پیشینه و مبانی نظری کیفیت خدمات
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
علی رغم تأثیر کیفیت بر عملکرد سازمان و تأثیرات آن بر ادبیات مدیریت و بازاریابی توافق کمی درباره معنای این مفهوم وجود دارد.
کیفیت به شکلهای مختلف تعریف شده است از جمله کیفیت از نوع برتری؛ ارزش؛ تطابق با ویژگیها؛ تطابق با نیازمندیها؛ سازگاری با استفاده؛ پرهیز از زیان؛ برآوردن انتظارات مشتریان (قلیپور و همکاران ، 1379).
پذیرفتن یک تعریف به عنوان تنها تعریف جامع و مانع احتمالا گمراه کننده خواهد بود، زیرا یک تعریف گسترده، مثل برآوردن انتظارات مشتریان، برای عملیاتی شدن دچار مشکل خواهد شد و تعاریف محدودتر، مانند " تطابق با ویژگیها "، به اندازه کافی برای غلبه بر پیچیدگیها و پر مایگی مفهوم جامع نیستند.
اگر چه تعاریف مختلفی از کیفیت در ادبیات پیشنهاد شده است، دو تعریف " تطابق با ویژگیها " و " برآوردن انتظارات مشتریان " به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفتهاند.
" تطابق با ویژگیها " نوعا برای ارزیابی کیفیت محصولات به کار برده میشود و " برآوردن انتظارات مشتریان " نوعا برای ارزیابی کیفیت خدمات به کار برده میشود. درک مسیر تکامل این دو تعریف غالب، پیش نیاز درک این موضوع است که چرا اجزا هر دو تعریف باید برای تعریف کیفیت ستاده یک سازمان در نظر گرفته شوند (منصوری و یاوری ، 1382).
2-7-1 کیفیت " تطابق با ویژگیهاست "
تعریفی از کیفیت که به صورت خیلی گسترده در طول قرن 20 مطرح شده، " تطابق با ویژگیها " است. همچنین این تعریف در طول سدههای 1800 و 1900 به علت احتیاج به اجزا قابل معاوضه برای تولید انبوه، غالب بوده است. اگر اجزا با ویژگیها تطابق نداشته باشند، آنها قابل معاوضه نخواهند بود و کالاها در مقیاس انبوه تولید نخواهند شد. مقالهای که شی وارت[1] (1950) در رابطه با کنترل اقتصادی کیفیت کالاها ارائه داد، مبنایی را برای بسیاری از اصول کیفیت که امروزه نیز استفاده میشود فراهم نمود. هدف وی ایجاد روشهایی برای سنجش مسائل در ارتباط با کیفیت و بهبود کیفیت با حداقل هزینه بود.
با وجود این هدف، نگرش غالب آن زمان در رابطه با کیفیت به عنوان معیار خوب بودن، برای اهداف عملی و تجربی خیلی مهم بود. به عبارت دیگر کیفیت ذهنی (کیفی) مهم بود ولی استانداردها فقط برای کیفیت عینی (کمی) میتوانستند ایجاد شوند و عملکرد تحت شرایط کیفیت عینی میتوانست سنجیده شود.
بنابراین ابتدا باید خواسته های مصرف کننده به ویژگیهای فیزیکی محصول تبدیل شوند؛ سپس روشها و وسایلی برای دستیابی به محصول که ویژگیهای آن بر اساس خواستههای مصرف کننده مشخص شده است، انتخاب شوند.
این نیازمندیها منجر به ایجاد و استفاده از نمودارهای کنترل فرایند و نمونه گیری آماری شد.
شیوارت و سایر محققان پیشرو کیفیت (1950) از تعریف کیفیت به عنوان " تطابق با ویژگیها " دفاع کردند، آنها اصرار داشتند که خواستهها و انتظارات مصرف کنندگان در هنگام ایجاد ویژگیهای محصولی که باید ساخته شود، در نظر گرفته میشود.
[1] Shewhart
پیشینه و مبانی نظری روشهای سنجش رضایت مشتری
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
به منظور سنجش رضایت مشتری میتوان از مدلهای مختلفی استفاده نمود بر اساس نوعی تقسیم بندی که مورد توافق سباستین پافرات[1] و همکارانش، توپر و هامبورگ رودولف[2] (1995) است مدلهای سنجش به دو نوع عینی و ذهنی تقسیم بندی میشوند.
مدلهای عینی بر اساس این ایده میباشند که رضایت مشتری از طریق شاخصهایی که به شدت با رضایت مشتری همبستگی دارند، قابل سنجش است و این شاخصها عقاید شخصی مشتریان نیستند. رضایت مشتری منجر به وفاداری مشتری میشود و نارضایتی مشتری منجر به از دست دادن مشتری میگردد. با توجه به این توجیه مدلهای عینی شاخصهایی از قبیل سهم بازار، تعداد شکایات، سود سالانه و .... را مد نظر قرار میدهند.اعتبار این مدلها تردید برانگیز است. برای مثال مقدار فروش یک محصول شرکت نمیتواند به عنوان رضایتمندی مشتری تفسیر شود اما این عامل به عنوان یکی از شاخصهای عینی در نظر گرفته میشوند.
بهترین شاخصهای دارای اعتبار مدلهای عینی، ممکن است نرخ نوسانات مشتری یا نرخ خرید مجدد مشتریان باشند. اما حتی این شاخصها به وسیله محرکهای دیگری مثل فعالیت رقبا تحت تأثیر قرار میگیرند (ویلالبس ، 2000).
در نمودار شماره (2-8) تقسیمبندی مدلهای سنجش رضایت مشتری دیده میشوند.
[1] .Sebastian paffrath
[2] .Topper & hamburg rudolf
پیشینه و مبانی نظری QFD
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نیاز به ابزاری چون QFD از دو هدف متناسب با هم نشأت گرفته است. این اهداف با مشتریان یک محصول شروع و به تولیدکنندگان خاتمه مییابد. این دو هدف عبارتند از (ریول و همکاران ، 1997):
1. تبدیل نیازها و خواستههای مشتری از محصول به مشخصههای کیفی در مرحله طراحی
2. گسترش مشخصههای کیفی شناسایی شده در مرحله طراحی به سایر فرایندها تولید و توسعه و تکوین محصول با استفاده از تعیین و برقراری نقاط کنترلی و بازرسی قبل از شروع تولید
در صورت دستیابی به اهداف فوق، نتیجه امر چیزی جز تطابق محصول طراحی و تولید شده با نیازهای مشتری نیست. در آغاز و پیش از تکوین QFD از جدول کیفی[1] به منظور تبدیل خواستههای مشتری به ویژگیهای کیفی استفاده میشد. ساختار ماتریسی و طبیعت شماتیک آنها کمک بسیاری در راستای نیل به اهداف فوق مینمود. دنبال کردن ماتریسهای جداول کیفی، مشخصههای کیفی را به عملیات تولیدی سازمان مرتبط میساخت. این رویکرد، یعنی گسترش مشخصههای کیفی به تمامی مراحل و فرایندهای توسعه محصول از طراحی تا تولید نهایی به " گسترش عملکرد کیفیت " موسوم گشت.
