پویا فایل

پویا فایل

پویا فایل

پویا فایل

روان شناسی فردی آلفرد آدلر

روان شناسی فردی آلفرد آدلر


فهرست مطالب

عنوان صفحه

1- شرح حال آلفرد آدلر............................................................................................

2- تاریخچه تحول فکر آدلر.......................................................................................

3- مفاهیم بنیادی نظریه ی آدلر................................................................................

- نظریه ی شخصیت...............................................................................................

- ماهیت انسان........................................................................................................

- مفهوم اضطراب و بیماری روانی.........................................................................

4- روان درمانی........................................................................................................

- تعریف...................................................................................................................

- انتظار از روان درمانی.........................................................................................

- فرایند درمان........................................................................................................

5- زمینه های کاربرد................................................................................................

6- خلاصه.................................................................................................................



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله درمورد روان شناسی رشد شخصیت

مقاله درمورد روان شناسی رشد شخصیت


مقدمه :

بحث و تحقیق را در روان شناسی می توان هم به صورت تحلیلی انجام داد، هم به صورت تألیفی یا ترکیبی. بحث تحلیلی که در روان شناسی عمومی و تجربی معمول است به این صورت است که حالات و فعالیت های گوناگون روانی را به اعتبارهایی دسته دسته کرده و آن ها را زیر عناوینی چون احساسات، تذکارات، تصورات، تصدیقات ذهنی تمایلات و انگیزه ها، عواطف و هیجانات، افعال ارادی وجزآن .... درآورده و هر دسته را جداگانه مورد بررسی و تحقیق قرار دهند و قوانین کلی آن را معلوم دارند.

شک نیست که این تحلیل عملی است انتزاعی، زیرا هیچ حالت یا فعالیت روانی وجود ندارند که با حالات و فعالیت های روانی دیگر آمیختگی یا بستگی نداشته باشد ومستقلاً تجلی نماید، و هیچ فرد آدمی نیست که منحصراً احساس باشد، یا تصور باشد یا عاطفه یا تمایل ... باشد، بلکه این ها همه را با هم است، یعنی وجود او معجونی است ساخته شده از همه این حالات و استعدادها و صفات وخصال مختلف بدنی و روانی که با یکدیگر آمیختگی پیدا کرده ، در یکدیگر فرورفته و از کثرت بوحدت تبدیل گردیده هیأت یا شخص واحدی را بوجود آورده اند .

بحث ترکیبی در روان شناسی عبارت خواهد بود از بررسی وتحقیق درباره کل این وجود، وجودی که ما ازآن به لفظ شخص یا شخصیت تعبیر می کنیم – و همچنین از اختلافاتی که افراد آدمی یا گروه هایی ازآنان از این حیث با یکدیگر دارند. بدین جهت این بحث را دربرابرروان شناسی عمومی، شخصیت شناسی یا روان شناسی شخصیت می نامیم.

بحث تحلیلی و بحث ترکیبی هردو در روان شناسی لازم و مفید هستند. بحث تحلیلی در واقع با توجه به قاعده دومی که دکارت در روش تحقیق متذکر گردیده است صورت می گیرد ومطالعه و تحقیق را تسهیل می کند و قواعد و اصول کلی بدست می دهد . بحث ترکیبی معلوم می دارد که ارتباط و بستگی آن حالات و فعالیت روانی با یکدیگر چیست و آن ها چگونه شخصیت هارا تشکیل می دهند و این شخصیت ها یا «تیپ » های شخصیت چه اختلاف هایی با هم دارند. باری در بحث تحلیلی «آدمی» منظور و موضوع است و در بحث ترکیبی افراد آدمیان. از این رو می توان گفت که نسبت روان شناسی عمومی به شخصیت شناسی مانند نسبت فیزیولوژی عمومی است به جانور شناسی.

در فیزیولوژی عمومی اعمال حیاتی حیوان زنده هرکدام جداگانه به طور کلی مورد مطالعه و بررسی است قطع نظر از خصوصیتی که در انواع مختلف حیوانات ممکن است داشته باشند؛ در صورتی که جانورشناسی موضوعش انواع حیوانات و چگونگی جریان اعمال حیاتی درهریک از آن انواع است: فیزیولوژی، تنفس، جریان خون، گوارش .... را به طور کلی در موجود زنده مورد تحقیق قرار می دهد و کار ندارد به این که این اعمال حیاتی در هر یک از انواع حیوانات بچه کیفیتی جریان دارند و چگونه برروی هم افرادی بوجود می آورند که نوعاً متفاوتند. در صورتی که درجانورشناسی اسب وسگ و مرغ ومارو ماهی .... وچگونگی جریان آن اعمال درهریک از این انواع جانوران موضوع بحث است.

پیدا است که اطلاع ما از فعالیت های روانی آدمی و بدست آوردن قوانین آن ها که موضوع روان شناسی عمومی هستند برای شناخت افراد آدمی یا گروه های مختلف آنان یعنی برای شخصیت شناسی کمکی شایان بلکه مقدمه ای ضروری خواهد بود .



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله درمورد جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی

مقاله درمورد جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی


روانکاوی یا روان تحلیل گری و نام زیگموند فروید در سرتاسر دنیای نوین برای بیشتر مردم آشناست. گر چه سایر چهره های پیشرو در تاریخ روان شناسی، مانند فخنر، وونت و تیچنر خارج از روان شناسی حرفه ای کمتر شناخته شده اند، فروید در میان عامه مردم از شهرت فوق العاده ای برخوردار است. بیش از چهل سال پس از مرگ فروید نیوزویک نوشت که بدون او تفکر قرن بیستم به دشواری قابل تصور است. او یکی از معدود افرادی است که در تغییر شیوه تفکر ما درباره خودمان نقش اساسی داشته است.

روانکاوی با سایر مکاتب روان شناسی همزمان است. وضعیت را در سال 1985 در نظر بگیرید، سالی که فروید نخستین کتابش را انتشار داد و آغاز رسمی جنبش نوین خود را مشخص کرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تیچنر که تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پیش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوین نظام ساخت گرایی اش را به تازگی آغاز می کرد. روح ساخت گرایی در آمریکا در حال رشد بود. روان شناسی رفتار گرایی و روان شناسی گشتالت هیچ کدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتایمر 15 سال داشتند.

با وجود این در هنگام مرگ فروید در سال 1939 ، چشم انداز کلی روان شناسی تغییر یافته بود. روان شناسی وونت، رفتارگرایی و کارکردگرایی به صورت تاریخ درآمده بودند. روان شناسی گشتالت از سوی آلمان به سوی ایالت متحده ریشه می دوانید، و رفتارگرایی شکل مسلط رفتار در آمریکا شده بود.

