زندگی نامه عبدالرزاق کاشانی
نام ونسب کاشانی:
اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیهاش ابوالفضل و ملقب به کمالالدین میباشد، پدرش نیزبا لقب جمالالدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.
تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری – دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:
1- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م723 هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب <مجمع الآداب="" فی="" معجم="" الالقاب=""> و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.
2- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت 816هـ ق م 887 هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین میباشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).
3- عزالدین محمود کاشانی (م735هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» میباشد.
این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی[1] و حاجی خلیفه[2]،علامه مدرس تبریزی[3]، مرحوم آقا بزرگ تهرانی[4] - به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه
می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.
علامه طهرانی نام پدر او احمد[5] و مدرس تبریزی اسحاق[6] می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب – نام پدر ابن فوطی[7] و عبدالرزاق سمرقندی[8] میباشند.
در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام «قاسی»[9]«قاسانی»[10]و«کاشی»[11] «کاشانی»[12] «قاشانی»[13]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[14] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار میبرد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار میدارد.[15]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[16] و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی میکند[17] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ
دیگری از قاشانی در زبان عامه است[18]پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: <کمال الدین="" ابوالفضل="" عبدالرزاق="" بن="" جمال="" الدین="" ابی="" الغنائم="" الکاشانی[19]="">
آغاز ، حیات وانجام کاشانی:
در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورده لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم باید گفت که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است.
1) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (730 هـ ق) میدانند[20]که همین نظر به اعیان الشیعه[21] نیز راه یافته است.
2) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( 735هـ ق) ضبط نموده است[22] و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.
3) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می باشد ایشان سال وفات را سوم محرم سال 736 هـ.ق) میدانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.
4)حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل معرفی تأویلات القرآن الکریم سال وفات ایشان را 887 (هـ ق) میدانند چرا که اولاً اگر تاریخ نوشتن شرح منازل السائرین- همچنانکه در آخر یکی از نسخ آن آمده – سال(731 هـ ق)باشد[23] بدون تردید سال وفات ایشان سال (730 هـ ق) نمیباشد. ثانیاً حاجی خلیفه- همچنانکه فراوان از او دیده شده – بین ملاعبدالرزاق و
سمرقندی، صاحب مطلع سعدین،خلط نموده و سال وفات ایشان را برای کاشانی آورده است.
نظر برجای مانده قابل جمعند، چرا که اگر تاریخ وفات ایشان را سوم محرم سال (736هـ ق) بدانیم، میتوان گفت که صاحب روضات الجنات این سه روز را به حساب نیاورده است پس صحیحترین تاریخ همان سوم محرم سال (736 هـ.ق)میباشد.
حال اگر- براساس نامه کاشانی به علاءالدوله سمنانی، رویکرد کاشانی به متصوفه در اوایل جوانی او- بعد از بحث فضلیات وشرعیات- و با مصاحبت مولانا نورالدین عبدالله نطنزی (م 699 هـ ق) و بعد- و همزمان با او –شمسالدین کیشی و اصیلالدین عبدالله (م 685 هـ ق) صورت گرفته باشد. در این حالت جناب کاشانی سال بعد ازوفات شیخ اصیلالدین زیستهاند. واگر شروع مصاحبتش با متصوفه را بین 25 تا 35 سالگی ایشان بدانیم، مدت حیات این عارف وارسته بین 75 تا 85 سال و سال تولد ایشان ، بین سالهای (650هـ ق تا 660 هـ ق) بوده است. وصدق این استدلال زمانی آشکار میگردد که در هیچیک از کتاب تراجم عمر طولانی و غیرطبیعی برای این بزرگمرد عرفان ثبت نشده است سوگمندانه باید گفت که حتی نسبت به مدت عمر کاشانی نیز اشتباهات فاحشی صورت گرفته است تا جائیکه برخی با دیدن نامی از <محمد بن="" مصلح="" المشتهر="" بالتبریزی[24]=""> در مقدمه شرح فصوص کاشانی به اشتباه آنرا شمس تبریزی ( م 645هـ ق)دانسته و شرح فصوص کاشانی را به سفارش ایشان میدانند. غافل از اینکه در این صورت اگر هنگام نوشتن به شرح خصوص کاشانی 40 ساله باشد.
با توجه به اینکه فصوص در سال(632 هـ ق) نوشته شده ومحی الدین متوفی 638 (هـ ق) است- باید عمری 130 تا 140 ساله برای او در نظر گرفت که اشاره کردیم در کتب تراجم به چنین عمری اشاره نشده است. از طرفی می دانیم که کاشانی شرح خود را بعد از شرح
جندی[25] و جندی نیز شرحش را بعد از وفات شیخ کبیرصدرالدین قونوی[26] (م 673 هـ ق) نگاشته است. پس این سخن که کاشانی شرح خود را به سفارش شمس تبریزی نوشته،سخی بیپایه است و اگر به این نکته نیز توجه کنیم که شمس تبریزی نگاهی منتقدانه به عرفان محی الدین دارد این بی پایگی روشنتر خواهد بود.
