پیشینه ومبانی نظری تحقیق شناخت و تحلیل رابطه رضایت شغلی با تعهد سازمانی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
یکی از مهم ترین وظایف هر سازمان و نهاد اجتماعی رسیدن به اهداف است. امروز سازمان ها جهت نیل به اهدافشان به نیروی انسانی متعهد به عنوان اصلی ترین و ضروری ترین عامل نیاز دارند. سازمانهای موفق برای رسیدن به اهداف خود بیشترین سرمایه گذاری روی منابع انسانی انجام میدهند و سازمانهای ناموفق تنگناهای زیادی برای آنها به وجود میآورند. به همین دلیل، استفاده کارآمد از منابع انسانی امری ضروری است که باید مورد توجه مدیران قرار گیرد. رضایت شغلی و تعهد سازمانی، از جمله نگرش هایی هستند که به عنوان ضرورت اصلی عامل انسانی در سازمان ها مطرح هستند.
در این پژوهش ، به موضوع رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان بانک سینا می پردازیم .امیدواریم این پژوهش بتواند زمینه های مناسبی را جهت ارتقاء سطح کیفی کارکنان بانک و سایر سازمانها را فراهم آورد.
1-2 بیان مسئله تحقیق
رضایت شغلی و تعهد سازمانی از موضوعهای مهم مدیریتی است که مدیران به نوعی درصدد افزایش رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان خود هستند، زیرا افزایش ضریب رضایت شغلی و تعهد سازمانی نقش مهمی در تحقق اهداف سازمان ایفاء میکند.
رضایت شغلی نتیجه ارزیابی ویژگیهای شغلی است و عبارت است از ارزیابی شخص در مورد شغل خودش؛ اینکه در یک ارزیابی کلی آیا فرد احساس مثبتی به عوامل شغلی خود دارد یا نه (قلی پور و امیری، 1388،ص 22).
رضایت شغلی نوعی احساس خشنودی است که در نتیجه دستیابی به هدفها بدست میآید(ساعتچی و همکاران، 1387)
عوامل تأثیر گذار بر رضایت شغلی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف- عوامل درونی-محتوایی[1] یا صفات و ویژگیهای کار همانند معنی دار بودن کار، مهارت کافی فرد، تنوع در کار و ...؛
ب- عوامل زمینه بیرونی[2] از جمله دستمزد، امنیت شغلی، ابهام نقش، ساختار سازمانی، شرایط فیزیکی کار و...؛
ج- ویژگیهای فردی همچون سن، سطح مهارت، جنسیت، هوش، سلامت جسمی و فردی و ...(هزاوه ای و صمدی، 1386،ص 3)
پژوهشگران، رضایت شغلی را از دیدگاه های گوناگون تعریف و توجیه نمودهاند:
به نظر هاپاک[3] (1935)رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است و با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد (شفیع آبادی،1385،ص9)
گینزبرگ [4]و همکارانش ( 1951 ) که رضایت شغلی را از دید گاه های گوناگون مورد توجه قرار دادهاند به دو نوع رضایت شغلی اشاره میکنند:
1) رضایت درونی از دو منبع حاصل میشود:
اول : احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت به دست میآورد.
دوم: لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت، انجام برخی مسئولیتهای اجتماعی، به ظهور رساندن تواناییها و رغبتهای فردی به انسان دست میدهد.
2) رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر لحظه در حال تغییر و تحول است . از عوامل رضایت بیرونی به عنوان مثال شرایط محیط کار، میزان دستمزد و پاداش، نوع کار و روابط موجود بین کارگر و کارفرما را میتوان نام برد (شفیع آبادی1385،ص100-99)
با توجه به دیدگاه های گوناگون پژوهشگران، میتوان نتیجه گرفت که رضایت شغلی، دارای مفهومی پیچیده و چند بعدی است که با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد و نوعی سازگار عاطفی با شغل و شرایط اشتغال دارد. اما تعهد سازمانی ، یک نگرش سازمانی است ، که عموماً به عنوان تعیین هویت با یک سازمان خاص بیان میشود .
[1]- Instrinsic Content Factors
[2]- Extrinsic Content Factors
[3]- Hoppock
[4]-Ginzberg
پیشینه ومبانی نظری تحقیق تعهد سازمانی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کارآیی و توسعه[1] هر سازمان تا حد زیادی به کاربرد صحیح نیروی انسانی بستگی دارد. هر قدر که شرکتها و سازمانها، بزرگتر میشوند بالطبع به مشکلات این نیروی عظیم نیز اضافه میشود. مدیران در ارتباط با مسائل گوناگون سعی در کنترل مداوم کارکنان خود دارند. تصور مدیران این است که وقتی شخصی در یک محل استخدام میشود باید تمام شرایط آن سازمان را بپذیرد. بعضی از مدیران بر روی این مسئله که رضایت کارکنان را میتوان از طریق پاداش و ترغیب به انجام کار افزایش داد پافشاری میکنند. شاید تصور مدیران این است که کارکنان، زیردستان آنها هستند و باید فرامین آنها را بپذیرند. اگرچه امروزه به دلیل اینکه کارکنان در زیر فشار مالی زیادی به سر میبرند بیشتر توجه و تمایل آنها به مسائل اقتصادی کار است، ولی به تدریج کارکنان علاقهمند به انجام کارهای با مفهوم و خواهان استقلال شغلی بیشتری در کار خود هستند، تا بدین طریق احساس ارزشمندی به آنها دست دهد.تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که امروزه با حجم گستردهای در مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی در غرب گسترش یافته، مساله تعهد سازمانی است. (اسماعیلی،1380)
1-1-
تعاریف و مفاهیم تعهد سازمانی
از نظر لغوی تعهد عبارت است از به گردن گرفتن کاری، به عهده گرفتن ، نگاه داشتن ، عهد بستن و پیمان بستن است . تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوههای متفاوت تعریف شده است.
معمولترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر میگیرد.براساس این شیوه،فردی که به شدت متعهد است،هویت خود را از سازمان میگیرد،در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد (ساروقی،1375).
پورتر و همکارانش (1974)تعهد سازمانی را پذیرش ارزشهای سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف میکنند و معیارهای اندازهگیری آن را شامل انگیزه،تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزشهای سازمان میدانند.چاتمن و اورایلی(1986)تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان،به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابزاری آن(وسیلهای برای دستیابی به اهداف دیگر)تعریف میکنند (رنجیریان،1375(
تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان(نه شغل)است که در آن مشغول به کارند.در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار میدهد(استرون،1376).
شهید مطهری(1368)درباره تعهد چنین میگوید:تعهد به معنی پایبندی به اصول و فلسفه یا قراردادهایی است که انسان به آنها معتقد است و پایدار به آنها میباشد.فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آنها و برای حفظ پیمان بسته است صیانت کند.شلدون تعهد سازمانی را چنین تعریف میکند:نگرش یا جهتگیری که هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته میکند. کانتر تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستمهای اجتماعی میداند.
به عقیده سالانسیک تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد مییابد که به فعالیتها تداوم بخشد و مشارکت موثر خویش را در انجام آنهاحفظ کند.بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزشها و اهداف سازمان میداند،وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف و به سازمان فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن(ساروقی،1375(
به نظر لوتاتز 1992 و شاو،تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش اغلب اینگونه تعریف شده است:
تمایل قوی به ماندن در سازمان؛
تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان؛
اعتقاد قوی به پذیرش ارزشها و اهداف (عراقی،1373 (.
وجه اشتراک تعاریف بالا این است که تعهد حالتی روانی است که رابطه فرد را با سازمان مشخص کند،تصمیم به ماندن در سازمان یا ترک آن را بهطور ضمنی در خود دارد(ساروقی، 1375(.
بوکانان (1974): تعهد سازمانی نوع وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزشها و اهداف سازمان میباشد. وابستگی نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف، نسبت به سازمان به خاطر خود سازمان جدای از ارزشهای ابزاری آن. (به نقل از رنجبریان ، 1375 ، ص 15).
به نظر مورهد و گریفین( 1374، 81)، تعهد عبارت است از احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان.
از نظر رابینز تعهد عبارت است از حالتی که فردی سازمان را معرف خود میداند و آرزو میکند که در عضویت آن سازمان باقی بماند (رابینز، 1374، 266).
بکر(Becher) اظهار می کند که تعهد کارمند در برگیرنده وابستگی روانی کارمندان به محل کارشان است.شاید هیچ موضوعی به اندازه تعهد در مدیریت جدید و معاصر اهمیت نداشته است.(بابایی،1381)
تعهد سازمانی یک نگرش است. یک حالت روانی است که نشان دهنده نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان می باشد. تمایل یعنی علاقه و خواست قلبی برای ادامه خدمت در سازمان، نیاز یعنی فرد به خاطر سرمایه گذاریهایی که در سازمان کرده ناچار به ادامه خدمت در آن است و الزام عبارت از دین، مسئولیت و تکلیفی است که فرد در برابر سازمان دارد و خود را ملزم به ماندن در آن می بیند. (آلن و می یر ،1990)
[1]- Development
پیشینه ومبانی نظری تحقیق صنعت گردشگری و جهانگردی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بنا به تعریفی گردشگر به شخصی خارجی جهت سیاحت، گردش و ورزش که اقامت آن کمتر از 24 ساعت نباشد و بیشتر از 2 ماه هم نباشد گردشگر گفته میشود.
کمیته 22 ژانویه سال 1937 تعریف زیر را برای گردشگر ارائه نموده است.
فردی که به مدت 24 ساعت یا بیشتر به کشوری مسافرت میکند و معمولاً حق اقامت در آنجا را دارد.
این کمیته افراد ذیل را جهانگرد محسوب میکند:
1- افرادی که برای تفریح، مسائل خانوادگی، بهداشتی و غیره مسافرت میکنند.
2- اشخاصی که برای شرکت در جلسات و یا هیأتهای علمی، اداری، سیاسی، مذهبی و ورزش مسافرت میکنند.
3- افرادی که برای تجارت مسافرت میکنند.
4- کسانی که از طریق مسافرتهای دریایی وارد کشوری میشوند وقتی که کمتر از 24 ساعت در آن کشور میمانند.
افراد ذیل در اعداد جهانگردان نیستند (پور خلیلی و استادی، 1387):
1- افرادی که با قرارداد یا بدون قرار داد برای کسب شغل یا اشتغال در تجارت وارد کشوری میشوند.
2- سایر اشخاص که برای اقامت وارد کشوری میشوند.
3- دانشجویان که در مدارس و مؤسسات شبانه روزی اقامت دارند.
4- ساکنان مرزی و افرادی که مقیم کشوری هستند ولی در مملکت مجاور کار میکنند.
