پویا فایل

پویا فایل

پویا فایل

پویا فایل

طرح درس روزانه فارسی پایه دوم درس امدادگران

طرح درس روزانه فارسی پایه دوم درس امدادگران

بسمه تعالی

مشخصات کلی : طرح درس روزانه

1- نام درس فارسی

2- موضوع درس امدادگران

3- پایه دوم

4-مقطع تحصیلی مهارتهای حرفه ای

5- تعداد مهارت آموزان 6 نفر

6- مدت تدریس 30 دقیقه

7- مدل کلاس گروههای کوچک

8- نام دبیر زکیه ایلی کیان

9- نام آموزشگاه حاج احمد سوادی

10- تاریخ تدریس ........



خرید فایل


ادامه مطلب ...

استاندارد بلوک های سیمانی

استاندارد بلوک های سیمانی



پیشگفتار

استاندارد بلوک های سیمانی که بوسیله کمیسیون فنی استاندارد بلوک های سیمانی زیر نظر کمیته ملی ساختمان و تحت نظارت شورایعالی استاندارد موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران تهیه و تدوین گردیده است باستاند ماده یک (قانون مواد الحاقی بقانون تأسیس مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران مصوب 24 آذر 1349 ) بعنوان استاندارد رسمی ایران منتشر می گردد.

برای حفظ همگامی و هماهنگی با پیشرفت های ملی و جهانی صنایع و علوم استانداردهای ایران در مواقع لزوم و یا در فواصل معین مورد تجدیدنظر قرار خواهند گرفت و هرگونه پیشنهادی که برای اصلاح یا تکمیل این استانداردها برسد در هنگام تجدیدنظر در کمیسیون فنی مربوط مورد توجه واقع خواهد شد.

بنابراین برای مراجعه به استانداردهای ایران باید همواره از آخرین چاپ و تجدیدنظر آنها استفاده نمود.

در تهیه این استاندارد سعی برآن بوده است که با توجهبه نیازمندیهای خاص ایران حتی المقدور میان روشهای معمول در این کشور و استاندارد و روشهای متداول در کشورهای دیگر هماهنگی و همگامی ایجاد شود.

بنابراین با بررسی امکانات و مهارتهای موجود و اجرای آزمایشهای لازم استاندارد حاضر تعبیه گردید.

استاندارد بلوک های سیمانی

مقدمه

بلوک سیمانی یا بلوک بتنی توخالی نوعی مصالح ساختمانی است که مانند آجر در بنائی مصرف داشته و بتدریج میزان مصرف آن رو به ازدیاد است. بلوک های سیمانی یا بتنی را از آن جهت توخالی می سازند که :

الف – در مصرف مصالح صرفه جوئی شود.

ب – حمل و نصب آن ساختمان وسیله کارگر امکان پذیر باشد.

پ – بعلت مقاومت نسبتاً زیاد بتن و عدم احتیاج به تمام مقطع فضای خالی خللی به مقاومت ساختمان وارد نخواهد آورد.

ت – فضای خالی موجب می شود که بنا در مقابل حرارت و برودت کمتر حساس بوده و بعبارت بهتر از لحاظ حرارتی تا حدی عایق باشد.

ث- در نقاطی که تهیه آجر خوب به علت نامناسب بودن خاک میسر نیست و همچنین در نقاط نزدیک دریا که رطوبت زیاد است مصرف بلوکه های بتنی توخالی بر مصرف آجر که در مقابل رطوبت حساس است ترجیح داشته و نتایج بهتری بدست آمده است.

1- هدف

این استاندارد دربردارنده ویژگیها و روشهای آزمون بلوک سیمانی مورد استفاده در ساختمان می باشد.

2- ویژگیهای بلوک های ساختمانی



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق درباره شغل غواص

تحقیق درباره شغل غواص


فهرست مطالب

وظایف غواص... 6

مهارت و توانمندی های مورد نیاز غواصی.. 6

نحوه ورود به شغل غواصی.. 7

فرصت های استخدامی، بازارکار و آینده شغلی غواصی.. 7

درآمد غواص... 8

شخصیت های مناسب شغل غواصی.. 9



خرید فایل


ادامه مطلب ...

جلد دوم دیوان زمانی

جلد دوم دیوان زمانی

حمد خدا

اول به نام خدا می کنم سخن گویا

دوم سلام به روح محمد عربی

سوم سلام به شاه نجف علی ولی

دگر سلام به زهرا و هر دو عینینش

به عابدین حسین و محمد باقر

به شاه طوس رضا بر تقی و هم به نقی

به حجت بن حسن آن یگانة دوران

خوشستاگر که شوی ظاهرای امام زمان

در این طراز تو چشمان شیعه می باشد

سفارش این ز زمانیست بهر هر شیعه



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق و مقاله ای در مورد بیماری سوختگی غلاف برگ بر

تحقیق و مقاله ای در مورد بیماری سوختگی غلاف برگ بر

توجه: این فایل میتواند هم به عنوان تحقیق و هم به عنوان مقاله مورد استفاده قرار گیرد

(قابل ویرایش و اماده پرینت)Wordفرمت :

تعداد صفحات:15

چکیده:

Miyake (1910), (1912) در ابتدا این بیماری را در ژاپن شرح داده و عامل آن Sclerotium irregulare ذکر کرده است.

Sawada بعداً دریافت که عامل بیماری، Hypochnus sasakii بود. که shirui (1906) آن را شرح داده بود. در فیلیپین و سیلان عامل آن را Khizoctonia solani kuhn دانسته‌اند. Woi (1934) این بیماری را در چین پیدا کرده و در بسیاری از کشورهای آسیایی نیز مشاهده شده است. در آمریکا عامل بیماری را گونه دیگری به نام Roryzae Ryker & Gooch ذکر کرده‌اند.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

حقوق تعهدات و قراردادهای بین المللی در فقه و حقوق اسلام

حقوق تعهدات و قراردادهای بین المللی در فقه و حقوق اسلام

مقدمه

تعریف قرارداد و عقد

هر نوع توافق بین دو یا چند طرف را در موضوعی خاص که دارای اثر حقوقی باشد می توان قرارداد نامید موضوع قرارداد گاهی ایجاد نوعی حق و تکلیف است و گاه شناسایی تغییر, اسقاط و یا انتقال آن دو.

قراردادها ا حیث تابعیت اشخاصی که آن را معتقد می کنند به دو نوع قراردادهای داخلی و بین المللی تقسیم می شود که نوع اول در قلمرو حقوق داخلی و نوع دوم تحت حاکمیت حقوق بین الملل قرار دارد.