کاشانی و آموخته ها :
کاشانی نه تنها یک تاز عرفان و مجمع البحرین عرفان نظری وعملی است که پیشتر جستجوگری پرتلاش در عرصه علوم ظاهری بوده است و آنگونه که از مقدمه <اصطلاحات الصوفیه=""> و تنها مرجع ما -نامد کاشانی به شیخ علاء الدوله سمنانی - بر می آید او قبل از ورود به عرفان از فضلیات ( علم ادبی)
2- شرعیات (فقه و حدیث و تفسیر وعلوم مرتبط) گرفته تا 3- اصول فقه و 4- کلام و 5- معقولات ( منطق وعلوم طبیعی) و درآخر علوم الهی (فلسفه) را به گونه ای کاویده که< استحضارآن="" به="" جائی="" رسید="" که="" بهتر="" از="" این="" صورت="" نبندد»[27]="" و="" این="" خود="" نشانگر="" تضلع="" این="" «عالم="" عامل»[28]="" و=""><جامع میان="" علوم="" ظاهری="" و="" باطنی=""> در جمع وباطن میان ظاهر دارد.در اینجا باید نکته ای را خاطر نشان شویم و آن اینکه افرادی همچون کاشانی که ابتدا میدان دار عرصه علوم ظاهری، مناسب دنیوی بوده اند، پس از ورود به فراخنانی عرفان همچون طایری رهیده از نفس آنچنان در بلندای عرفان بال گسترانده که کمترکسی میتواند به افق آنان نزدیک گردد دراین زمینه میتوان از بزرگانی چون ابراهیم ادهم، سنائی غزنوی، ابن عربی، سید حیدر املی وغیره نام برد.
مشایخ و همعصران او:
باید گفت یگانه منبع شناخت مشایخ کاشانی- همچون دیگر ابعاد زندگی ایشان- نامه مختصر وبا ارزش ایشان به علاء الدوله سمانی است ملا عبدالرزاق در آن نامه مشایخ خود را اینگونه برشمرده است.
1-نورالدین عبدالصمد نطنزی (م 699 هـ ق) مرشد اصلی ملاعبدالرزاق که اگر ورود کاشانی به محضراورا بین سالهای( 685-675 هـ ق) بدانیم، تقریباً به مدت 15 تا 25 سال از محضر ایشان بهره برده است و حتی بعد ازوفاتش < مرشدی="" که="" دل="" بر="" او="" قرار="" گیرد="" نمییافت.="">[29]
ایشان از مریدان نجیب الدین علی بن بزغنش شیرازی(م 678 هـ ق) و همدوره سعید الدین فرغانی است و به گفته کاشانی پدرش نیز از صوفیان بوده و نزد شیخ شهاب الدین سهروردی، صاحب عوارف المعارف آمد و شد می کرده است.[30]
باید این نکته را افزود که ملا عبدالرزاق به دستور نورالدین نطنزی- و همزمان با مصاحبت او – در محضربزرگان دیگری که در ذیل به آنها میپردازیم – نیز حاضر می شده و ازآنها بهره میبرده است.
2- شمسالدین کیشی: از مریدان ضیاءالدین ابوالحسن مسعود شیرازی (م 655 هـ ق) است که او خود از شاگردان فخر رازی و ملازم شیخ نجم الدین کبری (م 618 هـ ق) است. در مقام کیشی همین بس که کاشانی از قول شیخ نورالدین نطنزی میآورد: < دراین="" عصر="" مثل="" او="" در="" طریقت="" کسی="">
3- شیخ اصیل الدین عبدالله (م 685 هـ ق) او را «امامی فاضل بارع متورع[32]» نامیده اند و نسب او به واسطه محمد بن حنفیه به حضرت علی(ع) میپیوندند.
4- صدرالدین روزبهان: مشهور به «روزبهان ثانی» است. پدرش فخرالدین احمد کوچکترین فرزند شیخ روزبهان بقلی- صاحب شرح شطحیات و عبهر العاشقین میباشد.
5- ظهیرالدین عبدالرحمن ابن شیخ نجیب الدین بزغش (م 716 هـ ق) : او نخستین شخصی است که ترجمهای از عوارف المعارف بدست داد.
6- ناصرالدین ابوحامد محمد ( م 705 هـ ق): او فرزند ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.
7- قطب الدین: فرزند دیگر ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.
8- نورالدین عبدالرحمن اسفراینی: یگانه شیخ کاشانی است که به دقائق وحدت وجود راه نبرده و میفرماید «مرا حق تعالی علم تعبیر وقایع و تأویل بوده اند بخشیده است و به مقامی برتر از آن نرسیده ام[33]»
9- مولانا نورالدین ابرقوهی
همچنانکه مشاهده میشود اکثر مشایخ کاشانی – بجز نورالدین اسفراینی – که با او در بغداد دیدار داشته[34] - غالباً ساکن در شیراز و اطراف آن بود پس نتیجه می گیریم که اکثر عمر کاشانی در شیراز و اطراف آن سپری شده است.