مبنا و اساس ساختار ماتریسیQFD کنونی به همان جداول کیفی برمیگردد. جداول کیفی برای نخستین بار در سال 1972 در صنایع کشتی سازی در کوبه ژاپن توسط یوجی آکائو[2] به منظور طراحی تانکرهای کشتی مورد استفاده قرار گرفت.
مفهوم " گسترش عملکرد کیفیت " برای اولین بار توسط آکائو در سال 1966 مطرح شد و در سال 1969 در قالب یک مقاله علمی توسط وی انتشار یافت. آکائو در ادامه مطالعات و تحقیقات خود در مورد QFD، در آوریل 1972 اقدام به ارائه ایده خود در مورد مفهوم گسترش عملکرد کیفیت در قالب یک سیستم و با عنوان سیستم هینشیتسو تینکی[3] نمود. نقطه عطف تکامل روش QFD در سال 1978 با انتشار کتابی با عنوان «QFD: یک رویکرد مشتری مدار به برنامه ریزی و توسعه کیفیت[4]» از سوی آکائو و می زونو[5] همراه بود. با آشنایی بیش از هشتاد تن از مدیران تضمین کیفیت شرکتهای آمریکایی با QFD که توسط آکائو در یک دوره آموزشی چهار روزه در سال 1983 انجام شد، مفاهیمQFD برای اولین بار در آمریکا مطرح شد. فورد ضمن استفاده ازQFD در طراحی قطعات خودرو در زمره اولین پیشگامان استفاده از این ابزار در آمریکا قرار گرفت (ریول و همکاران ، 1997).
QFD امروزه به طور موفقیتآمیزی در صنایع خودرو، الکترونیک، لوزم خانگی، نساجی و وسایل ساختمان توسط شرکتهایی نظیر جنرال موتور، مزدا، فورد، موتورولا، زیراکس، کوداک، IBM[6] ، AT&T[7] استفاده میشود (هاسر و کلاسینگ ، 1988). ایتالیا اولین کشور اروپایی بود که QFD را اجرا کرد. صنایع تایوان در سال 1982 با QFD آشنا شدند و آشنایی برزیل با QFD در سال 1989، کره در سال 1978 و چین در سال 1994 انجام گرفت (آکائو ، 1994). از جمله نخستین شرکتی که به طور گسترده ازQFD استفاده نمود میتوان شرکت بزرگ تویوتا را نام برد. این سیستم از سال 1977 میلادی در این شرکت به کار گرفته شد که نتایج بسیار چشم گیری حاصل شد. بین ژانویه 1977 تا آوریل 1984، چهار نوع اتومبیل جدید به بازار عرضه کرد. از ابتدای سال 1977 تا اکتبر 1979، تویوتا 20 % کاهش در هزینههای راه اندازی تولید، تا نوامبر 1982، 30 % کاهش و مجموعا 61 % کاهش تا آوریل 1964 گزارش کرد. جالب اینجاست که کادیلاک مدل 92 کلا توسط روشQFD برنامه ریزی و طراحی شده است و سبب شد که جایزه مالکوم بالدریج[8] را درآن سال از آن خود نماید (ایوانس و لیندسی[9]، 2007). در آمریکا، دو مرجع اصلی برای آموزش بیشتر در زمینه QFD وجود دارد، مؤسسه GOALQPC[10] در ماساچوست و مؤسسه ASI[11] واقع در میشیگان. این دو مرجع مدلهای خاصی برایQFD ایجاد کردهاند (ریول و همکاران , 1997).
2-15 معرفی بیشتر در زمینه QFD
QFDکه ترجمه اصطلاح ژاپنی«him shitsu tenkai» به «Quality Function Deployment» میباشد یک روش سیستماتیک جهت ترجمه صدای مشتری[12] به الزامات فنی و اصطلاحات کاربردی و نمایش و مستندسازی اطلاعات ترجمه شده به شکل ماتریس میباشد، که نهایتا به ارتقاء کیفیت محصول میانجامد. صدای مشتری خواسته ها و نیازمندیهای مشتری است که به اصطلاحات و زبان خودش بیان میشود (ریول و همکاران ، 1997).
اصولا QFD بدین منظور به کار میرود که محصول بر اساس نظرات و سلیقههای مشتری طراحی شود. از این رو بازاریابان، مهندسان طراحی و افراد دست اندر کار تولید باید به صورت همه جانبه همکاری کنند. تحقیقات در زمینه مدیریت تکنولوژی بیانگر این مطلب است که ارتباطات و همکاری بین واحدهای بازاریابی، تولید، طراحی، تحقیقات و توسعه[13] به موفقیت محصولات جدید و سودآوری بیشتر منجر میشود. QFD ارتباط بین این واحدها را با مرتبط کردن صدای مشتری به تصمیمهای طراحی، تولید و تحقیقات و توسعه بهبود میدهد. یکی از مزیتهایQFD این است که از شکل شماتیک استفاده میکند و این خود یک ارتباط بین کارکردهای سازمان ایجاد میکند (گریفین و هاسر[14]، 1998).
فرایندQFD با شناسایی و فهم نیازهای مشتری آغاز میشود و بدان وسیله در فهم اینکه چگونه ویژگی های محصول و خدمات بر ترجیحات مشتری، رضایتمندی وی و نهایتا افزایش سهم بازار تأثیر میگذارد به کار میرود. با استفاده از روش QFD تمام واحدهای یک سازمان بر مشخصههایی از محصول و فرایند تولید تمرکز میکنند که از دید مشتری، از اهمیت بالایی برخوردار است و یک زبان مشترک بین واحدهای مختلف سازمان ایجاد میکند (گریفین و هاسر ، 1998). QFD مجموعه ای یکپارچه از ابزارهایی است که نیازمندیهای مشتری و ویژگیهای مهندسی که این نیازمندیها را برآورده میکند، مستند میسازد و یک مصالحه[15] لازم را بین آنچه مشتری میخواهد و آنچه سازمان میتواند ارائه کند، انجام میدهد. QFD مدیران محصول و تیمهای طراحی را در تمام مراحل توسعه و تکوین محصول به صورت یک روش سازمان یافته هدایت میکند و نیازهای بازار را به مشخصات محصول مرتبط میسازد (بوچراس و رولند[16] ،2000).
[1] .Quality table
[2] .Yoji akao
[3] .Hinshitsu tenkai system
[4] .QFD: The Customer_ driven Approach to Quality Planning and Development
[5] .Shigeru mizuno
[6] .International business machines
[7] .شرکتی پیشرو در خدمات ارتباطی همچون موبایل,وایرلس,تلویزیون,تلفن خانگی و اینترنت پر سرعت میباشد
[8] .Malcolm baldryj
[9] .Evans & lindsay
[10] .Growth opportunity alliance of Lawrence/quality productivity
[11] .American supplier institute
[12] .Voice of customer=VOC
[13] .Research and development=R & D
[14] .Griffin & hauser
[15] .Trade off
[16] .Bouchereas & rowland
پیشینه ومبانی نظری سواد مالی و رفاه مالی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
در خصوص سواد مالی تعارف مختلفی ارائه شده که در ادامه به برخی از آنها پرداخته شده است.