قرارداد بین المللی عبارت از نوعی توافق به منظور شناسایی ایجاد, تغییر با اسقاط تعهد و یا انتقال حق است که بین دو یا چند دولت یا سازمان بین المللی منعقد می شود.

برخلاف نظر عده ای که عقد را به اثر تعریف کرده اند در اصطلاح فقهی عبارت است از انشای ماهیتی که دارای آثار حقوقی است یعنی انتقال مالکیت یا پیدایش تعهد از آثار عقد است نه ماهیت آن. برخی از حقوقدانان عقد را همان تراضی ایجاد کننده تعهد دانسته و بر این اساس عقد را چنین تعریف کرده اند (توافق دو یا چند اراده است که به منظور ایجاد آثار حقوقی انجام میشود) در این مورد باید گفت که عنوان تراضی نمی تواند بیان کننده ماهیت عقد باشد زیرا در مفهوم تحلیلی یا توافق طرفین تفسیر کرد زیرا تراضی مادام که همراه با قصد انشای طرفین نباشد عقدی را ایجاد نخواهد کرد.

در مقام مقایسه بین قرارداد و عقد باید خاطر نشان ساخت که در فقه و حقوق اسلام هر قراردادی واجد جنبه الزامی نیست و ایجاد تعهد نمی کند بلکه موضوع پاره ای از آنها همان گونه که اشاره گردید شناسایی اسقاط و تغییر حق یا تکلیف است در حالی که عقد علی الاصول به منظور ایجاد تعهد واقع می شود و علاوه بر آن همیشه با قصد انشا همران است تا بدین وسیله مفاد مفاهیمی چون بیع, رهن, صلح و نظایر آن را ایجاد نماید و حتی انتقال مالکیت نیز از آثار آن محسوب می شود لذا با توجه به مفهوم اصطلاحی عقد در فقه نمی توان تردید داشت که عقد همواره به معنی ایجاد متعلق آن است و به همین لحاظ نباشد هر نوع قرارداد از دیدگاه فقه عقد تلقی گردد.

چنانچه اشاره شد اصطلاح عقد در فقه عبارت از ایجاد یک ماهیت حقوقی است قرارداد را در همین معنی باید مترادف با عقد دانست در نهایت از جهات مصادیق تفاوتی که در معنی اخص بین آن دو می توان ذکر کرد این است که عقد به عقود معینی نظیر بیع , اجاره , و وکالت اطلاق میگردد در حالی که قرارداد به عقود غیر معین گفته می شود اگرچه در معنای اعم کلمه از حیث مصادیق آن دو و با هم مساوی هستند.

مفسران عقد را به (اوکدالعهود) تفسیر نموده و فقها آن را به عهده مشدد (محکم و ناگستنی) تفسیر کرده اند ولی باید توجه داشت که مظور آنان از عهد مشدد همان عهدی است که با قصد انشا تحقق می یابد, اما نه به این معنی که اسلام برای عقد معنی و مفهوم خاصی در نظر گرفته است بطوریکه این معنی ویژه اسلام و فقه باشد بلکه منظور آن است که فقها مفهوم عرفی عقد را انشا و ایجاد دانسته اند و بعید به نظر می رسد که حقوقدانان معنی متعارف عقد را چیزی جز این بدانند زیرا منظور از آن در اصطلاح حقوقی نیز عبارت از توافق بر انشا و ایجاد تعهد یا انتقال تغییر یا به پایان بردن آن است.

پس آنچه که در این میان اهمیت دارد وجود توافق بر ایجاد نوعی اثر حقوقی است که با مفروض بودن آن فرقی بین عقد و قرارداد وجود نخواهد داشت.

ما در این نوشتار به طور اجمال مهمترین دیدگاههای فقه و حقوق اسلام را در هصئص قراردادهای بین المللی طی شش گفتار مورد بررسی قرار خواهیم داد.

گفتار 1

قراردادهای بین المللی و اقسام آن در فقه

عقود معین و قراردادهایی که به منظور تجارت مشارکت و… در فقه مطرح است هرگاه در داخل جامعه اسلامی و به صورت بخشی از حقوق مدنی مورد بحث قرار گیرد, جزئی از حقوق داخلی محسوب خواهد بود ولی اگر همین عقود در سطح روابط بین الملل گردد جزئی از حقوق بین الملل به شمار خواهد آمد.

به این ترتیب عقود و قراردادها در فقه نیز به دو شعبه داخلی و بین المللی قابل تقسیم است و قراردادهای بین المللی در حقوق اسلام به طور کلی پذیرفته شده البته در این تقسیم بندی ماهیت عقود و قراردادها در هر دو بخش یکسان است و تفاوتی بین آنها وجود ندارد و به همین لحاظ این تقسیم بندی دارای جنبه شکلی است و صرفاً به دلیل تفاوت تابعیت طرفین قرارداد انجام میگیرد و درهر دو مورد قواعد عمومی قراردادها اعمال می شود.

اگر چه در فقه تقسیم بندی متمایزی در زمینه قردادهای بین المللی به چشم نمی خورد ولی وجود قواعد عمومی قراردادها و اصل اعتبار و لزوم عقود و پیمانهای دو یا چند جانبه به طور عام از یک سو, و سابقه یک سلسله پیمانهای خاص در زمینه روابط مسلمانان با غیر مسلمانان و یا به تعبیر دیگر قراردادهایی که بین دارالاسلام و دارالکفر مانند عقد ذمه و استیمان و هدنه در عصر پیامبر اسلام (ص) منعقد شده از سوی دیگر نشان دهنده آن است که نوعی تقسیم بندی بین فقها در زمینه این قراردادها پذیرفته شده و مقبول بوده است.

با فرض تقسیم بندی قبلی و قبول قراردادهایی از نوع بین المللی در اسلام می توان این نوع قراردادها را نیز مانند قراردادهایی که در حوزه حقوق داخلی مطرح می شود به ترتیب زیر تقسیم نمود:

الف . قراردادهای بین المللی معین

عقود و قراردادهای بین المللی معین در حقیقت نوعی قراردادهای خاص است که نام و عنوان مشخص و شرایط آثار مخصوص به خود دارد که از آن جمله می توان به عقد ذمه استیمان و هدنه اشاره کرد.

در انعقاد این نوع قراردادها بی آنکه نیازی به آوردن حقوق و مسئولیتهای طرفین عقد در متن قرارداد وجود داشته باشد کافی است قراردادی مانند ذمه با همین عنوان مورد توافق طرفین قرار گیرد و ارکان اصلی عقد با مراعات شرایط مقرر تحقق پیدا کند که در این صورت به طور قهری کلیه آثار حقوقی و مسئولیتهای ناشی از عقد ذمه مترتب خواهد بود.