بر عکس دیگر مکاتب، روانکاوی نه محصول پژوهش های دانشگاهی بود نه محصول علم محض، ‌بلکه از درون روانپزشکی برخاست که تلاش می کرد کسانی را که جامعه به آنان برچسب بیماران روانی می زد، درمان کند. بدینسان روانکاوی یک مکتب فکری روان شناسی که به طور مستقیم با سایر مکاتب قابل قیاس باشد نبود، و هنوز هم نیست.

روانکاوی از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فکری روان شناسی دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، که تا اندازه ای از سوی مکاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اولیه آن به جای آزمایش کنترل شده آزمایشگاهی، مشاهده بالینی است. همچنین روانکاوی با ناهشیاری سرو کار دارد، موضوعی که از سوی سایر مکاتب فکری در روان شناسی اساساً نادیده گرفته شده بود.

با این وجود روانکاوی ویژگی های زمینه ای مشترکی با کارکردگرایی و رفتارگرایی دارد. همه آنها از روح ماشین گرایی، از کارهای فخنر در پسیکوفیزیک و از افکار انقلابی داروین تأثیر پذیرفته بودند.(داون پی شولتز، سیدنی الن شولتز1384)

اهمیت مطالعه روانکاوی:

بانظر به این که روانکاوی اولین نظامی است که به طور کامل به بررسی نیروی انگیزشی و شخصیت پرداخته است وهمچنین این تئوری مسائلی را که تا زمان پیدایش آن به صورت تابو به آن نگریسته می شد ولی در عین حال در تکوین شخصیت ، مبین چگونگی رابطه فرد با دیگران و احتمالاً نیرومند ترین نیروی انگیزشی انسان یعنی مسائل جنسی را به دقت مورد بررسی قرار داد و بر آن تاکید کرد که به علت همین تاکید مخالفتهای جدی با این نظریه صورت گرفت. این مسائل چیزی جز امر جنسی نبود که بنا برمدل روانکاوی مسائل جنسی از بدو تولد تاثیر چشم گیری بررشد شخصیت دارد .

علاوه بر این، مکاتب بعد از نظام روانکاوی که فروید آغاز گر آن بود، به نحو چشم گیری تحت تاثیر روانکاوی بوده اند . همچنین، این نظریه به دلیل ارائه تصویر جدیدی از انسان، روانشناسی را دستخوش انقلاب و مسیر آینده آن را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده است .به دلیل این حقیقت که این تصویر تفاوت بسیاری با تصویر مورد قبول عام داشت، روانکاوی نه تنها روان شناسی را، که بسیاری از حوزه های دیگر اندیشه و حیات انسانی را تحت تاثیر قرار داد، به ویژه حوزه هایی از قبیل ادبیات ،هنر ،تعلیم و تربیت ،اخلاق ،جامعه شناسی ،انسان شناسی والهیات.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله درمورد تاریخچه روان شناسی رشد

مقاله درمورد تاریخچه روان شناسی رشد


اگر امروز حمایت ازکودکان و فراهم آوردن امکانات برای رشد همه جانبه و شکوفا کردن تمام ظرفیتهای انسانی آنها هدف مطالعه کودکان است، چنین دیدگاهی در گذشته کمتر وجود داشته است.

در دوران باستان بسیار اتفاق می افتاد که کودکان را به دلایل مختلف از بین می بردند مثلاً در رم قدیم (تا سال 374میلادی ) کشتن کودکان حق قانونی والدین بود. تاریخ گذشته پر است از رویدادهایی که درآن کودکان را قربانی خدایان و بتها می کردند. پلوتارک چگونگی قربانی کردن کودکان در مقابل بتها را در میان کارتاژها چنین توصیف می کند :

با شور وشوق وعلاقه با خیال آرام ، کودکان خود را در مقابل بتها قربانی می کردند و آنان که از خود فرزندی نداشتند کودکان فقرا را می خریدند و در مقابل بتها سر از تنشان جدا می کردند. توگویی که این کودکان، گوسفند یا پرندگان کوچکی بودند که ذبح می شدند. در اثنای قربانی کردن والدین کودکان نیز بدون ریختن قطره اشکی یا ابراز شکایتی شاهد ماجرا بودند. اگر برخی از والدین نیز سستی و یا شکایت می کردند باید توبه می کردند و ازگناه خویش عذر می خواستند اما در هر صورت کودکانشان قربانی می شدند. تمام محوطه معبد مملو از صدای طبلها و شیپورها می شد و اگر هم کسی ناله ای می کرد هرگز به گوش دیگران نمی رسید .

رومیان عقیده داشتند نوزادی که شکل واندازه غیر عادی دارد یا بیش از اندازه می گرید نباید زنده بماند. آنان بیشتر، اولین فرزند را بویژه اگر پسر بود زنده نگه می داشتند و بقیه را نابود می کردند یا به دریاها و رودخانه ها می انداختند ویا طعمه حیوانات می کردند. کشتن کودکان، یک شیوه عادی برای کنترل جمعیت به حساب می آمد، بسیار اتفاق می افتاد که کودکان را در لای دیوارها مدفون می کردند. در کتیبه ای از 1000 میلادی در معبد دلفی می خوانیم که :

از میان 600 خانواده فقط به شش خانواده اجازه داده بودند که بیش از یک دختر را بزرگ کنند. حتی خانواده های ثروتمند مجبور بودند دختران خود را از بین ببرند. کمتر اتفاق می ا فتاد که خانواده ای اجازه داشته باشد بیش از دو پسر بزرگ کند.

در گذشته، زندگی کودک درجوامع دیگر نیز تقریباً اینچنین بوده است. برای نمونه در بین چینیها رسم بود که پدران، دختران خود را می فروختند. در بین اعراب دوران جاهلیت که حوادث آن به دلیل نزدیک بودن با ظهور اسلام روشنتر بیان شده، وضعیت اسفباری حاکم بوده است. درآن زمان اعراب، فرزندان خود را به دلیل تعصبهای قومی و نیز گریز از پرداخت نفقه، زنده زنده مدفون می ساختند.

در دوران گذشته آنچه بیش از همه مانع این جنایتها شد تعالیم ادیان الهی بود. اسلام به عنوان کاملترین وآخرین دین الهی با انقلابی در بینشها و در نتیجه، انقلابی در بینش نسبت به کودک ظهور کرد. در تعالیم اسلامی کودک آنچنان ارزش و جایگاهی یافته بود که تا وقتی که کودکی بر دوش حضرت رسول (ص) نشسته بود، او از سجده بر نمی خاست یا نماز را – با آن همه ارزش واهمیتی که دارد – به خاطر گریه کودک با عجله تمام می کرد. در صدر اسلام قوانینی برای کودک وضع شد که اینک بعد از چهارده قرن ،بشر اندک اندک به آنها می رسد ، بعضی از این اصول وقوانین عبارتند از :

1.جلوگیری از قتل کودکان. قرآن کریم می فرماید : فرزندان خود را از ترس کمی روزی نکشید، ما به آنها و شما روزی می دهیم، زیرا کشتن آنها خطای بزرگی است.