سواد مالی عبارت است از توانایی قضاوت آگاهانه و تصمیم گیری موثر در خصوص استفاده از منابع پولی و مدیریت آن (بنیاد مالی تحقیقات آموزش بریتانیا[1]).
در تعریفی دیگر سواد مالی به عنوان ترکیب درک مصرف کنندگان و سرمایه گذاران از تولیدات مالی و توانایی و اطمینان در پذیرش ریسک های مالی، انتخاب آگاهانه، شناخت مسیر در گرفتن کمک و مبادرت به اقدامات موثر در جهت بهبود و سلامت مالی تعریف شده است (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی).
سواد مالی توانایی افراد در کسب اطلاعات، تجزیه و تحلیل و مدیریت وضعیت مالی شخصی شان است به گونه ای که رفاه مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این مفهوم نمایانگر توانایی جمع آوری اطلاعات مربوط به شکلی است که متمایز کننده گزینه های متفاوت مالی باشد، همچنین بحث در خصوص موضوعات و مسائل مالی و پولی و برنامه ریزی و پاسخگویی به رویدادهای موثر بر تصمیمات مالی روزمره که در اقتصاد عمومی رخ می دهد نیز در قالب این تعریف می باشد.
از نظر هاستون[2] (2010) سواد مالی شامل آگاهی از دانش و همچنین به کارگیری مسائل مالی در زندگی کاری و شخصی می باشد. به عبارت دیگر هاستون سواد مالی را دانش استفاده از آگاهی ها و ابزارهای مالی می داند.
جاکوب و همکاران[3] (2000) آگاهی مالی شخصی را دانش مفاهیم و مهارت های مدیریت مالی شخصی دانسته اند. از نظر آنها واژه مالی به دامنه وسیعی از فعالیت های روزمره زندگی که با پول در ارتباط است اطلاق می گردد که از فعالیت هایی چون کنترل دسته چک تا مدیریت کارت اعتباری، آماده سازی بودجه، خرید بیمه یا سرمایه گذاری را در بر می گیرد. آگاهی به معنی دانستن شرایط، شیوه ها، قوانین، حقوق، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های لازم برای درک و انجام این وظایف مالی حیاتی می باشد. این نویسندگان می گویند آگاهی مالی توانایی خواندن و بکارگیری مهارت های ریاضی را نیز در بر می گیرد. توانایی هایی که برای داشتن انتخاب های مالی مناسب ضروری هستند. همچنین از نظر آنها آگاهی مالی شامل دانش و مهارت های مالی شخصی است که توانایی درک شرایط و مفاهیم مالی و تبدیل آن دانش به یک رفتار را نیز در بر می گیرد. این عنوانین عبارتند از مفاهیم پس انداز، کسب سود، بودجه گذاری یا تخصیص بودجه، خرید بیمه نامه، مدیریت اعتبارات و قرض ها و چگونگی کارکرد با موسسات خدمات مالی. دانش مالی؛ حداقل دانش لازم برای مشارکت موفق در اقتصاد را فراهم می کند و دسته ای از ابزارهای ضروری می باشد که چگونگی هزینه روزمره پول را تعیین می کند.
ویت و همکاران[4] (2000) آگاهی مالی شخصی را توانایی خواندن، تحلیل، مدیریت و پرداختن به مسائل مالی شخصی میدانند که این توانایی روی شرایط زندگی فرد تاثیر دارد و عبارت است از توانایی درک گزینه های مالی، مباحثه بدون مشکل در مورد پول و موضوعات مالی، برنامه ریزی برای آینده و واکنش مناسب به رخ دادهایی که روی تصمیمات مالی روزمره اثر می گذارند.
[1]-National Endowment for financial Education
[2]-Huston
[3] -Jacob
[4] -Vitt
پیشینه ومبانی نظری تجارت الکترونیکی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بهکارگیری نوآوریهای فناوری در زمینههای تجاری تأثیرات شگرفی داشته است .بهکارگیری نوآوریهای فناوری نوعی تغییر است که بر فراگردها و اجزای نظام تجاری تأثیرگذار بوده و جهت این تاثیرات نیز معمولا مثبت است. یکی از نوآوریهای مذکور بهکارگیری ابزارهای الکترونیکی و بهویژه اینترنت در نظام تجاری است. این نوآوری و تغییر که تجارت الکترونیکی نام دارد، مزایای متعددی برای سازمانها به همراه دارد، به همین دلیل بسیاری از شرکتها نسبت به استفاده از آن تمایل دارند (حاج کریمی و عزیزی،1387(.
بهکارگیری تجارت الکترونیکی اکنون یک گزینه اختیاری نیست، بلکه نوعی اجبار است و شرکتها ناگزیر از بهکارگیری آن هستند. اگرچه بیشتر مبادلههای تجاری هنوز از طریق مجاری مرسوم انجام می گیرد، شمار مصرفکنندگان و موسسههای بازرگانی که در حال استفاده از اینترنت برای تجارت الکترونیکی هستند، رو به افزایش است. برای شناسایی عوامل موثر بر بهکارگیری تجارت الکترونیکی ابتدا باید مفهوم تجارت الکترونیکی را شناخت (seyal et.al,2004).
منظور از تجارت الکترونیکی، استفاده از اینترنت و وب برای انجام تجارت است. بهعبارت کلیتر، تجارت الکترونیکی یعنی اینکه تبادلات تجاری را بهصورت دیجیتالی بین سازمانها و افراد انجام دهیم. یعنی انجام تبادلات از طریق اینترنت و وب. تجارت الکترونیکی فرایند خرید و فروش کالاها بهصورت الکترونیکی میباشد و از تراکنشهای کسب وکار رایانهای، اینترنت و دیگر فنآوریهای شبکهای دیجیتالی استفاده میکند. تجارت الکترونیکی شامل بازاریابی، پشتیبانی مشتریان، تحویل و پرداخت میشود (Laudon,2010). تجارت الکترونیکی، خرید و فروش از طریق اینترنت است (Chaffy,2002).
OECD[1] نیز تجارت الکترونیکی را بدین صورت تعریف می کند: تجارت الکترونیکی مبادله الکترونیکی است که خرید یا فروش کالاها و خدمات بین شرکتها، افراد، دولتها و سایر بخشهای عمومی و خصوصی را شامل شده و از طریق شبکههای کامپیوتری هدایت میشود. یکی از محققان بیان میدارد «تجارت الکترونیکی عبارت است از فناوری ، پردازش و عملیاتی که در زمان مبادلات تجاری بهصورت خودکار در شبکهها و با استفاده اطلاعات صورت می گیرد» (Hiratsu,2002).