نوع فایل: word

سایز:16.6 KB

تعداد صفحه:13



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق آجر و بلوک های بتنی

تحقیق آجر و بلوک های بتنی



مقدمه و تاریخچه

آجر از قدیمی‌ترین مصالح ساختمانی است که قدمت آن بنا به عقیده برخی باستان‌شناسان به ده هزار سال پیش می‌رسد ولی این امر هنوز به اثبات نرسیده است. در ایران بقایا کوره‌های سفال‌پزی و آجر‌پزی در شوش و سیلک کاشان که تاریخ آنها به هزاره چهارم پیش از میلاد می‌رسد پیدا شده است و نیز نشانه‌هایی از تولید و مصرف آجر در هندوستان به دست آمده که حاکی از سابقه شش هزار ساله آنست. ساختمان برج بابل که از اجر بنا شده مربوط به 5000 سال قبل بوده و امروزه بقایای آن موجود است. از آجرهای ویرانه‌های یکی از شهرهای بابل در برخی ساختمان‌های شهرهای بغداد و تیسفون استفاده شده که مربوط به 600 سال قبل از میلاد می‌باشد.

واژه آجر ( معرب آگور فارسی ) بابلی است و نام خشت‌هایی بوده که بر روی آنها منشورها (فرمان‌ها)، قوانین (دادها) و نظایر آنرا می‌نوشته‌اند. گمان می‌رود نخستین بار از پخته شدن خاک دیواره‌ها و کف اجاق‌ها به پختن آجر پی‌برده باشند. کوره‌های آجر پزی ابتدائی نیز بی گمان از مکان هایی تشکیل می شده است که در آن لایه های هیزم و خشت متناوباً روی هم چیده می شده است( شکل 2-1) در ایران باستان ساختمان های بزرگ و زیبایی بنا شده اند که پاره ای از آنها هنوز پا برجا هستند، نظیر طاق کسری در غرب ایران قدیم، عراق فعلی بعدها نیز ساختمان هایی مانند آرامگاه شاه اسماعیل سامانی، گنبد کاووس و مسجد جامع اصفهان را با آجر ساختند. پل ها و سدهای قدیمی را نیز با آجر بنا می کرده اند که از آنها می توان پل های دختر، سد کبار در قم و غیره را نام برد.

فن استفاده از آجر از آسیای غربی به سوی غرب به مصر و سپس به روم و به سمت شرق هندوستان و چین رفته است. در سده چهارم میلادی اروپاییان شروع به استفاده از آجر کردند ولی پس از مدتی از رونق افتاده و رواج مجدد آن از سده 12 میلادی بوده که ابتدا از ایتالیا شروع شده و بعد فرانسه و سپس آلمان و آخر سر کشورهای دیگر از آن در بناهای خود بهره برده اند.

در ایران هر جا سنگ کم بوده و خاک خوب هم در دسترس بوده است آجرپزی و مصرف آجر معمول شده است. اندازه آجر زمان ایلامی (مربوط به چغازنبیل) حدود 10*38*38 سانتیمتر بود. پختن و مصرف آجر در زمان ساسانیان گسترش یافته و در ساختمان های بزرگ مانند آتشکده ها به کار رفته است،‌ اندازه آجر این دوره حدود 44*44*7 تا 8 سانتی متر بود. بعدها اندازه آجر به 20*20*3 تا 4 سانتی متر کاهش یافت و مدت زمان مدیدی این آجرها تهیه و در دیوارها و سقف ها مصرف می شدند ولی برای فرش کف آجرهای بزرگ تری به نام ختائی به ابعاد حدود 5*25*25 سانتی متر و باز هم بزرگ تر به نام نظامی به اندازه های حدود 5*40*40 سانتی متر تولید می شد، آجر بزرگ را به فارسی تاوه می گویند.

پیش از جنگ جهانی اول روس ها در ساختن قزاق خانه ها آجرهایی به ابعاد حدود 5×10×20 سانتی متر مصرف می کردند و از این رو آنرا آجر قزاقی نام گذاری کردند که به روش سنتی تهیه می شد. پس از جنگ جهانی دوم روش تولید آجر در ایران دگرگون گردید و روش های صنعتی کم کم جانشین روش هاس سنتی شدند و کارخانه های زیادی احداث شدند که امروزه قادر به تولید انواع آجرها توپر،‌سوراخ دار،‌بلوک های دیواری و سقفی توخالی و اشکال هندسی مختلف هستند وگر چه امروزه کیفیت آجر به علت پیشرفت تکنولوژی پخت و تولید در صد ساله اخیر بهبود یافته ولی در اساس کار تغییر چندانی رخ نداده است. شناخت کامل تر مواد اولیه و ویژگی آنها ،‌کوره های بهتر و با بازدهی بیشتر،‌و کنترل پخت و ماشین آلات بهتر کمک شایان توجهی به توسعه و پیشرفت صنعت تولید آجرنموده است.

مواد اولیه

آجر نوعی سنگ مصنوعی است که از پختن خشت خام و دگرگونی آن بر اثر گرما به دست می آید. خشت خام را از خاک نمناک یا گل تهیه می کنند که مخلوطی از خاک و کمی آب است. خاک آجر مخلوطی است از خاک رس،‌ماسه، فلد سپات ها، سنگ آهک، سولفات ها،‌سولفورها،‌فسفات ها،‌کانی های آهن،‌منگنز، میزیم، سدیم،‌پتاسیم، مواد آلی گیاهی و غیره.

خاک رس

ماده اصلی تشکیل دهنده خاک آجر،‌خاک رس است که فرمول شیمیایی آن هیدروسیلیکات آلومینیوم بوده و از پوسیدن و تجزیه فلد سپات ها یا فلد سپارها و

میکاها تحت تأثیر اسید کربنیک موجود در آب باران به وجود آمده است، فرمول شیمیایی این فلدسپات‌ها و میکاها به شرح زیر است:

فلد سپات پتاسیمی

(اورتوکلاس)

فلد سپات سدیمی

(پلاژیوکلاس)

فلد سپات کلسیمی

(آنورتایت)

میکای پتاسیمی

میکای سدیمی

سیلیکات آلومینیوم سنگ‌های آذری تحت تأثیر عوامل شیمیایی به صورت خاک رس پولکی و کوارتز آنها به واسطه تغییرات فیزیکی به شکل لای و ماسه در آمده‌اند.