از همعصران کاشانی به سه شخصیت مرتبط با او بسنده میکنیم که عبارتند از :
1- عزالدین محمود کاشانی (م 735 هـ ق) همشهری عارف کاشانی که همچون ملاعبدالرزاق در هر دوحوزه عرفان نظری و عملی تبحر داشته است هر چند که ازلحاظ عمق مطالب به پای ملاعبدالرزاق نمرسد- ایشان صاحب دو اثر برجسته <مصباح الهدایه="" و="" مفتاح="" الکفایه=""> و شرح تائید کبری ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» که این دومین اثر اشتباهاً به ملاعبدالرزاق نیز نسبت داده شده است.[35]
2- علاء الدوله سمنانی (726-659 هـ ق): این شیخ قدرتمند با اینکه درتمام ایران واطراف آن معروف بوده با این حال از ظرافتها ولطائف جمالی تصوف بی بهره بوده است تا جائیکه هماره به نقد سخنان ابن عربی میپرداخت می تواند تغییر موضع او نیست به ابن عربی به سبب مکاتبات – واحتمالاً همنشینی – با کاشانی صورت گرفته باشد. چرا که در اواخر عمر از اعتراضات خود دست کشیده و ابن عربی را «مصاب» میداند.[36]ازآثار ایشان میتوان به
«العروه لأهل الخلوة و الجلوة»، «مطلع النقط و مجمع اللفظ» ، «چهل مجلس» و «ما لا بدمنه فی الدین»
3- «محمد بن مصطلح المشتهر با تبریزی» از این همعصر کاشانی که شرح فصوص کاشانی به سفارش اوست ، متأسفانه در کتب تراجم اثری بدست نیامد اما مسلماً ایشان فردی غیر از شمس تبریزی (م645 هـ ق) مشهور است.
طریقه آشنایی کاشانی با مکتب ابن عربی
اینکه کاشانی چگونه واز طریق کدامیک از اساتیدش با مکتب ابن عربی آشنا شده است به درستی مشخص نیست اما می توان گفت که- همچنانکه مرحوم علامه سید جلال الدین آشتیانی (ره) اشاره فرموده اند - « اساتید او از اتباع ابن عربی نبوده اند.» [37]
زیرا استفاده کاشانی از صدرالدین قونوی (م673 هـ ق) نه در آثار ونه در هیچیک از کتاب تراجم نیامده و از طرفی درک محضر فرغانی (م 700 یا 699 هـ ق) – نیز با اینکه غیرممکن نیست- اما بعید به نظر می رسد چرا که فرغانی – همچنانکه و در مقدمه مشارق الدراری اشاره کرده – ابتدا شاگرد نجیب الدین علی بن بزغش (م 678 هـ ق) بوده و به خدمت قونوی (م 637 هـ ق) درآمده [38] و با مکتب ابن عربی آشنا شده است. و با توجه به اینکه بعد از وفات قونوی در شیراز نبوده ، لذا کسب فیض کاشانی از او منتفی میگردد. واز طرفی خود کاشانی نیز او را در شمار اساتیدش نیاورده است.
از طرفی اگر نیک بنگریم استاد کاشانی، جندی (م691 هـ ق) نیز نخواهد بود چرا که جندی پس از درگذشت قونوی سالها در بغداد و سینوپبه سر میبرده است[39] و این در حالیست که کاشانی تا زمان وفات نورالدین عبدالصمد – یعنی سال 699 هـ ق - در شیراز به سر میبرده است.
به نظر می رسد که کاشانی همچنانکه در نامهاش به علاءالدوله سمنانی به آن اشاره کرد « .. ومن از آن در حیرت بودم تا فصوص اینجا رسید چون من مطالعه کردم این معنی را باز یافتم»[40]
خود با مطالعه فصوص به نکات و ظرائف آن دست یافته و سپس به واسطة ریاضت آنرا شهود کرده است «تا آنکه چون خود به این مقام نرسیده بودم هنوز دل قرار نمی گرفت تا بعد از وفات شیخ الاسلام مولانا و شیخنا نورالمله والدین عبدالصمد نظنزی مرشدی که بر او دل قرار گیرد نمی یافت هفت ماه در صحرائی که آبادانی نبود در خلوت نشست و تقلیل طعام بغایت کرد تا این معنی بگشود و برآن قرار گرفت و مطمئن شد «الحمد الله علی ذلک»[41]
جایگاه کاشانی در تصرف :
اگر به پیشنیه تصوف قبل از کاشانی نگاه کنیم، می بینیم که قبل از او عرفان عملی و نظری با آثار بزرگانی چون خواجه عبدالله انصاری سهروردی، و محی الدین عربی وفارص و دیگران به اوج خود رسیده و توسط شاگردان آنان نیز به خوبی بسط یافته است. اما در این میان کمتر کسی چون کاشانی توفیق یافته، حلقه اتصال و مجمع البحرین این دو حوزه گردد. کاشانی با شرح منازل السائرین از طرفی و شرح فصوص الحکم از طرف دیگر این امر خطیر را به انجام رساند و به راستی که به چه خوبی از عهده برون آمد.
