بنام تنهاترین یار تنهایی
گزارش کارآموزی ( 1 ) رشته عمران را که بعد از پیمودن 2 ترم در تابستان سال 1384 که همراه با خلاصه ای از مطالب در مورد ساختمان سازی و همچنین گزارش کار روزانه و نقشه های اجرایی و نقشه های شهرداری و نیز حاوی تعدادی عکس از ساخت و ساز پروژه است را تقدیم به استاد ارجمند جناب آقای امیری دلوئی می کنم .
قبل از آغاز مطالب جا دارد از استاد راهنما جناب آقای مهندس امیری دلوئی کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم و همچنین مهندس دانشور حسینی که قبول کردند تا بنده در پروژه خیام 18 دوره کارآموزی خود را بگذرانم و تجربیاتی کسب کنم و جناب آقای هادیخانی معمار پروژه که در تمامی طول دوره به سوالات بنده پاسخ می گفتند تشکر می کنم.
امید عبدالله زاده
کلیاتی در مورد ساخت و ساز ساختمان :
این ساختمان از نوع مسکونی می باشد و جزء ساختمانهای فلزی بشمار می رود . در این نوع ساختمان برای ساختن ستونها و پلها که از پروفیل فولادی استفاده می شود و بار سقفها و دیوارها و جدا کننده ها بوسیله تیرهای اصلی به ستون منتقل شده و بوسیله ستونها به زمین منتقل می گردد .
همچنین برای اتصالات از نبشی و تسمه و برای زیر ستونها از صفحه فولادی استفاده می شود و معمولاً دو قطعه را بوسیله جوش به یکدیگر متصل می نمایند و سقف این ساختمان از نوع تیرچه بلوک می باشد .
بتن :
بتن که یکی از عوامل و اساسی ترین مصالح در ساختمان سازی است باید به خوبی و در شرایط ایده آل تشکیل شود . پس در اینجا لازم است که مقداری درباره بتن بحث شود .
بتن : به مخلوطی از سنگدانه ها که با سیمان به یکدیگر چسبیده شده اند بتن گفته می شود . چون قسمت اعظم بتن از ذرات سنگهای شکسته و ماسه تشکیل شده است ، به آنها سنگدانه گفته می شود . ماده ای که سنگدانه ها را به هم می چسباند سیمان نام دارد و به آن ماتریس یا خمیر گفته می شود .
مخلوط های بتن : در Bs5328 ( 1981 ) مشخصات مخلوط های مختلف بتن شامل بتن مخلوط آماده ارائه شده است . یک مجموعه از مخلوط های بتن مطرح شده در این استاندارد یعنی مخلوط های مقرر معمولی برای کارهای عمومی ساختمان مانند پی ها و کف ها مناسبند . از این مخلوط ها باید به جای مخلوط های اسمی ، حجمی ، سنتی گذشته ( مانند مخلوط 6 : 3 : 1 سیمان – سنگدانه ریز و سنگدانه درشت ) استفاده کرد . مخلوط های مقرر که با وزن خشک سنگدانه های لازم برای 100 کیلوگرم سیمان به سنگدانه ها به دست می دهند و چون مخلوط ها بر اساس وزن خشک سنگدانه ها اندازه گیری می شوند . امکان کنترل دقیق محتوای آب و بنابراین مقاومت بتن وجود دارد .
مخلوط های مقرر با حروف و شماره به صورت C15P , C10P , C7.5P , C30P , C25p , C20P مشخص می شوند .
حرف C بیانگر ‹‹ فشاری Compressive›› ، حرف P بیانگر (( مقرر- ثابت presribed )) و عدد نشانگر مقاومت خرد شدگی قابل انتظار نمونه مکعبی 28 روزه بتن بر حسب نیوتن بر میلیمتر مربع N/mm2 است . مخلوط مقرر ، نسبت های مخلوط را جهت ایجاد درجه مقاومت بتن مناسب اکثر کارهای ساختمانی به جز بتن مسلح ( بتنی که در آن از تیکه های فلزی کوچک نیز به کار رفته باشد ) طراحی شده مشخص می سازد .
پی : وظیفه پی ساختمان تحمل بارها و انتقال آنها به زمین است . پی بخشی از دیوارها ، جرزها و ستونها است که در تماس مستقیم با دیوارها ، جرزها و ستونها به عنوان پی و بخشی از دیوار ، جرز یا ستون که در زیر زمین و در زیر لایه افقی عایق رطوبتی قرار دارد به عنوان دیوار ، جرز یا ستون یا فونداسیون شناخته می شود .
