زندگی نامه و شرح حال مولوی
شرگذشت و احوال مولوی
جلال الدین محمد فرزند بهاء الدین محمد معروف به «بهاء الدین ولد» و ملقب به «سلطان العلما» فرزند حسین بلخی، این خانواده پدر بر پدر ازمردم خراسان قدیم ساکن ناحیه ی بلخ بوده اند و به نسبت بلخی و خراسانی شهرت داشته اند؛ اما شهرت مولوی به «مولانای رومی» و «مولای روم» بعد از آنست که از بلخ مهاجرت کرده و در شهر «قونیه» موطن برگزیده اند که از بلاد معروف آناتولی و آسیای صغیر و ترکیه ی فعلی است و آن را در قدیم کشور «روم» می گفتند؛ به طوری که نگارنده تبع کرده ام این شهرت از اوایل قرن ششم هجری به بعد است. برای اینکه من درمؤلفات نیمهی اول این قرن دیده ام که ازمولوی به عنوان «مولانای روم» اسم برده و اشعاری نقل کرده اند؛ برای کسانی که سرگذشت مولوی را از روی کتاب ها خوانده اند هم این نکته تازگی دارد، زیرا تاکنون دیده نشده کسی متعرض باشد از این که چه تاریخ مولوی را به عنوان «مولانای روم» یا «ملای رومی ها» خوانده اند.
ولادت مولوی در بلخ روز یکشنبه ششم ربیع الاول سنه 604 و وفاتش در قونیه هم در روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال 672 هجری قمری است. همان سال که نابغهی فلسفهی ریاضی خواجه نصیر الدین طوسی و برخی بزرگ مردان دیگر فوت شده اند. مدت عمر مولانا جلال الدین به حساب شمسی 66سال و به حساب قمری 68 سال و 89 روز یعنی سه ماه و یک روز کم بود.
پدرش بهاء الدین ولد با خانواده به قصد زیارت کعبهی معظمه و انجام عمل حج درحدود سال 616 که گیراگیر حمله ی مغول به ایران است ازبلخ مسافرت کرد. درحقیقت سبب عمدهی این مسافرت یا مهاجرت رنجشی بودکه در باطن از سلطان محمد خوارزمشاه داشت، خواه باعث مسافرتش، گزاردن مناسک حج و خواه و رنجش از سلطان محمد باشد، این ها همه علل و اسباب ظاهری بود و حقیقت امراراده ی حج بود که می خواست آن نهال الهی یعنی وجود مولوی را که درآن وقت حدود سیزده ساله بود از آن آفت خانمانسوز هجوم شوم مغول محفوظ نگاه بدارد و او را در سرزمینی دو از فتتنه پرورش دهد تا همچون درختی بارآور، سایه بر سر مشرق و مغرب عالم افکند.
این سبب ها برنظر ها پرده هاست |
| که نه هر دیدار صنعش را سزاست |
از مسبب می رسد هر خیر و شر |
| نیست اسباب و وسایط را اثر |
از این ادبیات مولوی بر می آید که همه چیز در دید و قدرت آفریدگار بی همتاست و دلیلش برهیچ کس آشکار نیست. آری! حق نمی خواست که این چراغ فیض رحمانی درآن تندباد شیطانی خاموش شود و چشم جهان بشریت از انوار تابناک او بی نصیب بماند. خلاصه مولوی درآن وقت که حدود 13 سال داشت همراه پدرو مادرش از بلخ سفر کرد. گفته اند که پدرش درعبور از نیشابور شیخ فریدالدین عطار نیشابوری معروف را که صاحب تذکره الاولیا و منظومه های منطق الطیر و اسرارنامه و مصیبت نامه است ملاقات کرد و شیخ عطار نسختی از «اسرارنامه»ی خود را بدو هدیه نمود و برای مولوی به فراست ایمانی، آتیهی درخشانی را پیش بینی کرده و به پدر او گفت که این پسر راگرامی بدار، باشدکه نفس گرم او آتش، در سوختگان عالم زند.
«مقدمه»
ادبیات در هر شکل و قالبی که باشد، نمایشگر زندگی وبیان کنندهی ارزش ها و معیارها وویژگی هایی است که زندگی فردی و جمعی برمحور آنها می چرخد. نقد وبررسی و ارزیابی آثار ادبی نیز چنین است و نمی تواند بدور از آن ارزش ها و معیارها باشد و بی توجه از کنار آنها بگذرد. به عبارت دیگر نقد و بررسی آثار ادبی از دیدگاهی می توان درس زندگی نامید، باهمهی گستردگی و تنوع و خصوصیات و مظاهر آن.
ادبیات از دو دیدگاه ما را با زندگی پیوند میدهد: از گذرگاه عاطفی، وقتی که آنرا می خوانیم، از گذرگاه خرد ورزی، وقتی که آنرا بررسی و نقد می کنیم؛ وقتی ما قطعه شعری را می خوانیم، عواطف و احساسات ما با عواطف و احساسات شاعر جنبههای مشترک پیدا می کند و با او هم سوئی روانی پیدا می کنیم، و یا وقتی سرگشتکی را در مطالعه می آوریم، به قول «آندره موروا» در حادثهی کشاکش بزرگی قرارمی گیریم و لحظات زندگیمان با آن حادثه آمیختگی پیدا می کند؛ دراین موارد نفس و جان ما می تواند از اثر پذیری برکنار بماند. از جهت خردورزی نیز، اگر به درستی به تحلیل و نقد آثار ادبی بنشینیم و جنبه های مثبت و مفنی آنها را دریابیم، زندگی را مطرح ساخته ایم؛ مطالعه وبررسی آثار ادبی باید با بررسی جنبه های زبانی، هنری ومحتوایی همراه باشید، به این معنی که پس از حل دشواری های واژه ای و تعبیرها و اصطلاحات متن و اشاراتی که به تارخ و قصص و اساطیر ممکن است وجود داشته باشد، باید به بررسی ارزش هنری و سپس به تجزیه و تحلیل محتوای آن بپردازیم. اندیشه های والا و ارزشمند را باز نماییم و پندارهای سخیف و کج اندیشی های نابخردانه را نقد کنیم. عبارات وابیات و تعبیرهای زیبا و استوار را با دلیل وحجت نشان دهیم و ابیات و جملات و عبارات نازیبا و نااستوار را باز نماییم. و اگر اثر شکل داستانی دارد، آنرا از جهت شناخت داستان بررسی کنیم: مثلاً اگر در داستان رستم و سهراب، فقط واژه دشوار را معنی کنیم و چند ویژگی زبانی را که درسخن فردوسی هست باز گوییم که مثلاً برای یک متمم دو حرف اضافه آورده است، یا «کجا» را در معنی «که» به کاربرده، داستان را به عنوان یک پدیده ی لسانی مطرح کرده ایم. برای آنکه داستان به عنوان یک اثر ادبی مطرح شود، پس از طرح و توضیح نکته های زبانی و ارزش های هنری یا ارزش های مربوط به فنون بلاغی، درمرحلهی سوم باید محتوای داستان را از جهت داستان شناسی، و دراین مورد به خصوص از جهت تراژدی شناسی، گره خوردگی، اوج و فرود داستان، جنبه های روان شناختی قهرمانان و سرانجام ظرایفی که داستان را به عنوان تراژدی برتر معرفی می کند، مطرح سازیم.
بنده از تهیه و تحقیق دربارهی شعر و ادب فارسی، اهدافی داشتم که یکی از آنها بیان کردن و روشن شدن مطالب دراین باره بود؛ و دراین تحقیق از استاد بزرگوار ادب و شعر فارسی، جناب آقای دکتر ده پنا که دانشجویان را به شناخت و درک ارزش های شعر و متون فارسی تشویق می کنند، تشکر میکنم؛
دراین تحقیق از منابع مختلفی استفاده کردم که از آن جمله می توان کتاب مقالات ادبی، اثر دکتر جلال الدین همایی، مکتب حافظ یا مقدمه برحافظ شناسی، تألیف دکتر منوچهر مرتضوی و گزیدهی غزلیات مولوی، اثر دکتر سیروس شمیسا است؛ امیدوارم این تحقیق بتواند برای علاقه مندان به شعر و متون فارسی مفید واقع شود و تفکر و توجه آنان را به این موضوع بیشتر کند.
بهاء الدین ولد بعد از اتمام عمل حج دیگر به خراسان برنگشت، برای این که اخبار هجوم وحشیانهی مغولان را می شنید و بازگشتن او به وطن درآن حال، مصلحت نبود. این بود که سفر به آسیای صغیر کرده و در بلدهی لارنده که از توابع قونیه است اقامت جست سلطان علاءالدین، پادشاه آن سرزمین، کم کم به وی ارادت خاص به هم رسانید و مقامش را عزیز وگرامی شمرد. بهاءالدین حدود هفت سال در «لارنده» بود و همان جا مولوی در 18 سالگی با دخترخواجه لالای سرقندی که گوهر خاتون نام داشت ازدواج کرد و سلطان ولا فرزند مشهور وی از بطن همان زمان درسال 622 در لارنده به دنیا آمد.
بهاء الدین دراواخر عمر خود از لارنده به قونیه نقل مکان کردو پس از سه سال در روز جمعه 18 ربیع الآخر 628 درگذشت و درهمان جا مدفون شد. درآن هنگام مولوی 25 ساله بود و تا آن زمان تحت تربیت پدرو سایر اساتید آن عصر از ادبیات فقه و کلام و حدیث و امثال آن اشتغال داشت و در نتیجهی 20 سال تحصیل، عالمی از کاردرآمده و سرگرم تدریس و وعظ و تبلیغ معارف مذهبی شده بود.
درسال 629 که یکسال بعد از وفات پدرش بود، سید برهان الدین محقق ترمذی که از مشایخ طریقت و از دوستان و ارادتمندان پدر مولوی بود به «قونیه» رفت؛ مولوی درخدمت وی وارد سیر و سلوک عرفانی و طریقهی تصوف گردید و مدت 9 سال تحت تربیت او مشغول ریاضت و از کار طریقت بود. پس ازفوت استادش به مدت 5 سال خود به تنهایی همان آداب و رسوم و خلوت نشینی را که از شیخ خود آموخته بود ادامه داد و به مدت 13 سال ریاضت و جهد وی به طول انجامید. در سنه 642 هجری که مولوی 29 سال داشت که به تفصیلی، ملاقات وی با شمس الدین تبریزی دست داد که موجب تحولی عظیم در روح مولوی گردید و به کلی او را منقلب ساخت.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: «سرگذشت و احوال مولوی»..........................................................
1-1سرگذشت و احوال مولوی .......................................................................
1-2افکار و عقاید عرفانی ................................................................................
فصل دوم «مولوی چه می گوید؟»....................................................................
2-1مسلک عرفانی و افکار و عقاید مولوی ......................................................
2-2علم الیقین-عین الیقین-حق الیقین...............................................................
2-3تعلق –تخلق –تحقق....................................................................................
2-4پایه اصلی مسلک و طریقه عرفانی مولوی ................................................
2-5 رسالت عرفانی و ادبی مولوی .................................................................