5- مسافرانی که بدون توقف از کشوری عبور می کنند و چنانچه حتی این مسافرت بیش از24 ساعت طول بکشد باز در زمره جهانگردان بشمار نمیآیند.
کمیسیون آماری سازمان ملل متحد تعاریف زیر را ارائه میدهد
بازدید کننده
افراد غیر مقیمی که میخواهند بدون اشتغال بکاری به مدت یکسال یا کمتر در کشوری اقامت کنند و این امر شامل افراد وابسته به آنها نیز میشوند.
کمیسیون مذکور تقسیم بندی این مقوله را طبق منظور از بازدید به شرح ذیل توجیه نمود.
ترانزیت، تعطیلی، تحصیل، تجارت یا سایر بازدیدکنندگان.
کنفرانس سال 2011 استرالیا با موضوع صنعت گردشگری در جهان
کنفرانس مذکور تعریف جامعی از اصطلاح بازدید کننده را از لحاظ آماری چنین تعریف میکنند. کسی که از کشوری غیر از مملکتی که در آن اقامت دارد و نیز بغیر از کسب شغل، دیدن کند. این تعریف شامل 2 طبقه میباشد. جهانگردان، سیاحان.
جهانگرد یعنی بازدید کننده موقتی که حداقل24 ساعت در کشور مورد نظر اقامت کند.
و منظور از مسافرت یکی از اهداف زیر است:
1- استراحت، تفریح، تعطیلات، سلامتی، تحقیق، مذهب، ورزش.
2- تجارت، دلایل خانوادگی، مأموریت، شرکت در جلسات.
سیاح : بازدید کننده موقتی که کمتر از 24 ساعت در کشوری میماند و شامل مسافران دریایی نیز میباشد.
صنعت جهانگردی
جهانگردی به معنی عام
میتوان آن را به عنوان پدیده جمعی و تنوع تمدن صنعتی که از سفر و اقامت همزمان غیر بومیان منشأ گیرد تعریف کرد.
جهانگردی به معنی فشرده
جهانگردی عبارتست از مجموعه فعالیتهایی که درایام فراغت انجام میشود البته نه در جهت انجام کار و امور وابسته به آن بلکه به منظور استراحت یا بازیابی نیروی از دست رفته افزایش شناخت، آگاهی، روابط انسانی و غیره که به سفر و اقامت غیر از مسکن مأوای همیشگی.
تعریف اخیر در واقع جهانگردی را مثل پدیدهای با چشم انداز فرهنگی معرفی می کند.
تعریف دیگر در صنعت جهانگردی
صنعتی که یک پدیده هنری و زایده فکر و دست بشر باشد (وان بنن، 2007).
گذرنامه
سندی است که از طرف (نیروی انتظامی) به اتباع کشور، که قصد مسافرت به خارج دارند، داده میشود.
ویزا یا روادید
اجازهنامه است که از طرف مأموران سفارتخانه ایران در خارج به بیگانگانی که دارای گذرنامه معتبر خارجیاند به منظور ورود به ایران و یا عبور از آن داده میشود (پور خلیلی و استادی، 1387).
امنیت ملل
امنیت ملی به معنای امنیت کل یک هویت اجتماعی سیاسی است. منظور از امنیت ملی توانایی پیک کشور در حفظ ارزشهای خودی در برابر تهدیدهای خارجی است.
امنیت ملی یعنی دستیابی به شرایطی که به یک کشور امکان میدهد از تهدید بالقوه یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد و در راه رفاه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، و انسانی و تأمین وحدت و موجودیت کشور و رفاه عامه فارغ از مداخله بیگانه گام بردارد.
امنیت
دارای تعاریف گوناگونی است که به دو نمونه آن اشاره می شود.
- عبارت است از نیل به سطحی از اطمینان خاطر برای تحصیل و صیانت منابع ملی.
- عبارت است از توانایی کشور در رفع تهدیدهای خارجی علیه حیات سیاسی یا منافع ملی خود.
گردشگری بین المللی
شخصی که به کشور دیگری غیر از کشور محل اقامت خود برای مدت حداقل یک شب و حداقل یک سال سفر و در مراکز اقامتی عمومی یا خصوصی آن کشور اقامت نماید هدف او از سفر انجام فعالیتهایی برای کسب موقعیت شغلی (مهاجرت بر کاری) نباشد.
هیأتهای سیاسی، دیپلماتها، کارمندان عالی سفارت خانهها، اعضای نیروهای مسلح که از کشور مبدأ خود به کشور مورد مأموریت یا بالعکس سفر میکنند مهاجرانی برای کار یا اقامت، پناهندگان، آوارگان، مسافران عبوری، افرادی که مستقیماً میان فرودگاهها و دیگر ترمینالها جابهجا میشوند یا برای مدت کوتاهی در محل معینی در ترمینال هوایی باقی میمانند، افرادی که به شاغلان مرزی معروف هستند در زندگی مرز کشور سکونت دارند لیکن در کشور همسایه مشغول به کار میباشند، همچنین کسانی که کمتر از یک شب در کشور اقامت داشته باشند جزء گردشگران بین الملل محسوب نمیشوند.
پیشینه ومبانی نظری تحقیق صنعت بیمه
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
دادن جرات و اطمینان خاطر برای دست زدن به کار و تولید و سرمایهگذاری ایجاد محیط امن برای فعالیتهای اقتصادی، تشویق و حمایت از تجارت داخلی از طریق عرضه کردن تأمینهای لازم برای جبران خسارتهای ناشی از حوادث حمل و نقل کالاها و وسایل حمل و نقل، تثبیت موفقیت مالی و اقتصادی کارخانهها و بنگاههای اقتصادی از طریق جبران خسارت و تجدید سرمایه آنها در صورت وقوع آتشسوزی، تحصیل درآمد ارزی از طریق قبول بیمه اتکایی از کشورهای دیگر، مشارکت در تعاون و همکاریهای بینالمللی برای تقسیم و سرشکن کردن ریسکهای بزرگ و فاجعهآمیز و بالاخره ایجاد کار و افزایش سطح اشتغال در کشور، همگی از فواید و مزایای غیر قابل انکار بیمهاند.
امروز پس از گذشت سالها از عمر فعالیتهای بیمهای در ایران، مردم کم و بیش با نام بیمه آشنا هستند و به اقتضای کار و نیاز خود ممکن است از نوعی بیمه استفاده کنند. (آیت کریمی, 1380)
2-2-2- بیمه
همارد در سال 2000 کتاب نظریه و علم در بیمههای غیر دریایی درباره بیمه تعریفی به شرح زیر دارد:
"بیمه عملی است که به موجب آن یک طرف که بیمهگذار نامیده میشود تعهدی از طرف دیگر که بیمهگر نامیده میشود، بدست آورد مبنی بر اینکه جبران خسارت وارده بر او و یا شخص ثابت دیگری را به عهده گیرد. مبلغی که بیمهگذار در مقابل این خدمت میپرداز، حق بیمه نام دارد. بیمهگر مجموعهای از ریسکها را میپذیرد و بر اساس قوانین آماری خسارتهای وارده به بیمهگذاران را میپردازد."
بعضی معتقدند بیمه از کلمه "بیما" از زبان هندی گرفته شده است و برخی دیگر بیمه را از کلمه بیم (ترس) میدانند و چنین استدلال میکنند که اولین بار روسها از ایران امتیاز بیمه گرفتند (امتیازنامه حمل و نقل تاسیس اداره بیمه در مملکت ایران در سال 1308 هجری قمری در زمان ناصرالدین شاه قاجار) و بعدها نیز دو شرکت روسی به نام قفقاز مرکوری و نادژدا در ایران مشغول فعالیت بیمهای شدند.
برخی از مولفان نیز کلمه بیمه را یک واژه پارسی قدیمی میدانند و به استناد کتاب مسالک و ممالک، تالیف ابواسحاق ابراهیم اصطخری، میگویند که بیمه نام شهری در دیار طبرستان و دیلم بوده است.
به هر حال ریشه لغوی بیمه هر چه باشد مفهوم و سازوکار فنی تعاون آن یکی است و آن عبارت است از موسسه یا صندوق مشترکی که کارش سازمان دادن به تعاون افراد در معرض خطر از طریق جمعآوری وجوهی معین، طبق موازین آماری به منظور مقابله با عواقب خطرها.
قانون بیمه ایران (مصوب اردیبهشت 1316 شمسی) بیمه را چنین تعریف میکند:
"بیمه عقدی است که به موجب آن یک طرف تعهد میکند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی، از طرف دیگر در صورت وقوع حادثه، خسارت وارد بر او را جبران نموده یا وجه معینی بپردازد.
متعهد را بیمهگر و طرف تعهد را بیمهگذار و وجهی را که بیمهگر به بیمهگذار میپردازد، حق بیمه و آنچه که بیمه میشود، موضوع بیمه مینامند."
پیشینه ومبانی نظری تحقیق مدیریت برند
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
از سال 1985 به بعد دو پارادایم غالب در گستره مباحث مدیریت برند مطرح بوده است:یکی با ماهیت اثبات گرایانه[1]و دیگری با ماهیت ساختارگرایانه[2] یا تفسیری[3].در تصوری که پارادایم اثبات گرایانه از برند دارد،بازاریاب مالک و صاحب برند تلقی می شود و وی ارتباط با مصرف کننده /دریافت کننده منفعل را تحت کنترل خود دارد.در این پارادایم،ارزش ویژه برند از طریق بازاریاب ایجاد می شود و از برند این تلقی وجود دارد:یک مصنوع قابل دستکاری و بی جان.(محصول به علاوه آنچه توسط مالکان /مدیران ایجاد می شود)که از آن می توان برای خلق تصویر،جایگاه سازی و بخش بندی استفاده کرد.پارادایم تفسیری،ماهیت برند و ارزش ویژه برند را چیزی می داند که در تعامل میان بازاریاب و مصرف کننده فعال خلق می شود،به صورت هویت کل نگر با بسیاری از خصوصیات موجودات زنده و همچون هویت زنده(یا شخصیتی که با آن می توان ارتباط برقرار کرد و می توان آن را در طول زمان تغییر داد و تحول بخشید)(هنبی[4] ،1999)
تغییر پارادایمی مدیریت برند به تدریج و در طول دهه 1990 روی داده است.( حسینی و دیگران،1391،40)
در بررسی پیشینه بیش از 20 ساله مدیریت برند و حصول به 7 رویکرد برند باید اذعان داشت که رویکرد،پارادایم محسوب نمی شود اما مکتب فکری خاصی است که آگاهی عمومی از ماهیت برند ،دیدگاه مصرف کننده و روش های مرتبط با عقاید علمی ورای رویکرد را جهت دهی می کند.