پی این ساختمان از نوع پی نقطه ای بوده ( پی نقطه ای برای ساختمانهایی که بار آن به طور متمرکز به زمین متصل می شود ، ساخته می شود )
لایه های پی های نقطه ای به شرح زیر است :
1- زمین مناسب
2- بتن مگر
3- میلگردهای کف پی
4- بتن اصلی
5- صحفه زیر ستون
زمین مناسب
زمینی برای پی سازی مناسب است که قدرت مجاز آن تاب تحمل وزن ساختمان را داشته باشد و از طریق آزمایش مکانیک خاک تعیین میگردد .
برای انتخاب پی مناسب از روی جداول یا طراحی یک پی باید بارهای روی پی را محاسبه کرد و ماهیت خاک زیرین ، ظرفیت باربری آن ، رفتار احتمالی آن تحت تاثیر تغییرات فصلی و سطح آب زیر زمینی و احتمال حرکت زمین را مشخص نمود .
تحلیل می و شادی از دیدگاه خیام
« درآمد »
شادی و شاد بودن از دیرباز در وجود همه انسانها از اصلی ترین رموز زندگی بوده است ولی در هر دوره ای بنابر شرایط، ماهیت آن تغییر کرده و گاهاً بدلیل شرایط سیاسی و اجتماعی، تاثیرگذاری خود را از دست داده است. گاه حاکمیت مطلق تاریک اندیشی حکومت ها و گاه نادانایی مردمان سبب سلب این نعمت بزرگ شده است. سخنان ارزشمند بزرگوار در این خصوص به روشنی روایتگر این موضوع مهم است.
نیچه می گوید: هر چه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردن دیگران و اندیشه های آزار بودن را بیشتر از یاد می بریم یا شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت. یا جواهر نعل نهرو می گوید: ما باید بکوشیم تا سراسر جهان به گونه ای درآید که بتوان در آن شادمان تر و خوشبخت تر زندگی کرد.
در میان اندیشمندان تراز اول ایران زمین بزرگان بسیاری را می توان یافت که در باب مِی و شادی سخن به تفسیر گفته اند ولی بدون شک هیچ کدام از شعرای پارسی گو به اندازة خیام در اشعارش به مِی و شادی نپرداخته است. حال اینکه در اشعار دیگر شعرای ایرانی نیز مِی و شادی جایگاه خاصی دارد و تفاسیر متعددی در این خصوص وجود دارد، شاید کمتر کتابی در دنیا مانند مجموعه رباعیات خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تخریب شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاجی شده، شهرت عمومی و دنیاگیری پیدا کرده و بالاخره ناشناس مانده است. حال اگر همه کتابهایی را که راجع به خیام و رباعیاتش نوشته شده جمع آوری شوند تشکیل کتابخانه ای بزرگ را می دهد.
در این مقاله کوشش شده است، تجلی اندیشه شادی و مِی را در رباعیات حکیم فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر ایرانی غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری معروف به خیام را مورد ردیابی و تحلیل قرار دهیم.
« شاخص های شادی »
این شاخص ها را می توان در 5 گروه دسته بندی کرد.
1- شاخصهای شادی در زندگی
2- شاخصهای شادی از دیدگاه بزرگان
3- شاخصهای شادی از دیدگاه غرب
4- شاخصهای شادی در زندگی از دیدگاه قرآن
5- شاخصهای مِی از دیدگاه عام و خاص
حکیم عمر خیام
مقدمه
عمرخیام یگانه بلبل داستان سرای گلشن شعر وشاعری ایران است, که ترانه های دلپذیر ونغمات شورانگیز او دنیا پسند است. تاکنون هیچ یک از شعرا ونویسندگان وحکما واهل سیاست این سرزمین به اندازه ی او در فراخنای جهان شهرت نیافته اند. خیام تنها متفکر ایرانی است که زنده وپاینده بودن نام وگفته ی او در میان تمام دنیا مسلم است. نه بس در پیش شرق شناسان وعلما وادبای مغرب زمین, بلکه در نزد عامه ی کسانی که با خواندن ونوشتن سرکاری دارند. شاید بیش از یک نیمه از متمدنین عرصه ی گیتی به نام او آشنا وبه رباعیاتی که حکیم از روی ذوق طبیعی می سروده است مفتون اند. ایران باید به خود ببالد که درآغوش خویش چنین گوینده ای پرورده که مایه سرافرازی وبلند آوازگی او گردیده است. (1)
