معرفی شاعران عربی سرای و بررسی سروده های ایشان و سیر تغییر و تحول ادبیات منظوم عربی در قرن چهارم تا ششم هجری در اصفهان
سرزمین کهنسال ایران از دیرباز مهد پرورش دانشمندان و ادیبان بسیاری در زمینه های مختلف بوده است که آثار باز مانده از آنها جایگاه خاصی برای این کشور در میان سایر ملل جهان به وجود آورده است. در بین شهرهای هنر پرور این سرزمین نیز برخی از آنها، مقامی بس رفیع به خود اختصاص داده اند که شهر اصفهان از آن جمله می باشد.
اصفهان نامی آشنا در تاریخ و فرهنگ و ادبیات عربی است زیرا بزرگان و نام آوران بسیاری که از آنان، کتابها و آثار پر بها و ارزشمند باقی مانده منسوب به این شهر می باشند.
زبان و ادبیات عربی در این خطه از قرن چهارم هجری شکل می گیرد و در سده های پنجم و ششم به اوج خود می رسد به طوری که در سده چهارم هجری، اصفهان، بغداد ثانی لقب یافت.
در بررسی ادبیات منظوم عربی در اصفهان از سده ی چهارم تا ششم هجری به مضامین مدیحه سرایی و اشعار حکمی و وصف که بیش از سایر موارد در میان سروده های شاعران عربی سرای اصفهانی به چشم می خورد و نقطه مشترک میان اکثر آنهاست پرداخته شده است.
شکر و سپاس بی قیاس خداوند عزوجل را سزاست که یگانه بی همتا و آفریننده باغ رنگارنگ این جهان زیباست، او که در ایجاد این کائنات عظیم و این ستارگان درخشان و کهکشانهای وسیع بی سقف و بی ستون و این آسمان بلند نیلگون به نصیر ووزیر محتاج نگشت و در خلقت موجودات مشاورت نفرمود، بخشنده بی منت، آفریدگار پر رحمت، ارحم الراحمین.
افضل صلوات و اکمل تحیات برسید مرسلین و خاتم نبیین، مفخر موجودات، سرور کائنات، شفیع موید رسول مسدد ابوالقاسم محمد (ص).
از دورترین ادوار تاریخ تاکنون همواره طبع لطیف و اندیشه ظریف و قدرت خلاق قوم ایرانی همراه با خلق و خوی نرم و روحیه ی حساس، این ملت را از دیگر اقوام متمایز ساخته است. آنها همواره نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه ی علم و ادب از زمانهای قدیم تا کنون ایفا نموده اند. چنین نقشی در توسعه زبان و ادبیات عربی نیز چشمگیر بوده است.
بر کسی پوشیده نیست که علوم زبانی از جمله صرف و نحو و بلاغت، به دست ایرانیان فرهیخته پرورش یافت و به حد کمال رسید. نام بزرگانی چون سیبویه و ابو علی فارسی و نیز سکاکی و خطیب قزوینی و امام فخر رازی همواره بر تارک این علوم می درخشند. کتابت عربی نیز از آغاز حیات فنی خود، پرورش یافته ی ذوق ایرانیست تا آنجا که گفته شده است «بدئت اللکتابه بعبد الحمید و ختمت بابن العمید» هر دو شخصیت مذکور که آغاز و سرانجام کتابت به آنها نسبت داده شده است از نژاد ایرانی اند و سبک نگارش ابن عمید از سده ی چهارم هجری تا سالیان آغازین نهضت ادبی معاصر عربی به عنوان سبک غالب درنزد عموم نویسندگان عربی به شمار می آمد.
در میان شهرهای این سرزمین یگانه، اصفهان بزرگ به شهادت آثار شگرف باستانی و کتب ارزشمند علمی و ادبی که زینت بخش موزه ها و کتابخانه های معروف دنیاست با ارائه و عرضه نوابغ علمی و شعرای برجسته، جایگاه ویژه و ممتازی را به خود اختصاص داده است.