2-6فروغ خورشید روح بخش عرفان مشرق...................................................
2-7طریق اصلاح نفوس و درمان دردهای اجتماعی و روحانی بشر...............
2-8داروی دردهای روحانی پنهانی بشر ........................................................
2-9پراکندگی و جمعیت حواس و اوقات .........................................................
فصل سوم : «مولوی و حافظ».........................................................................
3-1-عشق از دیدگاه مولوی ...........................................................................
3-2-پیر از دیدگاه مولانا ...............................................................................
3-3جام جم ا زدیدگاه مولانا............................................................................
3-4مولوی و حافظ .........................................................................................
فصل چهارم: «مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک ............................................
4-1 درمراحل سیرو سلوک علمی و عرفانی ...................................................
4-2 دوره ی اول زندگانی با شخصیت اول مولوی ........................................
4-3 دوره ی دوم و شخصیت دوم مولوی .....................................................
4-4 شخصیت سوم و فعلیت نهایی مولوی .....................................................
4-5 تقسیم بندی ..............................................................................................
1-4-5افکار و عقاید مولوی.............................................................................
2-4-5مارمیت اذرمیت ....................................................................................
1-2-4-5شعار مسلک علمی و عرفانی و کلید رمز افکار و عقاید مولوی........
3-4-5جبر واختیار و قضا و قدر ...................................................................
1-3-4-5قضا و قدر .......................................................................................
2-3-4-5تجلی و ظهور حق درمظاهر بشری و صدور معجزات و کرامات از انبیا واولیای خدا
4-4-5 اتصال پنهانی روح انسان کامل به مبدأ غیب مجرد الهی .....................
فصل پنجم : «آشنایی بیشتر با اشعار مولانا»
5-1شرح برخی از ادبیات مثنوی شریف
5-2شرح سه غزل شیوا از مولانا
5-3چند نمونه از کنایات اشعار مولوی
5-4القاب شعر اودبا و علما و هنرمندان ایران
زندگی نامه عبدالرزاق کاشانی
نام ونسب کاشانی:
اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیهاش ابوالفضل و ملقب به کمالالدین میباشد، پدرش نیزبا لقب جمالالدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.
تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری – دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:
1- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م723 هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب <مجمع الآداب="" فی="" معجم="" الالقاب=""> و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.
2- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت 816هـ ق م 887 هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین میباشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).
3- عزالدین محمود کاشانی (م735هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» میباشد.
این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی[1] و حاجی خلیفه[2]،علامه مدرس تبریزی[3]، مرحوم آقا بزرگ تهرانی[4] - به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه
می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.
علامه طهرانی نام پدر او احمد[5] و مدرس تبریزی اسحاق[6] می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب – نام پدر ابن فوطی[7] و عبدالرزاق سمرقندی[8] میباشند.
در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام «قاسی»[9]«قاسانی»[10]و«کاشی»[11] «کاشانی»[12] «قاشانی»[13]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[14] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار میبرد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار میدارد.[15]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[16] و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی میکند[17] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ
دیگری از قاشانی در زبان عامه است[18]پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: <کمال الدین="" ابوالفضل="" عبدالرزاق="" بن="" جمال="" الدین="" ابی="" الغنائم="" الکاشانی[19]="">
آغاز ، حیات وانجام کاشانی:
در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورده لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم باید گفت که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است.
1) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (730 هـ ق) میدانند[20]که همین نظر به اعیان الشیعه[21] نیز راه یافته است.
2) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( 735هـ ق) ضبط نموده است[22] و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.
3) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می باشد ایشان سال وفات را سوم محرم سال 736 هـ.ق) میدانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.
4)حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل معرفی تأویلات القرآن الکریم سال وفات ایشان را 887 (هـ ق) میدانند چرا که اولاً اگر تاریخ نوشتن شرح منازل السائرین- همچنانکه در آخر یکی از نسخ آن آمده – سال(731 هـ ق)باشد[23] بدون تردید سال وفات ایشان سال (730 هـ ق) نمیباشد. ثانیاً حاجی خلیفه- همچنانکه فراوان از او دیده شده – بین ملاعبدالرزاق و
سمرقندی، صاحب مطلع سعدین،خلط نموده و سال وفات ایشان را برای کاشانی آورده است.
نظر برجای مانده قابل جمعند، چرا که اگر تاریخ وفات ایشان را سوم محرم سال (736هـ ق) بدانیم، میتوان گفت که صاحب روضات الجنات این سه روز را به حساب نیاورده است پس صحیحترین تاریخ همان سوم محرم سال (736 هـ.ق)میباشد.
حال اگر- براساس نامه کاشانی به علاءالدوله سمنانی، رویکرد کاشانی به متصوفه در اوایل جوانی او- بعد از بحث فضلیات وشرعیات- و با مصاحبت مولانا نورالدین عبدالله نطنزی (م 699 هـ ق) و بعد- و همزمان با او –شمسالدین کیشی و اصیلالدین عبدالله (م 685 هـ ق) صورت گرفته باشد. در این حالت جناب کاشانی سال بعد ازوفات شیخ اصیلالدین زیستهاند. واگر شروع مصاحبتش با متصوفه را بین 25 تا 35 سالگی ایشان بدانیم، مدت حیات این عارف وارسته بین 75 تا 85 سال و سال تولد ایشان ، بین سالهای (650هـ ق تا 660 هـ ق) بوده است. وصدق این استدلال زمانی آشکار میگردد که در هیچیک از کتاب تراجم عمر طولانی و غیرطبیعی برای این بزرگمرد عرفان ثبت نشده است سوگمندانه باید گفت که حتی نسبت به مدت عمر کاشانی نیز اشتباهات فاحشی صورت گرفته است تا جائیکه برخی با دیدن نامی از <محمد بن="" مصلح="" المشتهر="" بالتبریزی[24]=""> در مقدمه شرح فصوص کاشانی به اشتباه آنرا شمس تبریزی ( م 645هـ ق)دانسته و شرح فصوص کاشانی را به سفارش ایشان میدانند. غافل از اینکه در این صورت اگر هنگام نوشتن به شرح خصوص کاشانی 40 ساله باشد.
با توجه به اینکه فصوص در سال(632 هـ ق) نوشته شده ومحی الدین متوفی 638 (هـ ق) است- باید عمری 130 تا 140 ساله برای او در نظر گرفت که اشاره کردیم در کتب تراجم به چنین عمری اشاره نشده است. از طرفی می دانیم که کاشانی شرح خود را بعد از شرح
جندی[25] و جندی نیز شرحش را بعد از وفات شیخ کبیرصدرالدین قونوی[26] (م 673 هـ ق) نگاشته است. پس این سخن که کاشانی شرح خود را به سفارش شمس تبریزی نوشته،سخی بیپایه است و اگر به این نکته نیز توجه کنیم که شمس تبریزی نگاهی منتقدانه به عرفان محی الدین دارد این بی پایگی روشنتر خواهد بود.
کاشانی و آموخته ها :
کاشانی نه تنها یک تاز عرفان و مجمع البحرین عرفان نظری وعملی است که پیشتر جستجوگری پرتلاش در عرصه علوم ظاهری بوده است و آنگونه که از مقدمه <اصطلاحات الصوفیه=""> و تنها مرجع ما -نامد کاشانی به شیخ علاء الدوله سمنانی - بر می آید او قبل از ورود به عرفان از فضلیات ( علم ادبی)
2- شرعیات (فقه و حدیث و تفسیر وعلوم مرتبط) گرفته تا 3- اصول فقه و 4- کلام و 5- معقولات ( منطق وعلوم طبیعی) و درآخر علوم الهی (فلسفه) را به گونه ای کاویده که< استحضارآن="" به="" جائی="" رسید="" که="" بهتر="" از="" این="" صورت="" نبندد»[27]="" و="" این="" خود="" نشانگر="" تضلع="" این="" «عالم="" عامل»[28]="" و=""><جامع میان="" علوم="" ظاهری="" و="" باطنی=""> در جمع وباطن میان ظاهر دارد.در اینجا باید نکته ای را خاطر نشان شویم و آن اینکه افرادی همچون کاشانی که ابتدا میدان دار عرصه علوم ظاهری، مناسب دنیوی بوده اند، پس از ورود به فراخنانی عرفان همچون طایری رهیده از نفس آنچنان در بلندای عرفان بال گسترانده که کمترکسی میتواند به افق آنان نزدیک گردد دراین زمینه میتوان از بزرگانی چون ابراهیم ادهم، سنائی غزنوی، ابن عربی، سید حیدر املی وغیره نام برد.
مشایخ و همعصران او:
باید گفت یگانه منبع شناخت مشایخ کاشانی- همچون دیگر ابعاد زندگی ایشان- نامه مختصر وبا ارزش ایشان به علاء الدوله سمانی است ملا عبدالرزاق در آن نامه مشایخ خود را اینگونه برشمرده است.
1-نورالدین عبدالصمد نطنزی (م 699 هـ ق) مرشد اصلی ملاعبدالرزاق که اگر ورود کاشانی به محضراورا بین سالهای( 685-675 هـ ق) بدانیم، تقریباً به مدت 15 تا 25 سال از محضر ایشان بهره برده است و حتی بعد ازوفاتش < مرشدی="" که="" دل="" بر="" او="" قرار="" گیرد="" نمییافت.="">[29]
ایشان از مریدان نجیب الدین علی بن بزغنش شیرازی(م 678 هـ ق) و همدوره سعید الدین فرغانی است و به گفته کاشانی پدرش نیز از صوفیان بوده و نزد شیخ شهاب الدین سهروردی، صاحب عوارف المعارف آمد و شد می کرده است.[30]
باید این نکته را افزود که ملا عبدالرزاق به دستور نورالدین نطنزی- و همزمان با مصاحبت او – در محضربزرگان دیگری که در ذیل به آنها میپردازیم – نیز حاضر می شده و ازآنها بهره میبرده است.
2- شمسالدین کیشی: از مریدان ضیاءالدین ابوالحسن مسعود شیرازی (م 655 هـ ق) است که او خود از شاگردان فخر رازی و ملازم شیخ نجم الدین کبری (م 618 هـ ق) است. در مقام کیشی همین بس که کاشانی از قول شیخ نورالدین نطنزی میآورد: < دراین="" عصر="" مثل="" او="" در="" طریقت="" کسی="">
3- شیخ اصیل الدین عبدالله (م 685 هـ ق) او را «امامی فاضل بارع متورع[32]» نامیده اند و نسب او به واسطه محمد بن حنفیه به حضرت علی(ع) میپیوندند.
4- صدرالدین روزبهان: مشهور به «روزبهان ثانی» است. پدرش فخرالدین احمد کوچکترین فرزند شیخ روزبهان بقلی- صاحب شرح شطحیات و عبهر العاشقین میباشد.
5- ظهیرالدین عبدالرحمن ابن شیخ نجیب الدین بزغش (م 716 هـ ق) : او نخستین شخصی است که ترجمهای از عوارف المعارف بدست داد.
6- ناصرالدین ابوحامد محمد ( م 705 هـ ق): او فرزند ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.