داشتن قضاوتی عادلانه راجع به هر موضوعی ، تحلیلی همه جانبه را طلب می کند حکیم عمر خیام نیشابوری چهره ای است که گر چه در یکصد و پنجاه سال گذشته چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران رفته رفته به شهرت و جایگاهی بالنسبه درخور دست یافته است، ولی هنوز برای بازشناخت تمامی ابعاد این شخصیت والای فرهنگی ایران و رسیدن به قضاوتی نسبتا صحیح درباره او به کارکردن بیشتر وبیشتر برروی آثار او و دقیق شدن در گفته هاو نوشته ها راجع به وی و بویژه مروری دوباره بر اوضاع و احوالی که اوتحت آن زیست و تلاش کرد، نیاز است.(2)
حکیم عمر خیام ریاضی دان ومنجم ایرانی وسراینده رباعیات نغز را همه می شناسند. چند هزار مقاله وکتاب درباره او به زبانهای مختلف در جهان به چاپ رسیده,که بیش از نودوپنج در صد آنها با رباعیات وی پیوند می یابد.انبوه کتابها ومقالاتی که غربیها درباره عمر خیام نوشته اند,غالبا در گرد محور " می نوش" و "خوش نوش" می گردد,که در نگاه اول بعضی از رباعیات منسوب به او به چشم می خورد,ولی از مقام والای علمی خیام کمتر سخن به میان می آورند.
کارهای علمی خیام, تقریبا تا آغاز شهرت رباعیات اودرغرب(1859 م)ونخستین ترجمه رساله جبر ومقابله وی از تازی,به نظر ناشناخته مانده بود,ولی پس از آن پژوهشگران تاریخ علوم ریاضی بدان بیشتر روی آورده اند.
در جهان تند رو امروز,کشفیات علمی زود کهنه می شوند,از این رو پژوهش در فراورده های دانش سده های دور,مانند کارهای ریاضی عمر خیام که مورد توجه کارشناسان تاریخ علم است,برای دانشوران علوم جدید تازگی خواهد یافت,ولی دلیری او در عیارگیری از دانشهای سنتی وکوشش او در نو آوری کهنگی نمی پذیرد. همچنین بدایع هنری وادبی که از کارگاه مغزاین متفکرخراسانی جهان بین,بیرون تراویده شعر ناب وسخن ماندگار است.
سیمای خیام در اذهان چنین به نظر می آید: دانشمندی متفکر,اهل حساب وتیز بین,به دور از مسائل خرد,مکتبی واجتماعی,قهرمان هم آوردی با دشواریهای بنیادی فلسفی وریاضی مانند چگونگی حد ها وامکانات عقلی در برابر محالات,اندیشمندی دلیر که از سیطره امپراطوری گسترده هزار وپانصد ساله هندسه اقلیدسی به در می رودوپرچم استفلال بر می افرازد,آزاد اندیشی بی پروا که مدعیان علم وداوریهای جزمی را به چیزی نمی گیرد,ولی آنگاه که با مردم معمولی سخن می گوید,عصاره تفکرات بلند فلسفی خود را بی تقید وپیچیدگی,در قالب چهار پارههای زیبا برایشان بیان می کند.
خیام بی انکه درس مکتبی بدهد,پند وموعظه در میان بیاورد خواننده را آگاهی و هوشیاری می بخشد. چیزهایی را که فیلسوفان در الفاظ پیچیده و نامانوس و دور و دراز می پوشانند,او به سادگی وزیبایی وکوتاهی می آفریند وجلوه گر میکند.
زندگینامه عمر خیام
دوران کودکی
خواجه امام الحق حکیم عمر بن ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام, فیلسوف, ریاضی دان, منجم, شاعرو یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی واز مفاخر ملی ایران است که در 12 محرم سال439ه.ق در نیشابور متولد شد.
حکیم عمر خیام سنین پنج وشش سالگی را در حالی پشت سر گذاشت که پدرش ابراهیم با کوره سوادی که داشت کم کم احساس می کرد که برا ی بیشتر سوالات او پاسخ کاملی ندارد. وی در فاصله حدود سه ماه, قرا ئت ظاهر قرآن را به خوبی آموخت ولی در مورد معنای آن نمی توانست از پدرش کمک بگیرد. ابراهیم پدرش در نظر داشت که عمر را به مکتبی بسپارد که زیر نظر مولوی قاضی محمد اداره می شد, به همین جهت به مدسه ی علمیه ای در کنار مسجد جامع بود رفت, مدرسه ای دارای حجرات متعددی بود ودرآنجا دروس مقدماتی از قبیل خواندن فارسی, خواندن قرآن, مقدمات عربی- مقدمات حساب, احکام فقهی وکمی ادبیات وعربی تدریس می شد. عمر در کمتر از فاصله ی دوسال همه ی دانستنی های مقدماتی را که طلاب و کودکان دیگر در فاصله چند سال می خواندند, فراگرفت. سر عت او درفراگیری به قدری شدید بود که مولوی قاضی محمد شخصا به پدرش پیشنهاد کرد تا عمر را به مکتب " خواجه ابوالحسن انباری " راهنمایی کند, زیرا ذهن خارق العاده عمر تقاضای علمی بیش از میزان تعلیمات مدرسه قاضی را داشت.