قبل از کاشانی بزرگانی چون قونوی،جندی، تلمسانی وغیره بر فصوص الحکم شروحی چند نوشته بودند.اما این شروح با وجود مزایای فراوانشان در یک مشخصه مشترک بودند و آن اینکه هیچکدام توجهی به شرح غموض این کتاب پررمز و راز برای مخاطبان تازه آشنای آن نداشته اند. اما کاشانی با احساس این نقیصه به این مهم دست زد و به پیرو او شاگرد نامدارش قیصری و جامی شرح رموز فصوص را به مهمترین صورت بیان نمودند [میدانیم که قیصری در شرح خود به کرات مطالب کاشانی را بیان کرده و یا آنرا بسط داده است] از طرف دیگر با اینکه بر منازل السائرین شروح متعددی همچون شرح سدید الدین عبدالمعطی، تلمسانی وغیره نوشته اند اما شرح ملاعبدالرزاق –
با اینکه ازشرح تلمسانی بهره ها برده – جایگاهی است نایافتنی در میان شروح منازل یافته است چنانکه عارف بزرگوار شیعی در وصف آن از عباراتی چون «أعظمهم»، «أجودهم تقریراً» و «أحسنهم تحقیقاً»[42] استفاده مینماید. از طرفی بجز گردهم آوردن دو حوزه عرفان علمی و نظری، کاشانی از نظر جامعیت آثار نیز حتی در میان بزرگانی چون قونوی، جندی، تلمسانی، فرغانی و غیره بی نظیر است چرا که <اصطلاحات الصوفیة=""> ایشان که بالغ بر 760 اصطلاح می باشد- واگر لطائف الاغلام را از او بدانیم که دارای بالغ بر 1560 اصطلاح میباشد- درحالیکه تمامی اصطلاحات گرد آمده در کتبی چون <رساله قشیریه=""> (47 اصطلاح) ،< کشف="" المحجوب=""> (85 اصطلاح)، اصطلاحات الصوفیه آمده در فتوحات مکیه (164) اصطلاح و کتاب اصطلاحات الصوفیه شیخ اکبر (251 اصطلاح) میباشد.[43] که مجموع آنها حتی برابر با اصطلاحات الصوفیه کاشانی نیست. پس اودر این میدان حتی گوی سبقت را از شیخ اکبر نیز ربوده است.
از طرفی ایشان دارای تأویل عرفانی «تأویلات القرآن الکریم» باشد که بصورت مزجی از اول تا آخر قرآن را در برگرفته است. در حالیکه در میان اتباع ابن عربی فقط قونوی است که با تأویل اعجاز البیان خود سوره حمد را به تأویل درآوردهاند پس دراین زمینه نیز جناب ملاعبدالرزاق یکه تاز عرصه تأویل عرفانی است.
اما این سخن،به معنی برتری کاشانی برقونوی و جندی وغیره میباشد چرا که جناب شیخ کبیر، از نظر تحقیقات و تدقیقات و عمق مطالب جایگاهی به مراتب فراتر از کاشانی دارا می باشد.
خلاصه کلام اینکه کاشانی از نظر جامعیت آثار و شرح رموز عرفانی – نه عمق مطالب – از جایگاهی منحصر به فرد در میان اتباع ابن عربی برخوردار است.
کاشانی از منظردیگران
تلمیذ نامدارش قیصری او را «الامام العلامه الکامل المکمل وحید دهره و فرید عصره فخرالعارفین قرة عین ذات الموحدین ونور بصرالمحقیق>[44]معرفی کرده و جناب سید حیدر آملی نیز هماره او را به بزرگی ستوده و ازاو با عباراتی همانند «المولی الأعظم و البحر الخضم[45]» ،«المولی الأعظم الأکمل، قطب الموحدین، سلطان العارفین ، کمال الملة و الحق والدین عبدالرزاق الکاشی»[46] نام میبرند وا ین ستایش در جامی نیز- همچنانکه در نفحات الانس آورده اند- دنبال میشود: «جامع میان علوم ظاهری و باطنی»[47] که اگر بخواهیم به آراء دیگران دربارة کاشانی بپردازیم، نمونههای فراوان از اینگونه گفتارها در آثار عرفا و تراجم نویسان متأخر به چشم میخورد که جملگی نشان از جایگاه والای این عارف علامه دارد.
عقیده و مذهب کاشانی
تاکنون درباره مذهب کاشانی تحقیق مبسوطی صورت نگرفته تا جائیکه برخی ایشان را در شمار عرفای شیعی ذکر کرده ،[48] و برخی دیگر نیز به واسطه دیدن مدح وتعظیم خلفاء در آثار ایشان در تشیع ایشان تردید روا داشتهاند.[49] ما در این تحقیق سعی کرده با توجه به مطالب تأویلات به این مهم دست زده و تشیع کاشانی را به صورت آشکار بیان داریم. قبل از هر چیز باید خواننده محترم را به این نکته توجه دهیم که کاشانی در تأویلات درصدد ادله کلامی اثبات ولایت وتشیع خود نبوده است . چرا که هدف از نگاشتن تأویلات فقط «ارائه الگویی به اهل ذوق»[50]میباشد. وظیفه ما نیز در این تحقیق کنار هم نهادن مطالب و ارائه طرحی منسجم از این موضوع است. هرچند که براین باورم که سخنان کاشانی در تأویلات- با وجود گزیده گوئی- به قدری روشن بیان شده که ما را از هر گونه استدلالی در این زمینه بی نیاز مینماید.
نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم اینکه در این تحقیق تمام جوانب موضوع در نظر گرفته شده و به طرف دیدن چند نقل قول و یا حدیث در مدح ائمه اطهار(علیهم السلام) – همچنانکه در آثار بقیه عرفا نیز مشاهده میشود – قائل تشیع این عارف گرانقدر نگشتهایم.