در دوره اول،مدیریت برند به شرکتی که پشت سر برند قرار دارد و اقداماتی که این شرکت برای تاثیرگذاری بر مصرف کنندگان می نماید معطوف است.در دوره دوم،طرف دریافت کننده در ارتباطات برند نقطه اصلی توجه واقع می شود و مدیریت برند نگاه انسانی به ماهیت برند را بر می گزیند.در دوره سوم،نیرو های فرهنگی و محتوایی هستند که ورای انتخاب مصرف کنندگان و وفاداری به برند قرار دارند و انبوهی از مقالات و نوشته های جدید به کند و کاو پیرامون آن می پردازد.( حسینی و دیگران،1391،40-41)
**سالهای 1985 تا 1992:تمرکز بر شرکت/فرستنده
در بدو ظهور مفهوم مدیریت برند ،شرکت به عنوان فرستنده در ارتباطات برند مورد توجه قرار می گیرد.این تمرکز زمینه شکل گیری دو رویکرد اقتصادی و هویتی را در مدیریت برند فراهم کرده است.
تحقیقات پیرامون رویکرد اقتصادی بر روی قابلیت های شرکت در مدیریت برند از طریق عناصر آمیخته بازاریابی(یعنی قیمت،محصول،توزیع و ترفیع)با هدف بررسی نحوه دستکاری این عناصر جهت تاثیرگذاری بر انتخاب مصرف کننده متمرکز هستند.در رویکرد هویتی ،تحقیقات به این موضوع معطوف است که چگونه هویت یک شرکت به عنوان یک کل می تواند پیام ذاتی برند را که با تمامی افراد ذینفع در ارتباط است ،شکل دهد.
فرض بر این است که برند تحت مالکیت شرکت است و این که برند به صورت خطی از طریق شرکت با مشتریان ارتباط می یابد.( حسینی و دیگران،1391،41)
طبقه بندی مدیریت برند)1985-2006(
| رویکرد اقتصادی | رویکرد هویتی |
مبدا زمانی | قبل از 1985 | اواسط دهه 1990 |
راهنماهای مطالعاتی | مک کارتی(1964) بازاریابی پایه،یک رویکرد مدیریتی آیروین،بردن(1964)مفهوم آمیخته بازاریابی شوارتز،علم در بازاریابی | شولتز(1997) روابط بین فرهنگ سازمانی،هویت و تصویر ذهنی،مجله اروپایی بازاریابی |
کلمات کلیدی | فرد اقتصادی،نظریه تعامل،ترکیب بازاریابی،4p | برندسازی شرکتی هویت،فرهنگ سازمانی،دیدگاه،تصویر ذهنی |
دیدگاه برند | عملیاتی(تابعی) | شرکتی |
دیدگاه مشتری | فرد اقتصادی | ذینفع |
عقیده رایج علمی | مثبت گرایی/تجربه گرایی | سازندگی گرایی اقتصادی-اجتماعی/تفسیر گرایی |
شیوه ها | داده های مشخص پویا،محیط آزمایشکاهی،داده های کمی | تحقیقات فرهنگ سازمانی و شیوه های اکتشافی ارزش های سازمانی،داستان سرایی |
کلمات کلیدی مدیریتی | کنترل | تک سخنگویی |
زیربنای پشتیبان | بازاریابی سنتی،4p | هویت سازمانی،هویت شرکتی،تصویر ذهنی،شهرت |
خلق ارزش های برند | بازاریاب
مصرف کننده | بازاریاب
مصرف کننده |
(جدول 2-2 رویکرد اقتصادی و هویتی،منبع تیلده هدینگ و دیگران )
| رویکرد مشتری مدار | رویکرد شخصیتی |
مبدا زمانی | 1993 | 1997 |
راهنماهای مطالعاتی | کلر(1993) مفهوم سازی ،اندازه گیری و مدیریت ارزش ادراکی مشتری مدار،مجله بازاریابی | آکر(1997) ابعاد شخصیت برند،مجله تحقیقات بازاریابی پلامر(1985) چگونه شخصیت،تفاوت می سازد،مجله مجله تحقیقات تبلیغات |
کلمات کلیدی | ارزش ادراکی برند مشتری مدار،تصویر ذهنی برند،پیوندهای برند | شخصیت برند،الگوی اولیه |
دیدگاه برند | تفسیر سازی شناختی | انسان |
دیدگاه مشتری | کامپیوتر | روان شناختی |
عقیده رایج علمی | فلسفه شناختی | روانشناسی شخصیت انسان |
شیوه ها | نقشه پیوند های مبتنی بر شناخت،مصاحبه ها،فنون فرافکن | ترکیبی از شیوه های کمی و کیفی،تکنیک های مقیاس گذاری |
کلمات کلیدی مدیریتی | برنامه نویسی | تبادل نمادین |
زیربنای پشتیبان | روانشناسی شناختی،پردازش اطلاعات مشتری | شخصیت،خود مصرف کننده،همخوانی برند-خود |
خلق ارزش های برند | بازاریاب
مصرف کننده | بازاریاب
مصرف کننده |
(جدول 2-3، رویکرد مشتری مداری و شخصیتی ،منبع تیلده هدینگ و دیگران)
| رویکرد رابطه ای | رویکرد اجتماعی |
مبدا زمانی | 1998 | 2001 |
راهنماهای مطالعاتی | فوربز(1998) مصرف کنندگان وبرندهایشان،تئوری توسعه روابط در تحقیقات مصرف کننده،مجله تحقیقات مصرف کننده | مونیز و گوین(2001) جامعه برند،مجله تحقیقات مصرف کننده |
کلمات کلیدی | ارتباط دو طرفه مصرف کننده-برند،کیفیت ارتباط برند | اجتماعات برند،جشنواره های برند،سه وجهی بودن برند،اینترنت |
دیدگاه برند | انسان | اجتماعی |
دیدگاه مشتری | مربوط به هستی بودن | عضو قوم |
عقیده رایج علمی | هستی گرایی،پدیده شناسی | انسان شناسی،دیدگاه کوچک |
شیوه ها | مصاحبه های عمقی،شیوه داستان زندگی | قوم نگاری |
کلمات کلیدی مدیریتی | دولتی | رای |
زیربنای پشتیبان | زنده پنداری،نظریه ارتباط | نظریه اجتماعی،خرده فرهنگ های مصرف |
خلق ارزش های برند | بازاریاب
مصرف کننده | بازاریاب
مشتری مشتری |
(جدول 2-4، رویکرد رابطه ای و اجتماعی،منبع تیلده هدینگ و دیگران)
| رویکرد فرهنگی |
مبدا زمانی | حدود 2000 |
راهنماهای مطالعاتی | هالت(2002) چرا برندها باعث گرفتاری می شوند؟یک تئوری دیالکتیک از فرهنگ مصرف کننده و برندسازی،مجله تحقیقات مصرف کننده |
کلمات کلیدی | جهانی سازی،فرهنگ عمومی،نمادهای برند،لوگو |
دیدگاه برند | فرهنگی |
دیدگاه مشتری | تجارت برابر |
عقیده رایج علمی | مطالعات فرهنگی |
شیوه ها | تحلیل کلان داده های خرد |
کلمات کلیدی مدیریتی | چشم انداز پرنده |
زیربنای پشتیبان | مصرف فرهنگی،نو لوگو،دیدگاه شهروند-برند |
خلق ارزش های برند | بازاریاب
مصرف کننده |
(جدول2 -5، رویکرد فرهنگی ،منبع تیلده هدینگ و دیگران)
نقطه آغاز مدیریت برند آن است که این مفهوم خود را از حیطه بازاریابی جدا کند.در واقع،این بخش با نظریه آمیخته مرسوم بازاریابی(4P ) مورد بررسی قرار می گرفت.هم زمان با تاثیر پذیری برند از تغییرات در حوزه هایی همچون کانالهای توزیع،تعدیل قیمت و ترفیعات،خلق و ایجاد ارزش برای برند مورد بررسی قرار کرفت.در این زمان،نگاهی کارکردگرایانه[5] به برند وجه غالب شد؛درست همانند نگاه به مصرف کننده در قالب«انسان اقتصادی».مصرف کننده اقتصادی در مورد مصرف خود طبق ملاحظات منطقی و عقلایی تصمیم می گیردو تعامل میان برند و مصرف کننده در قالب تبادلات ملموس برای تک تک آن ها فرض می شود.مجموعه های آزمایشگاهی و داده های پایشی تصویری از ماهیت روش شناسی و داده(همواره کمی)در این نگاه هستند.بازاریاب مسئول خلق ارزش برای برند است و لذا مصرف کنندگان،صرفا پیام ارسالی بازاریاب را دقیقا آنچه که وی اراده می کند دریافت و درک می کنند.( حسینی و دیگران،1391،41-42)
[1] Positivistic
[2] Constructivist
[3] Interpretive
[4] Hanby
[5] Functionnalistic
پاورپوینت اصول ومبانی روانشناسی کار
روانشناسی چیست؟
به مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی می پردازد
روانشناسی مصرف- روانشناسی بالینی – روانشناسی شخصیت –
اهمیت روانشناسی چیست؟
1- روانشناسی علم مطالعه رفتارهای قابل مشاهده است چون رفتارهای انسانی بسیار متنوع است انتظار می رود شاخه های مختلف علم روانشناسی وجود داشته باشد مثل 1- بالینی 2- مشاوره 3- رشد 4- شخصیت 4- مصرف
2- کاربرد روانشناسی چیست؟ 1- در تربیت کودک 2- شناخت مراحل رشد 3- هوش 4- یادگیری 5- انگیزش 6- هیجان
3- روش علمی مطالعه رفتار : 4 مرحله دارد
1- طرح سوال تحقیق: برای پیدا کردن سوال تحقیق از تجربه های روزانه می توان کمک گرفت
2- تدوین فرضیه: فرضیه عبارت است از یک جمله مثبت که به صورت رفتار بیان می شود و به وسیله تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد به سخن ساده تر محقق در ابتدا تحقیقات دیگران در باب مسئله خودش را مطالعه می کند و بر اساس آنها یک پاسخ موقت می دهد که صحیح و یا غلط بودن آن بوسیله کار تحقیقی پیش رو روشن می شود.
3- جمع آوری اطلاعات: برای جمع آوری اطلاعات از روش هایی کاملا کنترل شده مثل مشاهده طبیعی کمک می گیرند.
