. بطور کلی می توان گفت که «اعتماد » همواره پای ثابت کنش اجتماعی است. در ارتباط شناسی (مطالعه ارتباطات انسانی) این نکته به صورت جدی تری مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه، « حمید مولانا » در مقدمه ای که برای کتاب « ارتباط شناسی » «محسنیان راد» نوشته، در توضیح واژه انگلیسی« Communication » و اینکه معادل فارسی آن « ارتباط » همواره فاقد برخی ویژگیهای ریشه ایی این واژه است، می نویسد « در تعریف واژه « Com mumication » دو عامل و اصل مهم وجود دارد: یکی اصل شرکت کردن و دیگری اصل اعتماد. بدون این دو عامل اصلی « Com mumication » آنطور که در علوم اجتماعی از آن استفاده می شود معنای خود را از دست می دهد. مثلاً برای اینکه دو نفر با هم جریان و سیر ارتباط داشته باشند باید این دو فرد ] در [ چیزی با هم شراکت داشته باشند. این عامل را در انگلیسی « Sharing » می گویند، علاوه براین برای اینکه این جریان ایجاد شود این دو فرد باید حداقلی اعتماد یا « Trust » نسبت به یکدیگر داشته باشند ( محسنیان راد. 1376؛ 16 ).
از این رو « اعتماد » یکی از مؤلفه های مهم زندگی روزمره به حساب میآید. بطوریکه بیشتر نگاه ها به آن از منظری کارکرد گرایانه، است. این کارکرد و یا به عبارتی نقش و جایگاهی که برای اعتماد تعریف می شود پیوند نزدیکی با دو مؤلفه، « کنترل » و «پیشبینی » دارد که خود متوجه عنصر مهم دیگری به نام « نظم اجتماعی » هستند، نظمی که تداوم و ثبات کنش های اجتماعی در گرو آن است. ( رجوع کنید به 19و 1999 و Sztompka ). در جریان کنش اجتماعی همواره مکانیسم هایی هستند که نیاز به کنترل و پیش بینی دیگران را مرتفع