2-2-1. منافع تجارت الکترونیکی
تصمیم به استفاده از تجارت الکترونیکی به این موضوع بستگی دارد که مدیران قانع شوند که تجارت الکترونیکی برای شرکت آنها مزایا و منافعی دربردارد (حسینی و دیگران،1385). هر چقدر مدیریت شرکت کوچک احساس کند بهکارگیری تجارت الکترونیکی مزایای بیشتری دارد، انتظار میرود که سطح بالاتری از تجارت الکترونیکی را بهکارگیرد. این عامل تقریبا در اکثر تحقیقات انجام شده در این حوزه مورد بررسی قرار گرفته و تاثیر مثبت آن در بهکارگیری تجارت الکترونیکی تایید شده است. مزایای تجارت الکترونیکی معمولاّ محرک و هدف بهکارگیری تجارت الکترونیکی تلقی میشود. استفاده از تجارت الکترونیکی سبب کاهش هزینهها، افزایش امنیت، تسهیل عملیات تجاری، افزایش اطلاعات برای تصمیمگیری بهتر و بهبود ارتباط با ذینفعان میشود (seyal et.al,2004). تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی، کاهش هزینه های تولید، بهبود ارتباطات و کاهش هزینههای مبادله و تقویت رقابت از جمله سایر مزایای تجارت الکترونیکی است (seculley & woods,2001). بطور کلی میتوان منافع تجارت الکترونیکی را در سه سطح سازمان، مشتری و جامعه برشمرد:
2-2-1-1. منافع تجارت الکترونیکی برای بنگاهها و سازمانها
توسعه بازار: تجارت الکترونیکی فضای بازار را برای بنگاه از موقعیت محلی به ملی و جهانی توسعه میدهد. با وجود سرمایهگذاریهای اندک، بنگاهها میتوانند به آسانی و با سرعت به بهترین عرضه کنندگان، حجم عظیمی از مشتریان و طیف گستردهای از شرکای تجاری جهانی دست یابند. افزایش تعداد عرضهکنندگان و مشتریان موجب میشود تا بنگاه ارزانتر خریداری نموده و گرانتر بفروشد.
کاهش هزینه: تجارت الکترونیکی هزینههای تولید، توزیع، انبارداری و بازیافت را کاهش داده است. هر چند با کاربرد تجارت الکترونیکی هزینههای انتشار و ارسال اطلاعات افزایش مییابد، ولی سهم آنها در کل هزینهها بهقدری اندک است که در کل هزینهها با کاهش نسبی هزینهها روبهرو خواهیم بود.
بهبود زنجیره عرضه: عدم کارایی در زنجیره عرضه مثل افزایش موجودی و طولانی شدن زمان تحویل با استفاده از تجارت الکترونیکی به حداقل میرسد.
استفاده مناسب از زمان: با استفاده از وب سایت، کسب وکار همیشه دایر خواهد بود. لذا مفهوم تعطیلی در کسب وکار با کاربرد تجارت الکترونیکی حذف خواهد شد.
بومیسازی: با بهکارگیری تجارت الکترونیکی و به طبع آن تولید مطابق سفارش و یا بهعبارتی بومیسازی کالاها و خدمات مطابق درخواست و سلایق مشتری، امکان استفاده از مزیت رقابتی برای بنگاه فراهم میشود.
مدلهای جدید کسب و کار: تجارت الکترونیکی به مدلهای ابداعی کسب و کار امکان ظهور و بروز داده و بدین ترتیب زمینه را برای افزایش کارایی و سوددهی فراهم می آورد.
افزایش تخصص فروشندگان: استفاده از تجارت الکترونیکی سبب افزایش تخصص که در دنیای فیزیکی با محدودیت در آن مواجه هستیم، خواهد شد. بهعنوان مثال یک فروشگاه ارائهکننده ابزارهای تخصصی که در دنیای واقعی با تعداد محدودی مشتری مواجه است، در فضای سایبری مورد بازدید و توجه میلیونها بازدید کننده و علاقهمند احتمالی قرار خواهد گرفت، بنابراین ضمن توسعه بازار با توسعه امکان گسترش فضاهای تخصصی مواجه خواهیم بود.
سرعت دسترسی به بازار: استفاده از تجارت الکترونیکی فاصله زمانی بین خلق یک ایده و طرح با تجاری سازی آن را از طریق افزایش ارتباطات و زمینههای همکاری بهشدت کاهش میدهد.
کاهش هزینههای ارتباط: با استفاده از شبکه جهانی اینترنت در تجارت الکترونیکی هزینه ارتباط نسبت به کاربرد شبکه اختصاصی بهشدت کاهش مییابد.
کارایی در تامین و تدارک: بهکارگیری تجارت الکترونیکی امکان افزایش کارایی در خریدهای الکترونیکی را از طریق کاهش هزینههای تدارکات تا حدود 80درصد یا بیشتر و کاهش قیمتهای خرید بین 5تا 15 درصد و کاهش زمان کار تا حدود 50درصد و بیشتر را فراهم میآورد.
بهبود ارتباط با مشتری: تجارت الکترونیکی شرکتها و موسسات و بنگاهها را قادر میسازد تا حتی در صورت وجود واسطه، ارتباط متقابل با مشتری افزایش یابد.این افزایش ارتباط از طریق سیستم مدیریت ارتباط با مشتری موجب افزایش اعتماد مشتریان به کالاها و خدمات شرکت میشود.
اطلاعات بهروز بنگاهها: با استفاده از محیط وب و در فضای سایبر، اطلاعات شرکتها در زمینه فنآوری، مواد اولیه، فرایند تولید، قیمتها و ...به صورت روزآمد نگه داشته شده و بدین ترتیب امکان تصمیمگیری صحیح میسر میگردد.
سایر مزایا و منافع: علاوه بر منافع مذکور، بهکارگیری تجارت الکترونیکی دارای منافع دیگری شامل افزایش خدمات مشتری، بهبود و افزایش کارایی و بازدهی، افزایش دسترسی به اطلاعات، تسهیل در یافتن شرکای تجاری جدی، سادهسازی فرایندها،کاهش هزینههای حمل و نقل، افزایش انعطافپذیری تجاری و کاهش کاغذبازی خواهد بود (Turban,2010).