2. مهرورزی و محبت به کودکان. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : به کودکان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید .

امام صادق (ع) می فرماید : فرزندان خود را فراوان ببوسید که برای شما در بوسیدن درجه ای است .



خرید فایل


ادامه مطلب ...

بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی

بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی

- لباس خدمه قایق شاه( قایق DI و DII)

خدمه قایق شاه که دوبار در این صحنه نشان داده شده است، همگی جامه های زیبائی به تن دارند، این کار برای تاکید بر قدرت شاه است. دو ملازم در دو سوی شاه ایستاده اند، دو قایقران با پاروهایی در دست، دردو سر قایق ایستاده اند و ملازمی که در سمت چپ شاه قرار دارد، تیردان شاه را حمل می کند. نوازنده چنگ (DI-4) در سمت راست شاه نشسته است. قایقرانان این قایق با قایقرانان دیگر متفاوت هستند. انها لباس هایی کاملا تزئین شده پوشیده اند. با مقایسه دو قایق شاه متوجه می شویم که هر تصویر در موقعیتی مشابه با موقعیت شکل نظیر خود قرار دارد و لباس مشابهی پوشیده است. با وجود این جزئیات، طرح های لباس آنها متفاوت است. بررسی تغییرات شکل نگاری این طرح ها، برای مطالعه چنین اختلافاتی ضروری است. اگر چه تمام بدن قایقران سمت چپ (DI-1) شاه چنان تخریب شده که گویی سوخته است. ولی می توان طرح روی آن را اندکی تشخیص داد. بدن او کمی به چپ، به طرف پشت قایق شاه چرخیده است، اگر چه تقریبا به روبرو نگاه می کند. لباس او با شبکه های مورب درون قابی از نقوش قلبی متوالی تزئین یافته است. درون هر شبکه، نقش پرنده یا گل هشت پری شکل قرار گرفته است. در نقطه تماس شبکه های مورب گل هایی با چهار گلبرگ قلبی شکل قرار گرفته است. در مرکز گل هشت پر، گل چهار پر کوچکی دیده می شود که دور تا دور آن را یک در میان گلبرگ های مرکب قلبی شکل و گلهای سه برگی نوک تیز گرفته است. نقوش پرنده و گل بطور نامنظمی روی لباس قایقران قرار دارد. بعضی از پرندگان به سمت راست و بعضی دیگر به چپ نگاه می کنند. قایقران کمربندی با سه آویز در هر طرف، بسته است، طرح درون نیم دایره قایقران سمت چپ، یقه و سرآستین ها و شانه های او قابل تشخیص نیست. ولی طرحهای لباس قایقران قایق سمت راست بخوبی حفظ شده است (DII-1) این طرح ها را پرنده هایی درون قاب قلبی شکل در شبکه های مورب تشکیل می دهند نقوش قلبی بین دو خط حاشیه قرار گرفته اند. در نقطه تماس شبکه ها با هم، گلی با چهار گلبرگ قلبی شکل درون دایره ای قرار دارد. بعضی از پرندگان به چپ و بعضی دیگر به سمت راست می نگرند. در طرح نیم دایره قسمت پائین تنه لباس، نقش سر یک گراز وحشی درون دایره ای دیده می شود و دایره ساده دیگری در سمت زیر سر گراز قرار دارد. در نقطه تماس شبکه هایی که در حلقه زیر بغل سمت راست قرار دارند، دایره های ساده ای دیده می شود.

طرح روی یقه گل های چهار برگی دیده می شود که در یک خط قرار گرفته اند و طرح روی شانه را دو گل با چهار گلبرگ قلبی شکل تشکیل می دهد. اگرچه لباس های قایقران دو سر قایق مزین به نقوش قلبی شکل درون قاب های شبکه ای مورب است ولی موتیف ها و بعضی از تصاویر جزئی در برخی موارد با هم فرق می کند. فردی که تیردان شاه را بالا گرفته است به روبرو می نگرد(DI-2). او در سمت چپ شاه ایستاده است و سر و بالا تنه اش را کمی بطرف شاه برگردانده است. این فرد تیردان را با دست چپ گرفته و با دست راست خود تیری را به شاه می دهد، یقه، سرآستین و لباس او طرحدار است و در طرحی قوسی دو طرف پائین تنه لباس، نقوشی دیده می شود. همچنین نوار عمودی مزینی در جلو لباس قرار دارد. لباس او بعلت مقام والایش که از قرار گرفتنش در کنار شاه ثابت می شود، پر نقش و نگار می باشد. روی بالاپوش این ملازم که در قایق سمت چپ ایستاده (DI-2) موتیف متقارنی از نیمرخ یک جفت درنا که روبروی هم هستند، قرار دارد. این نقش در نیمه بالایی و پائین لباس و تا حدی نیز روی شانه چپ دیده می شود. بین دو درنای پائین تنه، نوار عمودی مزین به نقش 6 گل هشت پر است که بطور عمودی قرار گرفته اند، مشاهده می شود.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

بررسی قوم عشایر از دیدگاه جامعه شناسی

بررسی قوم عشایر از دیدگاه جامعه شناسی



الف : خانواده، ازدواج و خویشاوندی درعشایر

خانواده (Family) یک نهاد اجتماعی، یک گروه اجتماعی و یا یک واحد مهم اجتماعی جامعه است و این نهاد اجتماعی بویژه در گذشته و در جوامع ساده و ابتدائی اهمیت بسیاری داشته اس و به نوعی آینه جامعه بوده است. خانواده در درجه اول یک واحد خویشاوندی است که بر اساس پیوندهای نسبی و سببی شکل می‌گیرد و بر همین اساس به دو نوع خانواده پدر و مادری و خانواده زن و شوهری تقسیم می شود.

ازدواج (Marriage) به عنوان یک سنت یا یکی از مناسک و مراحل زندگی خانوادگی می باشد. و همچنانکه گفتیم یک نوع خانواده متکی بر ازدواج است. در حالیکه خویشاوندی (kinship) به مجموعه از پیوندها گفته می‌شود که ممکن است مبنای نسبی، سببی، رضاعی و توتمی داشته باشد. از نظر بعد و تعداد خانواده ها را می‌توان به هسته‌ای (Nuclear) و گسترده (Extended) تقسیم نمود. خانواده عشایر اغلب از نوع گسترده تلقی می‌شود.

