پویا فایل

پویا فایل

پویا فایل

پویا فایل

بررسی نماز-نیاز به درگاه بی نیاز

بررسی نماز-نیاز به درگاه بی نیاز


مقدمه

هر که نه گویای توخاموشبه هرچه نه یاد تو فراموش به

سپاس وستایش کریمی را که با کمال کبرا و عظمت واستغناء وعزت درِ لطف و مرحمت وبابِ عطوفت ورافت بر روی بندگان گشوده واصناف خلائق را از شریف و وضیع وخاص وعام رخصت مکالمه و مناجات و عرض حاجات عطا فرموده.

هر که رازی دارد،باوی روی بروی تواند گفت و هر که نیازی آرد در حضرت او عرض تواند نمود.

نه بر درش دربانی برگمشته که به کمک رشوه به او متوسل باید نمود،نه مانعی ونه رادعی، ونه ترس از چوبکی محافظ و مدافعی.

هرکه خواهد گو بیاوهرچه خواهد گو بگو

گیروداروحاجب و دربان،دراین درگاه نیست

همه کسرادرهمه جاوهمه وقت به جناب او را است واز ظاهر وباطن همه درهمه حال آگاه دولت ابدی و سلطنت سر مدی او را رواست و بس.تَعالی شَانُه وَتَقَدَّسَ.

پرستش ندای فطرت انسان،راز آفرینش و اصلی ترین نیاز بشر است .

عبادت سر لوحه تعالیم انبیاءو نشانه ایمان است وعبودیت حق عالی ترین رتبه ایست که آدمی می تواند به آن نائل گردد.

نمازدر راس همه عبادات و سرلوحه برنامه های تربیتی و پرورشی اسلام است .

نماز نویدی برای فرزندان حضرت آدم که : ای انسان ؛ای غمگین از هجران ؛ از هبوط متأثر مباش ؛« نماز » معراج مومن است .

پس ، در طریق عبودیت حق با آگاهی و اخلاص باید گام نهاد تا آدمی به مراحل کمال شایسته ی خود نائل گردد .

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

ستایش او را سزاست ، نیایش او را رواست که کرده خود رهبری ما به سپاس آوری

«وَ صَلَّ اللهُ عَلَی خَیرِ خَلقِهِ وَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّم . »

چرا عبادت ؟

عبادت به معنای اظهار ذلت ، عالی ترین نوع تذلل و کرنش در برابر خداوند است . در اهمیت آن همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران ( عالم تکوین و تشریع ) برای عبادت است . خداوند می فرماید: « و ما خََلَقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلّا لِیَعبُدونِ »1

هدف آفرینش هستی و جن و انس ، عبادت خداوند است .

کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز ، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است :

« وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولاً أن اعبُدوا اللهَ وَ اجتَنَبوا الطّاغوتَ »2

پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران ، عبادت بوده است . روشن است که خدای متعال ، نیازی به عبادت ما ندارد ( فاِنَّ اللهَ غَنیٌ عَنکُم )3 و سود عبادت ، به خود پرستندگان بر می گردد ، هم چنان که درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد .

عبادت فطری است !

اگر عبادت امری فطری شد ؛ یعنی بر اساس فطرت و سرشت پاکی که خداوند در نهاد هر بشری قرار داده است ، انجام شد همواره با ارزش است .

امتیاز فطرت بر عادت آنست که زمان و مکان ، جنس و نژاد و سن وسال در آن تأثیری ندارد و هر انسانی از آن جهت که انسان است ، آن را دارا می باشد ، مانند علاقه به فرزند که اختصاص به منطقه و نژاد خاصی ندارد و هر انسانی فرزندش را دوست می دارد . 4 اما مسائلی مانند شکل و فرم لباس یا غذا از باب عادت است و در زمان ها و مکان های مختلف ، متفاوت است . در بعضی مناطق ، چیزی مرسوم است که در جاهای دیگر رسم نیست .

عبادت و پرستش نیز یکی از امور فطری است و لذا قدیمی ترین ، زیباترین و محکم ترین آثار ساختمانی بشر مربوط به معبدها ، بتکده ها و آتشکده هاست . هدف انبیاء

نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده است ، بلکه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شکل عبادت است

1 - ذاریات ، آیه ی 56 2- نحل ، آیه ی 36 3- زمر ، آیه ی 7

بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن ، دعوت به توحید در عبادت می کند ، نه اصل عبادت ؛ زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد ؛ مثل میل به غذا که در کودکی هست ، ولی اگر راهنمایی نشود به جای غذا خاک می خورد و لذت هم می برد اگر رهبری انبیاء نباشد ، مسیر این غریزه منحرف می شود و به جای خدا ، معبود های دروغین و پوچ پرستیده می شود . آن گونه که در نبود حضرت موسی و غیبت چهل روزه اش ، مردم با اغوای سامری ، به پرستش گوساله ی طلایی سامری روی آوردند .