[1] Organization for Economic Cooperation and Development(OECD)
پیشینه ومبانی نظری صنعت نرم افزار
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف و تاریخچه صنعت نرم افزار
نرم افزار در معنای عام کلمه به کلیه روش ها و داده ها و هر آنچه که منجر به ایجاد آگاهی می شود اطلاق می شود. این تعریف کلی است و شامل نرم افزار کامپیوتری نیز می شود.(شورای عالی انفورماتیک، 73)
نرم افزار یکی از دو شاخه علم کامپیوتر می باشد. نرم افزار را می توان برنامه ریزی سخت افزار به منظور استفاده از آن تعریف کرد. یا بعبارتی دیگر"نرم افزار مانند روح انسان است که به کالبد آن جان می بخشد" در دنیای امروز که عصر اطلاعات می باشد، نرم افزار به عنوان بخشی از فن آوری اطلاعات (IT)مطرح است. امروزه فن آوری اطلاعات و فروش آن به عنوان یک صنعت بسیار مهم و پولساز معرفی می شود. به عنوان مثال، در سال 1985 در آمریکا، در آمد ناشی از تولید و فروش نرم افزار بالغ بر 4.9% تولید ناخالص داخلی را تشکیل می داده است. که البته امروزه چیزی بیشتر از این آمار است. امروزه افرادی که در این صنعت مشغول به کارند، به عنوان نسل جدید ثروتمندان معرفی می شوند(مانند بیل گیتس-صاحب اصلی شرکت مایکروسافت-که ثروت وی در 4 اوت سال 1998 بیش از 61 میلیارد دلار برآورد شده است. این شرکت در سال 1986 با سرمایه 80 دلار شروع بکار کرد و در سال 1997 سرمایه آن بالغ بر 482 میلیارد دلار تخمین زده شده است). همچنین سرمایه شرکت های تولیدی و فروشنده بخش فن آوری اطلاعات، قابل مقایسه با سرمایه بزرگترین و سودآورترین شرکت های نفتی در دنیا هستند.
شاید بتوان گفت این صنعت (صنعت نرم افزار) برای اولین بار در سال 1970معرفی شد. در این سال شرکت IBM برای اولین مرتبه، فروش نرم افزارهایش را از فروش سخت افزارهایش جدا نمود. تا قبل از این تاریخ نرم افزار به صورت رایگان همراه سخت افزار ارائه می شد. این کار پیامدهای بسیار مهمی در پیداشت که از جمله به وجود آمدن "صنعت نرم افزار"می توان اشاره نمود. بنابراین هر چند نرم افزار پیش از سخت افزار وجود داشته، اما به عنوان یک صنعت و بخش کاملا" مجزا وجود خارجی نداشته است.
2-1تعریف IT و اجزا تشکیل دهنده آن
IT شامل مجموعه ای از تکنیک ها و ابزارهاست که در جهت بهینه سازی و پشتیبانی سیستم های فعال بر محوریت اطلاعات و دانش می باشند. همچنین شامل مطالعه، طراحی، گسترش، اجرا، نگهداری و مدیریت سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر کامپیوتر و به خصوص کاربردهای نرم افزاری و سخت افزاری کامپیوتر می باشد. به عبارت دیگر، برای توصیف تکنولوژی هایی به کار می رود که ما را در ضبط ،ذخیره سازی، پردازش، بازاریابی، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می کنند. IT بر دانش و مهارت استفاده از کامپیوتر و سیستم ارتباط از راه دور به همراه ذخیره سازی، کاربرد و انتقال اطلاعات تاکید دارد.
اجزاء تشکیل دهنده IT
IT مانند هر تکنولوژی دیگری، دارای اجزای تشکیل دهنده می باشد و از منظر نگرش "بستر پیاده سازی" دارای اجزاء ذیل است.
نرم افزار: برنامه های کامپیوتری به منظور دریافت، پردازش و تولید اطلاعات به کار برده می شوند.
سخت افزار پردازشی و ذخیره سازی: سخت افزار مورد نیاز به منظور پردازش(مانند کامپیوترهای شخصی) و سخت افزار لازم جهت ذخیره و بازیابی نمودن اطلاعات.
سخت افزار ارتباطی: به منظور برقراری ارتباط میان کامپیوترها بکار می رود.(مثل خطوط تلفن)
نیروی انسانی: افرادی که در این تکنولوژی شاغل هستند و همچنین آنهایی که مصرف کننده محصولات این فن آوری ها هستند.
داده ها ومنابع آنها: به عنوان ماده اولیه فن آوری اطلاعات می باشد. این داده ها باید قابل اعتماد، جدید و دقیق باشند.(تارخ ، محمد جعفر و امی، امیر علی 1381 ص 23)
3-1کیفیت نرم افزار
نرم افزار نیز مانند هر کالای تولیدی دیگر، باید دارای کیفیت باشد. نرم افزاری که فاقد کیفیت باشد، مورد استفاد قرار نخواهد گرفت. اما کیفیتی که برای یک نرم افزار در نظر گرفته می شود با کیفیت کالاهای دیگر و حتی خود سخت افزار کامپیوتر تفاوت دارد. این تفاوت ناشی از ماهیت نرم افزار می باشد. اما اینکه منظور از کیفیت نرم افزار چیست نظرات مختلفی وجود دارد ولی پارامترهای دخیل در کیفیت نرم افزار به شرح زیر است.
پیشینه ومبانی نظری بازاریابی داخلی و بازاریابی بین المللی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف بازاریابی
از نظر کاتلر، برجسته ترین صاحب نظر علم بازاریابی، بازاریابی فرآیندی مدیریتی-اجتماعی است که بوسیله آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تامین نیازها و خواسته های خود اقدام می کنند.
تعریف فوق در برگیرنده هفت اصطلاح مهم می باشد که عبارتند از : نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار است. موارد فوق مفاهیم اساسی بازاریابی هستند که هر یک را بطور مختصر شرح می دهیم.
نیاز: بیان کننده حالت محرومیت احساس شده در فرد است. به عبارت دیگر احساس محرومیت، همان نیاز است.
خواسته: شکلی است که نیازهای انسان تحت تاثیر فرهنگ و شخصیت انفرادی به خود می گیرد، به عبارت دیگر خواسته انسانی شکلی از نیاز انسان است که بر طبق فرهنگ و شخصیت فردی، تغییر شکل می دهد.
تقاضا: چون افراد دارای خواسته هایی نامحدود و منابع محدودی هستند لذا کالاهایی را برای مصرف انتخاب می کنند که در ازای وجوه پرداختی، حداکثر رضایت را برای خودشان بدست آورند. خواسته ای که با قدرت خرید همراه باشد تبدیل به تقاضا می گردد.
کالا یا محصول: محصول عبارت است از چیزی که قادر به ارضای یک خواسته باشد به عبارت دیگر هر چیزی که بتوان برای جلب توجه، بدست آوردن، استفاده یا مصرف به بازار عرضه کرد بطوری که توانایی تامین یک خواسته یا نیاز را داشته باشد کالا تلقی می شود.
مبادله: مبادله عبارتست از دریافت چیزی مطلوب از کسی دیگر، در مقابل ما به ازایی به او. در حقیقت بازاریابی وقتی تحقق می بابد که مردم برای تامین نیازها و خواسته های خود تصمیم به مبادله بگیرند. مبادله هسته مرکزی بازاریابی است و برای تحقق آن، 5 شرط زیر لازم است:
1. حداقل دو طرف باید با یکدیگر مشارکت داشته باشند.
2. هر طرف باید چیزی با ارزشی برای مبادله با دیگری در اختیار داشته باشد.
3. هر طرف باید علاقمند به مبادله با طرف دیگر باشد.
4. هر طرف باید در رد و قبول پیشنهاد طرف دیگر آزادی کامل داشته باشد.