خاک رس به دو صورت آبرفته یا سطحی، و معدنی یا عمقی وجود دارد. علاوه بر آن انواع سنگ رسی نیز از دگرگون شدن خاک رس تحت فشار به وجود می‌آید که به نام شیست و شیل نامیده می‌شوند. این سه شکل اصلی خاک رس از نظر شیمیایی مشابه یکدیگرند، ولی به لحاظ فیزیکی ویژگی‌های متفاوتی دارند. خاک رس‌های آبرفتی بسته به جنس بستر و طول مسیری که جابه‌جا شده‌اند دارای جنس‌های گوناگون بوده و ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی آنها متفاوت است و به صورت‌های خاک آجر، خاک سرامیک، خاک نسوز، و غیره ته‌نشین شده‌اند.

خاک رس معدنی خالص‌تر و از لحاظ فیزیکی و شیمیایی همگن‌تر است. از مهم‌ترین ویژگی‌های آن پایداری در برابر دماهای زیاد است.

خاک رس خالص، بی‌رنگ است ولی خاک نباتی یا FeO آنرا کبود،‌ Fe2O3 آنرا سرخ، هیدروکسید آهن آن را زرد، گرد زغال سنگ بسته به نوع زغال آنرا از قهوه‌ای تا سیاه می‌کند. خاک رس‌ها موادی با ترکیب شیمیایی پیچیده هستند ولی مبنای آنها ترکیبی از سیلیس و آلومین با مقادیر متغیری از اکسید‌های فلزی و سایر مواد می‌باشند. آنها را می‌توان برحسب ترکیب شیمیایی به دو گروه خاک رس‌های آهکی و غیر‌آهکی تقسیم‌بندی نمود. خاک رس های آهکی دارای حدود 15 درصد کربنات کلسیم بوده و پس از پختن به رنگ بهی در می‌آیند. خاک رس های غیرآهکی مرکب از سیلیکات آلومینیوم و فلد سپات و اکسید آهن هستند. مقدار اکسید آهن متفاوت بوده و از 2 تا 10 درصد تغییر می‌کند. این دسته از خاک رس‌ها پس از پختن به رنگ‌های نخودی، قرمز، یا عنابی روشن در می‌آیند که بیشتر مربوط به مقدار اکسید آهن است.

معمول‌ترین کانی‌های خاک رس‌ عبارتند از مونت مورینولیت، ایلیت و کائولینیت. بنتونیت دارای مقدار زیادی مونت مورینولیت و کمی بیدلیت است و از این رو چسبندگی، شکل‌پذیری و آماسیدن آن زیاد است. ضخامت پولک‌های مونت مورینولیت (Al2O3, 4SiO2, H2O +n H­2O ) یک هزارم میکرون و طول آنها 100 تا 200 هزارم میکرون می‌باشد، دارای دو لایه Si در دو طرف یک لایه Al است و از این رو خاصیت جذب آب آن بیش از کائولینیت بوده و دو برابر آن یون می‌سازد. بنتونیت پتاسیمی 2 تا 3 برابر و بنتونیت سدیمی 6 تا 7 برابر وزنش آب می‌مکد.

بنتونیت در صنایع سرامیک سازی، ریخته‌گری، پالایش نفت، آب‌بندی‌ سدها، صاف کردن و بی‌رنگ مواد غذایی و دارویی و آشامیدنی، کاغذ سازی، صابون سازی، تصفیه آب، رنگ‌سازی، ساختن آجر‌نسوز، گل حفاری، امولسیون‌ها، حشره‌کش‌ها و کرم‌های آرایشی و مرکب داخل‌ قلم‌های خودکار و نظایر آن مصرف می‌شود.

ایلیت نام خاصی برای کانی‌های رس نیست ولی اصطلاحی عمومی برای کانی‌های خاک رس میکائی است که معمولاً در مورد هر نوع کانی رسی که آماس کردنی نباشد به کار می‌رود. ایلیت در ساخت محصولات رسی پخته ساختمانی نظیر کاشی و آجر به کار می‌رود، برخی ایلیت‌ها که خاصیت خمیری دارند برای چسباندن ماسه ریخته‌گری به کار گرفته می‌شوند.

کائولینیت با فرمول شیمیایی Al2O3, 2SiO2 , 2H2O است که ضخامت پولک‌های آن 20 هزارم میکرون و طول آنها 100 تا 250 هزارم میکرون بوده و به اندازه وزنش آب می‌مکد. دمای ذوب آن 1750 درجه سیلسیوس است. در گرمای 800 درجه چسبناکی خود را از دست داده و به Al2O3 , 2SiO­2 تبدیل می‌شود که می‌توان برای جداسازی Al2O3 آن، آن را در اسید کلریدریک حل کرد.

کائولین Al2o3, 2SiO2 nH2O که به خاک. چینی معروف است، چون آن را از تپه‌ای به اسم Kao –ling به معنای «تپه بلند» در شرق فولیانگ Fou – liang استخارج کرده و در چینی‌سازی مصرف می‌کرده اند به این نام شهرت یافته است (صادرات خاک چینی به اروپا نیز در اوایل از این منطقه بوده است). کائولین مشتمل است بر کانی‌های کائوولینیت، نکریت، دیکیت، آنوکست، با یک بلوردو لایه‌ای که در آن صفحات سیلیس و هیدرواکسید آلومینیوم به طور متناوب قرار گرفته‌اند. خاک رس آب می‌مکد و پس از گل شدن آماس می‌کند و فضاهای خالی آن پر می‌شود، از این رو تا موقعی که به صورت‌ تر باقی بماند می‌توان آنرا برای آب‌بندی مصرف کرد. خاک رس خشک چسبندگی ندارد ولی پس از مکیدن آب، چسبنده می‌شود، اما پس از آنکه کاملاً سیراب شد چسبندگی خود را از دست می‌دهد، بنابراین برای پاک کردن گل رس از اشیاء یا باید آنرا خشک کرد و تکان داد یا به اندازه‌ای خیس کرد که کاملاً سیراب شده و از آنها جدا شود.

چسبندگی گل رس به خاطر کشش مولکولی است و کشش مولکولی بین پولک‌های خاک رس و لعابی از آب که به ضخامت 6 تا 8 هزارم میکرون دور تا دور پولک‌ها را اندود کرده است حدود 200 N/mm2 می‌باشد. این لعاب سطح پولک‌ها را لیز می‌کند، به قسمی که کوچک‌ترین نیرو سبب لغزش آنها روی یکدیگر می‌شود و شکل‌پذیری گل رس به خاطر این مطلب است.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق درباره شغل شیمی دان

تحقیق درباره شغل شیمی دان


فهرست مطالب

وظایف شیمی دان.. 5

مهارت و دانش مورد نیاز. 6

تحصیلات لازم و نحوه ورود به شغل.. 6

بازارکار و آینده شغلی شیمی دان.. 6

میزان درآمد شیمی دان.. 7

شخصیت های مناسب این شغل.. 8



خرید فایل


ادامه مطلب ...