خانواده به شکل نوعی یک نهاد مهم و اساسی نظام اجتماعی است و کارکردهای مختلفی را می‌تواند انجام دهد: تولید مثل، ارضای غریزه جنسی، اجتماعی کردن کودکان، مراقبت از سالخوردگان ، تولید کالا و خدمات، حمایت از اعضاء فراهم کردن تفریح و سرگرمی، حرفه آموزی،‌فراهم کردن آرامش روانی، انتقال فرهنگی، آموزش مذهبی و غیره، این امور را می توان تحت کارکردهای تجدید سنل، جنسی، جامعه پذیری، حمایت ، اقتصادی، عاطفی، مذهبی،‌ آموزشی نیز ذکر نمود. ( تقوی، 1379: 77-76)

1-تعریف خانواده در عشایر ( امام اللهی، 1378: 129-128)

خانوار در بین کوچ نشینان کوچکترین و اساسی ترین واحد اجتماعی و همچنین یک واحد تولید و مصرف می باشد که اعضای آن زیر یک سرپرست فعالیت می‌کنند، بطور کلی مشخصات عمدة خانوار در بین کوچنشینان به شرح زیر است:

1- فعالیت مشترک اعضا: اعضا، خانواراز یک هدف مشترک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پیروی می‌کنند چنانکه از نظر اقتصادی همه اعضاء تشکیل دهنده یک خانوار با هم فعالیت می‌کنند و درآمد حاصله را نیز بطور جمعی و در زیر یک سقف بمصرف میرسانند. خانوار از نظر اجتماعی و سیاسی نیز به عنوان یک واحد بشمار می‌رود و مسئول رفتار و کردار تمام اعضاء خود می‌باشد.

2- رابطه خویشاوندی: رابطه بین اعضاء خانوار براساس خویشاوندی (نسبی و سببی) استوار است گرچه دربعضی از موارد ممکن است افراد غیر خویشاوند نیز به آن بپیوندند. اعضاء خانوار با هم نسبت خویشاوندی نزدیک دارند، چنانکه بیشتر خانوارها شامل پدر، مادر و فرزندان و احتمالاً بستگان دیگر چون مادر، پدر، برادران و خواهران بی‌شوهر می باشد.

3- سکونت مشترک : اعضاء خانوار در زیر یک سقف ( معمولاً سیاه چادر) بسر می‌برند، اما گاهی ممکن است اعضاء بعضی از خانوارها مدتی از سال را جدا و دور از هم بسر برند. برای مثال بیشتر خانوارهای کوچ‌نشین علاوه بر دامداری به کشاورزی نیز می‌پردازند و ناگزیریند فعالیتهای دامداری و کشارزی را طوری بین اعضاء خود تقسیم کنند که بعضی به امور زراعتی پرداخته ( دست کم قسمتی از سال را درده میگذرانند) و برخی دیگر همراه دام ها به مناطقی که چراگاه یافت می‌شود کوچ کنند. همچنین بسیاری از جوانان کوچ نشین درپی تحصیل و یا کار قسمتی از سال را دور از خانوار بسر میبرند.

اصولاً هر خانوار دارای یک سرپرست است که فعالیت اعضاء را زیر نظر دارد. سرپرست خانوار معمولاً یک مرد است که نه تنها فعالیت اعضاء را هم آهنگ می‌کند.، بلکه به عنوان رئیس و نماینده خانوار شناخته می‌شود. سرپرست خانوار امور داد و ستد را عهده دار است و در فعالیت های سیاسی و اجتماعی شرکت می‌کند. وی همچنین مسئول امور رفاهی و رفتار سایر اعضاء خانواده می‌باشد.

2- ترکیب خانواده در عشایر ( امان اللهی، 1378: 133-129)

ترکیبات خانواده

خانوار در بین کوچ‌نشینان مانند سایر جنبه های اجتماعی و اقتصادی تحت تأثیر عوامل اکولوژیکی وشیوة تولید شکل می‌گیرد. این نهاد اجتماعی مسئولیت های مختلفی را عهده دار است که در جوامع صنعتی اکثر آنها به نهادهای دیگر جامعه واگذار شده است. برای مثال، در جوامع صنعتی و به خصوص در جوامع سوسیالیستی فرد دارای تأمین اجتماعی است، یعنی در صورت بیکاری، از کار افتادگی و یا پیری سازمانهائی جدا از خانواده سرپرستی افراد را بر عهده می‌گیرند. درصورتی که در بین کوچ نشیان ایران چنین امکاناتی و چنین نهادهائی وجود ندارد از اینرو خانواده تنها نهاد اجتماعی است که به صورت پناهگاهی برای اعضاء تشکیل دهنده درآمده و احتیاجات جسمی و روحی آنان را برآورده می‌کند. خانواده نه تنها شامل افراد فعال بلکه پناهگاهی برای اعضاء بیکار، از کار افتاده و علیل نیز می‌باشد. به همین سبب، خانواده در بین کوچ نشینان ترکیبات مختلفی دارد کهم از جهاتی با خانواده درجوامع صنعتی متفاوت است.

بطور کلی از نظر ترکیبات پنج نوع خانوار در بین کوچ نشینان یافت می شود که عبارتند از:

1) هسته ای یا ساده 2) چند همسری 3) گسترده 4) پیوسته 5) ناقص. هر یک از این انواع نیز ترکیبات مختلفی دارد که از این پس مورد بررسی قرار می گیرند.

همانطور که در جدول 19 ملاحظه میگردد خانوار هسته ای معمولی ترین نوع خانوار در بین کوچنشینان ایران است و پس از آن خانوار گسترده از سایر انواع شیوع بیشتری دارد. با توجه به کمبود ارقام و آمار دقیق دربارة ترکیبات خانوار در بین ایلات و عشایر ایران، در شرایط فعلی نمی‌توان دربارة پراکندگی انواع خانوار در بین ایلات مختلف نظر داد. بطور مثال با توجه به جدول 19 مشاهده می شود که خانوار پیوسته فقط در بین لرها و ترکمن ها گزارش شده است و حال آنکه در بین سایر ایلات مندرج چنین خانوارهائی دیده نمی‌شود. بدون شک می‌توان این نوع خانوار را هر چند به تعداد کم دربین سایر ایلات یافت.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تعریف اسطوره و اسطوره شناسی

تعریف اسطوره و اسطوره شناسی


مقدمه

مجموعة حاضر از پویاترین سایت ادبیات فارسی تهیه و تنظیم گردیده است که در انتهای هر فصل فهرست پانویس و منابع آن و نام نویسندة مقاله ای که از آن استفاده گردیده با رسم امانت داری بیان شده است.