5. هر طرف باید دارای توانایی لازم برای مراوده و تحویل باشد.
بازار: به مجموعه ای از خریداران بالقوه و بالفعل یک کالا، بازار اطلاق می شود. بنابراین روشن است که یک بازار می تواند حول محور کالا، خدمت و یا هر چیز با ارزش دیگری تشکیل شود.
تعریف مدیریت بازاریابی : مدیریت بازاریابی همان مدیریت تقاضاست. زیرا برای نیل به اهداف شرکت مدیریت بازاریابی می کوشد به طریقی سطح، زمانبندی و ماهیت تقاضا را تحت تاثیر قراردهد، بنابراین می توان گفت مدیریت بازاریابی به عنوان تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و کنترل برنامه هایی تعریف می شود که برای نیل به اهداف سازمانی تهیه می گردند؛ بر نامه های با هدف ایجاد و حفظ مبادلات سودمند با خریداران.
2-4-2) فلسفه ها یا گرایش های مدیریت بازاریابی:
1. گرایش تولید : این گرایش بر پایه دو اصل زیر بنا نهاده شده است :
الف) مصرف کنندگان خواهان محصولاتی هستند که موجود باشند.
ب) محصولات دارای قیمت بسیار مناسبی باشند.(مصرف کنند گان قدرت خرید آنها را داشته باشند)
گرایش تولید در دو حالت گرایش مفیدی است:
الف ) هنگامی که : تقاضا بیشتر از عرضه است، که در اینجا مدیریت روش های افزایش تولید را بررسی می کند.
ب) هنگامی که هزینه تولید محصول در سطح بالایی قرار داشته باشد و برای پایین آوردن هزینه، تولید بیشتر لازم باشد.
2. گرایش کالا: مفهوم کالا، طرزتفکری است که معتقد است مصرف کنندگان در پی کالاهایی هستند که دارایی بهترین کیفیت، عملکرد و خواص باشند در نتیجه شرکت ها و موسسات همواره باید به دنبال بهبود دائمی کالاهای خود باشند در این مفهوم اعتقاد بر آن است که خود کالا خودش را می فروشد بنابراین احتیاجی به فعالیت های تشویقی و ترفیعی نخواهیم داشت. که این امر ممکن است منجر به بیماری نزدیک بینی بازاریابی منجر گردد، زیرا در این مفهوم شرکت ها و موسسات به نیازهای مشتریان توجه نمی کنند و فقط در پی افزایش کیفیت محصولات فعلی خودشان هستند.
3.گرایش فروش: این مفهوم معتقد است که مصرف کنندگان تا وقتی که با تبلیغات پیشبردی و فروش تحریک نشوند محصولات شرکت را به حد کافی خریداری نخواهند کرد. شرکت هایی که از این گرایش پیروی می کنند باور دارند که محصولاتشان باید فروخته شود نه اینکه خریداری شود. در این مفهوم فروش نقش اول را دارد و رضایت مشتری در مرتبه دوم اهمیت است. این مفهوم فروش از داخل شرکت به بیرون نگاه می کند.
پیشینه ومبانی نظری آمیخته بازاریابی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
در دنیای رقابتی امروز، سازمانها به منظور بقای خود نیاز به استفاده از فنون بازاریابی و نیز تحقیقات تخصصی بازاریابی دارند. بررسیها نشان داده است که ناموفق بودن شرکتها از ناتوانی آنها در بهره گیری از فنون بازاریابی نشأت میگیرد. این شرکتها تحولات بازار و تغییرات الگوی مصرف مشتریان را نادیده میگرفتند و به جای روی آوردن به بازاریابی پیشرفته، به فروش میپرداختند و کسب سود بیشتر را بر رضایت مشتریان ترجیح میدادند. بازاریابی در عین حال یک جنگ است منتهی نه جنگ با اسلحه و یا تفنگ بلکه چنانکه آلبرت امری[1] در این رابطه میگوید: "بازاریابی یک جنگ متمدنانه است که در اغلب این نبردها، شرکتها و سازمانهایی موفق میشوند که از کلمات، ایدهها و نظم فکری مطلوبتری استفاده مینمایند، به عبارت دیگر دارای مدیریت بازاریابی به روز و منسجمی باشند تا بتوانند در مبارزه با صحنه های رقابت گام بردارند (کنستانتین، 2012).
در این رابطه کاتلر[2] اعتقاد دارد که اکثر شرکتها توجه زیادی به کاهش هزینه میکنند در حالی که عدم صرف هزینه های بازاریابی، هزینه های بیشتری را ایجاد میکند (کاتلر، 1379). مدیریت بازاریابی یکی از بخشهای مدیریت کلان سازمان است که با نگرش سیستمی به اجزای سازمان، روابط بین آنها، نحوه تأثیر گذاری بر یکدیگر و ارتباط داخلی آنها به صورت یک نظام یکپارچه و جامع، عوامل مؤثر را مورد بررسی قرار داده و مورد تحلیل قرار میدهد. به عبارت ساده تر در این فرآیند با انجام " تحقیقات بازاریابی" مطالعه و بررسی دقیق بر روی عوامل درونی و بیرونی سازمان و محصول مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین با بررسی و تحلیل عوامل درون سازمانی و مرتبط با محصول، از جنبه های گوناگون مدیریتی، مالی، کیفی محصول و بازاریابی که تأثیر گذار و تعیین کننده میباشند، تلاش میگردد تا مقایسه ای مناسب بین این عوامل صورت گرفته و بالطبع مناسبترین استراتژیها و راهکارهای عملی مورد بررسی قرار گرفته و در راستای پیشبرد اهداف سازمان پیشنهاد گردد.
بازاریابی یعنی جستجو برای یافتن مناسبترین بازار و بخشهایی که سازمان میتواند در آنجا به صورت مفیدتر و مؤثرتر حضور یابد و پاسخگوی نیازها و خواستههای مردم باشد. به عبارت دیگر بازاریابی تلاش آگاهانه است برای تخصیص بهینه منابع و ایجاد نوعی تخصیص در بازار (روستا و همکاران، 1390). بازاریابی عبارت است از فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله (کاتلر ، آرمسترانگ،1390). بازاریابی به مجموعه ای از فعالیتهای بازرگانی گفته میشود که جریان کالاها یا خدمات را از تولید تا مصرف کننده نهایی هدایت میکند.
بازاریابی علم جوانی است که سابقه پیدایش آن از قرن بیستم میلادی است (مهرانی ، حسینی کیا، 1391). یک بازاریاب بدون داشتن درک صحیح از اینکه مشتری چه کسی است؟ چرا، چه وقت، کجا و چگونه خرید کند؟ به خطا میرود و ویژگیهایی که به واسطه آن گروهی از مشتریان ارزش را درک میکنند ممکن است از نظر گروهی دیگر از مشتریان، اصلاً مهم نباشد (موریس، 2011). امروزه شرکتها در تلاشند تا با استعانت از دو عامل " رضایتمندی مشتری" و " فروش و سودآوری بیشتر" با تکیه بر تحقیقات بازار و درک نیازهای مشتری در دنیای مملو از رقابت کنونی به حیات خود ادامه دهند. در این راستا یکی از راههای نائل آمدن به اهداف فوق بررسی و تجزیه و تحلیل مفهوم آمیخته بازاریابی در هر کسب و کاری میباشد (علی میرزایی، 13 ش 91).