7- قطب الدین: فرزند دیگر ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.
8- نورالدین عبدالرحمن اسفراینی: یگانه شیخ کاشانی است که به دقائق وحدت وجود راه نبرده و میفرماید «مرا حق تعالی علم تعبیر وقایع و تأویل بوده اند بخشیده است و به مقامی برتر از آن نرسیده ام[33]»
9- مولانا نورالدین ابرقوهی
همچنانکه مشاهده میشود اکثر مشایخ کاشانی – بجز نورالدین اسفراینی – که با او در بغداد دیدار داشته[34] - غالباً ساکن در شیراز و اطراف آن بود پس نتیجه می گیریم که اکثر عمر کاشانی در شیراز و اطراف آن سپری شده است.
از همعصران کاشانی به سه شخصیت مرتبط با او بسنده میکنیم که عبارتند از :
1- عزالدین محمود کاشانی (م 735 هـ ق) همشهری عارف کاشانی که همچون ملاعبدالرزاق در هر دوحوزه عرفان نظری و عملی تبحر داشته است هر چند که ازلحاظ عمق مطالب به پای ملاعبدالرزاق نمرسد- ایشان صاحب دو اثر برجسته <مصباح الهدایه="" و="" مفتاح="" الکفایه=""> و شرح تائید کبری ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» که این دومین اثر اشتباهاً به ملاعبدالرزاق نیز نسبت داده شده است.[35]
2- علاء الدوله سمنانی (726-659 هـ ق): این شیخ قدرتمند با اینکه درتمام ایران واطراف آن معروف بوده با این حال از ظرافتها ولطائف جمالی تصوف بی بهره بوده است تا جائیکه هماره به نقد سخنان ابن عربی میپرداخت می تواند تغییر موضع او نیست به ابن عربی به سبب مکاتبات – واحتمالاً همنشینی – با کاشانی صورت گرفته باشد. چرا که در اواخر عمر از اعتراضات خود دست کشیده و ابن عربی را «مصاب» میداند.[36]ازآثار ایشان میتوان به
«العروه لأهل الخلوة و الجلوة»، «مطلع النقط و مجمع اللفظ» ، «چهل مجلس» و «ما لا بدمنه فی الدین»
3- «محمد بن مصطلح المشتهر با تبریزی» از این همعصر کاشانی که شرح فصوص کاشانی به سفارش اوست ، متأسفانه در کتب تراجم اثری بدست نیامد اما مسلماً ایشان فردی غیر از شمس تبریزی (م645 هـ ق) مشهور است.
طریقه آشنایی کاشانی با مکتب ابن عربی
اینکه کاشانی چگونه واز طریق کدامیک از اساتیدش با مکتب ابن عربی آشنا شده است به درستی مشخص نیست اما می توان گفت که- همچنانکه مرحوم علامه سید جلال الدین آشتیانی (ره) اشاره فرموده اند - « اساتید او از اتباع ابن عربی نبوده اند.» [37]
زیرا استفاده کاشانی از صدرالدین قونوی (م673 هـ ق) نه در آثار ونه در هیچیک از کتاب تراجم نیامده و از طرفی درک محضر فرغانی (م 700 یا 699 هـ ق) – نیز با اینکه غیرممکن نیست- اما بعید به نظر می رسد چرا که فرغانی – همچنانکه و در مقدمه مشارق الدراری اشاره کرده – ابتدا شاگرد نجیب الدین علی بن بزغش (م 678 هـ ق) بوده و به خدمت قونوی (م 637 هـ ق) درآمده [38] و با مکتب ابن عربی آشنا شده است. و با توجه به اینکه بعد از وفات قونوی در شیراز نبوده ، لذا کسب فیض کاشانی از او منتفی میگردد. واز طرفی خود کاشانی نیز او را در شمار اساتیدش نیاورده است.
از طرفی اگر نیک بنگریم استاد کاشانی، جندی (م691 هـ ق) نیز نخواهد بود چرا که جندی پس از درگذشت قونوی سالها در بغداد و سینوپبه سر میبرده است[39] و این در حالیست که کاشانی تا زمان وفات نورالدین عبدالصمد – یعنی سال 699 هـ ق - در شیراز به سر میبرده است.
به نظر می رسد که کاشانی همچنانکه در نامهاش به علاءالدوله سمنانی به آن اشاره کرد « .. ومن از آن در حیرت بودم تا فصوص اینجا رسید چون من مطالعه کردم این معنی را باز یافتم»[40]
خود با مطالعه فصوص به نکات و ظرائف آن دست یافته و سپس به واسطة ریاضت آنرا شهود کرده است «تا آنکه چون خود به این مقام نرسیده بودم هنوز دل قرار نمی گرفت تا بعد از وفات شیخ الاسلام مولانا و شیخنا نورالمله والدین عبدالصمد نظنزی مرشدی که بر او دل قرار گیرد نمی یافت هفت ماه در صحرائی که آبادانی نبود در خلوت نشست و تقلیل طعام بغایت کرد تا این معنی بگشود و برآن قرار گرفت و مطمئن شد «الحمد الله علی ذلک»[41]
جایگاه کاشانی در تصرف :
اگر به پیشنیه تصوف قبل از کاشانی نگاه کنیم، می بینیم که قبل از او عرفان عملی و نظری با آثار بزرگانی چون خواجه عبدالله انصاری سهروردی، و محی الدین عربی وفارص و دیگران به اوج خود رسیده و توسط شاگردان آنان نیز به خوبی بسط یافته است. اما در این میان کمتر کسی چون کاشانی توفیق یافته، حلقه اتصال و مجمع البحرین این دو حوزه گردد. کاشانی با شرح منازل السائرین از طرفی و شرح فصوص الحکم از طرف دیگر این امر خطیر را به انجام رساند و به راستی که به چه خوبی از عهده برون آمد.
قبل از کاشانی بزرگانی چون قونوی،جندی، تلمسانی وغیره بر فصوص الحکم شروحی چند نوشته بودند.اما این شروح با وجود مزایای فراوانشان در یک مشخصه مشترک بودند و آن اینکه هیچکدام توجهی به شرح غموض این کتاب پررمز و راز برای مخاطبان تازه آشنای آن نداشته اند. اما کاشانی با احساس این نقیصه به این مهم دست زد و به پیرو او شاگرد نامدارش قیصری و جامی شرح رموز فصوص را به مهمترین صورت بیان نمودند [میدانیم که قیصری در شرح خود به کرات مطالب کاشانی را بیان کرده و یا آنرا بسط داده است] از طرف دیگر با اینکه بر منازل السائرین شروح متعددی همچون شرح سدید الدین عبدالمعطی، تلمسانی وغیره نوشته اند اما شرح ملاعبدالرزاق –
با اینکه ازشرح تلمسانی بهره ها برده – جایگاهی است نایافتنی در میان شروح منازل یافته است چنانکه عارف بزرگوار شیعی در وصف آن از عباراتی چون «أعظمهم»، «أجودهم تقریراً» و «أحسنهم تحقیقاً»[42] استفاده مینماید. از طرفی بجز گردهم آوردن دو حوزه عرفان علمی و نظری، کاشانی از نظر جامعیت آثار نیز حتی در میان بزرگانی چون قونوی، جندی، تلمسانی، فرغانی و غیره بی نظیر است چرا که <اصطلاحات الصوفیة=""> ایشان که بالغ بر 760 اصطلاح می باشد- واگر لطائف الاغلام را از او بدانیم که دارای بالغ بر 1560 اصطلاح میباشد- درحالیکه تمامی اصطلاحات گرد آمده در کتبی چون <رساله قشیریه=""> (47 اصطلاح) ،< کشف="" المحجوب=""> (85 اصطلاح)، اصطلاحات الصوفیه آمده در فتوحات مکیه (164) اصطلاح و کتاب اصطلاحات الصوفیه شیخ اکبر (251 اصطلاح) میباشد.[43] که مجموع آنها حتی برابر با اصطلاحات الصوفیه کاشانی نیست. پس اودر این میدان حتی گوی سبقت را از شیخ اکبر نیز ربوده است.
از طرفی ایشان دارای تأویل عرفانی «تأویلات القرآن الکریم» باشد که بصورت مزجی از اول تا آخر قرآن را در برگرفته است. در حالیکه در میان اتباع ابن عربی فقط قونوی است که با تأویل اعجاز البیان خود سوره حمد را به تأویل درآوردهاند پس دراین زمینه نیز جناب ملاعبدالرزاق یکه تاز عرصه تأویل عرفانی است.
اما این سخن،به معنی برتری کاشانی برقونوی و جندی وغیره میباشد چرا که جناب شیخ کبیر، از نظر تحقیقات و تدقیقات و عمق مطالب جایگاهی به مراتب فراتر از کاشانی دارا می باشد.
خلاصه کلام اینکه کاشانی از نظر جامعیت آثار و شرح رموز عرفانی – نه عمق مطالب – از جایگاهی منحصر به فرد در میان اتباع ابن عربی برخوردار است.
کاشانی از منظردیگران
تلمیذ نامدارش قیصری او را «الامام العلامه الکامل المکمل وحید دهره و فرید عصره فخرالعارفین قرة عین ذات الموحدین ونور بصرالمحقیق>[44]معرفی کرده و جناب سید حیدر آملی نیز هماره او را به بزرگی ستوده و ازاو با عباراتی همانند «المولی الأعظم و البحر الخضم[45]» ،«المولی الأعظم الأکمل، قطب الموحدین، سلطان العارفین ، کمال الملة و الحق والدین عبدالرزاق الکاشی»[46] نام میبرند وا ین ستایش در جامی نیز- همچنانکه در نفحات الانس آورده اند- دنبال میشود: «جامع میان علوم ظاهری و باطنی»[47] که اگر بخواهیم به آراء دیگران دربارة کاشانی بپردازیم، نمونههای فراوان از اینگونه گفتارها در آثار عرفا و تراجم نویسان متأخر به چشم میخورد که جملگی نشان از جایگاه والای این عارف علامه دارد.
عقیده و مذهب کاشانی
تاکنون درباره مذهب کاشانی تحقیق مبسوطی صورت نگرفته تا جائیکه برخی ایشان را در شمار عرفای شیعی ذکر کرده ،[48] و برخی دیگر نیز به واسطه دیدن مدح وتعظیم خلفاء در آثار ایشان در تشیع ایشان تردید روا داشتهاند.[49] ما در این تحقیق سعی کرده با توجه به مطالب تأویلات به این مهم دست زده و تشیع کاشانی را به صورت آشکار بیان داریم. قبل از هر چیز باید خواننده محترم را به این نکته توجه دهیم که کاشانی در تأویلات درصدد ادله کلامی اثبات ولایت وتشیع خود نبوده است . چرا که هدف از نگاشتن تأویلات فقط «ارائه الگویی به اهل ذوق»[50]میباشد. وظیفه ما نیز در این تحقیق کنار هم نهادن مطالب و ارائه طرحی منسجم از این موضوع است. هرچند که براین باورم که سخنان کاشانی در تأویلات- با وجود گزیده گوئی- به قدری روشن بیان شده که ما را از هر گونه استدلالی در این زمینه بی نیاز مینماید.
نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم اینکه در این تحقیق تمام جوانب موضوع در نظر گرفته شده و به طرف دیدن چند نقل قول و یا حدیث در مدح ائمه اطهار(علیهم السلام) – همچنانکه در آثار بقیه عرفا نیز مشاهده میشود – قائل تشیع این عارف گرانقدر نگشتهایم.
و سه دیگر اینکه فقط به گفتارها اکتفاء نکرده بلکه به مقایسه آراء ایشان در تأویلات- با وجود اینکه بصورت مجمل می باشند- با مختصات شیعه از قبیل نفی جبر وتفویض، رجعت، شفاعت با نگاه خاص شیعی آن، عصمت وغیره دست زدهایم.
[1] -عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، 1403/ ج 7، ص 470
[2] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکالة المعارف/استانبول،1360 /ج1، ستون336
[3] - مدرس تبریزی،محمد/ریحانة الادب / خیام/ تهران، 1374 /ج 5،ص 34
[4] - تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا/ ص 112
[5] - همان منبع /ص 112
[6] - مدرس تبریزی ، محمد علی / ریحانة الادب/ همان منبع/ ج 5،ص 34
[7] - زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، 1986/ج3،ص 349
[8] -سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،1353/ مقدمه، ص 9
[9] - ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،1416/ج 4،ص 180
[10] -قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص 4
[11] -تهرانی،آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ همان منبع /ص 112
[12] -مدرس تبریزی،محمد علی/ ریحانة الادب/ همان منبع/ ج5،ص 34
[13] -
[14] - حاجی خلیفه،مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج1،ستون336
[15] -کاشانی،عبدالرزاق/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/ قم،1372/مقدمه،ص 18
[16] - ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبة المثنی/ بغداد،بی تا /ص 420و 421
[17] -بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیة/ قاهره، 1373/ ج 3،ص 1056و1057
[18] - حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، 1388/ج4،ص 296
[19] - قیصری، محمد داود /شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،1375/ص 4
[20] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج 1، ستونهای107تا226
[21] - عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ همان منبع/ ج 7،ص 480
[22] - خوانساری، محمد باقر/ روضات الجنات/ اسماعیلیان/قم، 1339/ ج4،ص 198
[23] - کاشانی،عبدالرزاق/شرح منازل السائرین/ همان منبع/ مقدمه، ص 35
[24] - لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی/ ترجمه :زینب پودینه آقائی/ حکمت/ تهران،1383/ص 133
[25] - کاشانی، عبد الرزاق/شرح فصوص الحکم /قم،1370 /مقدمه،ص21
[26] - جندی ،مؤیدالدین / شرح فصوص الحکم / تحقیق و تعلیق : سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد/ مشهد،1361/ ص 10
[27] - لوری ، پییر /تأویلات القرآن از دیدگاه عبد ارزاق کاشانی /همان منبع/ص233
[28] - ابن فوطی ، ،عبدالرزاق/ تلخیص مجمع الآداب/ همان منبع/ ج 4، ص 181
5-جامی،عبدالرحمن/ نفحات الانس من حضرات القدس / تحقیق: محمودعابدی/اطلاعات/تهران،1375/ص483
[29] - لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص 234
[30] - کاشانی، عبدالرزاق / تأویلات القرآن الکریم انتشار یافته با نام تفسیر ابن عربی/ تحقیق : سمیر ارباب مصطفی / دارالاحیاء التراث العربی/ بیروت ، 1422/ ج 5،ص 122
[31] - لوری، پییر/ تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص 233
[32] - شیرازی، عیسی بن جندی / تذکره هزار مزار/ تصحیح : تحشیه نورانی وصال / احمدی/ شیراز، 1364 / ص 375
[33] - لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص 234
[34] - همان منبع/ص234
[35] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج 1، ستون 266
[36] -
[37] - قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه،ص 6
[38] - فرغانی،سعید الدین سعید/ مشارق الدراری/ مقدمه و تعلیغیات: سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد / مشهد ، 1357/ مقدمه،ص 5
[39] - بغدادی/ اسماعیل/ هدایتة العارفین/ استانبول، 1951/ ج 2،ص 484
[40] - لوری ، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع / ص 234
[41] - همان منبع/ص 234
[42] - آملی ، سید حیدر / جامع الاسرار و منبع الانوار/ علمی وفرهنگی / تهران ، 1368/ ص 326
[43] - کاشانی ،عبدالرزاق / مجموعه رسائل و مصفات/ تصحیح : مجید هادی زاده / میراث مکتوب/ تهران ،1380/ص 233
[44] -قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه، ص 4
[45] - آملی ، سید حیدر/ جامع الاسرار و منبع الأنوار / همان منبع/ ص 326
[46] - آملی، سید حیدر/ المقدمات من نص النصوص / تصحیح وتعلیق : هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی / توس / تهران ،1362/ ص 456
[47] - جامی ، نورالدین عبدالرحمان/ نفحات الانس فی حضرات القدس / همان منبع/ ص 483
[48] - شوشتری ، قاضی نورالله/ مجالس المومنین /دارالکتب اسلامیه / تهران،1375 /ج 2،ص 69
[49] - خوانساری، محمد باقر / روضات الجنات/ ج 4،ص 198
[50] - لوری ،پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ص 71
رندگی نامه ناصر خسرو
حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفهی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.
زندگینامه
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانوادهی ثروتمندی چشم به جهان گشود.
بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر
(اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)
در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت.
ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.
همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر
نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر
به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه ای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاری های دوران جوانی روی آورد.
در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس، و سودان را سیاحت کرد وسه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.
ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعداز دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقیان بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی دربدری به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیهی ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.
پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم
و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد میکنند. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.
آثار ناصرخسرو
ناصرخسرو دارای تالیفات و تصنیفهای بسیار بوده است، چنانچه خود درین باره گوید:
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا
آثار ناصرخسرو عبارت اند از:
بخوان هر دو دیوان من تا ببینی / یکی گشته باعنصری، بحتری
یا:
این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم
به از کتابها و رسالههای فوق کتابها و رسالههای دیگری نیز به حکیم ناصرخصرو ونسبت داده شدهاند که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کردهاند در وجود آنها تردید کرده اند. نام این کتابها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه - المستوفی؛ در فقه - دستور اعظم - تفسیر قرآن - رساله در علم یونان - کتابی در سحریات - کنزالحقایق - رسالهای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رسالهای موسوم به سرالاسرار.
شخصیت ناصرخسرو
ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سمحر حلال است. او شکار هوای نفس نمیشود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بندهی آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان میآورند و میمانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمیخرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش مینازد و به علم و دانش خویش فخر میکند، اینکار او گاهی خواننده را وادرا میکند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.
علی دشتی در این باره میگوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشهورز، در راه رسیدن به هدف پای میفشارد. ناصر خسرو در باره خود چنین میگوید:
گه نرم و گه درشت چون تیغ/ پند است نهان و آشکارم
با جاهل و بی خرد درشتم/ با عاقل نرم و برد بارم
ناصر در سفرنامه رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل میکند. اما زمانیکه به زادگاهش بلخ میرسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول میشود، ملّاها و فقهها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانهاش را بهنام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش میکنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی در تغییر میکند، مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفهای که به وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفهگان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار میشود، به فقیهان و دینآموختگان زمان میتازد و به دفاع از خویشتن میپردازد.
درونمایه شعر ناصرخسرو
ناصر خواستار جامعهای است پیراسته و پاک؛ دور از مفاسد اخلاقی، آدمکشی، دزدی، رشوهخواری، خیانت، چاپلوسی، عیش و عشرت. وی معتقد است که چنین جامعهای جز زیر سیطره دین بوجود نمیآید. ناصر مدیحهگویی را دروغ میشمارد و از شاعرانی که امیران و سلاطین را مدح میکنند بیزار است، او شاعری را میپذیرد که شعرش راهنمای مردم باشد. محور شعر ناصر عقیده مذهبی و اخلاق است و وی همه چیز را زیر سیطرهای این دو قرار داده، از این رو دیوان اشعارش اغلب مشتمل است بر باورهای دینی، اخلاق و بقول امروزی اشعار سیاسی در انتقاد از میران، شاهان و سرایندگان ستایشگر، انتقاد از عالمان دینی که دین را وسیله قرار داده خود تا گلوگاه غرق در گناه هستند.
ناصر در اشعار خویش به قرآن استناد میکند. در بسیار موارد آیات قرآن را تضمین میکند. وی برای قرآن درونسو و بیرونسو و یا به معنای دیگر تنزیل و تآویل قایل است. وی معتقد است که هرکس بی تاویل به قرآن دست یازد او گمراه است. قرآن دختری پوشیده است که زیورش علی است و قرآن بدون این تاویل موجب هلاک است.
ناصرخسرو بلخی (481–394 هجری) یکی از نابغههای فکری و شاعر مشهور ادب فارسی دری در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) محسوب میگردد. ابو معین ناصر پسر خسرو پسر حارث قبادیانی، شاعر، حکیم، نویسنده و سیاح مشهور و داعی بزرگ اسماعیلی در کیش اسماعیلی معروف به حجت خراسان در سال 394 ه. در قبادیان بلخ (در شمال افغانستان امروزی) بدنیا آمد است. ناصر خسرو در آعاز زندگی در دربار پادشاهان غزنوی اشتغال داشت، اما در سال در اثر خوابیکه دیده بود به قول خودش از خواب غفلت بیذار شد، شغل دیوانی را کنار گذشت و در جستجوی خقیقت، معرفت و کمال به مسافرت پرداخت، تا سال 444 هجری در مسافرت یسر برد. وی مدت هفت سال سرزمین عربستان و شمال شرقی و جنوب غربی و مرکزی ایران و آسیای صغیر و شام و سوریه و فلسطین و مصر و قیروان و سودان را سیاحت کرد. مدت سه سال در مصر بماند، درین مسافرت هفت ساله با حکما و دانشمندان ئ علمای ادیان مختاف ملاقات کرد و مباحثات آراست در مصر با الموید فی الدین شیرازی ملاقات نموده و از طریق وی در مصر بدیدار خلیفة فاطمی (امام اسماعیلی) المستنصربالله مشرف گردید، او کیش اسماعیلی را موافق میل و آرزوی خود یافت و بدان پیوست و عنوان حجت خراسان را دریافت نمود. و در سال 444 ه. که حدود پنجا سال داشت به خراسان بر گشت و به بلخ زادگا اصلی خویش فرود آمد، و بدعووت مردم به کیش اسماعیلی پرداخت. اما با خصومت امرای سلجوقی ترک مواجه شد. امرای سلجوقی شاید هم با اشاره خلفای بغداد (عباسیان) که دشمنان خونی اسماعیلیان هستند عوام و علمای اهل سنت را علیه وی تحریک کرده، باب خصومت را باز نمودند. عوام در تبانی با ملاها دست به آشوب زده به خانه اش هجوم برده به آتش کشیدند. آخر نا گزیر خانه و کاشانه را ترک نموده متواری گشت، ایتدا به مازندران رفت و بعد به گرگان و بالاخره به (یمگان) بدخشان (افغانستان) پناهنده شد و بقیة عمر خود را در آنجا گذراند. ناصرخسرو بقیه عمر خود در بدخشان به تحقیق و تصنیف و تآلیف پرداخت، تا آنکه در سال 481 هجری پدرود حیات گفت.