در این تحقیق ابتدا به تعریف اسطوره و اسطوره شناسی پرداخته شده و بیان شده که نخستین بار کلمة اسطوره در زبان فارسی توسط چه کسی و در کجا بوده است. سپس فهرست اساطیر ایران را در سه هزار سال نهضت نام برده ام و به توضیح چند مورد آن اکتفا نموده ام. در ادامه به جامعه شناسی اساطیر در شاهنامه، سرودة حکیم ابوالقاسم فردوسی پرداخته شده است. چون اسطوره ها در هر زمان و مکان تغییر می کنند در انتهای این مجموعه قسمتی با نام انسان و اسطوره های نوینش بیان گردیده که نظر متفکرانی چون نتیجه فرانسیس بیکن و …. در این مورد و این که چرا اسطوره ها ادامه دارند نقل گردیده. امید است مورد توجه قرار گیرد.


‹‹ فصل اول ››

اسطوره شناسی

اسطوره شناسی : دانشی است که به بررسی روابط میان افسانه ها، و جایگاه آنها در دنیای امروز می پردازد.

اسطوره نماد زندگی دوران پیش از دانش و صنعت و نشان مشخص روزگاران باستان است. تحول اساطیر هر قوم، معرف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع، اسطوره نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالاروندة ذهن بشری است. اساطیر، روایاتی است که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه می گیرد. و برآمده از رابطة دوسویه این دو است.

ریشة واژة اسطوره

این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار می رود، از واژه هایی است که در بیشتر زبانهای هند و اروپایی مشتقاتی دارد. در سنسکریت Sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشته های بودایی بکار رفته است. در یونانی Historia به معنی جستجو و آگاهی، در فرانسه (فرانسوی) Histaire، در انگلیسی به دو صورت Story به معنی حکایت، داستان و قصة تاریخی، و History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار می رود.

تعریف اسطوره

آن دسته از کسانیکه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره ها اشتغال دارند، تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته اند، بلکه هر یک به میل و اشتیاق و وابستگی های اجتماعی خویش آنرا تعریف کرده اند. گهگاه در تعریف متخصصان از اسطوره اشکالاتی دیده می شود، علت آن این است که آنها به اسطوره از سر اعتقاد و ایمان مینگرند. آنان دنبال این اندیشة اشتروس که «برای درک اندیشة وحشی باید با او و مثل او زندگی کرد» نه تنها به ساختار، بلکه به عملکرد جادویی اسطوره در جامعه، و در واقع، به اعجاز آن در ایجاد همبستگی قومی و عقیده ای ایمان می آورند و به همین دلیل برای آنها اسطوره یا نهاد زنده بسیار مهمتر از نهادهای کهن است. میرچا الیاده اسطوره را چنین تعریف می کند:

اسطوره نقل کنندة سرگذشت قدسی و مینوی است، راوی واقعه ایست که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز رخ داده است، به بیان دیگر: اسطوره حکایت می کند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجستة موجودات فراطبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزیی از آن پا به عرصة وجود نهاده است. بنابراین، اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، اسطوره فقط از چیزی که براستی روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن میگوید. شخصیتهای اسطوره موجواد فراطبیعی اند و تنها بدلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام داده اند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز مینمایانند و قداست یا فراطبیعی بودن اعمالشان را
عیان میسازند.

در مقابل هستند عده دیگری که به اسطوره صرفاً از سر انکار می نگرند. این گروه اسطوره را یکی از الگوهای تاریخی یا سازواره ای کهنه و از کارافتاده می بینند که پیشرفت بشر آنرا از رده خارج کرده است.

اسطوره، قصه ایست با خصلتی خاص نقل روایتی که در آن خدایان یکی یا چند نقش اساسی دارند. اسطوره شناسی علمی است که کارش طبقه بندی و بررسی مواد و مصالح اسطوره شناختی بر حسب روش تحلیل و وارسی دقیقی که در همه دیگر علوم تاریخی معمول است.

به عبارت دیگر، اسطوره تلاشی برای بیان واقعیت های پیرامونی با امور فراطبیعی است. انسان در تبیین پدیده هایی که به علتشان واقف نبوده به تعبیرات فراطبیعی روی آورده و این زمانی است که هنوز دانش بشری توجیه کننده حوادث پیرامونی اش نیست. به عبارت دیگر، انسان در تلاش ایجاد صلحی روحی میان طبیعت و خودش اسطوره ها را خلق کرده است.

نخستین بار که از کلمه اسطوره در زبان فارسی استفاده شده، توسط خاقانی شاعر است که کمابیش از اسطوره با معنایی منفی یاد می کند:



خرید فایل


ادامه مطلب ...

زبان شناسی

زبان شناسی

او ناخودآگاه را دارای ساختار همچون زبان می‌داند. او طفل خردسالی را که در مقابل آیینه در خود تامل می‌کند، نوعی دال می‌داند که می تواند معنا ببخشد و تصویری را که در آینه می‌بیند مدلول در نظر می‌آورد.

کارکرد آینه در این مثال روانشناسانه، همچون کارکرد استعاره در زبان است، اما کودک شبیه یا جانشین خود را در سویی دیگر می‌بیند. تا این مرحله بین دال و مدلول یگانگی حاکم است، اما با ورود پدر، کودک به آگاهی اضطراب آوری می‌رسد.

« او اکنون باید این نکته سوسوری را دریابد که هویت‌ها بر اثر تمایز شکل می‌گیرند.»

می‌دانیم که سوسور گفته بود در زبان چیزی جز تمایز وجود ندارد. روش رولان بارت در استخراج سازه‌های موضوعات بعضاً پیش پا افتاده‌ای چون نظام مد لباس نظام فهرست غذا اثاثیه و معماری از این هم جالب‌تر است. او با تجارب فراوانی که با نشانه‌شناسی بدست آورده بود،‌عنوان کرد که زبان پوشاک - و نظام های دیگر ـ « مانند یک زبان عمل می‌کند. وی زبان پوشاک را به دو قسمت نظام و گفتار ( زنجیره ) تقسیم می‌کند... یک مجموعه لباس شامل کت اسپورت، شلوار فلانل خاکستری و پیراهن یقه باز سفید، معادل با جمله خاصی است که به وسیله یک فرد به منظوری خاص ادا شده باشد. تناسب این اجزا با یکدیگر، نوع خاصی از گفته را پدید می‌آورد و معنا یا سبک خاصی را بر می‌انگیزد. بارت تنها به سازه‌های نظام‌ها علاقه دارد، نه دلالت‌های دیگر آن او می‌نویسد: « آشکار است که مد لباس، لوازم و تبعات اقتصادی و جامعه شناسی دارد، اما نشانه شناسی با اقتصاد و جامعه شناسی مدلباس سروکار ندارد».