4- تنظیم نتیجه گیریهای مربوط به فرضیه:
روش های اصلی تحقیق در روانشناسی:
1- مطالعه طبیعی
2- هم بستگی
3- آزمایش
4- زمینه یابی
5- آزمون ها
6- مطالعه موردی
1- روش مطالعه طبیعی: مطالعه رویدادها به همان ترتیبی که اتفاق می افتد
2- روش هم بستگی: رابطه بین دو متغییر مثل رابطه هوش و موفقیت کودکان
3- روش آزمایش: دو گروه آزمودنی انتخاب می گردند یکی را گروه آزمایش و یکی را گروه گواه قرار می دهیم. گروه آزمایشی طبق نظر محقق عمل می کند اما گروه گواه به کار معمولی خود ادامه می دهد و پس از یک دوره نتایج مقایسه می گردد.
4- روش زمینه یابی: جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه
5- روش آزمونی: و مطالعه موردی: مثل روش مطالعه مستقیم
روانشناسی در ایران در سال 1317 توسط دکتر سیاسی و هوشیار پدید آمد
روانشناسی با به وجود آمدن انسان شروع می شود زیرا انسان های اولیه نیز سعی داشتند یکدیگر را بشناسند و بدانند در مقابل دیگران چگونه رفتار کنند اما روانشناسی به عنوان یک علم از سال 1860م بوجود آمد . در این سال فیخنر کتاب رابطه تن و روان را نوشت اما بیشتر روانشناسان بر این اعتقادند که روانشناسی علمی است که از سال 1879 آغاز شد
آزمایشگاه روانشناسی توسط وونت آغاز علم روانشناسی است
در خود آلمان بیشتر بر روی سایکو فیزیک (رابطه تن و روان ) مطالعه می شود.
روانشناسی فرانسه در زمینه مطالعات بیماران روانی . عقب ماندگیهای ذهنی و روانشناسی به آزمایش می پردازد
در روانشناسی انگلیسی کاربرد آمار در روانشناسی مورد توجه است.
روانشناسی اتریشی به خاطر وجود فروید به مطالعه نوروزها می پردازد
در روسیه پاولوف روی بازتابهای شرطی کار می کند.
در آمریکا سنت حاکمی وجود نداشت
روانشناسی سنتی ایران تحت تاثیر تحولات علم و روانشناسی قرار می گیرد دکتر سیاسی و هوشیار تحت تاثیر روانشناسی آلمان و فرانسه روانشناسی را پایه گذاری کردند.
اولین کتابهای حوزه روانشناسی در سال 1317 اما جهش اصلی از سال 1340 شروع می شود کتاب اصول روانشناسی 1341
مکتب های علم روانشناسی:
1- رفتارگرایی: که معتقد است نمی توانیم از درون ارگانیسم خبر داشته و نمی توانیم آن را مطالعه کنیم.
2- گشتالت گرایی: معتقدند کل هر چیزی از مجموع اعضا تشکیل دهنده آن بیشتر است یعنی نمی توان رفتار انسان را به اجزاء مختلف تجزیه و مورد بحث قرار داد.
3- مکتب روان کاوی: معتقدند ما به همه رفتارهای خود آگاهی نداریم و رفتارهای ما ریشه در نا خودآگاه ما دارند.
4- زیست گرایی: افکار و تخیلات در اثر فعالیت دستگاه عصبی مرکزی ممکن است
مکتب شناختگرایی سعی می کند به سوالات زیر پاسخ دهد
1- ما به چه شیوه ای دنیا را در ذهن خود مجسم می کنیم ؟
2- ما به چه گونه ای دنیا را بازسازی می کنیم ؟
3- چه برداشتی از جهان داریم ؟
4- چگونه خواب میبینیم ؟
5- چگونه خواب های پریشان می بینیم ؟
مکتب انسان گرایی:
مکتب انسان گرایی بر توانایی انسان در حوزه شکوفایی- آگاهی از خویشتن و توان انتخاب تاکید دارد.
مکتب پدیدار شناختی :
این مکتب تجربه شخصی هر فرد را به صورتی که خود فرد دریافت می کند مهمترین پدیده در روان شناختی به حساب می آید.
انسان گراها:
انسان گراها معتقدند نه آگاهی از خویشتن و قدرت انتخاب به ما اجازه می دهد تا خود را کشف کنیم یعنی به تدریج که زندگی می کنیم به خود و شیوه های ارتباطی خود با دنیا شکل می دهیم
مکتب اجتماعی و فرهنگ گرایی :
این مکتب رفتار را به صورت یک فرآیند اجتماعی وابسته به رشد فرد تبیین می کند از آنجا که انسان نمی تواند جدا از اجتماع و فرهنگ زیست کند به طبع فرهنگ و روابط اجتماعی اهمیت عمده پیدا می کند نهضت های مردم شناسی، طرفداری از حقوق زنان، روانشناسی مردم شناس تحت تاثیر این مکتب هستند به این مکتب هم مکتب دینامیک گفته می شود.
چه عواملی بر رفتار انسان تاثیر دارد:
1- محیطی --- محیط
2- وراثتی ------وراثت
ژنتیک یا وراثت از عمده ترین عوامل تاثیرگذار بر روی زیگوت است زیگوت برای ادامه رشد خود نیاز به محیط دارد و محیط بدون وجود اسپرم و تخمک زیگوت به وجود نمی آید بنابراین محیط و توارث لازم و ملزوم هم هستند و کنش و واکنش دارند هم توارث تاثیر دارد و هم محیط تاثیر دارد مثل دوقلوهای دارای ترکیب ژن همسان در صورت جدا شدن یکی از محیط اولیه تاثیرات محیطی بر روی آن مشهود است معمولا در تایید بحث محیط
تاثیر محیط و وراثت بر روی شخصیت:
شخصیت چیست؟
شخصیت معادل کلمه انگلیسی Personlity است که مجموعه رفتارها – بازخوردها- خصایص بدنی- گفتاری- شنیداری- ادراکی- احساسی و غیره می باشد.
دوره شیر خوارگی :
نخستین جنبه های تفاوت های شخصیتی از آغاز تولد در میان نوزادان قابل مشاهده است
واضح ترین تفاوتها تفاوت در میزان رشد جسمی است (هنگام تولد) نوزادانی که زودتر از موعد مقرر یعنی زودتر از 9 ماه یا کمتر از دو و نیم کیلو باشد نارس محسوب می شوند از آنجا که این کودکان نیاز به مراقبت های ویژه دارند و این مراقبت ها مستلزم جدایی از مادر است این جدائیها عوارض نامطلوبی به بار می آورد چرا که تماس اولیه نوزاد با مادر بویژه تماس جسمی او با مادر خود نقش مهمی در سلامت شخصیت آینده او بازی می کند
یک نوزاد نارس زمانی که به محیط خانه بر می گردد رفتارهای مادر و پدر و نحوه مراقبت های آنها و میزان نگرانی پدر و مادر در شکننده تر کردن شخصیت کودک نقش دارد.
آنچه درباره تفاوت در واکنش ها و رفتارهای بالقوه سازگار شدن هنگام تولد گفته می شود عمدتا نظری است اما در میان کودکان عادی- در میان کودکان عادی و معمولی به لحاظ شخصیتی تفاوت هایی دیده می شود یکی از عمده ترین مطالعات زیر نظر توماس انجام گرفت هدف این تحقیق کشف این نکته بود تفاوت های موجود از نظر الگوهای واکنشی تا چه اندازه با گذشت زمان ثابت می ماند مثال: کودک به محرک های بیرونی از قبیل صدا و نور پاسخ می دهد محققان دریافتند که امکان نمره دادن به پاسخ های مادران درباره رفتارهایی از قبیل توازن، تطابق، موزون بودن حرکت ها، خلق و خو، توجه به محرک و عدم توجه به آن در نوزادان وجود دارد .
خلق و خوی نوزادان دارای ثبات نسبی است و دوام قابل توجهی دارد این خلق و خوها یا الگوهای واکنشی نوزادان تا چه اندازه در پیش بینی رشد شخصیتی نوزاد نقش دارد؟
جواب=
1- کیفیت های رفتاری مشخص کننده وضع فرد در سال اول زندگی است
2- نوزادی که در یک خانواده معین با خلق و خو و الگوی رفتاری مشخص به دنیا می آید چه بسا سبب واکنش ها یا برخوردهای ویژه ای از سوی والدین گردد این برخوردها به خاطرآن ویژگی ها از ثبات قابل توجهی برخوردار است بدین ترتیب زنجیره ای از تعامل ها به وجود می آید که سبب ثبات بیشتر خلق و خوی نوزاد در سنین بالاتر می شود یا می تواند کلا به گونه ای دیگر باشد.
3- توماس اشاره می کند موفقیت های کوشش مادر یا پدر برای اجتماعی کردن نوزاد در گرو تشخیص الگوهای واکنشی نوزاد و توانایی در تطابق آن است آنان نمونه هایی را ذکر کردند که زمینه را برای رفتار ناسازگارانه بعدی نوزاد به خاطر نادیده گرفته شد الگوهای واکنشی او (نوزاد) از سوی بزرگترها فراهم شده است مثل کودکی که می تواند زمان درازی خود را سرگرم کند برای پدر و مادر دردسر کمتری دارد در نتیجه والدین به الگوی رفتاری او دامن می زند.
در ارتباط با میزان پیش بینی ویژگیهای شخصیتی دوران بلوغ از روی ویژگی رفتاری دوران نوزادی 2 مطالعه انجام گرفته که نتایج جالب توجهی دارد.
مطالعه اول:
از نوزادی تا دوران بلوغ کاملا زیر نظر گرفته می شود و کاملا مشاهدات مستمر بوده است.
مطالعه دوم:
منقطع است و کاملا مشاهدات منقطع است و در محیطهای مختلف صورت گرفته است
1- واکنش پذیری 2- کنش گری
ویژگی کنش پذیری چیست؟
1- غیر پرخاش گر 2- دیر جوش 3- وابسته به دیگران 4- مطیع
کنش گرها و ویژگی های آن:
1- پرخاش گر 2- غیر وابستگی به دیگران 3- قدرت طلب 4- روابط اجتماعی با سطح بالا
ریشه های واکنش های اجتماعی:
نوزاد در هفته های اول بعد از تولد کاملا منفعل و کنش پذیر نیست و فعالانه با مادر خود در تماس است مثل 1- گریه 2- لبخند زدن 3- حرکت های چشمی
به هر حال پایه تعامل بین مادر و کودک در حین 3 ماه اول می باشد.