زین العابدین مراغه ای

زین العابدین مراغه ای

از: سیاحت نامه ابراهیم بیک

......

باری، فردای آن روز به عزم سیاحت تبریز حاضر شدیم . رفتیم تا اسب کرایه کرده حرکت کنیم . مکاری دیده، اسب خواستیم . گفت باید چهار روز صبر کنید . ده پانزده نفر مسافر دیگر نیز هست با ایشان متفقا برویم . ناچر بیعانه داده برگشتیم، در روز موعود چارپادار آمد، دو رأس استر آورده بود . ما نیز اسباب و لوازم سفر را بار کرده رو به طرف تبریز حرکت نمودیم .... هشت روز راه در نوریده وارد تبریز شدیم ... در ورود تبریز وضع مملکت قدری دهشت انگیز به نظر آمد . در میان اهل قافله نیز همهمه بود....دکاکین همه بسته اند . احدی دیده نمی شد که احوالپرسی شود، تا این که قدری هم پیش رفتیم . از دور چند نفری را دیدیم که تند می گذشتند . یکی از آن میان پرسید که برادر در این شهر چه حادثه ای اتفاق افتاده که دکانها بسته و از هر سو آثار پریشانی نمایان است ؟ گفت معلوم است که خبر ندارید . خانه پیشکار مملکت را اهالی غارت کردند، اما خودش گریخت . گفتم پیشکار کیست ؟ گفت : حاکم . گفتم : چطور، چطور، خانه حاکم را ؟ مرد که تندی کرده گفت : من اولوم قمش قویم 1من تا حال این لفظ را نشنیده بودم، ملتفت قبح آن نشده، گفتم برادر، ترا به خدا قسم می دهم جواب بده . چه شده ؟ گفت : بابا، خانه پیشکار، یعنی حاکم مملکت را اهالی شهر چاپیدند . گفتم تاکنون در هر مملکت ایران دیده و شنیدیم که اهالی خانه آنان را می چاپیدند . حالا چطور شده است که اهالی خانه آنان را می چاپند . گفت :

چنین است آئین چرخ درشت گهی پشت زین و گهی زین به پشت

زمان هرروز طور دیگری اقتضا می کند . هر چیز در وقت خودش خوش است . این را گفته و گذشتند . حال جلودار و مسافرین را واهمه گرفت ...خلاصه همه ترسان و لرزان در همانجا که محله "هفت کچل" می گویند، جلودار در دم کاروانسرایی ما را فرود آورد. خود از دریچه داخل کاروانسرا گشته، بعد دالاندار را صدا کرده، آمده در را گشودند. ما هم داخل شدیم . باز فورا در را بست . حجره ای برای اقامت نشان دادند . رخت در آنجا فرو هشته اقامت گزیدیم ....

آن شب را به هزار واهمه به سر برده، سحرگاهان دیدم که خبری نیست . بازار و دکاکین شهر همه باز است و مملکت ساکت . ما نیز از آن بیغوله فراز آمده راه بازار و دکان رفیقی که داشتم ، پیش گرفته پس از پرسیدن یکی دو نقطه به دکان او رسیده سلام دادم . بعد از معرفی خود آن دوست عزیز برخاسته از سر و صورت من بوسیده و به کمال مهربانی احوال پرسی کرده ....از من پرسید پس اشیاء و اسباب شما کجاست . گفتم ما دیروز رسیدیم . شهر پر آشوب و دکانها همه بسته بود ناچار در هفت کچل به کاروانسرای فرود آمدیم . راستی برادر دیروز آن چه هنگامه ای بوده که مردم این شهر برپا کردند . گفت : آقاجان اینجا تبریز است، هرچه خواهند می کنند . بعد تفصیلش را به شما نقل می نمایم . گفتم : من در هیچ جا نشنیدم که رعیت خانه حاکم را غارت کند... گفت : در تبریز آنچه به خیال کسی نمی آید می کنند . در این اثنا آدمش را با یوسف عمو فرستاد که اسباب خورده ریز ما را از کاروانسرا به خانه اش نقل دهند . طرف عصری نیز دکان را بسته رفتیم به خانه . در اثنای راه گذار ما به کوچه ای افتاد دیدیم در دم در عمارتی چند سرباز "چماتمه" زده بقاولی ایستاده اند . پرسیدم این خانه کیست ؟ گفت خانه یک نفر تاجر است تازه از سفر آمده . حکومت احتراما سرباز فرستاده است، چاتمه زده اند . گفتم : درست نفهمیدم . مکرر گفت : گفتم بابا ، این چه معنی دارد، به احترام تاجری سرباز فرستادن و چاتمه زدن در کجا دیده و شنیده شده است . یعنی چه، تاجری تازه از سفر آمده ممکن است ، اما برای احترام آن تاجر سرباز بر در او به قراولی گماشتن چرا ؟ این شخص به حکومت مملکت نیامده ، از امرا و صاحب منصبان لشکری نیست . امری بسیار غریب است . گفت : علی الحال قاعده مملکت چنین است . آنگاه دست تأسف به همدیگر سوده گفتم : حالا شبهه ای نماند که درد این ملک و ملت بیدوا است . رعیت و تجار نیز راه بدی پیش گرفته اند . از امثال این تجار نیز برای مملکت سهل است به جهت اولادشان هم فائده ای نیست . زیرا که رندان حکومتی اینان را نیز به پاره احترامات مجعولیه به خودشان مشتبه کرده اند، پس هرچه خود و سایرین در دست دارند به سبب اینگونه بلند پروازیهای بی معنی در اندک زمانی خواهند باخت . این مردمان خانه برانداز به هر رنگی که باشد این جور تاجران را با الفاظ بی معنی بفرما، به سر مبارک شما، جنابعالی و غیره تمام خواهند کرد . بیچاره اولاد اینان که پس از عزت به انواع خواری مبتلا خواهند شد ....