و سه دیگر اینکه فقط به گفتارها اکتفاء نکرده بلکه به مقایسه آراء ایشان در تأویلات- با وجود اینکه بصورت مجمل می باشند- با مختصات شیعه از قبیل نفی جبر وتفویض، رجعت، شفاعت با نگاه خاص شیعی آن، عصمت وغیره دست زدهایم.
[1] -عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، 1403/ ج 7، ص 470
[2] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکالة المعارف/استانبول،1360 /ج1، ستون336
[3] - مدرس تبریزی،محمد/ریحانة الادب / خیام/ تهران، 1374 /ج 5،ص 34
[4] - تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا/ ص 112
[5] - همان منبع /ص 112
[6] - مدرس تبریزی ، محمد علی / ریحانة الادب/ همان منبع/ ج 5،ص 34
[7] - زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، 1986/ج3،ص 349
[8] -سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،1353/ مقدمه، ص 9
[9] - ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،1416/ج 4،ص 180
[10] -قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص 4
[11] -تهرانی،آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ همان منبع /ص 112
[12] -مدرس تبریزی،محمد علی/ ریحانة الادب/ همان منبع/ ج5،ص 34
[13] -
[14] - حاجی خلیفه،مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج1،ستون336
[15] -کاشانی،عبدالرزاق/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/ قم،1372/مقدمه،ص 18
[16] - ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبة المثنی/ بغداد،بی تا /ص 420و 421
[17] -بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیة/ قاهره، 1373/ ج 3،ص 1056و1057
[18] - حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، 1388/ج4،ص 296
[19] - قیصری، محمد داود /شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،1375/ص 4
[20] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج 1، ستونهای107تا226
[21] - عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ همان منبع/ ج 7،ص 480
[22] - خوانساری، محمد باقر/ روضات الجنات/ اسماعیلیان/قم، 1339/ ج4،ص 198
[23] - کاشانی،عبدالرزاق/شرح منازل السائرین/ همان منبع/ مقدمه، ص 35
[24] - لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی/ ترجمه :زینب پودینه آقائی/ حکمت/ تهران،1383/ص 133
[25] - کاشانی، عبد الرزاق/شرح فصوص الحکم /قم،1370 /مقدمه،ص21
[26] - جندی ،مؤیدالدین / شرح فصوص الحکم / تحقیق و تعلیق : سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد/ مشهد،1361/ ص 10
[27] - لوری ، پییر /تأویلات القرآن از دیدگاه عبد ارزاق کاشانی /همان منبع/ص233
[28] - ابن فوطی ، ،عبدالرزاق/ تلخیص مجمع الآداب/ همان منبع/ ج 4، ص 181
5-جامی،عبدالرحمن/ نفحات الانس من حضرات القدس / تحقیق: محمودعابدی/اطلاعات/تهران،1375/ص483
[29] - لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص 234
[30] - کاشانی، عبدالرزاق / تأویلات القرآن الکریم انتشار یافته با نام تفسیر ابن عربی/ تحقیق : سمیر ارباب مصطفی / دارالاحیاء التراث العربی/ بیروت ، 1422/ ج 5،ص 122
[31] - لوری، پییر/ تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص 233
[32] - شیرازی، عیسی بن جندی / تذکره هزار مزار/ تصحیح : تحشیه نورانی وصال / احمدی/ شیراز، 1364 / ص 375
[33] - لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص 234
[34] - همان منبع/ص234
[35] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج 1، ستون 266
[36] -
[37] - قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه،ص 6
[38] - فرغانی،سعید الدین سعید/ مشارق الدراری/ مقدمه و تعلیغیات: سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد / مشهد ، 1357/ مقدمه،ص 5
[39] - بغدادی/ اسماعیل/ هدایتة العارفین/ استانبول، 1951/ ج 2،ص 484
[40] - لوری ، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع / ص 234
[41] - همان منبع/ص 234
[42] - آملی ، سید حیدر / جامع الاسرار و منبع الانوار/ علمی وفرهنگی / تهران ، 1368/ ص 326
[43] - کاشانی ،عبدالرزاق / مجموعه رسائل و مصفات/ تصحیح : مجید هادی زاده / میراث مکتوب/ تهران ،1380/ص 233
[44] -قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه، ص 4
[45] - آملی ، سید حیدر/ جامع الاسرار و منبع الأنوار / همان منبع/ ص 326
[46] - آملی، سید حیدر/ المقدمات من نص النصوص / تصحیح وتعلیق : هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی / توس / تهران ،1362/ ص 456
[47] - جامی ، نورالدین عبدالرحمان/ نفحات الانس فی حضرات القدس / همان منبع/ ص 483
[48] - شوشتری ، قاضی نورالله/ مجالس المومنین /دارالکتب اسلامیه / تهران،1375 /ج 2،ص 69
[49] - خوانساری، محمد باقر / روضات الجنات/ ج 4،ص 198
[50] - لوری ،پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ص 71
عبدالرزاق کاشانی
این محصول در قالب فایل word و در 64 صفحه تهیه و تنظیم شده است
توجه :
شما می توانید با خرید این محصول فایل " قلق های پایان نامه نویسی (از عنوان تا دفاع)" را به عنوان هدیه دریافت نمایید.
