مقایسه رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان پایه اول ابتدایی با تجربه پیش دبستانی و بدون این تجربه
هدف ما از پژوهش حاضر مقایسه رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان پایه اول ابتدایی با تجربه پیش دبستانی و بدون این تجربه است.
مقیاس مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از: مقیاس درجهبندی مهارت اجتماعی[1] (SSRS) گرشام و الیوت[2] (1990). نمونه این تحقیق، 60 نفر از دانشآموزان با تجربه پیش دبستانی و 60 نفر دیگر بدون این تجربه هستند.
نتایج بدست آمده نشان داد که همکاری، قاطعیت، مسوولیتپذیری و خویشتنداری در دانشآموزانی که دوره پیش دبستانی را گذراندهاند به طور معنیداری بالاتر از گروه دیگر است.
فهرست مطالب
فصل اول: بیان مسئله7
مقدمه8
1ـ1ـ بیان مسئله9
1ـ 2ـ اهمیت و ضرورت پژوهش10
بعد نظری10
بعد عملی11
1ـ 3ـ اهداف و سئوالات پژوهش12
هدف کلی12
اهداف اختصاصی13
سئوالات پژوهش13
1ـ 4ـ تعریف متغیرها و اصطلاحات13
فصل دوم: پیشینه تحقیق16
مقدمه17
2ـ 1ـ پیش دبستانی و تاریخچه آن در جهان و ایران17
2ـ 2ـ مهارت اجتماعی23
همکاری26
خویشتنداری29
قاطعیت30
مسئوولیتپذیری33
2ـ3ـ یافتههای پژوهشی در زمینه پیش دبستانی36
فصل سوم: روش تحقیق 40
مقدمه41
3ـ 1ـ طرح تحقیق41
3ـ 2ـ جامعه آماری41
3ـ 3ـ حجم نمونه 42
3ـ 4ـ ابزار اندازهگیری42
مقیاس درجهبندی مهارت اجتماعی42
3ـ 5ـ روش اجرا44
3ـ 6ـ روشهای آماری تجزیه و تحلیل دادهها44
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها45
مقدمه46
4ـ 1ـ نتایج مربوط به مؤلفههای مهارت اجتماعی46
4ـ 2ـ یافتههای استنباطی تحقیق50
سئوال اول50
سئوال دوم51
سئوال سوم52
سئوال چهارم53
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری54
مقدمه55
5ـ 1ـ خلاصهای از هدف تحقیق55
5ـ 2ـ نتایج توصیفی تحقیق56
سوال اول56
سوال دوم57
سوال سوم58
سوال چهارم59
نتیجهگیری کلی60
5ـ 3ـ محدودیتهای پژوهش60
5ـ 4ـ پیشنهادها61
منابع62
عنوان: دانلود پرسشنامه یادگیری مؤثر از تجربه دسته: مدیریت- روان شناسی فرمت PDF: تعداد صفحات: 14 صفحه این فایل شامل پرسشنامه ای است که در آن 24 زوج عبارت ارائه شده است و به شما کمک می کند تا دریابید که به چه میزان به طور مؤثر از تجربه هایتان یاد می گیرید. همچنین این فایل شامل بخشهای تفسیر نمرات- تفسیر پرسشنامه و نتیجه گیری می باشد.
شرح مختصر:
در دهه 1950 با مطرح شدن تفکر توسعه و ضرورت توجه به شاخصهای رفاه اجتماعی و کاهش فقر دخالت دولتها در فعالیتهای اقتصادی پررنگتر شد. در این دوران از دولت به عنوان پیشران توسعه یاد میشد. این نقش را اقتصاددانان کلاسیک توسعه برای دولت تعریف کرده بودند و از آنجا که این گروه از نظریهپردازان لازمه توسعه اقتصادی را صرفاً در سرمایهگذاریهای کلان فیزیکی و زیرساختهای اقتصادی میدیدند بیشتر دولتها را به دخالت در این زمینهها توصیه میکردند. ولی از دهه 1970 با شکلگیری تفکر محوریت انسان در توسعه، این آگاهی ایجاد شد که برای مواجهه با مسائل مبتلا به توسعهنیافتگی کشورها سرمایه فیزیکی کافی نیست و حداقل به اندازه سرمایه فیزیکی، مسایل و سیاستهای اجتماعی و شکلگیری سرمایه انسانی هم ضرورت دارند. بنابراین در این دوره سیاستهای حمایتی اجتماعی در قالب دولتهای رفاه، سیاستهای یارانهای و... سرلوحه برنامههای توسعه کشورها قرار گرفت. آنچه در زمینه پرداخت یارانهها مورد غفلت قرار گرفت هدفگیری صحیح این سیاستها بود؛ به نحویکه بیشتر کشورها یارانهها را بصورت همگانی و عمومی پرداخت میکردند. اما در دهه 1980 به دنبال بحران بدهیها و رکود جهانی و تقابل تجربه کشورهای شرق آسیا، امریکای لاتین، جنوب آسیا و صحرای آفریقا، تاکید راهبردهای توسعه به سمت بهبود مدیریت اقتصاد و پذیرفتن نقش بیشتر نیروهای بازار تغییر کرد که در چارچوب این رویکرد جدید اکثر کشورها نسبت به اصلاحات در برنامه یارانهها اقدام کردند.
فهرست مطالب
1- مقدمه. 2
2- تجربه هدفمندسازی یارانه انرژی.. 4
2-1- لهستان.. 5
2-2- بلغارستان.. 6
2-3- اندونزی.. 7
2-4- چین.. 8
2-5- ترکیه. 9
3- تجربه هدفمندسازی یارانه مواد غذایی.. 10
3-1- الجزایر. 11
3-2- مصر. 13
3-3- تونس.... 15
3-4- یمن.. 17
4- جمعبندی و نتیجهگیری.. 20
منابع و ماخذ:22