چون به خانه رسیدیم دیدیم عمارت عالی و خوبی است . چند اطاق بیرونی داشت . نشستیم . چند مجموعه شیرینی و بعض میوه ها برای تشریفات ما چیده بودند . مشغول صحبت شدیم . در اثنای صحبت گفت داداش از مصر تمام احوالات شما را به من نوشته است که در غیرت و تعصب ملی سرآمد ایرانیان است . مقصود شما را از این سیاحت نوشته، ولی می گوید کاش نرفتی ایران را ندیدی . چه، می دانم که اکنون برای او خیلی بد خواهد گذشت . گفتم چه باید کرد ؟ وطن ماست بایستی ببینیم . خیال داشتم هرگاه جای را از مشهد، طهران برای اقامت مناسب یافته خانه ای خریده به وطن اصلی خود برگردم . گفت : چطور شد، جایی را پسند کردی ؟ بی اختیار آهی کشیده گفتم نه . گفت آه چرا می کشی ؟ گفتم : بی اختیار از دلم برخاست وگرنه موجب آه چیزی نیست . گفت : خوب چه دیدی ؟ گفتم : هرچه دیدنی و ندیدنی بود دیدم . تنها یک چیز ندیدم که منتهای مقصود من آن بود . گفت : مقصود شما چه بود . گفتم : دیدن مکتب که مایه تمامی سعادت و نیک بختی هاست . امروزه قوت دولت، عزت ملت و آبادی مملکت همه منوط به بودن مکتب است و بس . در این صحبت بودیم که به شام خبر کردند . رفتیم سر سفره . شام صرف شد . پس از شام باز چایی آوردند . یک پیاله خوردیم . پس از اندکی صحبت صاحب خانه گفت شما هنوز از رنج راه نیاسوده اید، قدری زودتر بخوابید تا راحت شوید . خوب هم دریافته بود . رختخواب انداختند، خوابیدیم .



خرید فایل


ادامه مطلب ...