قاضی ابو الحسن انباری, حکیم وریاضی دان معروفی بود, در مکتب او بیشتر به تدریس هندسه وهیئت پرداخته می شد. نبوغ, ذهن باز, قدرت تجزیه وتحلیل چشمگیرعمرزبانزد همگان شده بود ودربدو ورود توجه خواجه را نیز به خود جلب کرد. خواجه مبانی واصول هندسه, ریاضیات وهیات را به عمر آموخت.
که پس از مدتی خود قاضی ابوالحسن انباری, از هوش ودقت نظر وذکاوتی بسیار بیشتر از همه شاگردان برای پدرعمر سخن گفت وبیان کرد که تنها نباید وی رابه همین مکتب بفرستد بلکه برای تحصیل علوم حکمت, عرفان, اخلاق وتکمیل معلومات قرآنیه به مکتب " امام موفق نیشابوری" برود تا از نفس مبارک واخلاق مهذب ایشان هم بهره گیرد, همچنین اگر بتواند پس از تکمیل این دروس به محضرجناب ناصرالمله والدین " شیخ محمد منصور" برای تحصیل فلسفه حاضر شود.
عمر اکنون جوانی رشید, اما بسیار مودب نکته سنج وکم سخن بود. در این ایام شوق تحصیل در مکتب بزرگترین دانشمند نیشابور سراسر وجودش را فراگرفته بود.عمر به مکتب امام موفق نیشابوری راه یافت و باشوقی وافر آنچه را که استاد تدریس می کرد به خوبی می آموخت, ضمنا هم زمان با این مکتب, پس از پایان یافتن تحصیل ازمکتب خواجه ابوالحسن, راه محضر شیخ منصور, استاد سنایی شاعر معروف نیز به روی وی باز شد. در خشش بنیه ی علمی عمر آنچنان بود که هر چند از لحاظ سنی, از سایر همشاگردیهای خود کوچکتر بود ولی آنان را وامی داشت تا اولا به او احترام بگذارند, ثانیا هر مشکل درسی را که برایشان پیش می آمد به او رجوع می کردند. دراین ایام به تدریج به جز دوستان نزدیک عمر, بقیه او را "عمرخیامی" یا "خیامی" صدا می زدند. او نیز در میان شاگردان امام موفق به دو"حسن" بیشتر علاقه مند شده بود. " حسن بن علی طوسی" و "حسن بن علی صباح حمیری" که چون هر دونامشان حسن ونام پدرشان علی بود, خیامی ودیگران آنها را به نام "حسن صباح" و"حسن طوسی" می نامیدند.
تحصیل عمر خیامی نزد استادش "محمدمنصور" که درفلسفه ی عصر خویش استادی نامور بود , شور وحالی دیگر داشت. دراین مکتب, عمر خیامی با کتب ابن سینا وآراء این فیلسوف نابغه آشنا شد وچنان شیفته ی آثار وی گردید که مطالعه ی کلیه ی آثار بوعلی سینا را وجهه همت خویش قرار داد وبه تدریج آنچنان در شناخت آراء الهی, فلسفی وعلمی بوعلی تبحـّر پیدا کرد که او را شاگرد بوعلی نامیدند, به گونه ای که هر کس درآثار وافکار بوعلی سوالی داشت به عمر خیامی رجوع می کرد. خیامی تقریبا اکثر نظریات بوعلی را بااستنباط های خود منطبق می دید.