عناوین :
نام و نسب کاشانی
آغاز ، حیات و انجام کاشانی
کاشانی و آموخته ها
مشایخ و همعصران او
طریقه آشنایی کاشانی با مکتب ابن عربی
جایگاه کاشانی در تصرف
کاشانی از منظردیگران
عقیده و مذهب کاشانی
مقدمات بحث
تشیع کاشانی از منظر کاشانی
حضرت امیر(ع) واهل بیت در تأویلات
حضرت امیر
رفع شبهات
نقد حدیث اول
نقد حدیث دوم
حضرت مهدی (عج)
آراء و عقاید کاشانی
بحث جبر و اختیار
رجعت
شفاعت
عصمت
عینیت صفات بالذات
آثار کاشانی
الف: کتب
رسائل فارسی
رسائل عربی
دیوان کاشانی
دلایل انتساب تأویلات به کاشانی
مقدمه ای در تفسیر وتأویل
در لغت تفسیر
تفسیر در اصطلاح
تأویل در لغت
تأویل در اصطلاح
تاریخچه ای گذرا بر تأویل و گروههای تأویل
تأویل عرفانی و وجوه تمایز آن ازدیگر تأویلات
انواع تأویل عرفانی (تفسیر عرفانی)
تأویل نامه های
اصطلاحات موجود در مورد نگاشتههای عرفا پیرامون قرآن
الف :اصطلاحات مشترک دوجزوه تفسیر وتأویل
ب :اصطلاحات مخصوص به حوزه تأویل عرفانی
تأویل عرفانی
مبانی تأویل عرفانی
مبانی تأویل از منظرحدیث
مبانی اختصاصی تأویل عرفانی
1- مبانی جامعه شناسی تأویل
مبنای زبان شناختی تأویل
مبانی نظری تأویل عرفانی
مبانی عملی تأویل عرفانی
مبانی تأویل عرفانی از دیدگاه ملا عبدالرزاق
ملاکهای تأویل عرفانی از دیدگاه کاشانی
معرفی اجمالی کتاب <تأویلات القرآن="" الکریم="">
تأویلات>
ادامه مطلب ...
عصر صفوی از دوران های پر تغییر و تحوّل تاریخ ادبی ایران محسوب می شود که در این روزگار با رسمی شدن مذهب تشیع، بسیاری از قوانین و ضوابط اجتماعی و فرهنگی، مسیری متفاوت از گذشته را دنبال کرد و عملکرد شاهان و سلاطین دیگر چون گذشته نبود و افکار و اندیشه های آنان در مسیر ترویج و گسترش مذهب رقم می خورد و اداره جامعه را نیز بر آن مبنا قرار می دادند. این دگرگونی ها را می توان در آثار برآمده از این عصر که بازتابی از سیمای جامعه در آنها به خوبی مشخص است، شناخت تا بدین وسیله بتوان نگاه و دریچه ای به جامعه آن روزگار و مردمش داشت.
بنابراین در این مقاله سعی شده با بررسی اشعار محتشم کاشانی این مقوله ادبی، مورد تحلیل و بررسی قرار بگیـرد تا دگرگونی های جامعه در زمینه های فرهنگی و اجتماعی آن روزگار به تصویر کشیده شود.
فهرست مطالب
چکیده. 5
کلید واژگان:6
1-1ـ اهداف تحقیق.. 6
2-1ـ پیشینه تحقیق.. 7
3-1ـ روش تحقیق.. 7
1-2- عصر صفوی.. 7
1-3-زندگی نامه محتشم کاشانی.. 15
2-3-آثار محتشم کاشانی.. 16
3-2ـ هفت دیوان محتشم شامل:16
4-3ـ خویشاوندان محتشم.. 17
5-3ـ مسافرت های محتشم.. 18
6-3- زمین گیر شدن محتشم کاشانی.. 19
7-3- فقر وتنگدستی محتشم کاشانی.. 19
8-3- آوازه شهرت محتشم کاشانی در ایران و هند. 20
9-3-علت سروده شدن مرثیه عاشورایی محتشم.. 20
10-3ـ ابیات محتشم به عنوان امثال فارسی.. 21
11-3- سبک شناسی اشعار محتشم کاشانی.. 22
1-11-3ـ واژه گان برگرفته از مذهب.. 25
ـ طفل صغیر. 26
ـ محرم و نامحرم. 26
ـ حجاب.. 26
ـ کفاره. 26
ـ سبحه. 26
ـ فاتحه خوانی.. 26
ـ شهید. 26
2-11-3ـ واژگان کوچه بازاری.. 27
3-11-3ـ واژه گان برگرفته از گذر زمان.. 27
12-3ـ نقد اجتماعی در اشعار محتشم کاشانی.. 29
1ـ4ـ آداب و رسوم و زیبایی های مرتبط با معشوق.. 29
2ـ4ـ توصیف زیبایی های معشوق.. 32
3ـ3ـ مراسم عزاداری و تدفین.. 37
4ـ3ـ آداب و رسوم جشن ها و اعیاد. 39
5ـ3ـ دیگرآداب و رسوم مردمی.. 40
6ـ3ـ آداب و رسوم مرتبط با بر تخت نشستن شاه. 47
1ـ4ـ باورها و اعتقادات مذهبی و دینی.. 49
نتیجه. 52
2ـ4ـ باورها و اعتقادات اسطوره ای.. 53
3ـ4ـ باورها و اعتقادات متفرقه. 56
- می بر روی خاک ریختن.. 56
- مستی و راستی.. 56
- به گرد کسی گردیدن.. 57
- دیو در شیشه کردن.. 57