روش ساختاری کلورلوی استروس در مردم شناسی و اسطوره شناسی و همچنین نقادانی چون تزوتان، تودورف، کلودبرمون، ژولین کرماس و ولادیسیرپراپ در روایت شناسی ساختاری شاید از جهانی دیگر برای ما جذاب باشند.

اساسی‌ترین محور در اندیشه‌های لوی استروس باور او به نظامی نهایی و عنصری دگرگونی ناپذیر بود که تمامی پدیدارهای فرهنگی بخشی از آن نظام بودند،«یعنی ساختاری که دگرگونی ناپذیر است و تمام عناصر و اشکال فرهنگی و مناسبات میان آنها در دل آن جاری دارند ... همان طور که در زبان شناسی، پس از سوسور، دانسته‌ایم زبان ساختاری نهایی است که اشکال گفتار و سخن دل این نظام یا ساختار اصلی جای دارند. » بنابراین نزد لوی استروس ذهن پیشرفته معاصر ـ و به ظاهر اندیشمند ـ هیچ مزیتی بر ذهن ابتدایی انسان نخستین ندارد. این هر دو یک گونه کارکرد دارند: تفاوت تنها در پدیده‌هایی است که در برابر این دو گونه ذهن وجود دارد. از این رو هدف نهایی لوی استروس شناسایی کارکرد و ساختار ذهن آدمی بود. «او مانند فروید می‌کوشید که اصول تکوین اندیشه را که در همه جا و برای همه اذهان انسانی معتبر است، کشف کند. این اصول عام بر مغزهای ما به همان اندازه حکومت می‌کند که بر مغزهای سرخپوستان آمریکای جنوبی، ولی ما چون در جامعه صنعتی بسیار پیشرفته‌ای زیسته‌ایم و به مدرسه یا دانشگاه رفته‌ایم، برخورداری ما از تربیت فرهنگی سبب شده است که منطق عام اندیشه ابتدایی ما در زیر پوششی از انواع ملاحظات منطقی خاص که مقتضای اوضاع مصنوعی محیط اجتماعی مان است پنهان بماند.

اساطیر برای لویی استروس همچون صفحه نت ( پارتیتور ) یک ارکستر است، یعنی اجزا آن ضمن هماهنگی با هم معنایی واحد و روشن را بروز می‌دهند. او در کتاب منطق اسطوره تحلیل اسطوره ادیب شهریار را، به قیاس با روش تحلیل ساختاری زبان شناسی، به گونه‌ای کاملاً ساخت گرا پیش می‌برد. او اسطوره و موسیقی هر دو از سر چشمه واحدی یعنی زبان جدا شده‌اند.

باید توجه داشت که بیش از لویی استروس، متخصص فرهنگ عامه روسی، ولایمیر پراپ، با به کار بستن نظریات فرمالیتها و زبان شناسان موفق شد داستان‌های عامیانه را از جهت ساختاری بررسی کند.

در روایت شناسی ساختارگرا نحو از اهمیت فراوانی برخوردار است. اولین تقسیم یک جمله به نهاد و گزاره است. به این جمله توجه کنید:« پهلوان آژدها را کشت » در این جا پهلوان نهاد، و اژدها را کشت گزاره است این جمله می‌تواند هسته یک قطعه یا حتی یک قصه کامل باشد. ما می‌توانیم در محور جانشینی به جای پهلوان، آشیل، رستم و یا امیرارسلان را جایگزین کرده و گزاره را نیز بسط دهیم. به این ترتیب در این جمله محور هم نشینی سازنده روایت و محور جانشینی سازنده انواع روایت خواهد بود.

ولایمیر پروپ ادعا کرد که ساختار سیاسی همه قصه‌ها و افسانه‌ها یگانه است. طبق نظر او، شخصیت‌ها در افسانه‌ها، به تنهایی اهمیت ندارند، بلکه کار ویژه‌های آنان است که در ساختار افسانه‌ها اهمیت دارد و یا به بیانی درست‌تر ساختار افسانه‌ها کارکرد قهرمان و ضد قهرمان را مشخص می‌سازد.

او با بررسی صد حکایت عامیانه توانست، ساختار همگانی افسانه را عیان سازد. شاید تاکنون چنین به نظر می‌رسد که ساختارگرایی روشی ایدئولوژیک در تحلیل مسایل گوناگون فرهنگی است همواره می‌کوشد عناصر گوناگون را در ساختارهای واحد تقلیل دهد. البته چنین انتقادی را فیلسوف معاصر فرانسوی ژاک دریدا نیز بر آن وارد ساخته که در جای خود به آن نیز خواهیم پرداخت. اما ساختارگرایان خود چنین برداشتی ندارند، به نظر آنان این ساختارها آن چنان عام هستند که خارج بودن از آن بی‌معناست. انان از جهتی دیگر کوشیده‌اند که در ادبیات، به تعالی نوع نیز بیندیشند و ساختارهای تعالی ژانرها را نیز به دست آورند. به طوری که رولان بارت گفته است:« اثر ادبی درست از همان جایی که صورت نمونه از تغییر می‌دهد، آغاز می‌گردد». در واقع مشکل ساختارگرایی در چیز دیگری نهفته است که به آن می‌پردازیم.

ساخت‌گرایی نخست توسط نقد سنتی یا به تعبیر بارت نقد دانشگاهی یا رسمی مورد حمله قرار گرفت؛ نقد مدرن همان چالشی را با نقد سنتی داشت که زبان شناسی با دستور سنتی. نقد سنتی همچون دستور سنتی تجویزی و نه توصیفی است، در پی یافتن شیوه‌های متعالی و جاودان ادبیات است و از این جهت به تعبیر میشل فوکو چنین سخنی، آشکارا اقتدارگرا است. قوانین ادبیات برای نقد سنتی جاودانی و ابدی است. بدین معنا که همواره در برابر خروج از اصول نوع (ژانر) پایداری می‌کند. کافی است به جنجالی در کشور خودمان هنوز هم به سر مشروعیت شعر نو در برخی محافل سنتی برپا است، توجه کنیم . اما اصلی ترین خصیصه نقد تجویزی، پرداختن به حواشی متن است نه تشریح خود آن برای منتقد یا بهتر بگوییم محقق ادبی همه چیز اهمیت دارد جز خود متن، او به جای تشریح جهان متن، به تحقیق در باب زندگی مولف، با وقایع داستان، تاریخ نگاری چگونگی نگارش، هدف مولف و سایر حوادث فرعی مشغول می‌شود. به هنگام تشریح متن، گزاره‌ها برای او ساحتی تک معنا دارند. فی المثل شرح سودی بر حافظ از این جهت که ابیات حافظ را شرح کرده در نقد سنتی جای نمی‌گیرد، بلکه به خاطر قائل بودن به تک معنایی آن ابیات در آن گروه جای می‌گیرد، حال آنکه ادبیات به خصوص از نوع ادبیات مرزی و شگرف، ساحتی چندگونه و منشورگون دارد و معانی گوناگونی را باز می‌تاباند. شیوه نقد سنتی و نقد معاصر از جهتی درونی کاملاً یادآور نگرش در زمانی و همزمانی به زبان، در مطالعات سوسور است. در حالی که نقد معاصر می‌کوشد، متن را با توجه به ویژگی‌های دوران خود بررسی نماید، نقد سنتی همچنان در تار و پود قوانین جاودان خود ساخته اسیر است. رولان بارت در مقاله نقد دانشگاهی و نقد تفسیری، موضوع نقد را ادبیات و نه راز زندگی نامه نویسنده می‌داند: « هر چیزی در نقد دانشگاهی بار عام می‌یابد، به شرطی که بشود اثر هنری را به چیز دیگری جز خود اثر، یعنی جز ادبیات مربوط ساخت.»

