بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن با اصل استصحاب
یکى از قواعد مهم حقوق اسلامى قاعده اصالةالصحة» است، که کاربرد فراوانى در فقه و حقوق اسلامى دارد و به اشکال مختلف مورد استفاده واقع مىگردد. این اصل، معانى مختلفى در فقه و حقوق دارد که ذیلا ابتدا به تعریف و توضیح دو معناى معروف و مشهور آن پرداخته مىشود و سپس کاربرد اصاله الصحه را بیان نموده و در آخر به توضیح تعارض اصاله الصحه و اصل استصحاب با بیان نمونه هایی از مواد قانونی می پردازیم
فهرست مطالب:
چکیده
1- اصل صحت به مفهوم جواز تکلیفی
دلایل اصل صحت به معنای جواز تکلیفی
2- اصل صحت به مفهوم وضعی
ادله اصل صحت به مفهوم وضعی
اجرای اصل صحت در عقود
موارد جریان اصل صحت در اعمال ، عقود و ایقاعات
لزوم تحقق عنوان عمل در معاملات
مراد از اصل صحت، صحت واقعى است یا صحتبه اعتقاد فاعل؟
اصل صحت از امارات استیا از اصول عملیه؟
حکم تعارض اصل صحت با استصحاب
اصل صحت در حقوق مدنى ایران
منابع
این بررسى مختصر شامل چهار قسمت است:
الف - تجزیه و تحلیل معرفت شناسى عمومى غرب، علل وجود تضاد در آن و بررسى بعضى علل. در نتیجه این معرفت شناسى، نظامهاى حقوقى و قانونگذارى غربى به سوى عقلگرایى غیردینى و درنتیجه، ضد دینى حرکت کرد که منتهى به شناخت خواست فرد (لیبرالیسم حقوقى) به عنوان تنها منبع حقوق شد. از آنجا که مسیحیت در غرب تا حد تنها «ایمان عاطفى» کاهش یافته و دیگر داراى نظام حقوقى مستقل قابل اجرا نیست، در این بخش از بررسى مقایسهاى، تنها معرفت شناسى عمومى غرب - نه مسیحیت - که طبعا متاثر از فرهنگ مسیحیت بوده، مورد توجه قرار گرفته است.
ب - در قسمت دوم، معرفت شناسى عمومى اسلام به اختصار بررسى شده است.
ج - در بخش سوم معرفت شناسى حقوق اسلام، یا علم اصول که بهترین منعکس کننده دیدگاه معرفت شناسانه عمومى اسلام است، مورد بحث قرار گرفته است.
د - در آخرین بخش، رشد اصول فقه، مخصوصا قبول حجیت عقل و قاعده تلازم عقل و شرع بررسى شده است. در این قسمت مخصوصا نقش شیخ مرتضى انصارى در تعمیق و گسترش علم اصول فقه و جنبه عقلانى آن مورد توجه قرار گرفته که این قسمت مختصرتر بررسى شده است. ما در این گفتار در صدد آن نیستیم که مکررا از نقش بارز شیخ مرتضى انصارى در رشد عقلگرایى در اسلام، محدوده عقل در معرفت شناسى حقوقى اسلام، حجیت عقل، قاعده تلازم وادله عقلیه بطور سطحى یاد کنیم; بلکه کوشیده ایم ابتدا جریان رشد عقلگرایى، سپس عقلگرایى اسلامى - که کاملا متفاوت با نوع غربى آن است - و بعد از آن، رشد علم اصول به عنوان نتیجه عقلگرایى اسلامى، و در آخر، حجیت عقل و قاعده تلازم را به عنوان منعکس کننده کاربرد عقل در علم اصول و در این مسیر موضع شیخ انصارى را نشان دهیم.
فهرست مطالب
مقدمه
بررسى مختصر معرفت شناسى عمومى و حقوقى غرب
معرفت شناسى عمومى و حقوقى اسلام
سیر تاریخى حجیت عقل در نظام حقوقى و سیاسى شیعه
پى نوشتها