با توجه به اینکه سده ی چهارم تا ششم هجری زمان شکوفایی ادب عربی در اصفهان می باشد لذا در پایان نامه مذکور برآنیم که با معرفی شاعران عربی سرای اصفهان و بررسی سروده های ایشان، سیر تغییر و تحول ادبیات منظوم عربی را در این خطه، مورد تحقیق و ارزیابی قرار دهیم.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه: 2
فصل اول. 5
کلیات... 5
1-1-بیان مسئله. 6
1-2- اهداف تحقیق.. 7
1-3- پیشینه تحقیق.. 8
1-4- روش کار. 8
فصل دوم. 9
نگاهی به تاریخ شهر اصفهان. 9
2-1- وجه تسمیه ی اصفهان. 10
2-2-1- پیش از اسلام. 11
2-2-2- در دوره های اسلامی.. 12
2-2-3- در دوره زیاریان. 15
2-2-4- در دوره دیلمیان. 16
2-2-4-1- خدمات دیلمیان در اصفهان. 18
2-2-5 در دوره سلجوقیان. 18
2-2-6- در دوره خوارزمشاهیان. 21
2-3- ادیان و مذاهب... 22
2-4- علوم و معارف... 25
2-4-1- مراکز آموزش... 27
2-4-1-1- مساجد. 27
2-4-1-2- کتابخانه ها 29
2-4-1-3- مدارس... 29
|
2-4-1-4- خانقاه ها 31
2-5- نشر زبان و ادبیات عربی.. 32
فصل سوم. 37
ادبیات منظوم عربی در اصفهان. 37
3-1- مدیحه سرایی.. 38
3-1-1- مطلع قصاید مدحی.. 41
3-1-1-1- مقدمه طللی.. 41
3-1-1-2- مقدمه تغزلی.. 43
3-1-1-3- مقدمه وصف خیال. 45
3-1-1-4- مقدمه ای با یاد ایام جوانی.. 47
3-1-2- نوآوری در مطلع قصاید مدحی.. 48
3-1-3- معانی و سبکهای تقلیدی و نو در مدح.. 51
3-1-3-1- مدح امیران و وزیران. 51
3-1-3-2- مدح استادان و عالمان. 61
3-1-3-3- مدح در مراسم واعیاد مختلف... 62
3-1-3-4- مدح و وصف شهرها و کشورها 65
3-1-3-5- مبالغه در مدح.. 68
3-1-3-6- ابتکارهای نو در مدیحه سرایی.. 71
3-1-3-7- گرایش خطابی.. 75
3-1-3-8- کاربرد واژگان فارسی و اصطلاحات جدید در اشعار. 76
3-1-3-9- افراط در کاربرد آرایه های بدیعی.. 78
2-1-4- مدایح مذهبی.. 81
3-2- شعر تعلیمی.. 88
3-2-1- شعر حکمی.. 89
3-2-1-1- پندهای عربی پیش از دوره عباسی.. 90
3-2-1-2- توجه ایرانیان به پند. 92
3-2-1-3- راههای ورود اندرزهای فارسی به ادبیات عربی.. 93
3-2-1-3-1- ترجمه. 93
3-2-1-3-2- آمیختگی ایرانیان و عربها در زمینه های مختلف... 96
|
3-2-1-4- ویژگی ادبیات حکمی در عصر عباسی.. 97
2-2-1-5- موضوعات ادبیات پند و اندرز. 101
3-2-1-5-1- بخشش و انفاق.. 103
3-2-1-5-2- قناعت... 104
3-2-1-5-3- همت و تلاش... 106
3-2-1-5-4- صبر و شکیبایی: 108
3-2-1-5-5- دوست... 110
3-2-1-5-6- رازداری.. 113
3-2-1-5-7 علم و آموزش... 113
3-2-1-5-8- ارزشهای اخلاقی.. 116
3-2-1-5-9- سفر. 118
3-2-1-5-10- تندرستی.. 119
3-2-1-5-11- غنیمت شمردن عمر و ارزش آن. 119
3-2-1-5-12- دنیا و روزگار. 121
3-2-1-5-13- پیری وناتوانی.. 123
3-2-1-5-14- مرگ... 125
3-2-1-5-15- پرهیزگاری.. 126
3-2-1-5-16- قدرت خداوند وتوکل بر او. 127
3-2-1-5-17 استغفار. 129
3-2-1-5-18 – خدا شناسی.. 130
3-2-1-5-19- خودشناسی.. 130
3-2-1-5-20 دین.. 131
3-2-1-5-21- دورویی.. 131
3-2-1-5-22- حرص و طمع. 132
3-2-1-5-23- سخن چینی.. 132
3-2-1-5-24- خود پسندی: 132
3-2-1-5-25- مال اندوزی.. 133
|
3-2-1-5-26- گمراهی.. 134
3-2-1-5-27- غیبت... 134
3-2-1-5-28- حسادت... 135
3-2-1-5-29- تنبلی.. 135