1 - سفرنامه (شرح مسافرت هفت ساله)
2 - زاد المسافرین (عقاید فلسفی او را توضیح میدهد .)
3 - وجه دین (در بارة احکام شریعت به طریقة اسماعیله .) 4 - خوان الاخوان 5- روشنایی نامه 6 - سعادت نامه 7- دلیل المتحرین 8 - دیوان اشعار 9-جا مع الحکمتین و کتب چند دیگری منسوب به ناصرخسرو هستند که به مرور زمان از بین رقتهاند و یا شاید در مناطق کوهستانی بدخشان در نزد اشخاص و افراد محفوظ هستند.
حکیم ناصرخسرو دارای تآلیفات زیادی بوده مه برخی از آنها به مرور زمان نابود گشته شوربختانه به دوران ما نرسیده اند. چنانچه خود در بارة تالیفات و تصنیفاتش گوید:
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن زین چرخ پر ستاره فزون است اثر مرا
این کتابها عبارت اند از:
1 - دیوان اشعار به فارسی
2 - دیوان اشعار عربی که در دست نیست. خود در مورد دو دیوان پارسی و عربی خویش گوید:
بخوان هر دو دیوان من تا ببینی یکی گشته با عنصری بحتری را
یا:
این فخر بس مرا که با هر دو زبان حکمت همی مرتب و دیوان کنم
3 - جامع الحکمتین - رسالة است به نثر دری در بیان عقاید اسماعیلی.
4 - خوان الاخوان - کتابی است به نثر دری در اخلاق و حکمت و موعظه.
5 - زادالمسافرین - کتابی است در حکمت الهی بزبان دری.
6 - گشایش و رهایش - رساله لیست به نثر دری شامل سی سوال و جواب آنها.
7 - وجه دین - کتابیست به نثر دری در مسایل کلامی و باطن عبادات و احکام شریعت.
8 - دلیل المتحرین - مفقود.
9 - بستان العقول - آنهم مفقود.
10 - سفرنامه - کتابیست که خلص محتوای سفر هفت ساله اش را در بر دارد.
11 - سعادت نامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
12 - روشنایی نامه - این هم یک رساله منظوم است.
به غیر از اینها کتب و رسالات دیگری نیز منصوب به حکیم ناصرخسرو هستند که ازین قرار اند:
اکسیر اعظم، قانون اعظم، دستور اعظم، کنزالحقایق، رسالة الندامه الی زادالقیامه و سرالاسرار
رباعیات
کیوان چو قران به برج خاکی افگند |
| زاحداث زمانه را به پاکی افگند |
اجلال تو را ض سماکی افگند |
| اعدای تو را سوی مغاکی افگند |
تا ذات نهاده در صفائیم همه |
| عین خرد و سفرهی ذاتیم همه |
تا در صفتیم در مماتیم همه |
| چون رفت صفت عین حباتیم همه |
ارکان گهرست و ما نگاریم همه |
| وز قرن به قرن یادگاریم همه |
کیوان کردست و ما شکاریم همه |
| واندر کف آز دلفگاریم همه |
با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی |
| کایزد به کسی داد جهان سخت ملی |
بیرون برد از سر بدان مفتعلی |
| شمشیر خداوند معدبن علی |
مسمط
ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون |
| هم تو شریف هم تو دون هم گمره و هم رهنمون | |
|
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان |
| ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان | |
|
چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر |
| جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر | ||
|
اکنون صبای مشک شم آرد برون خیل و حشم |
| لل برافرازد علم همچون ابر در آرد ز نم | |
|
بر بوستان لشکر کشد مطرد به خون اندر کشد |
| چون برق خنجر بر کشد گلبنوشی در بر کشد | ||
|
گیتی بهشت آئین کند پر لل نسرین کند |
| گلشن پر از پروین کند چون ابر مرکب زین کند | |
|
گلبن چو تخت خسروان لاله چون روی نیکوان |
| بلبل ز ناز گل نوان وز چوب خشک بی روان | ||
|
ای روزگار بیوفا ای گنده پیر پر دها |
| احسانت هم با ما بر بلا زار آنکه بر تو مبتلا | |
|
ای مادر فرزندخوار ای بیقرار بیمدار |
| احسان تو ناپایدار ای سر بسر عیب و عوار | |
|
آن شیر یزدان روز جنگ آتش به روز نام و ننگ |
| آفاق ازو بر کفر تنگ از حلمش آمخته درنگ | ||
|
ای ناصر انصار دین از اولین وز آخرین |
| هرگز نبیند دوربین چون تو امیرالممنین | |
|
ایشان زمین تو آسمان ایشان مکین و تو مکان |
| بر خلق چون تو مهربان کرده خلایق را ضمان | |
|
بنیاد عز و سروری آن سید انس و پری |
| قصرش ز روی برتری برتر ز چرخ چنبری | |
|
گردون دلیل گاه او خورشید بندهی جاه او |
| تاج زمین درگاه او چرخ و نجوم و ماه او | |
|
ای کدخدای آدمی فر خدائی بر زمی |
| معنی چشمهی زمزمی بل عیسیبن مریمی | |
|
ویژه نامه اینترنت و آسیب های اجتماعی
چکیده مقالات خواندنی "فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات" مربوط به شماره بهار و تابستان 1384 را که "ویژه . در زیر آمده است.
تحلیل جامعه شناختی رابطه اینترنت و اعتیاد به مواد مخدر
مطلبی که در پی می آید با هدف ارائه یک دسته مفروضات نظری پیرامون وجود رابطه احتمالی میان اینترنت و اعتیاد به مواد مخدر است . اینکه ویژگی ها و توانمندی های اینترنت تا چه میزان ابتلا به مواد مخدر را در پی دارد و یا برعکس تا چه میزان می تواند در پیشگیری یا کاهش ابتلا به مواد مخدر را در پی دارد و یا برعکس تا چه میزان می تواند در پیشگیری یا کاهش ابتلا به مواد مخدر موثر باشد ؟ اینکه آیا محتوای درونی اینترنت در این امر موثر است و یا تاثیراتی که این ابزار دیجیتالی ویژه از حیث سخت افزاری می توان در ساختار زندگی روزمره کاربر بگذارد عامل اصلی در این ارتباط است ؟ اینها سوالاتی است که ما بدون اینکه وارد تحقیقی میدانی شده باشیم ، ...
*پیشنهاد برای کمک به حل مساله اعتیاد به مواد مخدر با اتکا بر شبکه ارتباطات کامپیوتر واسط
در این مقاله ابتدا کارکرد حمایتی پیوندهای قوی و ضعیف اجتماعی در قبال انواع فشارهای روانی - اجتماعی از دیدگاه تحلیل شبکه اجتماعی مطرح می شود و سپس رابطه آن با اعتیاد به مواد مخدر ( و پاک شدن و به ویژه پاک مانده فرد معتاد ) مورد بررسی قرار می گیرد . آنگاه ضمن مقایسه شبکه تعامل های رو در روی اجتماعی با شبکه ارتباطات کامپیوتر واسط ، مزایای پیدایی و گسترش شبکه اخیر برای برخورداری مطلوب و مناسب از خدمات حمایتی شبکه روابط اجتماعی در پیوند زدن افراد ورای محدودیت ها و موانع معمول زمانی ، مکانی و فضایی ، نه تنها به عنوان عامل مکمل بلکه به عنوان عامل موجده برشمرده می شود ...
* قماربازی اینترنتی
این مقاله درباره قماربازی اینترنتی است . قماربازی اینترنتی هر نوع فعالیتی است ...
نوع فایل:word
سایز :31.5 kb
تعداد صفحه:9
کارکرد فعل در مرزبان نامه
مرزباننامه یکی از آثار مصنوع نثر فارسی است که در اوایل سدهی هفتم هجری سعدالدّین وراوینی آن را به روش ترجمه و تهذیب نوشته است و از انواع ادب تمثیلی محسوب میشود. اصل این کتاب را یکی از شاهزادگان طبرستان به نام مرزبان بن رستم بن شروین پریم در اواخر قرن چهارم هجری، به زبان طبری تألیف نموده است. این کتاب علاوه بر وراوینی به دست محمد بن غازی ملطیوی نیز افتاده و او نیز تقریباً هم زمان با وراوینی دست به تزیین آن زده و نام اثر جدید خود را روضهالعقول نهاده است. این متن ادبی به علت داشتن جوهرهی ادبی این توانمندی را دارد که از دیدگاههای گوناگونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ به ویژه از
دیدگاههای مختلف سبک شناسی، زبانشناسی و دستور مطالب در خور کاوش بسیاری در آن به چشم میخورد. از جمله «فعل و کارکرد آن» در همه متون نقش فراوان خبررسانی را به عهده دارد و بررسی آن میتواند به شناخت و درک دقیق تر یک متن کمک کند؛ در این پایان نامه فعل و کارکرد آن در مرزباننامه مورد بررسی قرار گرفته است و مطالبی نظیر تنوع وجوه افعال، ساختمان افعال، افعال کم کاربرد، تقدیم و تأخیر افعال، ریشه و مادهی افعال، زمانهای تقویمی و دستوری و ... بررسی شده است. لازم به ذکر است تعاریف مبنایی پایان نامه بر گرفته از کتاب فعل و گروه فعلی فرشیدورد میباشد.