جلد سوم دیوان زمانی

جلد سوم دیوان زمانی

حمد بی حد مر خدائی را که او یکتا بود

برتمام انبیاء او محمد ختم شد

بر علی ابن عم او هم بدختش فاطمه

برهمین پنج تن قسم یارب که بردم نامشان

برعلی ابن الحسین هم باقر آن شه قسم

برشهی هفت سال مأوا داشت در زندان غم

بر رضا فرزند دلبند امام هفتمین

برتقی فرزند سلطان خراسان ای خدا

برامام دهمین ای کردگار بی معین

برشه صاحب زمان آن یادگاری از حسن

بارالاها بر تمام انبیا هانت قسم

ظلم را کم ظالمان را ریشه کن از بیخ کن

گشته در بازارها پول ربا آخر زیاد

قلبها خردن ابر پول ربا باشد ولی

ای سیه رو توکه قلبت خوردن پول رباست

چون قیامت آید ازتودان شکم گردد بزرگ

تاتوراعمراست(زمانی)ازخدادرخواست کن

از طفیلش عالم هستی همه برپا بود آخرین ختم رسولان اندر این دنیا بود برحسن هم بر حسین سبطین برآنها بود بخش جرم ما گنه بی حد اگر برما بود هم به جعفر ششمین آن پیشوای ما بود دست سندی لعین آن حضرت موسی بود کشته از زهر ستم در طوس آن آقا بود آن شهید از زهرام الفضل بی پروا بود هم به فرزندش حسن یازده امام برما بود قائم آل نبی آن حجت یکتا بود بر تمام مؤمنین هر کس به هر مأوا بود ظالم بی رحم در هرجای دنیا این بود چهل بصد لیکن اضافه این به بعضی ها بود راه شرع ظاهری در جامعه برپا بود مکرسازی مکر حق از مکر تو بالا بود آنچنان روی زمین در زیر دست و پا بود تا که از راه حلال روزی تو را پیدا بود نبتینبتینبتسینبتنسمیتبنسیمتبنسیمتبمستبنیبیمن از تو باقی ماند اما زیرخاک او اندراست نخوت و کبر و تکبر تا بکی اندر سر است حمدبیسبتینسبتیسنمبتنیسمتبنمیستبنمیتبمیم حمد بی حد مر خدائی را که او یکتا بود برتمام انبیاء او محمد ختم شد بر علی ابن عم او هم بدختش فاطمه برهمین پنج تن قسم یارب که بردم نامشان برعلی ابن الحسین هم باقر آن شه قسم برشهی هفت سال مأوا داشت در زندان غم بر رضا فرزند دلبند امام هفتمین برتقی فرزند سلطان خراسان ای خدا برامام دهمین ای کردگار بی معین برشه صاحب زمان آن یادگاری از حسن بارالاها بر تمام انبیا هانت قسم ظلم را کم ظالمان را ریشه کن از بیخ کن گشته در بازارها پول ربا آخر زیاد قلبها خردن ابر پول ربا باشد ولی ای سیه رو توکه قلبت خوردن پول رباست چون قیامت آید ازتودان شکم گردد بزرگ تاتوراعمراست(زمانی)ازخدادرخواست کن بیبیبتینمبتیسنمبتینبسیتبیسنبتینبکتیسکبتبینبت نام نیکو ماندش بهتر از آن گنج زر است مست دنیا تا بکی دل بسته بر لذّات او چون که دست دیگر ازدست تودربالاتر است دان زدستت سختتر دستی تورا روی سر است نیت و قلب تو آگه دان خدای داور است هرکه کرد این کارهاکی امت پیغمبر است باچنین اعمال بی جائی که ازتوصادر است گرچه قارون جمع براودرهم سیم وزراست زادتوشه روسفید بی شک بروزمحشر است ساعتی فکر ای (زمانی)ازعبادت بهتر است یسنمبتسینمبتیسنمبتیسنمبتیسمنبتیسمنبتمت دم بدم لعنت کند بر قاتلانت یا حسین پای بوس آیند اندر آستانت یا حسین بررخ اکبر سلام آن نوجوانت یا حسین هم بر اصغرکودک شیرین زبانت یا حسین پای بوس آید ترا با دوستانت یا حسین سنیتبسنیبتنیسمتبنیتبینسبتنسمتبینبتینتبیمبتنت زبهرش داشت زهراروزوشب چشمان ازخون تر نبودی روزوشبها جز فغان و ناله اش کاری دگربین گردش چرخ فلک ازاوچه شد ظاهر علی خانه نشین اف باد برتو روزگار دون نمودندی براین کاش اکتفا آن امت گمراه نمی کردی عذارماه او ایکاش او نیلی دست توچون شد بلند بر فرق مظلومان مزن میزنی امروز اندر فرق افتاده تو دست برربا پولت دهی تو شرع آن سازی درست قصد تو باشد که گیری چهل صدم پول ربا وای برتو وای برتو می کنی با خود ستم مال دنیا را نبرد همره کسی جز یک کفن هرکه پیش از خود فرستادی برای آخرت پس عزیزم یک دمی بنشین بحالت فکر کن یبسنمبتیسنمبتیسنمبتیسنمبتنیسمبتینمتبنت هرکه یاد آرد زتو و زداستانت یا حسین برتمام شیعیان این آرزو اندر دل است یاحسین برتوسلام ای کشته در جنب فرات برعلمدارت دگر بر قاسم نوکدخدا بردل این باشد (زمانیرا) امید ای شاهدین نتبیکستنبنمیتبنیستبنیستبنمیستبنیستبنمتینتنت چه چشم خویش بربست از جهان پیغمبر اطهر هنوز از مرگ بابش بود اندر گریه و زاری نظر کن بر جفای روزگار و ظلم او آخر پس از مرگ نبی ازظلم جور آن بداندیشان فدک شد غصب که اومیبود ازدخت رسول الله نمیزد کاش آن بی دین به روی فاطمه سیلی (زمانی) آتش سوزان بدر زد آن سگ مرتد بسینبتسینمبتیسنمبتسینمبتیسنمبتیسنمبتیسی بدرب خانة زهرا که دود آن بکیوان شد زضرب پای آن بیدین زجا برکنده شد آن در بخاک افتاد وپهلویش شکست ای آه و واویلا که پهلویم شکست وروی خاک تیره افتادم مکان بین در و دیوار شد بردخت پیغمبر زدش با تازیانه چند او را پهلو و بازو نشان این دگر یک تازیانه آشکار آمد نمود آن تازیانه نیلگون پهلوی دختر را بدادندی عبور آنها گروه شامی و کوفه بیافکندند دوان در قتلگه با دیدة خونبار سر نعش برادر رفت زینب با فغان و داد بدستش تازیانه شمر آمد آن سک مردود نمودی نیلگون پهلوی آن بی بی چنان مرکب سخن کوته (زمانی) قلبهاراخون پرآذرکرد ینمسبتسینمبتیسمنبتینمبتیبنمتسمنبتسینبمتسین روبر پسرعمش علی بنمود وگفت این فاطمه باتو مرا یکدم به نزد بستر زهرا نشین یابن عما ده گوش تو بر گفته های فاطمه ازظلم خود آخرفلک این رشتة عمرم برید زسیلی صورتش نیلی بشد ای آه ازآن ساعت بنیبنسیبیسنبتینمبتینبتیسنبتیسمنبتیمسنبتیمنتبنی امان وآه ازآن دم آتش سوزان فروزان شد چه درشد سوخته باپا لگد زد آن جفاگستر فتاد آن در زجا ای آه آمد پهلوی زهرا صدازدفاطمه گفتا علی جان رس به فریادم زجور این ستمکار بدور از خالق داور فتادی فاطمه برخاک چون ازظلم آن بدخو در این جا تازیانه بر تن زهرای زار آمد کبود این تازیانه کرد گر پهلوی مادر را در آن وقتی اسیران نبی از قتلگه جمله زاشتر خویشتن را آن زنان و کودکان زار روان هریک بسمت کشته ای با ناله وفریاد بغل بگرفت جسم بی سر پاک حسین خود بزد با تازیانه آن لعین بر پهلوی زینب جدا با تازیانه زینب از نعش برادر کرد ینسکبتنیتبمیتبنیبتینمستبسنمبتسنیبتسینمبتنیت چون شد از این دار فنا پایان عمر فاطمه گفتا پسرعم جان بیا باشد وداع آخرین گویم وصیتهای خود برتو من زار غمین بر نونهال عمر من باد خزان از کین وزید اندر جوانی خاک شد منزل برای فاطمه برسوی عقباره نما میدان پسر عما علی این گونه از روز ازل شد سرنوشت فاطمه اظهار می سازم برت ده گوش برگفتار من در شب زبهر دفن برداری تو نعش فاطمه خاموش اندر شب یتیمان را تو از گریه نما دشمن نگردد باخبر آخر زمرگ فاطمه از بعد مرگ فاطمه تو ای شهنشاه نکو چون فاطمه بر کودکان خردسال فاطمه نعش مراچون خواستی بدهی توغسل ای حق پرست با پیرهن ده غسل این جسم کبود فاطمه آور برم اسماء تو آن قسمت کافور را بابایم از آن قسمتی دادی برای فاطمه باگریه داد از مهر دست دختر ختمی