اصلی‌ترین دلیل جدال بر همان سوالی استوار است که در ابتدای این نوشتار آوردیم. آیا می‌توان در روش‌های زبان شناسی در بررسی ادبیات سود جست؟ یاکوبسن گفته است: «از آنجا که زبان شناسی علم جهانی ساختار کلامی است، شعر شناسی را باید جزو مکمل زبان شناسی دانست.»



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مطالعات باستان شناسی

مطالعات باستان شناسی



جمع آوری مدارک باستانشناختی از مناطق پهندشتی در ارتباط با بافت های استقراری و معیشتی بدلیل ضرایب متغیر مدفون شدگی و همچنین ضرایب متغیر حفظ شدگی آثار در سطح و زیر سطح زمین و تأثیر تبعیض انسانی (bias) در شناخت و جمع آوری مدارک همیشه اشکالاتی را به همراه داشته است. هر چند که اخیراً پیشرفت تهیه
نقشه های سه بعدی از مدارک مدفون شده تا حدودی این اشکالات را رفع نموده است با این وجود این باستانشناسان که در روی پهندشت ها کار می کنند با موانع دیگری نیز برخورد دارند که عبارتند از حجم رسوب گذاری ها در مناطق مختلف، انتخاب تکنیک نمونه برداری صحیح، و انتخاب تکنیک صحیح کاوش در جاهاییکه آثار در اعماق بیشتری قرار دارند: (Johnson and Logan 1990). امروزه برای باستانشناسان و انسانشناسان شکی وجود ندارد که جستجوی انسان برای غذا و استراتژیهای استقراری آنها در زمین مربوط به بخشی از عملکرد اکولوژیکی یک پهندشت می باشد که در گسترش انرژی و مواد غذایی در بعد زمان و مکان در همه پهندشت قابل درک است (Butzer 1982). بنابراین شناخت ساختار زمین شناختی و بسترهای محیطی یک پهندشت ما را در درک بهتر انتخاب استراتژیهای گوناگون توسط انسانهای گذشته در اکوسیستم های متغیر یاری می کند. به عنوان مثال زندگی گروههای کوچ رو و
جمع آوری کننده غذا و شکارگران بیشتر از کشاورزان در معرض تغییرات کوتاه مدت محیطی بوده است. در عین حال این که گروههای غیرمتحرک نیز باید خود را با پهندشت غیرهمگن همساز می کردند. بنابر تعریف پهندشت ها پدیده های چند بعدی هستند و پهندشت اکولوژی با ساختار، عملکرد و با تجمعهای فضایی اکوسیستم مربوط می شود. منظور از ساختار در اینجا توزیع فضایی انرژی، مواد و انواع است که به اندازه، شکل، تعداد، نوع و ساختمان کلی اکوسیستم ها بستگی دارد. عملکرد، رابطه متقابل
داده های فضایی فوق و تغییر نیز به دگرگونی ساختار و عملکرد داده های فوق در طول زمان برمی گردد (Turner 1989: 173).

پهندشت اکولوژی در مدل سازی ناهمگن محیطی بسیار موفق بوده است و تئوریهای آندر تفسیر رفتارهای حیوانات بزرگ علفخوار هنوز از ثبات کاملی برخوردار است بطوریکه تئوریهای سنتی در تفسیر آن دچار اشکال هستند (Johnson et al. 1992). حیوانات علفخوار با منابع موجود روی پهندشت در ابعاد مختلف فضایی و زمانی ارتباط دارند (Senft et al. 1987:789) در حالیکه در تئوریهای نظیر تئوری (Optimal (foraging شکار و شکارگر رابط متقابل داشته و تأثیرات محیط نادیده گرفته شده است (Stephens and Krebs 1986). متأسفانه بیشترین مدلهای باستانشناسی شکارگران ـ گردآورندگان غذا از تئوریهای سنتی Optimal foraging اقتباس شده که در آن یک پهندشت باستانشناختی بصورت بیش از حد ساده ای که انسانهای گردآورنده غذا با آن سر و کار دارند تصور شده است. در حالیکه پهندشت اکولوژی ابزاری ادراکی منطقی بدست می دهد که حداقل نتیجه آن توصیف ساختار پهندشت ها است که در درک استراتژیهای بکار گرفته توسط انسانهای پیش از تاریخ بسیار مؤثر است: (Staffed and Hajic 1992).

بعنوان مثال (Stafford 1994) در یک مطالعه رابطه بین ساختار پهندشت و استراتژیهای اتسقراری یک جامعه شکارچی گردآورنده را در جنوب غربی ایندیانا با تحلیل محل تولید ابزارهای دو رویه سنگی و مجاورت آن ها را با شبکة بهم پیچیده آبرسانی نظیر چشمه های متعدد طبیعی نشان داده است. در این مطالعه چشمه های متوالی به عنوان کریدوری جهت دسترسی به منابع جدا از هم تلقی شدند. بافت سیستم شبکه ای آب در مقایسه با سیستم گیاهان از جنبه های ثبات دار این پهندشت محسوب شده و بعنوان نشانگر نسبی ساکنان این منطقه بکار گرفته شدند. تغییرات حادث شده در ساختار مکانهای ابزارسازی در کنار چشمه ها، نشان داد که همه آنها از زمان معینی (اوایل و اواسط هولوسن) شروع به استقرار شده اند. مطالعه نمونه های فیزیوگرافیک بسترها نظیر سرزمینهای مرتفع قابل شستشو این امکان را بدست داد که این بسترها از نقطه نظر بهره وری از زمین در مقیاس جغرافیایی مورد سنجش واقع شوند. نتیجه سنجش ها نشان داد که جابجایی شکارگر گردآوری کنندگان غذا در این پهندشت با تغییرات حاصل شده در فرم زمین رابطه دارد.