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات
1-1- مقدمه.................................................................................................................................................. 2
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق............................................................................................................... 5
1-3- هدفهای تحقیق.............................................................................................................................. 6
1-4- پیشینه ی تحقیق.............................................................................................................................. 6
1-5- روش تحقیق...................................................................................................................................... 8
1-6- پرسشهای تحقیق........................................................................................................................... 9
1-7- پرسشهای جدید تحقیق.............................................................................................................. 9
فصل دوم: زمان، شخص و وجه افعال در مرزبان نامه
2-1- زمانهای افعال در مرزبان نامه....................................................................................................... 12
2-1-1- انواع فعل ماضی و شیوه های مختلف آن در مرزبان نامه............................................... 12
2-1-1-1- ماضی مطلق.................................................................................................................... 13
2-1-1-1-1- ماضی مطلق با بای تأکید در مرزباننامه........................................................ 13
2-1-1-1-2- ماضی مطلق به صورت پیشوندی در مرزباننامه.......................................... 14
2-1-1-1-3- آوردن «می» یا «همی» قبل از ماضی مطلق در مرزبان نامه ................ 14
2-1-1-2- ماضی استمراری............................................................................................................ 15
2-1-1-2-1- ماضی استمراری به شیوهی معمول امروزی (می+ بن ماضی+ شناسه) 15
2-1-1-2-2- ماضی استمراری بدون پیش جزء با پسوند «ی»....................................... 15
2-1-1-2-3- ماضی استمراری با پیشوند «ب» و پسوند «ی» در مرزباننامه ............ 16
2-1-1-2-4- ماضی استمراری با همراه شدن می/ همی در اول و ی در آخر در مرزباننامه 16
2-1-1-3- ماضی نقلی در مرزباننامه .......................................................................................... 16
2-1-1-3-1- ماضی نقلی با حذف فعل معین در مرزباننامه............................................. 17
2-1-1-3-2- ماضی نقلی با کمک «استن» در مرزباننامه................................................. 17
2-1-1-3-3- استعمال ماضی نقلی با فعل معین «باشیدن» در مرزباننامه.................. 17
2-1-1-3-4- استعمال ماضی نقلی با افعالی معادل آن در مرزباننامه............................ 18
2-1-1-4- ماضی التزامی................................................................................................................. 18
2-1-1-4-1- ماضی التزامی به همان شیوهی امروزی در مرزباننامه.............................. 18
2-1-1-4-2- ماضی التزامی مختصر در مرزباننامه.............................................................. 18
2-1-1-5- ماضی بعید...................................................................................................................... 19
2-1-1-5-1- ماضی بعید به شیوهی امروز در مرزباننامه................................................... 19
2-1-1-5-2- استعمال ماضی بعید با افعالی معادل آن در مرزباننامه............................ 19
2-1-1-6- ماضی بعید استمراری ................................................................................................. 19
2-1-1-7- ماضی ابعد ...................................................................................................................... 19
2-1-2- انواع فعل مضارع و شیوههای مختلف آن در مرزباننامه.............................................. 20
2-1-2-1- مضارع اخباری در مرزباننامه..................................................................................... 20
2-1-2-1-1- مضارع اخباری بدون پیش جزء در مرزباننامه............................................. 20
2-1-2-1-2- مضارع اخباری با تکواژ «ب» در مرزباننامه.................................................. 21
2-1-2-2- مضارع التزامی در مرزباننامه...................................................................................... 21
2-1-2-2-1- مضارع التزامی بدون پیش جزء فعلی در مرزباننامه.................................. 21
2-1-2-2-2- مضارع التزامی با پیش جزء فعلی «می» در مرزباننامه............................ 21
2-1-3- مستقبل .................................................................................................................................... 22
2-1-4- افعال دعایی در مرزباننامه................................................................................................... 22
2-1-4-1- افعال دعایی به شیوهی بن مضارع+ ا+ شناسه در مرزباننامه........................... 23
2-1-4-2- افعال دعایی با افزودن الفی بعد از فعل دعا........................................................... 23
2-1-4-3- فعل دعایی با پسوند « ا» در مرزباننامه................................................................. 24
2-1-5- شیوه ی ساخت فعل امر در مرزبان نامه.............................................................................. 24
2-1-5-1- فعل امر بدون پیش جزء مثبت ساز در مرزباننامه.............................................. 24
2-1-5-2- فعل امر با پیش جزء «می» در مرزباننامه............................................................. 24
2-1-5-3- ساختن افعال نهی با استعانت از تکواژ «مَ» در مرزباننامه................................ 25
2-1-6- فعل آغازی در مرزباننامه...................................................................................................... 25
2-1-7- مصدر به جای افعال دیگر در مرزباننامه.......................................................................... 26
2-1-7-1- به کار بردن مصدر به جای مضارع التزامی در مرزباننامه.................................. 26
2-1-7-2- به کار بردن مصدر به جای امر در مرزباننامه........................................................ 26
2-2- زمانهای تقویمی (نجومی) و دستوری در مرزباننامه .......................................................... 27
2-2-1- کاربرد ماضی مطلق به جای مضارع التزامی در مرزباننامه......................................... 27
2-2-2- کاربرد ماضی مطلق به جای مضارع اخباری در مرزباننامه......................................... 28
2-2-3- کاربرد ماضی استمراری به جای مضارع التزامی در مرزباننامه................................. 29
2-2-4- کاربرد ماضی استمراری به جای ماضی مطلق در مرزباننامه..................................... 29
2-2-5- کاربرد مضارع به جای ماضی در مرزباننامه..................................................................... 29
2-2-6- کاربرد فعل خبری به جای التزامی در مرزباننامه.......................................................... 30
2-2-7- کاربرد فعل مضارع التزامی به جای مضارع اخباری در مرزباننامه............................ 30
2-3- فعلهای ناگذر یک شخصه (مرکب ضمیری) و فعلهای غیر شخصی در مرزباننامه... 30
2-3-1- فعلهای ناگذر یک شخصه در مرزباننامه........................................................................ 31
2-3-2- فعلهای غیر شخصی در مرزباننامه.................................................................................. 32
2-4- وجه افعال در مرزباننامه................................................................................................................ 33
2-4-1- وجه اخباری در مرزباننامه................................................................................................... 33
2-4-2- وجه التزامی.............................................................................................................................. 34
2-4-3- وجه امری در مرزباننامه....................................................................................................... 35
2-4-4- وجه تأکیدی در مرزباننامه.................................................................................................. 35
2-4-5- وجه مصدری در مرزباننامه.................................................................................................. 36
2-4-6- وجه وصفی در مرزباننامه..................................................................................................... 36
2-4-7- وجه شرطی در مرزباننامه.................................................................................................... 37
فصل سوم: کارکردهای مختلف فعل در مرزبان نامه (تقدیم، حذف و تکرار افعال، تام و ناقص، معین و شبه معین، مطابقت فعل و فاعل، افعال مثبت و منفی)
3-1- تقدیم فعل بر سایر اجزای جمله در مرزباننامه....................................................................... 40
3-1-1- تقدیم فعل قبل از همه اجزای جمله در مرزباننامه ................................................... 41
3-1-2- تقدیم فعل بر متمم در مرزباننامه..................................................................................... 41
3-1-3- تقدیم فعل بر نهاد در مرزباننامه........................................................................................ 42
3-1-4- تقدیم فعل بر مسند در مرزباننامه.................................................................................... 42
3-1-5- تقدیم فعل بر بدل در مرزباننامه........................................................................................ 43
3-1-6- قرار گرفتن فعل در میان موصوف و صفت در مرزباننامه............................................ 43
3-1-6-1- قرار گرفتن فعل در میان نهاد و صفتش در مرزباننامه....................................... 43
3-1-6-2- قرار گرفتن فعل در میان مفعول و صفتش در مرزباننامه.................................. 44
3-1-6-3- قرار گرفتن فعل در میان مسند و صفتش در مرزباننامه................................... 44
3-1-7- تقدیم فعل بر قید در مرزباننامه........................................................................................ 44
3-1-8- تقدیم فعل بر نهاد و مفعول در مرزباننامه....................................................................... 45
3-1-9- تقدیم فعل بر منادا در مرزباننامه...................................................................................... 45
3-1-10- تقدیم فعل بر مفعول در مرزباننامه................................................................................ 45
3-2- حذف و تکرار افعال و وابستههای آن در مرزباننامه.............................................................. 45
3-2-1- شیوهی کاربرد حذف به قرینهی معنوی در مرزباننامه................................................ 46
3-2-1-1- حذف رابطه بعد از صفت تفضیلی به قرینهی معنوی در مرزباننامه.............. 46
3-2-1-2- حذف افعال به قرینهی معنوی در مرزباننامه....................................................... 48
3-2-1-3- حذف فعلهای معین به قرینهی معنوی در مرزباننامه..................................... 48
3-2-2- حذف فعل به قرینه لفظی در مرزباننامه......................................................................... 48
3-2-2-1- حذف رابطه به قرینهی لفظی در مرزباننامه......................................................... 49
3-2-2-2- حذف افعال دعایی به قرینهی لفظی در مرزباننامه............................................. 49
3-2-2-3- حذف همکرد در مرزباننامه به قرینه لفظی در مرزباننامه................................ 50
3-2-2-4- حذف جمله به قرینهی لفظی در مرزباننامه......................................................... 51
3-2-2-5- حذف فعل معین به قرینه لفظی در مرزباننامه.................................................... 52
3-2-2-6- حذف فعل معین به قرینه آخرین فعل در مرزباننامه........................................ 53
3-2-2-7- حذف فعل معین با دو قرینه در مرزباننامه........................................................... 53
3-2-2-8- حذف فعل معین به قرینهی غیر معین در مرزباننامه....................................... 54
3-2-3- تکرار افعال در مرزباننامه..................................................................................................... 54
3-3- افعال تام و ناقص، افعال معین و شبه معین در مرزباننامه................................................. 55
3-3-1- افعال ناقص در مرزباننامه..................................................................................................... 55
3-3-1-1- فعلهای ناقص یا فعلهای ربطی لازم در مرزباننامه ......................................... 55
3-3-1-2- فعل ناقص متعدی در مرزباننامه.............................................................................. 56
3-3-2- فعل معین................................................................................................................................. 58
3-3-2-1- فعلهای معین مجهول ساز در مرزباننامه.............................................................. 58
3-3-2-2- افعال معین زمان ساز در مرزباننامه........................................................................ 59
3-3-2-3- افعال معین نمودساز در مرزباننامه.......................................................................... 59
3-3-2-4- فعل معین مرکب در مرزباننامه................................................................................ 59
3-3-3- کاربرد افعال شبه معین در مرزباننامه.............................................................................. 60
3-4- شیوهی مطابقت فعل و فاعل در مرزباننامه.............................................................................. 60