دوران نوجوانی وجوانی
مکتب امام موفق نیشابوری, شیخ محمد منصوری ودگر اساتید نیشابور, دیگر پاسخ سوالات ذهن کجکاو عمر خیامی را نمی داد, او هر چه بزرگتر می شد, هر چه بیشتر مطالعه می کرد وهرچه بیشتر می جست, کمتر می یافت. رسیدن به هر پاسخی برای او مساوی با دسترسی به دهها سوال جدید بود. کم کم محیط علمی نیشابور تشنگی سیراب ناشدنی خیامی را پاسخگو نبود. او دیگر چهره ای موقر, نامی وشناخته شده داشت, در این ایام کم کم به خیام معروف شد.(1)
سپس به سمرقند مهاجرت کرد ودر این زمان دو رساله تحریرکردوبه جستجوی حامی ومشوقی برآمد.وی رساله هایی را که به تحریر در آورده بودرا به ابوطاهرعبدالرحمن احمد(484_430)قاضی القضات سمرقند تقدیم کرده و مورد توجه وحمایت ابوطاهر وسایر بزرگان سمرقند قرار گرفت.در آنجا کتاب بی نهایت مهم جبرومقابله را به زبان عربی نوشت.
روزی از مسافری دانشمند که از بلخ می آمد وبرای کسب و تجارب بیشتر جهانگردی می کرد شنید که در شهر بلخ, مدارس علمی وسیع تری وجود دارد, به ویژه نام کتاب "مخروطات" نوشته "آپولونیوس" ریاضیدان معروف یونانی را نیز شنید, که نسخه ای از آن در تملک یکی از مشاهیر شهر بلخ است, خیام به شوق دیدن آن کتاب واحتمال اجازه ی نسخه برداری از آن راهی بلخ شد.
خیام پس از مدتی که در بلخ زیست وبا علوم آن مرکز آشنا شد, تصمیم داشت که برای تکمیل دانش خود به " ری" برود که ناگهان قاصدی از نیشابور رسید وبیماری سخت پدر را به او خبر داد.خیام نیز با عجله اسباب سفر مهیا کرد وبدین منظور که بار دیگر چهره پدر راببیند عازم نیشابور شد. وقتی خیام به نیشابور رسید , ابراهیم هنوز رمقی داشت, وهنوز شب به پایان نرسیده بود که دست در دست عمر وسربر زانوی فرزندش جان سپرد.
خیام در بازگشت به نیشابور, درعین اینکه از زندگی متنعمی برخوردار نبود, اما به موقعیت علمی واجتماعی خویش قانع بود وعرصه ی تدریس و ادامه تحقیق را وجهه همت خویش قرار داد. او ازمیان همه ی دانشها بیشتر به نجوم, ریاضیات وفلسفه عشق می ورزید وهرچند در ادب فارسی وعربی , حدیث وقرآن وفقه نیز متبحر بود اما مشرب فلسفی را انتخاب کرده واز شهرت وگرایش به فقه وعلوم دینی اکراه داشت. (2)
کسی که گوهر یگانه نیشابور بود,نیشابوری که به خاطر مهاجرت دانشمندان سراسر عالم مرکزیت فرهنگی داشت وخیل دانشجویان از دورترین نقاط مغرب و مشرق به این شهر جذب می شدند.در عنفوان جوانی چنان در کارش معروف شد که سلطان جلال الدین ملک شاه سلجوقی در سال 467ق(والبته به تدبیر وزیر ایرانی اش)برای اصلاح تقویم نجومی به کار دعوتش کرد.او این دعوت را پذیرفت ودر اصفهان همراه با منجمین روزگارش رصدخانه مهم اصفهان را بنا کرد.پس از اقامت در نیشابور به کارهای مختلف اشتغال داشت,پایه اصلی شهرتش پزشکی و تنجیم بود. به عنوان حاذق ترین پزشک روزگار برای معالجه سلاطین مقتدر سلجوقی به دربار میرفت,معالجه اش بر روی سنجر سلجوقی معروف است.ستاره خوانی را از جنبه های نامطلوب شغل خویش می شمرد و به ندرت پیشگویی می کرداما به شهادت تاریخ همواره پیش گویی هایش درست از آب در میامد.
به گفته علی بن القاضی_الاشرف یوسف القفظی(در اخبار الحکما)علامه زمان بود وبه تدریس تمام علوم یونان می پرداخت.دقت وپاکیزگی نوروز ما از اوست ونو شدن سال یا تحویل آفتاب را از برج حوت به برج حمل تغییر دادوکتاب اقلیدس او در کتاب خانه لیدن هلند است ,رساله وجود وی در موزه لندن,رساله جسم مرکب او در کتابخانه آلمان است,با رساله کون و تکلیف سعی به حل علمی مساله خیر وشر کرد,و موسیقی دان بزرگی در عصر وزمان خود بوده و کتاب شرح المسائل من کتاب الموسیقی را نوشته.