عناصر آمیخته بازاریابی مجموعه های از متغیرهای بازاریابی قابل کنترل است که شرکت آنها را برای نیل به اهداف بازاریابی در بازار هدف و برای ایجاد واکنش مورد نیاز خود ترکیب میکند. این ترکیب شامل هر نوع اقدامی است که شرکت بتواند برای کالای خود و به منظور تحت تأثیر قرار دادن تقاضا، انجام دهد. معمولاً این عناصر را تحت عنوان (4p) میشناسند که عبارتند از محصول[3]، قیمت[4]، توزیع[5] و ترفیع[6].
مفهوم آمیخته بازاریابی برای اولین بار در دهه 1950 به وسیله نیل بوردن معرفی شد و به 4p معروف گشت. آمیخته بازاریابی بر مدلها و روشهای سنتی مدیریت بازار مانند روش کارکردگرای پویای آلدرسون در کنار سایر روشهای سیستمی و نیز تئوری پارامتر که توسط دانشگاه کپنهاگ در اروپا توسعه یافت، غلبه کرد و روشهای جدید مانند دیدگاه محصولی، دیدگاه وظیفه ای و دیدگاه جغرافیایی نیز با چنین سرنوشتی مواجه شدند. تنها تعداد کمی از این مدلها توانستهاند بقای خود را در مقابل 4p حفظ کنند (گرانروس، 2009). آمیخته بازار عبارت است از مجموعه ای از ابزارهای مداخله در بازار که به صورت وابسته به هم عمل میکنند؛ به طوری که تأثیر لازم یا مورد نظر را در بازار میگذارند (محب علی، 1391).
آمیخته بازاریابی نمایان گر فعالیتهای اساسی مدیران بازاریابی است. پس از انتخاب یک بازار هدف، مدیران بازاریابی باید یک برنامه سیستماتیک برای فروش به مشتریان و ایجاد روابط بلندمدت تدوین کنند (دلوین، 2007). برنامه بازاریابی از تصمیماتی راجع به محصول، قیمت، ترفیع و توزیع تشکیل میشود. اینها مهمترین نوع بخشهایی هستند که مدیران بازاریابی برای رسیدن به اهداف فروش و سودآوری، منابع شرکت را به آنها تخصیص میدهند (گلد اسمیت، 2009).
[1] Albert emery
[2] Philip kotler
[3] Product
[4] price
[5] place
[6] promotion
پیشینه ومبانی نظری فرهنگ سازمانی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
در آثار کهن ایران واژه فرهنگ به معنی ادب و تربیت بهکاررفته است که با پسوند "ستان"، بهصورت فرهنگستان و به معنی دبستان، و مکتب آمده است. مفهوم فرهنگ، از واژههایی است که در جامعهشناسی متولدشده و به علم مدیریت راهیافته و در وادی مدیریت در چهره سازمان و کارکنان آن، مورد بررسی قرارگرفته است (فیض پور و همکاران، 1389).
فرهنگ واژهای است که علمای علم اجتماع و پژوهشگران رشته مردمشناسی آن را به کار میبرند. این واژه از گسترش وسیعی برخوردار است و آنچنان مفید واقعشده که آن را در سایر علوم اجتماعی نیز به کار میبرند. توجه انسانشناسان و جامعهشناسان و فلاسفه به فرهنگ و فرهنگشناسی سبب ارائه تعاریف گوناگونی از این مقوله مهم انسانی شده است، بهنحویکه گفته میشود تاکنون بیش از ۳۰۰ تعریف از فرهنگ ذکرشده است.
واژه فرهنگ از دو جزء " فر" و "هنگ" تشکیلشده است. " فر" به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، جلال و درخشندگی است. علاوه بر این " فر" پیشوند است که در این صورت بهجای معنی جلو، بالا و پیش مینشیند. در اینجا " فر" در معنی پیشوند بهکاربرده میشود. "هنگ" از ریشه اوستائی Thanga (سنگ) به معنی کشیدن، سنگینی، وزن، گروه و وقار میباشد. معنی ترکیبی این دو واژه بیرون کشیدن و بالا کشیدن است که منظور از آن بیرون کشیدن مجموع دانستنیها و نیروها و استعدادهای نهفته افراد یک ملت برای پربار کردن پدیدهها و خلاقیتهای ناشناخته آدمی است.
در اصطلاح بینالمللی واژه کالچر (Culture)، از واژه لاتینی کالچورا (Cultura)، گرفتهشده که خود از کالچورر(Culturer)، به معنی پروراندن، رویاندن، باروری و یا پرداخت و آرایش زمین و درخت است. اصطلاح اگریکالچر (Agreculture)، به معنی کشاورزی از همین ریشه است.
فرهنگ اساساً مقولهای بشری است، در نتیجه هر دانشی که درصدد مطالعه آن برآید، ناچار است جنبههای مختلف موجود در حیات و افعال و عملکرد بشر را که در این مقوله تبلور ضمنی یافته است، موردنظر قرار دهد. فرهنگ بهعنوان یک کلمه مفهومی، هزاران سال توسط مردم شناسان، جامعه شناسان، تاریخ نویسان و فلاسفه مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. مفهوم فرهنگ در ایران پیشینه طولانی دارد، و این امر را میتوان در بررسی و مطالعه آثار نویسندگان و پژوهشگران این سرزمین بدست آورد.
یکی از مبانی اساسی علوم رفتاری با رشته انسانشناسی آغاز میشود و یکی از رشتههای فرعی انسانشناسی، انسانشناسی فرهنگی است که با مطالعه رفتار سازمانی ارتباط نزدیک دارد. انسانشناسی فرهنگی با رفتار مکتسبه انسانها که از فرهنگ آنها تأثیر میگیرد و نیز با فرهنگ متأثر از این رفتار سروکار دارد. درواقع بدون فهم عمیق ارزشهای فرهنگی جامعه نمیتوان رفتار سازمانی را به درستی فهمید.
نقشی که فرهنگ در رفتار انسان ایفا میکند، یکی از مهمترین مفاهیمی است که در علوم رفتاری وجود دارد؛ هرچند تاکنون بهطور کامل مورد ارزیابی قرار نگرفته است. فرهنگ آنچه را که انسان یاد میگیرد و نیز نحوه رفتار او را تعیین میکند. در مورد چگونگی بوجود آمدن فرهنگ باید ذکر شود که فرهنگ پدیدهای است که از خواستههای طبیعی و نیروهای اجتماعی سرچشمه میگیرد. جغرافیای منطقه، تاریخ و رویدادهای قوم، زبان و ادبیات رایج در میان مردم، دین و مذهب، اقتصاد و شیوه معیشت مردم در پیدایش فرهنگ اثر گذاشته و در ترکیبی سازگار با یکدیگر، مجموعهای از ارزشها و باورهای چیره را پدید میآورند که بر رفتار انسانی تأثیر میگذارد و ارتباط میان مردم را آسان میسازد (کاویانی، 1390).