- پری.. 57
- شَبه. 58
1ـ5ـ مشاغل دوره ی صفویه. 58
2ـ5ـ مشاغل سخت.. 60
3ـ5ـ القاب دولتی و درباری.. 61
4ـ5ـ مشاغل رسمی و اداری.. 66
6ـ5ـ مشاغل خدماتی.. 69
7ـ5ـ سایر مشاغل.. 70
ـ نتیجه. 77
1ـ6ـ انواع میوه. 78
2ـ6ـ انواع نوشیدنی.. 79
3ـ6ـ انواع ادویه ها و چاشنی ها80
4ـ6ـ انواع شیرینی.. 81
5ـ6ـ سبزیجات.. 82
6ـ6ـ غذا82
1ـ7ـ انواع تن پوش ها83
2ـ7ـ تن پوش های جنگی.. 86
3ـ7ـ لباس زنان.. 86
4ـ7ـ انواع کلاه و سرپوش... 87
5ـ7ـ انواع پای افزار. 90
1ـ8ـ فرش و گستردنی.. 91
2ـ8ـ ابزار و وسایل شراب نوشی.. 92
3ـ8ـ ابزار و وسایل نوشتن.. 94
4ـ8ـ ابزار و وسایل زندگی.. 96
5ـ8ـ ابزار و وسایل آشپزخانه. 105
6ـ8ـ ابزار و وسایل کشاورزی.. 108
7ـ8ـ ابزار و وسایل نجّاری.. 108
8ـ8 ـ ابزار و وسایل بنّایی.. 109
9ـ8ـ ابزار و وسایل خیاطی.. 110
10ـ8ـ ابزار و وسایل دعا110
11ـ8ـ ابزار و وسایل صید. 111
12ـ8ـ ابزار و وسایل بازی.. 111
13ـ8ـ ابزار و وسایل شاهی.. 111
14-8 ـ ابزار و وسایل سفر. 117
15ـ8ـ ابزار و وسایل روشنی.. 120
16ـ8ـ ابزار و وسایل صوتی.. 123
17ـ8ـ ابزار و وسایل جنگی.. 126
18ـ 8ـ ابزار و وسایل حیوانات.. 133
1ـ9ـ انواع زیور آلات.. 137
1ـ10ـ تفریحات و سرگرمی.. 139
1ـ11ـ بیماری ها140
1ـ 12ـ بافت شهری.. 141
2ـ12ـ مکان های قضایی.. 142
3ـ12ـ انواع مکان ها عمومی.. 143
4ـ12ـ اماکن خصوصی.. 144
5ـ12ـ انواع مکان های ویژه در خانه. 146
6ـ12ـ مکان های علم آموزی.. 149
7ـ12ـ مکان های مذهبی و دینی.. 149
8ـ12ـ معادن.. 151
1ـ13ـ شکنجه ها151
1ـ14ـ معضلات اجتماعی.. 152
1ـ15ـ انواع پرندگان.. 153
2ـ15ـ حیوانات علف خوار. 161
3ـ15ـ حیوانات گوشت خوار. 166
4ـ15ـ انواع حشرات.. 169
5ـ15ـ انواع خزنده گان.. 172
6ـ15ـ حیوانات دریایی.. 174
7ـ15ـ انواع جوندگان.. 175
1ـ16ـ انواع گل ها175
2ـ16ـ انواع درختان.. 180
1ـ17ـ پول ها183
1ـ18ـ انواع سنگ ها185
2ـ18ـ انواع فلزات.. 186
3ـ18ـ سنگ های زینتی.. 188
1ـ19ـ آفات و حوادث.. 190
1ـ20ـ شهرها و کشورها191
1ـ21ـ دین و مذهب.. 194
1ـ22ـ نژادها195
1ـ23ـ القاب و عناوین.. 196
1ـ24ـ انواع گنج ها197
1ـ25ـ انواع نامه. 198
2ـ25ـ وسایلارسال نامه. 199
1ـ26ـ نتیجه. 200
فهرست منابع.. 202
ـ مقالات.. 204
ـسایت 204
عنوان مقاله: سیمای جامعه ایران در اشعار محتشم کاشانی
شرح مختصر:
ایران در عصر صفوی نسبت به دیگر قرون گذشته دچار تغییر و تحولات بسیاری شد که آن را می توان ناشی از عملکرد شاهان این عصر در رسمی کردن مذهب تشیع دانست. به واقع با اعلام و اجرای این حکم تمامی مسائل ایران تحت تأثیر قرار گرفت و به واسطه آن چهره ای تازه به خود گرفت. به عنوان مثال در زمینه فرهنگی دیگر خبری از اشعار مدحی و عاشقانه نبود چرا که شاهان، سرودن چنین اشعاری را منع کرده بودند و آنان را به سمت اشعار مدحـی در وصف ائمه اطهار سوق و گـرایش می دادند و برای چنین اشعاری صله پرداخت می کردند. بر اثر تغییر حکومت و تحوّل در مذهب، بافت اجتماعی نیز از تغییر مصون نماند و «شعر نیز که دماسنج روح ایرانی بود، مسیر دیگری در پیش گرفت. البتّه عامل تنوّع را نیز نباید از نظر دور داشت. شعر از فضای باز خراسانی و باغ های سروستان شیراز بیرون آمد و وارد کوچه های تنگ و باریک اصفهان گردید».(اسلامی ندوشن، 1383: 255) به واقع شعر دیگر آن حال و هوای گذشته را نداشت و وارد مرحله تازه ای از زمان قرار گرفته بود که تفکرات سیاسی تنها وسیله و ابزاری بود که افکار فرهنگی و شعری را از مسیر خود خارج و به سوی انزوا کشاند چرا که حاکمان سیاسی در این دوره نگاه و تفکرشان نسبت به فرهنگ و ادبیات دیگر چون شاهان و حاکمان عصر سامانی نبود.