مأب چون ساعتی بگذشت و تو بیدار بنما فاطمه جان داده ام ازتن مرابیرون شده روح وروان برگو علی راشد برون زین دار فانی فاطمه صدیقة روز جزا آن لحظه اندر خواب شد یکدم چه بگذشت شدبرون روح وروان فاطمه کردی صدا هرچند اورا نی جواب ازاو شنید تابلک گردد باز از هم دیدگان فاطمه زین دار فانی می روم ازجور وظلم آن پلید من می شوم ازتو جدا میدان پسرعما علی در نزد باب باوفا میدان پسرعما علی پایان عمر من بود با تو همی دارم سخن چون چشم خودبربستم ازاین دارپررنج ومحن باشد وصیت دیگرم برتو پسرعم جان مرا مگذارشان نالند این اطفال زار بینوا دیگر پسرعما سخن اظهار بنمایم بتو گیری امامه جای من چون مهربان میباشداو حرف دگر برتومرا ای ابن عم اینگونه است بیرون نیاری تو مرا این جامه ای اندرتنست بعد وصایا با علی کردی خطاب اسماء را آورد جبرئیل از بهشت از بهر بابم مصطفی آورد آن کافور را اسماء با چشم پرآب گفتابراسماءآنزمان من میروم یکدم بخواب کردی صداگرنامدی ازمن جواب اسماءدان روکن پسرعمم خبرازمرگ من توآن زمان دخت نبی ای آه آه آن لحظه اندرخواب شد آن همسرشیرخداآن لحظه اندر خواب شد پس بر سر بالین او اسماء در آندم رسید اورا صدامی زد همی اسماءبودش این امید دیدآنکه زهرارا زتن روح وروان بیرون شده زد دست خود اسماءبسر وانگه زداغ فاطمه درفصل هیجده سالگی ازاین جهان کج مدار نوحه سرائی روزوشب کن از برای فاطمه نسیمبتسینمبتنسیمبتسنیمتبسنمیتبسمنیبتنتنت گفتا پسرعم جان علی اندر بر زهرا بیا برتو مراست آخر وداع نزدم پسرعما بیا گویم وصیت های خود توگوش گفتارم نما چون که مرا آخر رسیده عمر زین دار فنا دیدار آخر هست بنما تو حلالم از وفا راضی ززهرا شو پسرعم جان تو ازبهر خدا گردند بی مادر زجور روزگار پرجفا آگه نگردند اهل کین از مرگ زهرا حالیا ده غسل بنمایم کفن از مهر تو دفنم نما با پیرهن ده غسل تو این جسم افکار مرا درحق من کردندظلم آخر (زمانی) بس نما بنیتبنتیسبنمسیتبنمسیتبنسمیبتیسنمبتسمنبت بی خبر از آن ستمکاران مردود دنی نعش من را غسل ده تو در دل شب دفن کن پانگهدار یک زمان تو یاعلی برقبر من در بر آن کودکان زار دل بریان برو بگشود روی فاطمه بیند که حالش چون شده ازاین جهان اورا مکان بر روضة رضوان شده اندر جوانی شد برون زهرای زار داغ را درماتم اورا ای(زمانی)خون توازچشمان به بار بینتبنیبتسینمبتسینمبتینسمتبینسبتمنیتنتبنتنیبی چون شدزمان رحلت دخت نبی المصطفی پایان عمر فاطمه شد زین جهان پرستم اندر بر زهرا بیا بنشین زمانی یا علی برتو وصیتهای خود گویم یکایک یابن عم عمرم تمامست و مرا با تو بود آخر وداع گردیده ای ازمن تو رنج بنما حلالم ازکرم دیگر سفارش برتو من زین نونهالانم کنم بنمای از گریه خموش شاها صغیران حزین نعش مرا بردار بهر غسل اندر نیم شب دروقت غسلم پیرهن ازجسم من بیرون میار راضی نیم آیند بر تشییع نعشم آن گروه بتنیستبینمتبینسمبتیبیسمبسینیتبینبسبنمتسبم گفت زهرا نعش من بردار در شب یا علی نیستم راضی زبهر دفنم آیند آن خسان چون سپردی تو بخاکم ای شهنشاه زمن بعد از آن سوی خانه ای شه شاهان برو از وفا دست محبت برکش آنانرا برو درگذر جرم (زمانی) زحمت او کن قبول بیسبیسبتیبایسبلیسبیستنبذیتسنبذیستنذبتیسن نعشم پسرعم تو بشب ده غسل درخاکم نما وانگه پرستاری کن از مهرووفا بر طفلها کن اختیار زن دگر ای پادشاه لافتی او مهربان چون من بود البته بر این طفلها بوداین چه ظلمی ازشماگریان شدی زان دیده ها زان دجله گردد دجلة دیگر یقین من به پا در زمزمه روز وشبان اندر چمن دارد نوا وز جغد ویرانه نشین آید مدام از او صدا اف برتو ای چرخ فلک ای روزگار پرجفا خواهی سعادت تو اگر در عرصة روز جزا یبنمیتبنسیمتبینبتنیستبنیمستبنمیستبینمستب چه ها گویم که روزفاطمه چون شام تارآمد وزان بین درودیوار گردیدش ورا مأوا زدی برفاطمه چندی که ازدل برکشیدی داد برس دادم علی من را بکشت این بدترازنمرود زمسمار ستم نیلی همه اعضای من گشته پسرعما خلاصم کن زچنگ ظلم او آخر وزان ظلمی بجان فاطمه آمد از آن مرتد کودکانم را پرستاری نما از مهر تو بارالاها خالقا برحق زهرای بتول نسمبتکسینبتسینبمستیبسنمیبتسیبتیسنمبتین گفتا بوقت جان سپردن دخت پاک مصطفی نعشم چه بسپردی بخاک برگشتی اندرخانه تو چندی زمرگ فاطمه چون ای پسرعماگذشت آور امامه جای من ای ابن عم اندر نکاح اف بروفایت روزگاردادازجفایت ای فلک ماهی بقعردجله نالد خون بریزدجای اشک بلبل به باغ وبوستان زین غم کشد فریادوداد اندر خرابه داد و بیداد فغان آید بگوش اندرجوانی رفت رفت زهرای مضطرزیرخاک آخر (زمانی) در عزای فاطمه تو اشک ریز بیانتسبکیسنبتیسنمبتیسنمبتیسکبنیسمبتیسنمب لگد بر در چه از آن بی حیای نابکار آمد زجا برکنده شد در آمد اندر پهلوی زهرا به مسمار ستم آن بی حیای شوم بی بنیاد به آواز ضعیف آن بی نوا از سوزدل فرمود برس فریاد من تاب و توانم از کفم رفته برون شد ازتنم جان ازجفای ظلم این فاجر فغان ای آه چون گویم که یارای زبان نبود از این دنیای پرمحنت برفتی جانب عقبا بهار عمر زهرا شد خزان ازدست آن بیدین سوی فردوس اعلا زین جهان پرمشقت رفت دگربخشا (زمانی) را گناهش گربود افزون ولی چشم شفاعت درجزا ازمصطفی داریم لنبیلتینبلتبینملتبیلنیبملتبیلنمیبتلمنیتبلبینمتلب شکست ازضرب درپهلویم این بدترزشدادم ازاین جوروستم ها برمن ای شاه عرب آمد سیه اعضایم ازمسماراین بیدین ملعون رفت شدم بیجان زدست ظلم این دورازحق ظلمن مکانم ازجفایش بین این دیوار و در باشد اگرشرحش دهم زین بیش یقینم خشک وترسوزد برفتی خرمن عمرش وزان ظلم و ستم برباد وسیله شد بمرگ فاطمه آن مرتد ابتر ولی یاد آمدم از کربلا و شاه مظلومان بگودال بلا افتاده بود از کین بروی خاک چه برگویم که ازآن بی حیاآندم چه شد ظاهر شکستی او بچکمه سینة آن پادشاه دین سه روزوشب حسین اوبروی خاک افکندند میان آفتاب گرم آن شاه زمن بودی براو گرد و غبار مرکبان کفر بنشسته به هیجده سالگی کردی وداع این دارفانی را زآفات جهان و دیگر از باد سموم کین بنزد باب خود پیغمبر اطهر بجنت رفت الهی حق زهرا بگذر از جرم گنه کاران الهی خالقا ما روسیاهیم و گنهکاریم نبیتبنمیستبنیسمبتیسنمبکتیسنبتکیسنمبتینمت فتادم برزمین آخر علی جان رس بفریادم بفریادم پسرعما برس جانم بلب آمد نباشد طاقتم دیگر زدل صبروتوانم رفت نشینی تا بکی در جای خود ای ابن عم من مرا همچون اجل این روسیه بالای سر باشد چه گوید ذاکر دل خون که قلب وهم جگرسوزد همی گویم بروی بستر تب فاطمه افتاد بشدشش ماهه طفلش سقط ازآن صدیقه اطهر بفصل نوجوانی قاتل زهرا شد آن ملعون بظهر روز عاشورا حسین با پیکر صدچاک زبهر کشتنش آمد بسر شمر لعین آخر اگر پهلوی زهرا را زدر بشکست این بیدین تن زهرای مرضیه اگر غسل و کفن کردند سه روزوشب حسین روی زمین عریان بدن بودی تنش برآفتاب گرم سوزان بود افتاده


خرید فایل


ادامه مطلب ...