3-4-1- مطابقت فعل و فاعل از نظر شمار در مرزباننامه............................................................ 61
3-4-1-1- فاعل جاندار..................................................................................................................... 61
3-4-1-1-1- مطابقت داشتن فعل و فاعل در مرزباننامه................................................... 61
3-4-1-1-2- مطابقت نداشتن فعل و فاعل برای احترام در مرزباننامه ........................ 62
3-4-1-1-3- آوردن فعل جمع با فاعل مفرد در مرزباننامه.............................................. 62
3-4-1-1-4- آوردن فعل جمع و مفرد با فاعل جمع در مرزباننامه............................... 62
3-4-2- فاعل غیر جاندار...................................................................................................................... 63
3-4-2-1- مطابق داشتن فعل با فاعل در مرزباننامه............................................................... 63
3-4-2-2- مطابقت نداشتن فعل با فاعل در مرزباننامه.......................................................... 63
3-4-3- آوردن فعل جمع برای اسمهای معطوف در مرزباننامه............................................... 63
3-4-3-1- کسان................................................................................................................................. 64
3-4-3-2- غیر کسان از جانداران.................................................................................................. 64
3-4-3-2-1- مطابقت داشتن فعل و فاعل در مرزباننامه ................................................. 64
3-4-3-2-2- مطابقت نداشتن فعل و فاعل در مرزباننامه................................................. 64
3-4-3-3- غیر جانداران ................................................................................................................. 65
3-4-3-3-1- مطابقت داشتن فعل و فاعل در مرزباننامه................................................... 65
3-4-3-3-2- مطابقت نداشتن فعل و فاعل در مرزباننامه................................................. 65
3-4-4- واقع شدن عدد و معدود به عنوان نهاد در مرزباننامه.................................................. 65
3-4-4-1- کاربرد عدد جای معدود در مرزباننامه.................................................................... 66
3-4-4-2- کاربردعدد و معدود در مرزباننامه............................................................................. 66
3-4-5- عطف کردن افعال در مرزباننامه........................................................................................ 66
3-4-5-1- مطابقت داشتن فعل و فاعل در مرزباننامه............................................................ 67
3-4-5-2- عطف شدن افعال بدون علامت عطف در مرزباننامه.......................................... 67
3-4-5-3- عطف شدن دو فعل با زمانهای متفاوت در مرزباننامه...................................... 67
3-4-6- فاعل مقدر در مرزباننامه....................................................................................................... 67
3-4-7- شیوهی آوردن فعل برای اسم جمع در مرزباننامه....................................................... 69
3-4-7-1- مردم.................................................................................................................................. 69
3-4-7-1-1- مردم با فعل مفرد................................................................................................. 69
3-4-7-1-2- مردم با فعل جمع................................................................................................ 69
3-4-7-2- لشکر.................................................................................................................................. 70
3-4-7-2-1- لشکر با فعل مفرد................................................................................................. 70
3-4-7-2-2- لشکر با فعل جمع................................................................................................ 70
3-4-7-3- گروه با فعل جمع.......................................................................................................... 70
3-4-7-4- امت با جمع.................................................................................................................... 70
3-4-8- عدم مطابقت فعل و فاعل از نظر شخص در مرزباننامه (التفات) ............................. 71
3-5- شیوهی نفی افعال در مرزباننامه.................................................................................................. 71
3-5-1- جدا شدن علامت نفی از فعل در مرزباننامه.................................................................. 72
3-5-2- افزودن علامت نفی بر قسمت آخر فعل در مرزباننامه................................................ 72
3-5-3- آمدن علامت نفی بر سر قرینه در هنگام مقارنه در مرزباننامه................................. 73
3-5-4- «نه» به صورت کلمهای مستقل......................................................................................... 73
3-5-5- نفی افعال با تکواژ «مَ» در مرزباننامه............................................................................... 74
3-5-6- نفی افعال با تکواژ «نا» در مرزباننامه................................................................................ 75
فصل چهارم: نظام معنایی و مشتقات فعل در مرزباننامه (افعال در معانی دیگر،
فعلهای کم کاربرد و متروک، ترکیب و کاربردهای خاص قدیمی افعال، اسم مصدر و حاصل مصدر)
4-1- کارکرد افعال با معانی دیگر در مرزباننامه................................................................................. 77
4-1-1- معانی دیگر آمدن در مرزباننامه......................................................................................... 77
4-1-2- معانی دیگر افتادن در مرزباننامه........................................................................................ 79
4-1-3- معانی دیگر یافتن در مرزباننامه......................................................................................... 82
4-1-4- معانی دیگر نقل کردن در مرزباننامه................................................................................. 82
4-1-5- معانی دیگر گردیدن در مرزباننامه..................................................................................... 83
4-1-6- معانی دیگر گردانیدن و گردیدن در مرزباننامه ............................................................. 84
4-1-6-1- گردانیدن.......................................................................................................................... 84
4-1-6-2- گردیدن ........................................................................................................................... 84
4-1-7- معانی دیگر شدن در مرزباننامه.......................................................................................... 85
4-1-8- معانی دیگر رفتن در مرزباننامه.......................................................................................... 85
4-1-9- معانی دیگر ساختن در مرزباننامه..................................................................................... 86
4-1-10- معانی مختلف ماندن در مرزباننامه................................................................................. 87
4-1-11- معانی مختلف گشتن در مرزباننامه................................................................................ 87
4-1-12- معانی مختلف نمودن در مرزباننامه................................................................................ 88
4-1-13- معانی مختلف داشتن در مرزباننامه............................................................................... 89
4-1-14- معانی مختلف کردن در مرزباننامه................................................................................. 90
4-1-15- معانی مختلف دیدن در مرزباننامه.................................................................................. 90
4-1-16- معانی دیگر دمیدن، زدن، دیدن، دادن، باشیدن، تسلم کردن، پرسید، مرتب گردانیدن، رسیدن و پیداکردن در مرزباننامه................................................................................................................................................... 91
4-2- فعلهای کم کاربرد یا متروک در مرزباننامه .......................................................................... 92
4-2-1- به کارگیری افعال به شیوه کهن در مرزباننامه.............................................................. 93
4-2-2- افعال کم کاربرد در مرزباننامه............................................................................................ 93
4-2-3- افعال با شکلی متفاوت با امروز در مرزباننامه................................................................. 97
4-2-4- افعال متروک یا کم کاربرد در مرزباننامه......................................................................... 98
4-3- ترکیب و کاربرد خاص و قدیمی افعال در مرزباننامه............................................................ 111
4-3-1- ترکیب افعال در مرزباننامه.................................................................................................. 111
4-3-1-1- ترکیب افعال فارسی با مصادر عربی در مرزباننامه.............................................. 111
4-3-1-2- ساختن افعال مرکب با کلمات قدیمی فارسی در مرزباننامه............................ 113
4-3-2- افعال سادهی قدیمی فارسی در مرزباننامه..................................................................... 118
4-3-3- ساختن مصدر مرکب از اسم مفعول یا اسم فاعل در مرزباننامه............................... 119
4-3-3-1- ساختن مصدر مرکب از اسم مفعول........................................................................ 119
4-3-3-2- ساختن مصدر مرکب از اسم فاعل........................................................................... 121
4-3-3-3- ساختن مصدر مرکب از بن مضارع با پسوند«ه» اسم ساز................................. 122
4-4- کارکرد اسم مصدر و حاصل مصدر در مرزباننامه................................................................... 123
4-4-1- انواع اسم مصدر در مرزباننامه............................................................................................ 123
4-4-1-1- اسم مصدر مختوم به «ش» در مرزباننامه............................................................. 123
4-4-1-1-1- اسم مصدر شینی از کلمههای مفرد (به قیاس امروز) در مرزباننامه.... 124
4-4-1-1-2- اسم مصدر با ریشهی فعل در مرزباننامه (که منطبق با دوم شخص مفرد امر حاضر است) 124
4-4-1-2- اسم مصدر با افزودن «آر» بر ریشهی فعل............................................................. 125
4-4-1-2- اسم مصدر مرخّم در مرزباننامه................................................................................ 126
4-4-2- حاصل مصدر در مرزباننامه.................................................................................................. 126
4-4-2-1- حاصل مصدر با افزودن «ی» در مرزباننامه........................................................... 126
4-4-2-1-1- حاصل مصدر با افزودن «ی» بر آخر اسم در مرزباننامه.......................... 127
4-4-2-1-2- حاصل مصدر با افزودن «ی» بر آخر صفت بسیط در مرزباننامه........... 127
4-4-2-1-3- حاصل مصدر با افزودن «ی» بر آخر صفت مرکب در مرزباننامه........... 127
4-4-2-1-4- حاصل مصدر در کلمههای مختوم به الف و هاء.......................................... 127
4-4-2-2- حاصل مصدر با افزودن (- گی) در مرزباننامه....................................................... 128
4-4-2-3- به کارگیری حاصل مصدرهای عربی در مرزباننامه.............................................. 128
فصل پنجم: شیوه متعدی و مجهول نمودن افعال در مرزبان نامه
5-1- شیوههای متعدی کردن افعال در مرزباننامه........................................................................... 131
5-1-1- متعدی کردن افعال با تکواژ سببی «ان» در مرزباننامه.............................................. 131
5-1-2- افزودن نشانهی متعدی به آخر افعال متعدی................................................................. 132
5-1-3- ساختن افعال متعدی با افزودن الف یا فتحه قبل از علامت مصدری در مرزباننامه 133
5-1-4- متعدی نمودن افعال با به کارگیری معادل در مرزباننامه........................................... 133
5-2- کارکرد افعال لازم و متعدی در مرزباننامه............................................................................... 134
5-2-1- فعلهای دوگانه (لازم و متعدی) در مرزباننامه.............................................................. 134
5-3- شیوههای مجهول کردن افعال در مرزباننامه........................................................................... 137
5-3-1- فعل مجهول با صفت مفعولی بلند در مرزباننامه........................................................... 138
5-3-1-1- فعل مجهول به استعانت از فعل شدن در مرزباننامه.......................................... 138
5-3-1-2- ساختن فعل مجهول با استعانت از فعل معین آمدن در مرزباننامه............... 139
5-3-1-3- آوردن نقش نمای «را» همراه نایب فاعل فعل مجهول در مرزباننامه............ 139
5-3-1-4- افعال مجهول به کمک گشتن و گردیدن در مرزباننامه..................................... 140
5-3-1-4-1- گردیدن .................................................................................................................. 140
5-3-1-4-2- گشتن...................................................................................................................... 140
5-3-1-5- همراه شدن فعل مجهول با فاعل در مرزباننامه................................................... 140
5-3-1-6- فعل مجهول مرکب با همکرد «کردن».................................................................... 141
