پروپوزال مقایسه پردازش های حسی –معنایی و ضمنی در اختلال های افسردگی و اسکیزو فرنی
عنوان تحقیق به انگلیسی:
Compare sensory processing - the meaning and implications of depression in patients with schizophrenia
پرسش اصلی پژوهش:
1- چه تفاوتی در پردازش های حسی –معنایی و ضمنی در اختلال های افسردگی و اسکیزو فرنی وجود دارد؟
بیان مسئله: بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق به صورت مستند) :
پردازش حسی شاید اساسی ترین عنصر روان شناختی باشد که زیر بنای چگونگی ادراک و واکنش افراد نسبت به محرکهای محیطی را تشکیل می دهد. مطالعات نشان داده اند که جنبه های مختلف پردازش حسی(ثبت پایین، ساسیت حسی، اجتناب از احساس و جستجوی حسی) با پیامد های منفی بالینی همراه است. سبک پردازش حسی به سازه های بازداری رفتاری(کارور و وایت[1]، 1994) درونگرایی(آیزنگ، 1981و 1991؛ گری[2]، 1981) و کمرویی(کاگان[3]، 1994) ارتباط داده شده است. همبستگی بین سبک پردازش حساسیت حسی با درونگرایی و هیجان پذیری در مطالعه ای توسط آرون و آرون(1997) به دست آمده است. مشخص شده است که آستانه حسی پایین و حساسیت حسی با فوبی اجتماعی(نیل ، ادلمن و گلاشان[4]، 2002)، اختلال شخصیت اجتنابی(مایرز و کارور[5]، 2000) و اضطراب و افسردگی(لیس و همکاران، 2005) استرس ادراک شده و سلامتی روانی کمتر(بنهام، 2006) ارتباط دارد. به ویژه در اختلال اسکیزوفرنی، جنبه ای از اختلال که پیچیدگی و ماهیت متناقض آن را تبیین می کند، نابهنجاریهایی در پردازش حسی[6] است. از یک طرف، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به عنوان افرادی بیش از حد حساس[7] به محرکهای حسی توصیف می شوند، برای مثال مطالعاتی با استفاده از تکنیک هایی نظیر بازداری نهفته[8] یک نارسایی در دروازه حسی[9] در بین افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی آشکار کرده اند، به ویژه برای محرکهایی که فیلتر نشده و از نظر اهمیت به طور مساوی ادراک می شوند(براف[10]، 1993). همزمان با این تحقیقات، شواهد متناقض دیگری نشان می دهند که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بیش از حد بازداری[11] می کنند و زمان واکنش کندتری دارند(استفی و والدمن[12]، 1993) مطالعات زیادی که به بررسی پردازش حسی در اسکیزوفرنی می پردازند، به نتایج زیر دست یافته اند. در زمینه حساسیت حسی توصیفات اولیه مک گی و چاپمن[13](1961) درباره نارسایی توجهی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شامل برخی گزارشات شخصی است که بلند بودن صداها، درخشان بودن رنگ ها، حواس پرتی و بی سازمانی در افراد مبتلا را توصیف می کنند. نارسایی دروازه حسی که به وسیله تکنیک هایی نظیر بازداری پیش از ضربه[14]و بازداری نهفته(براف[15]، 1993؛ مک واود[16] و همکارن، 1993) اندازه گرفته می شود نیز از ناتوانی در فیلتر کردن اطلاعات نامربوط در این اختلال حکایت دارند. ولی بروان و همکاران(2002) در پژوهش خود، هیچ تفاوت معنی داری بین 3 گروه افراد اسکیزوفرنیک، افراد مبتلا به اختلال دو قطبی و افراد سالم از نظر حساسیت حسی پیدا نکردند.
طبق مطالعه براون و همکاران(2002)، اجتناب از احساس در اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی بیشتر از گروه بهنجار بود. افراد با اختلال اسکیزوفرنی به طور مکرر در پاسخ دادن و نسبت دادن معنی به محرکها شکست می خورند. عملکرد آنها در تکالیف زمان واکنش مثالی از پاسخ کند شده در اسکیزوفرنی است(استیفی و والدمن[17]، 1993). جستجوی احساس به عنوان بعد چهارم پردازش حسی به نظر نمی رسد که در اسکیزوفرنی افزایش یابد. فقدان احساس لذت در افراد مبتلا به این اختلال پدیده ای متداول است(آندریسون[18]، 1987). زاکرمن آشکار کرد که فقدان احساس لذت حد کرانه در پیوستار جستجوی حسی می باشد و بین این دو متغیر رابطه منفی وجود دارد(مک کان و همکاران، 1990). براون و همکاران(2002) در پژوهش خود آشکار ساختند که گروههای اسکیزوفرنیک و دو قطبی به طور معنی داری نمرات پایین تری در بعد جستجوی حسی به دست آوردند.
[1]. Carver & White,
[2]. Gray
[3]. Kagan
[4] . Neal & Edelman & Glashan
[5] . Mayers & Carver
[6]. Sensory proccesing
[7] . oversensitive
[8]. Latent inhibition
[9]. Sensory gating deficit
[10]. Braff
[11]. overinhibit
[12]. Steffy & Waldman
[13]. Mc Ghie & Chapman
[14] . prepulse inhibition
[15] . Braff &
[16] . McDwod
[17] . Steffy & Waldman
[18] . Andreason