3-2-2- شعر تعلیمی مربوط به آموزش علوم و فنون. 136
3-3- وصف... 138
3-3-1- وصف در شعر کهن عربی.. 138
3-3-2- وصف در عصر عباسی.. 140
3-3-2-1- وصف طبیعت اصفهان و مناطق اطراف آن. 143
3-3-2-2- وصف باغ و بستان. 150
3-3-2-3- وصف برف و باران. 153
3-3-2-4- وصف گلها و میوه ها 154
3-3-2-5- وصف اشیاء و بناها 158
3-3-2-6- وصف حیوانات... 164
فصل چهارم. 167
بررسی آثار و احوال برخی مشاهیر اصفهانی از سده ی چهارم تا ششم هجری.. 167
4-1- ابوالفرج اصفهانی.. 168
4-1-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 169
4-2- ابن طباطبای اصفهانی.. 172
4-2-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 174
4-3- صاحب بن عباد. 175
4-3-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 178
4-4- ابواسماعیل طغرایی.. 180
4-4-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 183
4-5- عماد الدین اصفهانی.. 186
4-5-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 187
فصل پنجم. 190
5- نتیجه گیری.. 191
«خلاصه الاطروحه باللغه العربیه» 200
|
فهرست منابع. 203
Abastract 208
سبک معماری در سرای گلشن و تیمچه پوستی
قبل از اینکه به مصرفی و بررسی بناهای مورد بحث بپردازیم، لازم است که تعدادی از کلمات به کار رفته در متن را مصرفی و معانی و مفاهیم و مورد امتهایی که از نظر ما به یا کلمات تعلق می گیرد را بیان کنیم.
سرا: به بنایی گفته می شود که حیاط در میانه دارد و دور تا دور حیاط را حجره هایی در یک یا دو طبقه فرا گرفته اند.
تیمچه: این فضا به عوض حیاط، فضایی مسقف دارد که دور تا دور آن حجره ها در یک یا دو طبقه قرار دارند. سقف اغلب تیچه ها پر کار است و نورگیرهایی دارد.
بازانداز: محلی که در آن اجناس تخلیه و بارگیری می شوند.
دالان: فضای ممتد مسقف که ارتباط بین بناهایی مثل سرا و تیمچه را با راستة بازار یا بقیه قسمتها فراهم می سازد.
بازشوی چوبی : در و پنجره ای که با چوب ساخته و تزئین شده است و می تواند با لولا جابه جا شود یا به کل برداشته شده، کنار گذاشته شود.
v در بررسی موارد خاص هر جا معانی و مفاهیم جدا از بحثهای معمارانه دریافت کردیم از علامت (*) در مصرفی آن استفاده کردیم، اغلب این دریافتها درونی بوده و بحثی دربارة آن صورت نگرفته و فقط در جهت بیان تأثیرات فضایی بر روح و روانمان بازگو شده است.
به طور کلی می توان گفت سرا، با مطرح ترین واحد تشکیل دهنده و خود یعنی حیاط، هیت گرفته و در اطراف حیاط، واحدهای تجاری شروع به شکل گیری و فعالیت کرده اند. این واحدها از کوچکترین خود، یعنی حجره گرفته تا حیاطهای کوچکی که مصرفی شدند همه رو به مرکز مجموعه یعنی حیاط دارند.
این ارتباطیا کاملاً مستقیم است با مثل حجره های داخل حیا.
و یا غیر مستقیم؛ مثل حجره های دالانها و حیاط های کوچک که توسط دالانها به سم حیاط کشیده شده اند.
در هر صورت ترکیب بندی کل فضا به وحدت و یکپارچگی و از همه مهمتر ارتباط در مرکز سرا یعنی حیاط می انجامد.
با وجود این همه در ارتباط تیمچة پوستی گلشن استقلال هر کدام از واحدها، خصوصاً تیمچه به خوبی حفظ شده است. این ارتباط شدید در بطن هنجارهای بازار و تعاریف تیمچه و سرا نهفته