5-3-2- فعل مجهول با صفت مفعولی کوتاه در مرزباننامه......................................................... 141
5-3-3- فعل مجهول کوتاه یا فعل مجهول بدون صفت مفعولی در مرزباننامه..................... 142
5-3-4- به کار رفتن فعل مجهول به جای فعل معلوم در مرزباننامه...................................... 142
فصل ششم: ساختمان و ریشه ی افعال در مرزباننامه (ساختمان افعال، حروف و ادواتی که پس و پیش فعل میآید، حروف اضافه اختصاصی و ریشهی و ماده افعال)
6-1- ساختمان افعال در مرزباننامه....................................................................................................... 144
6-1-1- فعل ساده (بسیط) در مرزباننامه........................................................................................ 144
6-1-2- فعلهای پیشوندی مرزباننامه.............................................................................................. 146
6-1-2-1- پیشوندها با افزودن معنای جدید در مرزباننامه در مرزباننامه......................... 147
6-1-2-2- افعال با پیشوندهای مختلف در مرزباننامه............................................................. 148
6-1-2-3- پیشوندها بدون هیچ تأثیری در افعال مرزباننامه................................................. 150
6-1-2-4- فاصله گرفتن پیشوند از فعل در مرزباننامه .......................................................... 152
6-1-3- افعال مرکب پیشوندی مرزباننامه....................................................................................... 152
6-1-4- انواع عبارتهای فعلی در مرزباننامه................................................................................. 153
6-1-4-1- عبارتهای فعلی طولانی مرزباننامه......................................................................... 154
6-1-4-2- عبارتهای فعلی کوتاه مرزباننامه............................................................................. 155
6-1-4-2-1- قرار گرفتن پیشوند قبل از دیگر اجزا در عبارت فعلی ............................. 155
6-1-4-2-2- همراه شدن دو پیشوند با هم در مرزباننامه................................................. 156
6-1-5- فعلهای مرکب مجازی و کنایی و عامیانهی مرزباننامه............................................... 157
6-1-5-1- فعلهای مرکب مجازی و کنائی مرزباننامه............................................................ 157
6-1-5-2- فعل مرکب عامیانه......................................................................................................... 159
6-1-6- فعل مرکب در مرزباننامه...................................................................................................... 159
6-1-6-1- فعل مرکب استوار.......................................................................................................... 160
6-1-6-2- فعل مرکب نا استوار...................................................................................................... 161
6-1-6-3- جدا شدن اجزای فعل مرکب در مرزباننامه........................................................... 162
6-1-6-4- فعلیار نیمه کلمه در مرزباننامه................................................................................. 163
6-1-6-5- همراه شدن فعلیار افعال مرکب با «ت» عربی در مرزباننامه............................ 163
6-1-6-5-1- رفتن فعلیار به باب مفاعله در مرزباننامه....................................................... 164
6-1-6-5-2- همراه شدن فعلیار با «ت» زاید در مرزباننامه............................................. 164
6-1-6-6- همکردهای به کار رفته در مرزباننامه...................................................................... 165
6-1-7- تراکم افعال در مرزباننامه..................................................................................................... 173
6-2- آوردن حروف و ادواتی پیش یا پس از فعل در مرزباننامه ................................................ 174
6-2-1- الف اطلاق (اشباع) در مرزباننامه ..................................................................................... 175
6-2-2- پسوند فعلی «ی» در مرزباننامه......................................................................................... 176
6-2-2-1- یای شرطی در مرزباننامه............................................................................................ 176
6-2-2-2- یاء بیان خواب در مرزباننامه...................................................................................... 176
6-2-2-3- یاء استمراری در مرزباننامه ..................................................................................... 177
6-2-2-4- یاء بیان نوع یا مبالغه در مرزباننامه ........................................................................ 177
6-2-3- باء تأکید (زینت) در مرزباننامه ......................................................................................... 177
6-2-3-1- افزودن پیش جزء «ب» بر سر فعل ماضی مطلق در مرزباننامه .................... 178
6-2-3-2- افزودن پیش جزء «ب» بر سر فعل شبه کمکی بایستن در مرزباننامه ....... 178
6-2-3-3- افزودن پیش جزء «ب» بر سر افعال مضارع در مرزباننامه............................... 179
6-2-3-4- افزودن پیش جزء «ب» بر سر فعل امر در مرزباننامه........................................ 179
6-2-4- افزودن پیش جزء «بر» بر سر فعل در مرزباننامه ........................................................ 180
6-2-4-1- افزودن پیش جزء بر سر فعل ماضی در مرزباننامه ............................................ 180
6-2-4-2- افزودن پیش جزء بر سر فعل مضارع در مرزباننامه ........................................... 180
6-3- افعال با حروف اضافهی اختصاصی متفاوت با امروز در مرزباننامه..................................... 181
6-3-1- افعال با حروف متفاوت با امروز در مرزباننامه................................................................. 181
6-3-2- حذف حرف اضافه از آغاز متمم در مرزباننامه.............................................................. 183
6-3-3- حذف حرف اضافه از آغاز متمم در مرزباننامه.............................................................. 183
6-3-4- جا به جایی حرف اضافه و متمم در جمله...................................................................... 184
6-3-4-1- جدا ساختن اجزای فعل مرکب با حروف اضافه و متمم در مرزباننامه......... 184
6-3-4-2- قرار گرفتن حرف اضافه بعد از فعل در مرزباننامه ............................................. 185
6-3-5- آوردن را به جای حروف اضافه در مرزباننامه ............................................................... 185
6-4- ریشه و مادهی فعلها در مرزباننامه............................................................................................ 186
6-4-1- اشتقاق از بن مضارع نه ماضی............................................................................................. 187
6-4-2- فعلهای بیقاعده و باقاعده در مرزباننامه........................................................................ 187
6- 4-2-1- فعلهای باقاعده در مرزباننامه................................................................................. 187
6-4-2-2- فعلهای بیقاعدهی مرزباننامه.................................................................................. 188
6-4-2-3- فعلهای بیقاعدهی منظم مرزباننامه...................................................................... 189
6-4-3- ساختمان فعلهای ساده در مرزباننامه............................................................................. 190
6-4-3-1- فعل ماضی با حروف پایانی «- ید».......................................................................... 190
6-4-3-2- فعل ماضی با حرف پایانی «د» در مرزباننامه ...................................................... 191
6-4-3-3- فعل ماضی با حروف پایانی «- ست» در مرزباننامه .......................................... 191
6-4-3-4- فعل ماضی با حروف پایانی «اد»............................................................................... 192
6-4-3-5- فعل ماضی با حروف پایانی «خت» در مرزباننامه .............................................. 193
6-4-3-6- فعل ماضی با حروف پایانی «ود» در مرزباننامه.................................................... 193
6-4-3-7- فعل ماضی با حروف پایانی «-شت» در مرزباننامه ............................................ 194
6-4-3-8- فعل ماضی با حروف پایانی «- فت» در مرزباننامه.............................................. 195
6-4-4- افعال چند مصدری در مرزباننامه...................................................................................... 195
فصل هفتم: نتیجه گیری
7-1- نتیجهی فصل اول............................................................................................................................ 198
7-2- نتیجهی فصل دوم............................................................................................................................ 198
7-3- نتیجهی فصل سوم.......................................................................................................................... 200
7-4- نتیجهی فصل چهارم....................................................................................................................... 201
7-5- نتیجهی فصل پنجم......................................................................................................................... 202
7-6- نتیجهی فصل ششم......................................................................................................................... 203
منابع و مآخذ................................................................................................................................................. 205
قلق های پایان نامه نویسی از انتخاب موضوع تا دفاع همراه با آموزش تصویری
توضیحات محصول :
یکی از اهداف اصلی نگارش هر پایان نامه در اصل آشنا نمودن دانشجو با نحوه نگارش وتنظیم یک مبحث علمی است.
نوشته ای است پایان نامه شامل چکیده پایان نامه به فارسی "فهرست تفصیلی مطلب "فهرست تصاویر" جداول و نمودارهامقدمه و تاریخچه مختصر مروری بر کارهای انجام شده و آخرین اطلاعات تئوری "عملکرد تحقیقی و عملی نتایج"بحث و پیشنهادات "فهرست منابع و ماخذ وچکیده پایان نامه به انگلیسی تنطیم وتدوین می شود. "
نوع فایل: pdf
سایز:5.63mb
تعداد صفحه:107
آیین نامه معاملات در سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران
مادة 1. تعاریف
1.منظور از "سازمان،" در این آییننامه، سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران است.
2."معاملات،" خرید یا فروش اوراق بهاداری است که در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده است.
3."تابلوی بورس" تابلویی است که برای ارائة اطلاعات طبقهبندی شدة اوراق بهادار بهکار میرود از قبیل تابلوی اصلی و فرعی، تابلو اوراق مشارکت دولتی و تابلوی اوراق مشارکت شرکتها.
4."عرضه،" عبارت است از اعلام آمادگی برای فروش اوراق بهادار از طرف کارگزار فروشنده.
5."تقاضا،" عبارت است از اعلام آمادگى برای خرید اوراق بهادار از طرف کارگزار خریدار.
6."مشتری،" شخصی است که متقاضی خرید (یا فروش) اوراق بهادار است. "مشتری" میتواند نمایندة قانونی خریدار یا فروشنده باشد.
آیین نامه معاملات در بورس اوراق بهادار تهران
قسمت اول: مقررات عمومى
ماده 1. تعاریف
(الف) منظور از "عرضه"، عبارت است از، اعلام فروش اوراق بهادار از طرف کارگزار فروشنده.
(ب) "تقاضا"، عبارت است از اعلام آمادگى کارگزار خریدار نسبت به خرید اوراق بهادار.
(ج) "قیمت"، عبارت است از نرخى که براى هر واحد اوراق بهادار از طرف کارگزاران عنوان میشود.
(د) "قیمت باز"، در مواقعى که خریدار یا فروشنده تعیین قیمت را به کارگزار واگذار مینماید، کارگزار داراى دستور معامله با قیمت باز میباشد.
(ه) "قیمت محدود"، در مواقعى که خریدار یا فروشنده، حداکثر یا حداقل قیمتى را براى معاملههاى سهام خود تعیین مینماید، کارگزار داراى دستور معامله با قیمت محدود است.
(و) "قیمت معین"، در مواقعى که خریدار یا فروشنده، قیمت ثابتى را براى انجام معامله سهام خود تعیین مینماید، کارگزار داراى دستور معامله با قیمت معین است.
آیین نامه فعالیت کارگزار در بورس اوراق بهادار
تعاریف
مادة 1 اصطلاحات به کار رفته در این آییننامه به شرح زیر است:
سازمان: سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران است.
هیئت پذیرش: هیئت پذیرش اوراق بهادار است.
کارگزار: شرکت کارگزاری عضو "سازمان" است.
عرضة اولیة عام: عرضة اوراق بهادار به عامة سرمایهگذاران برای اولین بار است که میتواند در بورس یا خارج از آن انجام شود.
عرضة اولیه در بورس: عرضة اوراق بهاداری است که "عرضة اولیة عام" آن قبلاً خارج از بورس انجام شده، و برای اولین بار جهت معامله در بورس عرضه میشود.
عرضة اولیه: اصطلاحی است که "عرضة اولیة عام" و "عرضة اولیه در بورس" هر دو را شامل میشود.
کارگزار معرف: "کارگزاری" است که با مجوز "سازمان" برای پذیرش اوراق بهادار شرکتهای متقاضی پذیرش در بورس و "عرضة اولیة" اوراق بهادار آنها اقدام مینماید.
آیین نامه شرایط و ضوابط پذیرش سهام در بورس اوراق بهادار
مادة 1 در اجرای مواد 4 و 6 قانون تأسیس بورس اوراق بهادار مصوب اردیبهشت 1345، سهام شرکتهای متقاضی پذیرش در بورس اوراق بهادار براساس شرایط و ضوابط مقرر در این آییننامه در سه تابلو به شرح زیر پذیرفته و در چهار تابلو طبقهبندی خواهند شد.
مادة 2 ضوابط پذیرش سهام شرکتها در تابلو دوم تالار اصلی
1 – شرکت باید در ایران ثبت شده و دارای تابعیت ایرانی باشد.
2- شرکت باید سهامی عام باشد.
3 – شرکت باید دارای سهام عادی با نام دارای حق رأی باشد و 100 درصد بهای اسمی آن پرداخت شدهباشد و هیچگونه امتیاز خاصی برای سهامداران شرکت وجود نداشته باشد.
تبصره: شرکتی که دارای سهام با شرایط ویژه باشد، در صورت تأیید هیئت پذیرش اوراق بهادار و تصویب شورای بورس، قابلپذیرش خواهد بود.
4 – حداقل، دو سال از تاریخ بهرهبرداری شرکت گذشته باشد.
5 – حداقل سرمایة شرکت ده میلیارد ریال باشد.
6 – در زمان پذیرش نباید بیشتر از 80 درصد از سهام شرکت در اختیار کمتر از 10 سهامدار باشد. این نسبت باید در پایان دومین سال پس از پذیرش به 75 درصد کاهش یابد. بهعلاوه حداکثر ظرف مدت شش ماه از تاریخ درج و تا زمانی که نام شرکت در تابلو دوم بورس درج میباشد، بایستی حداقل 500 سهامدار داشته باشد.