روانشناسی کودک:
1- از بدو تولد تا 18 ماهگی (دوران توجه)
شیر دادن نوزاد مهم ترین جنبه مراقبت در نخستین ماههای زندگیست. طرفداران نظریه روان کاوی شیر خوردن نوزاد را علاوه بر اینکه وسیله ای برای ارضای گرسنگی می دانند نوعی رضایت خاطر نیز پدید می آید نظریه روان کاوی این رضایت خاطر را ارضای دهانی می دانند
الگوی دیگر برای توجیه رشد عاطفی نوزاد مدل یادگیری اجتماعی است . طبق این مدل انگیزه اجتماعی نوزاد بر مبنای تداعی بین حضور مادر یا پشتیبان عاطفی و قرینه هایی است که مادر یا همان منبع عاطفی با ارضای منابع زیست شناسی برای نوزاد فراهم می آورد
در حدود سه سالگی اگر طی 3 سال گذشته رشد عاطفی کامل باشد کودک قادر به تحمل غیبت پدر یا مادر و یا هر منبع عاطفی دیگر و نشان دادن ثبات می شود.
اضطراب در کودکان:
اضطراب و ریشه های آن:
موضوع اضطراب در بیشتر نظریه های شخصیت یک موضوع محوریست
هم اینکه نگه داری ذهنی (سهیم کردن اشیا و انسانها) در طفل شکل بگیرد او قادر است چیزهای آشنا را از چیزهای ناآشنا تمیز کند این تمیز ممکن است سبب ترس از مواجه شدن با امور نا آشنا شود .
نظریه روان کاوی بر ریشه های درونی اضطراب تاکید می کند و عقیده دارد موقعیت اضطراب زا موقعیتی است که نوزاد به وسیله نیازها و تمایلاتی که نمی تواند ارضا کند مقلوب می شود
به طور معمول اضطراب جدایی با رشد کودک فروکش می کند یعنی کودک قدرت پیدا می کند دلبستگی خود را به مادر از طریق ذهنی و بدون حضور فیزیکی او حفظ کند اما این حالت در صورتی اتفاق می افتد که مادر با حضور خود و پدر با توجه خود در دوران نوزادی چنین احساس امنیتی را در نوزاد ایجاد کرده باشد. در مواردی که تا قبل از دو سالگی رابطه کودک با منابع عاطفی نامطمئن و ناپایدار بوده باشد در بعد از دوسالگی تحمل جدایی دیرتر رخ می دهد
مرحله آغاز سخن گویی:
رویداد مهم دیگر در رشد روابط اجتماعی که به طور معمول در 12 ماهگی و بطور غیر معمول در 6 تا 8 ماهگی رخ می دهد ظهور نخستین کلمات در کودک است
در بعد از 6 ماهگی زمینه برای شنیدن صدای خود و تکرار اصوات و نشان دادن خوشحالی با کلمات نامشخص از دیدن مجموعه های آشنا بویژه پدر و مادر فراهم می شود پس کودک با ادای اولین کلمات برای تبدیل شدن به عضو جامعه قدم بر می دارد و بعد از 2 سالگی حرف زدن برای ارتباط با دیگران است
نمونه ای از شواهد مربوط به رشد : رابطه رشد زبان و توجه به کودک است بین رشد زبانی کودک و توجه والدین رابطه مستقیم وجود دارد (کودکان اول از بقیه کودکان خانواده زودتر حرف می زنند)
تا دو سالگی:
تاثیر شیوه فرزند پروری مادران و پدران بر رشد شخصیت کودک غیر قابل انکار است عموما اعتقاد بر این است روشهای آسان گیر کمتر کودکان مضطرب – ترسو و خجالتی به بار می آورد و این کودکان اعتماد به نفس بالاتری دارند
2- 2 سالگی تا 5 سالگی (پیش دبستانی) دوران بازی:
اساسی ترین فرآیندهای رشد دادن استعدادها و توانایی های گوناگون کودک در این دوره انواع بازی کردن است
کشف محیط اطراف به محض شناخت حرکت امکان پذیر است و امکان حرکت در این دوره رخ می دهد و از ویژگیهای دیگر این دوره گسترش سریع زبان کودک است و این دوره را دوره چرا می گویند. و خود پنداری کودک شروع به شکل گیری می کند و در این دوره جان بخشی به اشیاء بی جان در بازی کودکان وجود دارد به طور خلاصه درجه گستردگی زبان کودک در این دوره بازتابی از غنای محیط اجتماعی و از توانایی کودک در برقرارکردن روابط متقابل اجتماعی است . مشاهده کودکان محروم از امکانات مثل کودکان پرورشگاهی نشان دهنده اهمیت زبان در این ارتباط است زیرا این کودکان قالبا از جنبه های مختلف روابط اجتماعی ضعف دارند.
صدا وسیله ارتباط است و کودک از صداهایی که تولید می کند بهره می گیرد وقتی کودک صدایی ناگهانی می شنود ناراحت و نگران می شود در 3 ماهه اول صدا بصورت زمزه کردن اوست و در این دوره کلمه هایی مانند ا-د- با ....وسیله سرگرمی است و اولین صداها با صدا هستند و کودکان ناشنوا این کلمات را نیز ادا می کنند
اولین جلوه های زبان کودک تقلیدی است اما دارای سرعت است و رشد می کند
تعداد کلمات تلفظ شده
تعداد کودکان
سن به ماه
0تا1
13
8
1
17
10
3
52
12
19
19
15
22
14
18
272
14
21
بنا به نظر گزل تعداد کلمات تلفظ شده در 21 ماهگی 5 برابر و در 24 ماهگی تقریبا 12 برابر 18 ماهگی است
اولین تلفظها معنای جمله دارند مثل گفتن شیر بنابراین اولین کلمات تولید شده از کودک نیازهای او را بر طرف می کند
اهمیت کلمات در این است که چیزی را بیان می کند و محتوا دارد و چون احساس کودک است مهم است
چمله سازی بین 18 ماهگی تا 30 ماهگی شروع می شود و جمله ها 2 کلمه ای هستند این دوره مفاهیم فاعل و صفت مکان شی را می شناسد
مرحله بعدی در رشد زبان استفاده از فعل و حروف ربطی که برای جمله های مرکب است
کودکان چگونه زبان می آموزند:
1- تقلیدی
2- شرطی
3- بررسی فرضیه ها
1- تقلید :
ظاهرا منطقی است به نظر می رسد که کودکان حرف زدن را با تقلید از بزرگسالان و در واقع درآوردن ادای آنها یاد می گیرد اما همه روان شناسان با این نظر موافق نیستند زیرا مشاهدات نشان داده کودکان خردسال مدام چیزهایی می گویند که از بزرگسالان نشنیده اند
با این وجود تعلیم از بزرگسالان نقش بنیادین در یادگیری دارند
2- شرطی شدن:
یک عده اعتقاد دارند کودکان از راه شرظی شدن زبان یاد می گیرند به این صورت وقتی کودک یک جمله درست به زبان می اورد بزرگسالان با خندیدن و در آغوش گرفتن آفرین گفتن پاداش مثبت می دهند در مواردی که گفته هایش اشتباه است حرف او را قطع می کنند به او تذکر می دهند پاداش منفی می دهند برخی روانشناسان اعتقاد دارند والدین تا زمانی که می فهمند کودک چه می گوید کاری با نحوه بیان او ندارند اما به محض متوجه نشدن منظور او به اصلاح او می پردازند
3- بررسی فرضیه ها:
عده ای معتقدند کودکان در یادگیری کلمات منفعل نیستند بلکه در فرآیند بررسی فرضیه ها وارد عمل می شوند تا معنای مفاهیم را کشف کنند
مطالعات روانشناسان نشان از این را دارد که کودکان معمولا فرضیه ازمایی می کنند و اگر تائید در حکم می شود (فرضیه--- آزمایش----حکم) و مفاهیم را یاد میگیرد
حل مسئله:
حل مسئله یکی از نشانه های تفکر است مسئله یعنی هر چیزی که راه حل ساده نداشته باشد
مراحل حل مسئله:
4 مرحه دارد
1- آمادگی 2- پختگی (نهفتگی) 3- الهام 4- ارزشیابی
1- آمادگی یعنی آشنایی با عناصر مسئله و تعریف و تعیین دقیق هدفهای فرد
اولین قدم برای حل مسئله آمادگی است یعنی برای هر عملی اعم از پزشکی- مهندسی- روانشناسی و فیزیک و غیره نیاز به تجربه است
2- پختگی در این مرحله فعالیت فکری محسوس دیده نمی شود در این مرحله ذهن فعالیت های اضافه را کنار می گذارد و به حل مسئله می پردازد
3- الهام پس از دوره نهفتگی افکار آفریننده ناگهان در ذهن می درخشد
4- ارزش یابی آخرین مرحله حل مسئله است و فرد راه حل های به ذهن رسیده را بررسی می کند تا معلوم شود پاسخگویی شرایط هدفسازی در مرحله آمادگی تعیین شده اند باشد یا نه
موانع موجود در راه حل مسئله:
1- یکی از موانع همان مشکل ذهن و انعطاف ناپذیری ذهن است
2- عدم آمادگی ذهن یعنی ذهن کودکی تجربه نکرده است مثل بازی کردن
انعطاف ناپذیری ذهنی یعنی ناتوانی فرد در رها کردن عادت های فکری راه حل های کهنه سنت های گذشته فکری برای بدست آوردن عادت های جدید و راه حل های احتمالی دیگر
نظریه شخصیت مزلو: (مازلو)
نظریه مازلو درباره انگیزش در واقع هسته نظریه او را تشکیل می دهد به گفته او هر فردی دارای تعدادی نیاز است که فعال کننده رفتارهای او هستند نیازهای ذکر شده از طرف مزلو سلسله مراتب است و به ترتیب زیر است
1- نیاز فیزیولوژیک
2- نیاز ایمنی
3- نیاز به عشق و تعلق
4- نیاز به حرمت
5- نیاز به خودشکوفایی
در سلسله مراتب نیازها نیازهایی که در پله های پائین تر نردبان انگیزش هستند باید پیش از نیازهایی که در پله های بالاتر نردبان قرار دارند الزا شوند در واقع نیازهای رده بالاتر ظاهر نمی شوند اگر نیازهای رده پائین الزا نشده باشند
- خود شکوفایی
- نیاز به حرمت
- عشق و تعلق
- ایمنی
- فیزیولوژیک
انسان در یک زمان مشخص به وسیله همه نیازها به پیش رانده نمی شود. دریک زمان مشخص تنها یک نیاز قالب است و اینکه کدام نیاز باشد بستگی به این دارد که کدام نیازهای او قبلا الزا شده است مثلا یک تاجر موفق هیچ نیازی به الزای سطح اول نیازها ندارد و هدایت نمی شود و این نیازها از قبل مشخص شده باشد او ممکن است بیشتر در جستجوی حرمت به نفس و خودشکوفایی باشد
مازلو بین نیازهای بالاتر و پائین تر تمیزهای زیر را قائل شده است
1- نیازهای رده بالاتر بعدها در دوران های رشد تحولی نوع بشر پیدا شده اند اما همه موجودات زنده به آب و غذا نیاز دارند بنابراین هر چه نیازی در رده بالاتر این هرم باشد به شکل بارزتری به انسان است
2- در روند رشد فرد نیازهای رده بالاتر در مراحل بعدی اتفاق می افتد نیاز فیزیولوژیک و ایمنی در دوره شیرخوارگی و نیاز عشق و تعلق و نیاز حرمت در دوره بلوغ و نیاز خودشکوفایی در دوران میان سالی ممکن است ظاهر شود
3- نیازهای سطح بالاتر برای بقای انسان کمتر ضرورت دارد از این رو این نیازها بدون آسیب بدنی میتواند به مدت طولانی به تاخیر بیافتد عدم توانایی برای برآورده کردن نیازهای بالاتر به آن اندازه اضطرار ایجاد نمی کند که عدم توانایی در برآورده کردن نیازهای رده پائین. بنابراین مازلو نیازهای سطح پائین هرم را نیازهای کمبود می نامد
4- الزا کردن نیازهای سطح بالاتر در جهت بقا نیست اما کارایی زیست شناختی را بیشتر می کند به این نوع نیازها نیازهای همگی می گویند
5- نیازهای رده بالاتر خوشی عمیق تر می آورد.