شکل گیری این روند جدید در جامعه ایرانی سبب شد تا شاعران به دو گروه تقسیم شوند؛ گروهی که دربار گورکانی هند را برگزیدند، چرا که پادشاهان هندی استقبال چشمگیری از شاعران ایرانی می کردند،«در داخل هند هم موجباتی فراهم آمد تا مستعدان اهل آن مرزبوم هم به شعر و ادب فارسی بگرایند و تعدادی از مشهورترین شاعران این دوره از بین مسلمانان هند واحیاناً حتی از بین هندوان برخیزند و بعضی از آن ها در تدوین لغت و تاریخ و تذکره شعرا ،یا در نقل و ترجمه آثار قدیم هند اهتمام نمایند». (زرین کوب، 1383: 413)در حقیقت دهلی دربار بزرگتری شد که باید آن را دربار ثانی ایران نامید. بنابراین شاعران به سفر به هند و دوری گزیدن از دربار شاهان ایرانی روی آوردند. گروه دوم کسانی که در مقابل امر شاهان صفوی سر تسلیم فرود آوردند و به سرودن اشعار مدحی برای ائمه پرداختند، اما از آنچه انجام می دادند رضایت کامل نداشتند چرا که شاهان صفوی علیرغم اینکه به رشد اقتصادی و ایجاد بناهای مختلف و گسترش اماکن علمی و به ترویج مذهب تشیع اهمیت می دادند، برای اشعار شاعران و ذوق هنری آن ها و مدح و ستایششان نه تنها علاقه ای نشان نمی دادد بلکه صله ای نیز در نظر نمی گرفتند. اگرچه برخی شاهان این دوره تلاش وافری برای برگرداندن شاعـران و حفظ آنان در دربار کردند، اما دیگر نتیجه ای نداد و در این روزگار بسیاری از شاعران ایران زمین را در سرزمین هند می بینیم. این تحـول ادبـی نه تنها سیـر صعودی نداشت بلکه روبه تنـزّل نهاد. چرا که صفویان به شعر و فـرهنگ اهمیّت نمی دادند و «شعر هم که در فرهنگ گذشته ایران در مذهب سنّی ریشه داشت مثل سایر شاخه های فرهنگ گذشته ،اهمیت و اعتبار خود را از دست داد وآنچه در دربارهای قدیم اهل سنت از غزنویان تا خوارزمشاهیان و مغول ،شعر و مخصوصاً قصیده و مدیحه را از لوازم فرمانروایی که خود را «غلام شاه ولایت» و «کلب آستان علی»می خواندند با چشم اهمیت تلقی نمی شد ». (خاتمی، 1373: 187)
تمام این مسائل سبب شد تا در دوره صفوی، دیگر دربار شاهان آن رنگ و بوی ادبی گذشته را نداشته باشد. در نتیجه در این دوره در اشعار شاعران با جامعه شعری و فرهنگی متفاوتی روبه رو می شویم که بازتاب آن را می توان در آثار به جا مانده از این عصر مشاهده کرد که در مقاله حاضر سعی بر بررسی سیمای جامعه در دیوان محتشم قرار گرفته است.
فهرست مطالب
پیش درآمد
زندگی نامه محتشم کاشانی
هفت دیوان محتشم
آداب و رسوم
آداب و رسوم مرتبط با معشوق
مراسم عزاداری و تدفین
آداب و رسوم جشن ها و اعیاد
دیگرآداب و رسوم مردمی
باورها و اعتقادات
باورها و اعتقادات مذهبی و دینی
باورها و اعتقادات اسطوره ای
باورها و اعتقادات متفرقه
مناسبات حکومتی و اقتصادی
انواع ادویه ها و چاشنی ها
انواع تن پوش ها
ابزار و وسایل زندگی
ابزار و وسایل شراب نوشی
ابزار و وسایل نوشتن
ابزار و وسایل زندگی
ابزار و وسایل کشاورزی
ابزار و وسایل دعا
ابزار و وسایل بازی
ابزار و وسایل شاهی
ابزار و وسایل سفر
ابزار و وسایل روشنی
ابزار و وسایل صوتی
ابزار و وسایل جنگی
ابزار و وسایل حیوانات
لوازم زینتی
تفریحات و سرگرمی
طب
بافت شهری
مکان های قضایی
انواع مکان ها عمومی
اماکن خصوصی
انواع مکان های ویژه در خانه
مکان های علم آموزی
مکان های مذهبی و دینی
زندان و شکنجه ها
تلمیحات
کنایات
نتیجه
فهرست منابع