کاربرد اصلی فرهنگ در دو زمینه است. در یک زمینه، فرهنگ در گستردهترین معنی میتواند به فرآوردههای تمدنی پیچیده و پیشرفته اشاره داشته باشد که چنین معنایی به مواردی مانند ادبیات، هنر و فلسفه، دانش و فن شناسی بازمیگردد و آشنایی و برخورداری از ظرافتهای زندگی و قدرشناسی و خشنودی برگرفتن از آنها را نمایان میسازد. ازاینرو فرهنگ در این معنی به فرهیختگی انسان اشاره دارد و آموختگیهای وی را نشان میدهد. فرهنگ در این معنا همان Education یا Civilization میباشد. در زمینه دیگر، فرهنگ از سوی مردم شناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی میکنند به کار میروند و در این معنی به آفریدههای اندیشه، عادات و اشیا مادی اشاره دارد که در پی انباشت آنها سازگاری پیچیدهای بین انسان و محیط طبیعی وی پدید میآید، که در این معنا فرهنگ همان Culture است. به سخن دیگر فرهنگ به کلیتی پیچیده از اندیشهها و چیزها اشاره دارد که انسان در تجربه گذشته خود پدید آورده است و همه باورها، ارزشها، آرمانها، هنرها و فنون و آداب جامعه را در برمیگیرد و ساخت و کیفیت کاری را نمایان میسازد. فرهنگ برای جامعه انسانی همان حکمی را دارد که شخصیت برای فرد انسان دارد (فیض پور و همکاران، 1389).
پیشینه ومبانی نظری مدیریت عملکرد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
واژه performance که به معنای عملکرد است از کلمه انگلیسی perform و پسوند ance گرفتهشده است و از حدود سال 1500 میلادی به بعد متداول شد. این کلمه به معنای تحقق یک امر یا چیزی است که قبلاً تحققیافته است. میتوان گفت که کلمهperformance به معنایی که اکنون فهمیده و درک میشود، اولین بار در سال 1709 میلادی، تعریف شد. هانابوس هم تأکید میکند که عملکرد عبارت است از: انجام دادن هر کار به طریقی مشخص با تعیین هدفی معین برای آن. برخی دیگر بر این باورند که عملکرد عبارت است از نتایج مرتبط بر فعالیتهایی که سازمان انجام میدهد. این نظر یا تعریف را میتوان به عده زیادی از نویسندگانی منتسب کرد که ترجیح دادهاند عملکرد را با بهکارگیری شاخصهایی مانند میزان سود، درآمد حاصل از سرمایهگذاری، سود خالص یا درآمد حاصل از فروش اندازهگیری کنند. از این رهگذر میتوان گفت که عملکرد مترادف شایستگی و کارایی است.
عملکرد در لغت به معنای حالت یا کیفیت کارکرد میباشد. بنابراین عملکرد سازمانی یک سیستم کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد. معروفترین تعریف عملکرد توسط نیلی و همکاران (2002) بهصورت فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته ارائهشده است. طبق این تعریف عملکرد به دو جزء تقسیم میشود (مهدی زاده و همکاران، 1392):
1. کارایی؛ که توصیفکننده چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید محصولات یا خدمات است (رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب درون دادها برای تولید برون دادهای معین)؛ و
2. اثربخشی؛ که توصیفکننده درجه نیل به اهداف سازمانی است.
شاید بتوان گفت که در بسیاری از موارد، عملکرد انسان نتیجه و بازتاب خصوصیات، روحیات و طرز تلقیهای او از جهان، یعنی طبیعت و ماورای آن است. عوامل مؤثر بر عملکرد فردی را میتوان شامل توانایی فرد، شخصیت، یادگیری، ادراک، انگیزش و فشار روانی دانست. از دیگر عوامل مؤثر بر عملکرد میتوان به سن، جنس، وضع زناشویی و سابقه خدمت اشاره کرد. عملکرد را میتوان بهصورت تابعی از انگیزش و توان بیان نمود. برخی دیگر از صاحبنظران این فکر را با افزودن ادراک فرد از نقش خود یا شناخت شغل گسترش دادند. عدهای دیگر از صاحبنظران از زاویه دیگری به این موضوع نگریستهاند و اعلام کردهاند که عملکرد صرفاً تابع ویژگیهای فردی نیست، بلکه به سازمان و محیط نیز وابسته است. ممکن است افراد دارای انگیزه شدید باشند و تمامی مهارتهای لازم را برای انجام کار دارا باشند ولی مؤثر بودن آنها وابسته به حمایت و هدایت از طرف سازمان است و کارشان باید به نحوی با نیازهای محیط سازمانی انطباق داشته باشد. هرسی و گلد اسمیت [1] دو عامل دیگر را در مطالعه عملکرد وارد کردهاند که عبارتاند از بازخور و اعتبار. بازخور به کارکنان میفهماند که کارها را چقدر خوب انجام میدهند و اعتبار پشتوانه قانونی تصمیمات مدیریت است. برخی متغیرهای مؤثر بر عملکرد عبارتاند از: فرهنگسازمانی، توان، شناخت شغل، حمایت سازمانی، انگیزش یا تمایل، بازخور عملکرد، اعتبار، سازگاری محیطی.
گری فین[2]، عملکرد را اینگونه تعریف میکند: مجموع رفتارهای در ارتباط با شغل، که افراد از خود نشان میدهند. عملکرد حاصل فعالیتهای یک فرد از لحاظ اجرای وظایف محوله در مدت زمان معین میباشد. عملکرد حاصل یا نتیجه فرایند و تحقق اهداف میباشد؛ فرایند بدین معنی است که انجام هر کاری در مراحلی باید انجام گیرد تا آن کار انجام بپذیرد، و تحقق اهداف بدین معنی است که با رعایت مراحل کاری آن هدف تحقق پیدا کند. میتوان گفت عملکرد رفتاری در جهت رسیدن به اهداف سازمانی و اندازهگیری شده یا ارزشگذاری شده است.
عملکرد اثربخش یک شغل عبارت است از، حصول نتایج خاص یا دستیابی به نتایج خاص از پیش تعیینشده برای شغل، از طریق انجام اقداماتی خاص بهطوریکه مطابق با سیاستها، رویهها و شرایط محیط سازمانی باشد (بویاتزیس[3]، 1982). همچنین عملکرد سازمانی عبارت است از به نتیجه رساندن وظایفی که از طرف سازمان بر عهده نیروی انسانی گذاشته میشود (معصومی فرد،1381).
در این پژوهش، عملکرد در چهار گروه زیر، مورد بررسی قرار میگیرد (سعادت، 1375):
[1] - Hersey & Goldsmith
[2] - Griffin
[3] - Boyatzis