6- نیازهای رده بالاتر پیچیدگی بیشتری دارد
7- الزای نیازهای رده بالاتر مستلزم شرایط بیرونی بهتر اعم از سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است
یک نکته مهم دیگر در ارتباط با نیازها این است که برای ظاهر شدن یک نیاز در رده بالاتر نیاز به این است که در سطح پائین تر الزا شده باشد اما اگر این الزا بالای صفر باشد صعود می کند و فرد همزمان چند نوع نیاز دارد
نیازهای شناختی: (نیاز به داشتن و فهمیدن)
علاوه بر هرم یاد شده مازلو به مجموعه دیگری از نیازها اعتقاد دارد که داشتن و فهمیدن است.
او اعتقاد دارد که این نیاز در اواخر دوره شیرخوارگی و اوایل دوره کودکی ظاهر می شود و به صورت کنجکاوی طبیعی در کودک رشد می کند . مازلو بین داشتن و فهمیدن نیز سلسله مراتب قائل است و نیاز به داشتن را قوی تر از فهمیدن می داند و بالاخره اشاره می کند بین دو سلسله مراتب هم پوشانی وجود دارد یعنی فهم در زندگی باعث ایجاد معنا در شخص می شود
استثناعاتی برای سلسله مراتب نیازها:
هر چند مازلو اعتقاد دارد سلسله مراتب در مورد بیشتر مردم صادق است اما اشاره می کند در مورد برخی صادق نیست مثالی که مردمانی که تا سرحد مرگ در زندان اعتصاب غذا میکند تا به دلیل آرمانهای خود خودکشی می کند آشکارا نیازهای فیزیولوژیک خود را نادیده می گیرد اما ممکن است خود شکوفایی رخ دهد
استثناعات وارونه کاری:
بعضی از مردم به عزت نفس خود بیشتر از عشق اهمیت می دهند
شخصیت سالم. رشد و پرورش افراد خود شکوفا:
او در مورد افراد خود شکوفا نظریه فرا انگیزش را فرض کرده است
انگیزش در خود شکوفایان:
این بر معنی حالتی است که در آن خود شکوفایان به جای کوشیدن رشد می کنند هدف در فرا انگیزش جبران کمبودها نیست بلکه هدف غنی کردن و وسعت بخشیدن زندگی این دسته در حالتی از بودن هستند که انسانیت خود را ابراز می کند فرا نیازها و هدفها یا حالت هایی از رشد در جهتی است که این افراد در آن جهت حرکت می کنند
ویژگی افراد خود شکوفا:
1- ادراکی بسیار کامل از واقعیت:
این ادراک در آنها به وسیله عوامل ذهنی از قبیل ترس و نیازهای ایمنی و فیزیولوژیک آشفته نشده است و دنیا را بدون پیش داوری می بینند
2- پذیرش خود و دیگری و طبیعت:
این افراد نسبت به شرم، احساس گناه و خشم و شکست های خود پذیرش دارند و ماهیت ضعف های خود را تعریف نمی کنند و این حالت را نسبت به دیگری می دارند
3- خود انگیختگی و سادگی است:
خود شکوفایان به طور معمول عواطف خود را مخفی نمی کنند و چیزی که نیستند وانمود نمی کنند به قول معروف خودشان هستند
4- تمرکز روی مشکلات به جای تمرکز بر خود:
یعنی احساس تعهد به کار و حرفه و هنر
5- نیازبه استقلال و نیاز به حریم خصوصی:
این افراد نه فقط قادر به تحمل تنهایی بدون گرفتار شدن به اثرات زیان بار آن هستند بلکه بیش از خود شکوفایان نیاز به خلوت و تنهایی دارند و به دیگران کمتر نیازمند هستند این بی نیازی از دیگران و کنارگیری از مردم از آنها غالبا انسان های سردی می سازد.
6- احساس قدر شناسی مداوم نسبت به پدیده های جهان:
یک تجربه مکرر می تواند برای مردم عادتی تکراری و کهنه باشد اما فرد خود شکوفا از یک پدیده تکراری لذت می برد آنان برای همه چیز ارزش قائلند و هیچ چیزی بدیعی تلقی نمی شود
7- تجربه های متعالی:
این افراد دارای حالتی از حیرت و خوشی شدیدند
8- وابستگی اجتماعی:
این افراد نسبت به شریعت احساس همدردی و هم حسی می کنند و تمایل به کمک به بشر دارند.
9- روابط بین فردی:
دایره دوستی صمیمی بین آنها بزرگ نیست اما در این تعداد اندک دوستی های عمیق رخ می دهد آنان دوستانی را بر می گزینند که پخته تر و از لحاظ روانی سالم تر هستند
10- خلاق بودن:
این افراد در فعالیت های خود رو راست و متواضع و آماده پذیرش خطاهای خود هستند و ترسی از اشتباه ندارند
11- ساختار منشی در دموکراسی:
خودشکوفایان از نظر منش شکیبا دارای تحمل بالا و پذیرنده همه کس هستند و هیچگونه پیش داوری برای حذف افراد به لحاظ نژادی و مذهبی و اجتماعی و سیاسی ندارند. آنان آماده گوش دادن و یاد گرفتن هستند نسبت به خود متواضع هستند
12- مقاومت در برابر فرهنگ پذیری:
آنها به وسیله طبیعت درونی خود و ذهن منعطف خود هدایت می شوند نه به وسیله دیگران
چرا افراد خود شکوفا یک درصد از جامعه را تشکیل می دهند:
1- عقده یونس:
این اصطلاح برتری ها و تردیدهای ما نسبت به توانایی ها و قابلیت هایمان اتلاف می شود و این وحشت ایجاد می کند
2- پس از اینکه همه نیازهای رده پائین انسان الزا شد خود شکوفایی به طور خودکار حاصل نمی شود بلکه مستلزم کوشش و کنترل برخورد و کار سخت است
3- هر قدر یک نیاز در سلسله مراتب نیازها در رده بالاتر باشد قدرت آن کمتر است پس خود شکوفایی کمترین نیاز است
نظریه شخصیت یونگ:
از نظر یونگ روان هر انسانی و ساختار شخصیتی او از چندین سیستم تشکیل شده و علیرغم استقلال این سیستم ها بر روی هم تاثیر دارند این سیستم ها عبارتند از:
1- من یا خود
2- نا هوشیار فردی
3- نا هوشیار جمعی
4- صورتهای ازلی یا کهن الگوها
1- من یا خود: خود همان قسمت آگاه یا ضمیر آگاه هر فردی است ضمیر آگاه مجموعه ای از احساسات و خاطرات و افکار و عواطف (عواطفی که شخص به آن آگاه است و باعث شناخت او از هویت میشود)
2- نا هوشیار فردی: ناخود آگاه فردی حاوی ویژگیهایی است که در گذشته های فرد خود آگاه بوده اند اما اکنون به دلایلی سرکوب شده یا وا پس زده شده و یا فراموش شده است امکان آمدن مطالب ناخود آگاه فردی به سطح خود آگاه وجود دارد . ناخود آگاه فردی مرکز عقده های فردی است
3- نا هوشیار جمعی: علاوه بر ناخود آگاه فردی در انسان یک ناخود آگاه جمعی وجود دارد که نوعی حافظه مربوط به گونه انسان و نا هوشیاری غیر قابل دسترسی است که نماینده تجربه های تراکمی نوع بشر و حتی موجودات پائین تر از بشر است
4- صورتهای ازلی یا کهن الگوها: تجربه هایی هستند که در طول تاریخ بشری از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند مثل 1- ائین پرستش 2- میل به جاودانگی 3- مرگ در اسطوره
تصور مبدأ کل یکی دیگر از کهن الگوها و صورتهای ازلی می باشد یکی از مفاهیم دیگر می توان به خدا . شیطان و ... نام برد
از مهمترین کهن الگوهای یونگ می توان به 1- نقاب 2- سایه 3- انیما و انیموس 4- خود اشاره کرد
1- کهن الگوی نقاب: به نظر یونگ اصطلاح نقاب آن صورت مورد پذیرش خود است که شخص با آن در اجتماع ظاهر می شود و این نقاب از سوی اجتماع تحمیل می شود و شخصیت واقعی فرد در زیر آن ماسک قرا می گیرد.