نقش عبادت

عبادت قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است . این گونه رنگ خدایی زدن به کارها تأثیر های مهمی در زندگی انسان دارد که به گوشه ای از آن ها اشاره می شود :

1- باقی ساختن فانی

قرآن می فرماید : « ما عِندَکُم یَنفَدُ وَ ما عِندَ اللهِ باقٍ » 1

آنچه نزد شماست ، پایان می پذیرد و آنچه نزد خداست ، ماندگار است. »

و نیز:«کُلُّ شَی ءٍ هالِکٌ اِلّا وَجهَهُ » 2 هر چیزی نابود می شود مگر آنچه وجهه و رنگ و روی الهی داشته باشد .

2- تبدیل مادیات به معنویات

اگر هدف در کارها خدا باشد و انسان بتواند نیت وانگیزه و جهت کارهایش را در مسی خواست خداود قرار دهد و بنده ی او باشد ، حتی کارهای مادی از قبیل خوردن ، پوشیدن ، دیدار ، کار روزانه ، خانه داری ، تحصیل ، همه و همه معنوی می شوند و بر عکس گاهی مقدس ترین کارها اگر با هدف مادی و دنیوی انجام گیرد از ارزش می افتد . اولی نهایت استفاده است ، دومی نهایت زیان .

ابعادعبادت در فرهنگ اسلام عبادت فرا تر از نمونه هایی چون نماز و روزه است . همه ی کارهای شایسته که به نفع مردم نیز باشد ، عبادت است . به برخی از کارها که در اسلام عبادت به حساب آمده اشاره می کنیم :



1- نحل ، آیه ی 96 2- قصص ، آیه ی 88

1- تفکر در کار خدا

امام صادق (ع) می فرمایند :

« لَیسَتِ العِبادةُ کَثرَةَ الصلوةِ و الصَومِ إنّما العِبادَةَ التَّفَکُرُ فی أمرِالله ِ » 1

عبادت ، زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست ، همانا عبادت اندیشیدن در امر خداوند است .

2- کسب و کار

رسول خدا (ص) می فرمایند :

« العِبادةُ سَبعونَ جُزئاً أفضلُها طَلَبُ الحَلال »2

عبادت هفتاد بخش است ، برترین آن طلب حلال و به دنبال روزی رفتن است .

3- آموختن دانش

پیامبر اسلام فرمود :

« مَن خَرَجَ یَطلُبُ باباً مِنَ العِلمِ لِیَرُدَّ بِهِ الباطِلاً اِلیَ الحَقِّ وَ ضالّاً اِلیَ الهُدی کانَ عَمَلَهُ کَعِبادَةِ أربَعینَ عاماً » 3

کسی که از خانه به دنبال آموختن دانش بیرون رود تا با آن باطلی را رد کند و گمراهی را به عبادت بکشاند ، کار او همچون چهل سال عبادت است .

4- خدمت به مردم

روایات بسیاری است که خدمت به مردم و رسیدگی به مشکلات آن ها را از بسیاری از عبادت ها و حج مستحب به مراتب برتر به حساب آورده است .

به قول سعدی استاد شعر و ادب:

عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست

5- انتظار حکومت عدل جهانی

پیامبر (ص) فرمود : « اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ » 4

انتظار فرج و گشایش ( با آمدن امام زمان ) برترین عبادت است .

پس رنگ و صبغه ی الهی دادن به کارها ، هب ارزش آن ها می افزاید و آن را عبادت و گاهی برتر از عبادت می سازد . نیت صحیح اکسیری ا ست که هر فلز

1- میزان الحکمه ، ج 7 ، ص 542 2- وسائل ، ج 12 ، ص 11

3- محجة البیضاء ، ج 1 ، ص 19 4 - نهج الفصاحه ، جمله ی 409

بی ارزشی را طلا می سازد و کارهایی که با نیت تقرب انجام می گیرد ، عبادت می شود . با این حساب می توان گفت که ابعاد و نمونه های عبادت قابل شمارش نیست و حتی نگاه پر مهر به پدر و مادر ، نگاه به چهره ی علما و کعبه و نگاه به رهبر دینی و برادر دینی هم عبادت است . 1

نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده ، در اواخر عمر یک تغییر حالی در او ایجاد شده و خودش می گوید : من هم در روح خودم و هم در جهان یک خلائی را ، یک جای خالی را احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر کند مگر یک معنویتی و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است ، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است . این بی تعادلی در جهان از همین است . می گوید : الان در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی به سختی وجود دارد . تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به ایشان اجازه نمی داد در مورد چیز دیگری فکر بکنند ، یک سره در فکر تحصیل معاش و مبارزه بودند . بعد که یک زندگی عادی پیدا کردند یک ناراحتی روحی در میان آن هاپیدا شد . در موقعی که از کار بیکار شدند ، تازه این اول مصیبت آن هاست که این ساعت فراغت و بیکاری را با چه چیزی پر کنند . بعد می گوید : گمان نمی کنم این ها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوی یا چیز دیگری پر کنند و این همان خلائی است که من دارم .

پس معلوم می شود که انسان یک احتیاجی به عبادت و پرستش دارد . امروزه که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده است ، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو بر گردانده اند .

و الله اکبر

پس از آن نفى‏ها، یک انسان عادى که هنوز با واقعیتهاى جاهلى دست‏به گریبان است، احساس غربت و وحشت مى‏کند و خود را تنها مى‏یابد.او از طرفى در مد نگاه خود همه بنیانهایى را که تا این لحظه استوار به نظر مى‏رسید در حال فرو ریختن مشاهده مى‏کند ولى از طرفى جاهلیت، به سطبرى یک کوه، خود را به او نشان مى‏دهد و به رخ او مى‏کشد.همان چیزهایى که او آنها را نفى کرده است، بودن خود را به چشم او و در معرض تماشاى او در مى‏آورند و او را به هراس مى‏افکنند.درست در همین لحظه است که او مى‏گوید:الله اکبر-خدا بزرگتر است:از همه چیز، از همه کس، از همه قدرتها و قدرتمندیهایشان و، از آنکه بتوان او را به وصف آورد.طراح سنتها و قانونهاى تکوینى جهان، چه در طبیعت و چه در تاریخ، اوست.پس پیروزى نهایى که در گرو سازگارى با این قوانین و سنتهاست، تنها در پایبندى به فرمان او میسر است و بندگان و فرمانبران او تنها جبهه پیروزمند در کشمکش تاریخى بشریت‏اند.

و محمد-صلى الله علیه و آله-این حقیقت را خوب مى‏دانست و با همه وجودش به آن ایمان داشت و آن را لمس مى‏کرد.از آن رو یک تنه در برابر همه گمراهان مکه، بل در برابر همه جهان، ایستاد.و چنانکه از انسان برجسته‏اى در حد او گمان مى‏رود چندان پایدارى کرد که کاروان گمراه بشر را از دنباله روى ذلتبار قدرتهاى طاغوتى رها ساخت و در مسیر فطرى که مسیر تکامل است، به راه انداخت.

کسى که در برابر قدرتگونه‏هاى بشرى خود را کوچک و ضعیف و بى‏اراده مى‏یابد، اگر بفهمد و بداند که برترین قدرتها خداست دلش اطمینان و آرامش مى‏یابد و در باطنش نیرویى بیسابقه شعله مى‏کشد، و همین است که او را برترین و نیرومندترین مى‏سازد.

این بود خلاصه‏اى از مفاد و محتواى چهار جمله‏اى که در رکعتهاى سوم و چهارم نماز در حال ایستاده تکرار مى‏شود.

در رکعت دوم و هم در رکعت آخر همه نمازها، پس از سر برداشتن از دو سجده، نمازگزار همچنان که نشسته است‏سه جمله که هر یک بازگو کننده حقایقى از دین است، بر زبان مى‏راند.این عمل را که با آن گفتارها همراه است‏«تشهد»مى‏نامند.

در جمله اول، گواهى مى‏دهد به یگانگى خداوندگار جهان:

اشهد ان لا اله الا الله-گواهى مى‏دهم که معبودى جز الله نیست.

و سپس این حقیقت را بدین‏گونه تاکید مى‏کند.

وحده-فقط او (خداوندگار جهانیان است)

و آنگاه آن را به زبانى دیگر تکرار مى‏نماید.

لا شریک له-او را شریکى در الوهیت نیست.



خرید فایل


ادامه مطلب ...