در آنالیز یک پهندشت اجزای پهندشت cells) یا (ecotopes واحدهای اساسی آنالیز محسوب می شوند و حداقل بخشهای همگن یک سرزمین را نشان می دهند (Zonneveld 1990: 14). این واحدها بصورت عمودی براساس صفات زمین مانند صخره، خاک، فرم زمین، گیاهان، آب و هوا، حیوانات و غیره که در ابعاد گوناگون در زمین پراکنده شده اند تعیین می گردند. به عبارت دیگر اجزاء یک پهندشت
اکوسیستم های جدا از همدیگر هستند که در عمل هر کدام از آنها قطعه ای از زمین را، جاییکه حداقل یکی از صفات زمین در آن بصورت همگن وجود دارد نشان می دهند بعنوان یک واحد آنالیز، هر کدام از آنها مبنای تعیین ساختار پهندشت محسوب
می شوند. اجزاء یک پهندشت همچنین در ارتباط با اندازه و عادت تحرک یک تشکیلات معین می گردند (Stafford and Hajic 1992: 13).

بعنوان مثال در استراتژی استقرار مردمان شکارگر گذشته، اجزای یک پهندشت می تواند براساس آن صفاتی از زمین که بصورت مثبت یا منفی در استراتژی تحرک یا در تاکتیک موقعیت یابی در یک محدوده معینی تأثیر گذاشته اند تعیین و تعریف شود. اجزاء یک پهندشت می توانند همچنین براساس مورد استفاده قرار گرفتن بعنوان منابع غذایی، یا بعنوان یک عامل توپوگرافیک که سیستم های آبیاری را تحت تأثیر قرار می دهد و یا براساس پتانسیل آنها در کاربردهای ویژه تعریف گردند (Warren 1990: 204, (Kvamme 1989: 151-513.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

طلاق از منظر جرم شناسی

طلاق از منظر جرم شناسی

پرونده روز: آسیب شناسی طلاق

به اعتقاد بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی و جرم شناسان رابطه مستقیمی میان طلاق و افزایش میزان گرایش افراد خانواده به بزهکاری و نقض قوانین وجود دارد.

دکتر «شهرام محمدی » وکیل و جرم شناس درباره عوامل موثر اجتماعی در وقوع طلاق می گوید: «عوامل مختلف اجتماعی در وقوع طلاق موثرند که می توان به ناهماهنگی های طبقاتی ، دخالت های خانواده ها، دوستان ناباب ، ازدواج های اجباری ، تعدد زوجات ، گرایش به مواد مخدر و الکل ، رسیدن به ثروت ناگهانی ، فقر، بیکاری ، پرکاری و اشتغال فوق العاده هر یک از زوجین ، اختلافات فرهنگی و تربیتی ، نداشتن مسکن ، محکومیت های درازمدت ، بدآموزی های وسایل ارتباط جمعی بخصوص صدا و سیما و... اشاره کرد.»

وی تاکید می کند: «تحت چنین شرایطی معمولا زن و شوهر وابستگی و اعتماد را نسبت به یکدیگر از دست داده و پس از مدتی ترجیح می دهند که از یکدیگر جدا شوند.»

طلاق چه تاثیری بر گرایش زن و مرد مطلقه به جرم و فساد می گذارد، می گوید: «در این مورد ابتدا باید علت طلاق را مورد توجه قرار داد.برای نمونه بر اساس تحقیقات غیررسمی که در تهران صورت گرفته است ، اکثر اشخاصی که به روسپی گری گرایش پیدا می کنند به علت اعتیاد همسر از او جدا شده و حضانت و سرپرستی فرزندان را نیز بر عهده دارند. طبیعی است که تحت چنین شرایطی زنان مطلقه دیگر در خانه پدری جایگاه خوبی نداشته و مجبورند برای تامین هزینه های زندگی خود و فرزندانشان از هر راهی کسب درآمد کنند که متاسفانه عده یی از زنان مطلقه که تعدادشان نیز کم نیست به باندهای فساد گرایش پیدا می کنند. یکی دیگر از تبعات و تاثیرات طلاق بر روی زندگی زنان مطلقه به وجود آمدن پدیده «قاچاق زنان » است .

زیرا هیچ نهاد و سازمانی در جامعه عهده دار مسوولیت حمایت مادی و معنوی از زنان مطلقه و کودکان طلاق نیست .» وی در ادامه می افزاید: «تاثیر طلاق بر روی مردان نیز به صورت ناهنجاری هایی بروز می کند. به عبارت دیگر وقتی مردی از همسر خود جدا می شود با مشکلات و ناراحتی های روحی ، روانی فراوانی روبرو می شود. زیرا او دیگر حاضر نیست و نمی تواند برای ادامه زندگی به درون خانواده پدری خود باز گردد. بنابراین ترجیح می دهد که در خانه یی به صورت تنها و مجردی زندگی کند. این گونه مردان معمولا برای رهایی از تنهایی به دوستان ناباب پناه برده و به فساد اخلاقی گرایش پیدا می کنند. از سایر تبعات طلاق بر روی مردان می توان به گرایش آنها به سوی استعمال مواد مخدر و الکل اشاره کرد.

مردان تحت چنین شرایطی برای فراموش کردن مشکلات سعی می کنند از این گونه مواد به عنوان آرامبخش و تسکین دهنده استفاده کنند. گرایش به سرقت ، جیب بری و... از سایر تاثیرات طلاق بر روی مردان مطلقه است .»دکتر محمدی تصریح می کند: «بر اساس تحقیقی که توسط یکی از جامعه شناسان جنایی انجام شده است ، 30 درصد از مجرمان زندانی ازدواج های ناموفق داشته اند و اکثریت نیز یا فرزند طلاق بوده یا با اختلاف های شدید خانوادگی در زندگی مواجه بوده اند.»وی تاکید می کند: «متاسفانه در جامعه ما طلاق را عملی مجرمانه تلقی می کنند این در حالی است که طلاق در اصل یک عمل نابهنجار است . اما عموم جامعه پدیده طلاق را به عنوان یک عمل مجرمانه تلقی کرده و به شخص مطلقه برچسب مجرمیت می زنند. با توجه به این شرایط می توان گفت بسیاری از افرادی که در ازدواج اول خود شکست خورده اند، ازدواج های بعدی برایشان مطلوب و دلخواه نیست .»

نوع فایل: word

سایز:10.0 KB

تعداد صفحه:4



خرید فایل


ادامه مطلب ...