2- سایه: جنبه حیوانی طبیعت انسان سایه نامیده می شود و از غرایز جیوانی و خشن که از اجداد هر انسانی به او به ارث رسیده است. مجموعه غرایز و احساسات سایه گرایش به ظهور در خودآگاه و رفتار آدمی دارند. طبق نظر یونگ آدمی تمایلات بخش سایه را به وسیله نقاب از دیگران پنهان می کند یا واپس می زند و به ناخوداگاه می فرستد
3- انیما و انیموسش: انیما بعد مونث روان آدمی است و انیموس بعد مذکر روان آدمی است اصل دو جنسی بودن روان آدمی یعنی اینکه در هر انسانی هم جنبه های زنانگی و هم جنبه های مردانگی توامأ وجود دارد یونگ این کیفیت دوگانه را علاوه بر اشتراک کروموزمی و ترشح هرمون های جنسی حاصل تجارت نژادی زن و مرد نیز می داند در زنها انیما غالب و انیموس در آنها در سایه وجود دارد و مردها انیموس غالب و انیما در آنها در سایه وجود دارد
4- خود: که یکی از مهمترین صورتهای ازلی و کهن الگوهای یونگ می باشد. خود مرکز خودآگاه هر انسانی است نه مرکز شخصیت. خوداگاه همه شخصیت انسان نیست طبق نظریه یونگ انسانهای میان سال احتمال اینکه انرژی حیاطی (خود) صرف رشد و کمال آنها شود بسیار است
سنخ های شخصیتی در نظریه یونگ:
یونگ برای افرادی که بیشتر متوجه عالم درون هستند سنخ درون گرا و افرادی که متوجه عالم برون هستند را برون گرا هستند وقتی توجه به امور و اشیاء خارج چنان شدید می شود که افعال ارادی و سایر افعال اساسی آدمی صرفأ معلول مناسبات امور و عوامل بیرون باشد نه حاصل ارزیابی ذهنی را سنخ برون گرا می نامند
سنخ درون گرا غالبا متوجه عوامل درونی و ذهنی است و زیر نفوذ این عوامل قرار دارد. او عوامل بیرونی را میبیند اما عناصر ذهنی در او مزیت دارد و حاکم بر رفتار او هستند
ویژگیهای اصلی برون گرا:
1- توجه به افراد و اشیاء اطراف
2- در حال زندگی می کند نه در گذشته و نه آینده
3- طرفدار اصلاحات اساسی هستند
4- به خود عمل نگاه می کنند
5- راحت و روان صحبت می کنند
6- ورزش را دوست دارد
7- زود تصمیم می گیرد و به آن عمل می کند
8- خون گرم و زود آشنا و اصل معاشرت
9- به ارزشهای عینی توجه دارد نه ارزشهای ذهنی
ویژگیهای اصلی درون گرا:
1- به احساسات و افکار خود توجه می کند
2- مدام نگران آینده است و در حال زندگی نمی کند
3- محافظه کار می باشد
4- اصول و معیارها را مهمتر می داند
5- بهتر می نویسد تا حرف بزند
6- زود تصمیم نمی گیرد
7- سرد و دیر آشنا است
8- به ارزشهای ذهنی اهمیت بسیار می دهد
برون گرا ها به 4 دسته تقسیم می شوند (تیپ های شخصیتی یونگ به 4 دسته عمده تقسیم می شود)
1- برون گرای متفکر: افراد این سنخ دقیق و بومی زندگی می کنند. احساسات خود را مهار می کنند در عقاید خود خشک و متهجر هستند
2- برون گرای احساسی یا عاطفی: این افراد تفکر را سرکوب کرده شدیدأ عاطفی هستند سخت به ارزشها و سنت ها می چسبند و نسبت به عقاید دیگران حساس هستند
3- برون گرای حسی: این افراد به دنبال لذت در کارها می باشند و طرفدار لذت هستند و تمرکز و تجربه های نو دارند قدرت سازگاری این افراد با دیگران بالاست
4- برون گرای شهودی: این افراد در کارهای سیاسی و تجاری عالی هستند استعداد قوی در فرصت شناسی دارند و خلاق هستند
درون گرا ها به 4 دسته تقسیم می شوند (تیپ های شخصیتی یونگ به 4 دسته عمده تقسیم می شود)
1- درون گرای متفکر: این افراد با دیگران اصطلاحأ راه نمی آیند و خودسر هستند و نسبت به دیگران حسود و بی ملاحظه هستند به جای احساسات بر تفکر تاکید دارند عمده ترین ویژگی قضاوت نمی کنند
2- درون گرای احساسی یا عاطفی: در این افراد اظهار علنی عواطف سرکوب می شود از سوی دیگران انسانهای مرموز و غیر قابل دسترسی هستند تمایل به سکوت و ملایمت دارند و نسبت به افکار دیگران بی ملاحظه هستند
3- درون گرای حسی: این افراد را اصطلاحأ بریده از جهان عینی می گویند و بیشتر فعالیتها برای انها جنبه سرگرمی دارد شدیدأ حساس هستند و روی حسیات متمرکز می شوند
4- درون گرای شهودی: این افراد خیال پرداز و رویا پرور هستند و از سوی دیگران افراد غریبی هستند
نظریه آدلر:
آدلر بر خلاف یونگ که صورتهای ازلی را رهبر انسان می دانست بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید می کند. او منیع اصلی انرژی و انگیزه های بشری را میل به قدرت دانست و با رد مرز بین خودآگاه و ناخودآگاه نظریه مکانیسم واپس زنی فروید را رد کرد. آدلر امیال پرخاش گرانه را جانشین امیال جنسی فروید می دانست
ویژگیهای اصلی نظریه آدلر:
1- اصل حقارت 2- اصل برتری جویی 3- اسلوب زندگی 4- ترتیب تولد 5- خودآگاهی 6- علاقه اجتماعی 7- غایت و هدف زندگی 8- خود خلاق
1- اصل حقارت:
طبق نظر آدلر هر کس در هنگام تولد دارای ضعف بالقوه در یک یا چند عضو بدن خود است که بعدها در جریان زندگی او آن ضعف آشکار می شود. شخص ضعف یا نقص را بهانه قرار داده و آن را توجیهی برای شکست خود می داند. غالب افراد در زندگی کوشش می کنند تا نقص خود را بپوشانند بنابراین ضعف در همه افراد عقده حقارت ایجاد می کند. کوشش های بعدی او در زندگی صرف پوشاندن این عقده می شود پس احساس حقارت اگر به عقده حقارت تبدیل نشود سبب پیشرفت می شود
2- اصل برتری جویی:
آدلر در ابتدا انسان را موجودی پرخاش جو معرفی می کند بعد از چندی قدرت طلبی را جایگزین پرخاش گری می کند و آن را اصیل ترین انگیزه می داند. برتری جویی از اصل حقارت سزچشمه می گیرد و جدایی ناپذیر است منظور آدلر از برتری جویی تسلط بر دیگران نیست بلکه آن را عاملی برای وحدت شخصیت می داند. برتری جویی عین زندگی است و این انگیزه است که انسان را پیش می برد و جنبه اجتماعی او را تقویت می کند
3- اسلوب زندگی:
طبق نظر آدلر در شکل گیری شخصیت هر انسانی 3 عامل نقش دارد 1- عامل بدنی 2- عامل روانی – 3- عامل اجتماعی
تعامل این 3 عامل شیوه زیستی منحصر به فردی را برای هر انسانی ایجاد می کند که از بین این 3 عامل عامل اجتماعی در تعیین شخصیت نقش مهمی دارد
آدلر 4 نوع اسلوب زندگی را فرض می گیرد که افراد در مقابله با مسائل زندگی بکار می برند.
سنخ اول یا سنخ سلطه جو یا تحکیم آمیز: سنخی است که دارای آگاهی و علایق اجتماعی ضعیفی است بی ملاحظه نسبت به دیگران است. مستقیما و رو در رو به دیگران می تازد. افراد سادیست شکل می گیرد. افراد بزه کار و ستم گر کینه جو و کلیه معتادان و بزه کاران
سنخ دوم سنخ گیرنده : رایج ترین سنخ از نظر آدلر است ویژگی افراد این سنخ یا سنخ گیرنده خلاقیت کم و به دیگران وابسته هستند
سنخ سوم: اجتناب گر و از روبرو شدن با مشکلات حراس دارد و هیچ علاقه ای به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ندارد و ترس از شکست وجود دارد. با جهان واقعیت یا جهان بیرونی نا آشنا می باشد و با شکست زندگی می کند
سنخ چهارم یا سنخ مفید: همکاری با دیگران را دوست دارد. علایق اجتماعی در آنها قوی است و شکست را راحت می پذیرند
4- ترتیب تولد:
به عقیده آدلر ترتیب تولد یک عامل موثر اجتماعی در دوران کودکی است که اسلوب زندگی شخصی از آن شکل می گیرد
فرزند اول: فرزندان اول معمولا فرزندان بدبینی هستند فرزندان اول محور توجه و محبت بودند با تولد فرزندان بعدی دچار شک از دست دادن محبت می شوند. آنها گذشته گرا هستند و نوعی بدبینی در آنها موج می زند و علاقه مند به نظم هستند. اقتدار طلب می باشند و حسادتی که با تولد فرزندی بعدی در آنها به وجود می آید
فرزند دوم: یک راهنما یا الگو دارند حال اگر این الگو فرزند اول باشد این فرزند مستعد رقابت جویی و جاه طلبی می باشد
فرزند آخر: معمولا موفق ترین فرد در خانواده می باشد. ممکن است افراد موفقی باشند. وقتی به محیط اجتماعی وارد می شوند ممکن است ناگهان دچار شک بی توجهی دیگران شوند
5- خودآگاهی:
آدلر با بحث ضمیر ناخودآگاه مخالف است و همه اهمیت خود را به خودآگاه می دهد و عقیده دارد که انسان از اعمال خود آگاهی دارد. پس او معتقد است که انسان می داند چه می کند؟ چرا می کند؟ و هدفش چیست:؟ پس انسان دارای اختیار است و محکوم به جبر نیست
6- علاقه اجتماعی:
آدلر در اواخر عمر خود اصل تازه ای به نظریه خود افزود که به علاقه اجتماعی معروف است آدلر معتقد است انسان اجتماعی به دنیا می آید و به اجتماعی بودن خود نیز علاقه مند است . کودک با عالم خارج به واسته مادر و پدر و بعد از طریق مدرسه و غیره ارتباط برقرار می کند این تماسها باعث پرورش حس اجتماعی می شود و احساس برتری جویی او که در آغاز فردی بود اجتماعی می شود
7- غایت و هدف زندگی:
آدلر مانند پونگ نظریه خود را بر مبنای علت غایی بنا کرده است یعنی بر خلاف فروید شکل دهی رفتارها را ناشی از هدفهای انسان می داند. او مثل فروید از اهمیت گذشته آدمی و تاثیری که گذشته شخص بر خود او دارد غافل نیست. او معتقد است گذشته مرزهای بازی انسان را مشخص اما آینده چگونگی عمل را معین می کند
8- خود خلاق:
شخصیت آدمی فقط از طریق استعدادهای غریزی و تاثیرات محیط خارجی و تعامل این دو شکل نگرفته بلکه خلاقیت در این میان نقش عمده دارد. انسان برای رسیدن به میل برتری جویی و ارضای آن عوامل زیستی و اجتماعی را در تجارب تازه و فعالیتهای ابتکاری وارد می کند عوامل زیستی و این گونه ابتکارات مظاهری از خود خلاق هستند.
نظریه اریک فروم:
آزادی در برابر امنیت:
هر زمانی که انسانها آزادی بیشتری بدست آوردند احساس تنهایی و بی اهمیتی بیشتر شده و هر زمان که فضا به لحاظ آزادی محدودتر شده احساس تعلق و امنیت بیشتر شکل گرفته است
فروم به 3 مکانیزم روانی یا گریز را پیش بینی کرده که عبارتند از 1- اقتدار طلبی 2- ویران سازی 3- هم نوایی بی اراده
1- مکانیزم اقتدار طلبی:
اقتدار طلبی خود را به صورت خود آزاری (مازوخیست) یا دیگر آزاری (سادیست) نشان می دهد. افراد خود آزار به حقارت خود باور دارند.افراد خود آزار به ناشایستگی خود باور دارند به همین دلیل نیاز قوی به وابسته بودن به یک شخص یا یک سازمان را حفظ می کنند پس مشتاقانه به نیروهای اجتماعی کنترل گر تسلیم می شود و این افراد با تسلیم شدن امنیت خاطر کسب می کند و احساس تنهایی او تخفیف می یابد. دیگر آزاری (سادیست) این رفتارها نقطه مقابل خود آزاری است به گفته فروم در انسانهای است که احساس حقارت و ناشایستگی می کنند دیده می شود این رفتارها به 3 گونه ظاهر می شود:
1- شخص دیگران را به خود شدیدأ وابسته می کند به طوری که بر آنها به تسلط کامل می رسد
2- دیگر آزاری از تحکم و دیکته کردن به دیگران فراتر می رود و نگاه ابزاری به دیگران و استثمار آنها رخ می دهد
3- شدیدترین شکل دیگر آزاری است میل به تماشای رنج دیگران و عامل آن رنج بردن است. این رنج کشیدن دیگران هم درد جسمی و هم درد عاطفی را در بر دارد
2- مکانیزم ویران سازی:
به گفته فروم من می توانم از احساس ناتوان بودن خود در برابر جهان اطراف خود با نابود کردن آن بگریزم. او شواهدی از ویرانگری را به شکل مبدل شده در بیرون می بیند مثل عشق و وظیفه
3- مکانیزم هم نوایی بی اراده:
شخص تنهایی خود را با از بین بردن هرگونه تفاوتی بین خود و دیگران کاهش می دهد. او با شبیه به دیگران شدن و تسلیم بی قید و شرط به قواعد رفتاری گروه به این هدف می رسد یعنی هویت انسانی او مخدوش می شود و یک خود کاذب به جای خود اصیل قرا می گیرد
رشد شخصیت در دوران کودکی از نظر فروم:
کودک ضمن رشد بدنی به تدریج استقلال و آزادی بیشتری بدست می آورد در عین حال هر چه کودکی به پیوندهای اولیه با مادر و پدر خود کمتر متکی باشد از احساس امنیت او کاسته می شود یک نوزاد از آزادی چیزی نمی داند اما از وابستگی به مادر و پدر احساس امنیت می کند. به نظر او هر چقدر کودک رشد یافته تر می شود مقدار جدایی و احساس تنهایی او زیادتر می گردد و کودک می کوشد تا احساس امنیت خود را از طریق برقراری پیوندهایی جبران کند برای این منظور کودک می کوشد تا از آزادی های فزاینده خود با مکانیزم های یاد شده بگریزد. نوع رابطه والدین و فرزندان تعیین می کند که کودک کدام مکانیزم را برگزیند. به نظرفروم 3 نوع رابطه متقابل بین فرزند و والدین شکل می گیرد :
1- رابطه هم زیستی: در رابطه هم زیستی فرد هیچگاه مستقل نمی شود بلکه با یکی شدن با دیگری از تنهایی می گریزد. کودک برای احساس امنیت شدیدأ به والدین خود نیازمند است و شکل روابط با والدین بسیار صمیمی می باشد
2- رابطه ویران سازی: والدینی که می کوشند با فرزند خود ویرانگرانه رفتار کنند و او را مادون (زیردست) خود قرار دهند یا او را نادیده ببینند و باعث می شود کودک از آنها فاصله بگیرد
3- عشق: مطلوب ترین رابطه بین والدین و فرزند است این کودک قادر است خود و دیگران را دوست داشته باشد و در خانواده قابل احترام است.
نظریه فروید:
فروید به عنوان بنیانگذار نظریه روانکاوی شناخته شده است وی به کار پزشکی اشتغال داشت در بعضی از بیماران خود متوجه ناراحتی هایی شده بود که منشع جسمی نداشت. او اصطلاحی را ابداع کرد و نام این ناراحتی ها را با ان بیان کرد (مغز دوم) بعدها در نظریه فروید مغز دوم به عنوان ناخودآگاه یا ضمیر ناهوشیار معروف شد. به اعتقاد فروید سطوح فعالیت روانی شامل 3 بخش است
1- بخش خود آگاه یا ضمیر آگاه: که با واقعیت تطبیق دارد و تمام خاطراتی که ما به یاد می آوریم تمامی حس هایی که می شناسیم و آنچه که به صورت ارادی انجام می دهیم در این بخش قرار دارد
2- سطح نیمه اگاه: آن چه که در آن است امکان دارد با واقعیت تطبیق نکند
3- سطح ناخودآگاه: عمیق ترین بخش شعور انسان است این بخش را به هیچ عنوان انسان به یاد نمی آورد (امیال یا تفکرات) بنابراین نسبت به آن آگاهی نداریم
ساختار شخصیتی از نظر فروید شامل 3 بخش است
1- نهاد
2- من یا خود
3- فراخود (من برتر)
1- نهاد: نهاد مرکب از غرایز و تمایلات انسانی و خواسته های شخص است نهاد هر انسان بر ارضای بدون قید وشرط غریزه ها اسرار دارد به عبارت دیگر نهاد تابع اصل لذت است و اصل لذت تابع اصل حیات است. نهاد ما را به رفع نیازهای گرسنگی و تشنگی، گریز از خطر و غیره می پردازد
2- من یا خود: نهاد از آنجا که تابع هیچ قید و بندی نیست و ارضای صرف تمایلات را می طلبد از سوی دیگر جامعه و محیط (تمدن) نمی تواند پایبند نبودن به هیچ اصلی را بپذیرد. بنابراین وجه دیگری از شخصیت فرد وارد عمل می شود که تابع اصل واقعیت است یعنی ارضای غرایز را در چهارچوب مقررات و ضوابط قابل قبول اجتماعی تحقق می بخشد مثلا ارضای میل جنسی از سوی نهاد یک ضرورت حتمی است اما وجه فرد که طرفدار اصل واقعیت است ارضای این میل را در چهارچوب تشکیل نهاد خانواده که از نظر اجتماعی مقبول است یا هر نهاد که برطرف کننده این میل که به لحاظ اجتماعی مقبول باشد مجاز می داند. مثلا میل به پرخاش که یک خواست قوی از سوی یک نهاد است در قالب یک فعالیت های بدنی و بازی ها و ورزش ها ارضا می شود
3- من برتر: من برتر نقطه کنترل نهاد است اما واقعیت ها را محدود می کند هر اندازه نهاد کوشش به ارضای غرایز می کند فراخود سعی در محدود کردن لذتها دارد اصطلاحا به آن وجدان اخلاقی می گویند که عبارت است از ایده آل های انسانی، اخلاقی و سانسور شخصیت. توجه فراخود به اصل کمال است نه اصل لذت. بنابراین با نهاد و با من در مبارزه است. از سوی دیگر کار فراخود برآورده نکردن خواسته نهاد بویژه خواسته های جنسی و پرخاش جویانه است و از سوی دیگر قانع کردن من یا خود برای جایگزین کردن هدفهای اخلاقی به جای هدفهای واقعی است و به یک معنی نهاد و فراخود کشمکش می کند من میانجیگری می کند
رشد شخصیت مکانیزم های دفاعی:
در نظریه فروید خود برای حفظ و بنای شخصیت به ابزارها و وسایلی مجهز است که به آنها مکانیزم های دفاعی می گویند. این مکانیزم ها شیوه های غیر ارادی (به جز واپس زنی) برای کاهش اضطراب هستند که در واقع نوعی خود فریبی و توجیح هستند که به مسخ واقعیت می پردازند به همین دلیل این روش ها غیر معقول و نا مناسب اند. مهمترین مکانیزم ها :
1- واپس زنی: بیماران برای مخفی کردن حالت های درون خود از روش هایی مثل سکوت کردن و تفره رفتن و عوض کردن بحث که در واقع راهی برای پنهان کردن اضطراب و ترس است
2- جابجایی: این مکانیزم شامل انتقال احساس روانی و حالت عاطفی از یک شخص یا یک شی به شخص یا شی دیگر است مثلا کودکی که از پدر خود عصبانی می شود و حالت نفرت دارد ممکن است این نفرت را به هر منبع یا صاحب قدرتی منتقل کند از رئیس. کارفرما. مدیر مدرسه و معلم و هر فرد بالادستی احساس تنفر دارد.
3- برون فکنی (فرافکنی): این مکانیزم شامل نسبت دادن آرزوها و تمایلات و انگیزها و خصلت هایی است که از سوی فرد ناپسند تلقی می شود به دیگران است
4- درون فکنی: حالتی است که شخص خوبی های دیگران را و موفقیت های دیگران را و هر امر مطلوب از نظر اجتماع و خود را به خود نسبت می دهد.
5- همانند سازی: در این مکانیزم شخص ناآگاهانه خود را در قالب فرد دیگری قرار می دهد یعنی با او یکی می شود در نتیجه از رفتارهای او الگوبرداری می کند.
6- بازگشت: این مکانیزم هنگامی بکار می افتد که شخص دچار شکست در موقعیت فعلی می شود در نتیجه از واقعیت تلخ فعلی عقب نشینی می کند و به موقعیتی بر میگردد که در آن راحت تر است کودکان بزرگتر با تولد نوزاد بعدی موقعیت خود را متزلزل می بیند و احساس شکست می کند و به دوره کودکی خود بازگشت می کند حرکت های خردسالان را انجام می دهد مثل خزیدن و پستانک خوردن
7- تثبیت: حالتی است که شخص در یک مرحله پائین تر رشد باقی می ماند و رشد نمی کند. فردی که از لحاظ سنی مرحله دهانی را طی کرده اما همچنان از راه دهان لذت می برد اصطلاحا می گویند در مر حله دهانی تثبیت شده است. ممکن است در بزرگسالی سیگاری شوند
8- انکار: این مکانیزم در خدمت نپذیرفتن واقعیت های تلخ است.
9- دلیل تراشی: وقتی انسان کار نادرستی را انجام می دهد دلیل تراشی می کند تا خود را موجه کند
10- تبدیل یا حیستیریک: یک ناراحتی روانی تبدیل به دشواری جسمانی می شود.
11- والایش: وقتی شخصی خواسته هایی دارد که از سوی اجتماع یا خانواده ناپسند است ممکن است آنها را به شکلی در آورد که نه تنها از سوی جامعه پذیرفته شود بلکه پاداش هم به او داده شود به نظر فروید غالب هنرمندان شاهکارهای هنری خود را با والایش عقده ها و امیال سرکوب شده خود خلق کرده اند.