سروده های زنان شاعر اندلس
این رسالة شامل بخشهای زیر است:
- بخش اول شامل شرایط جغرافیایی و تاریخی این سرزمین است.
- بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگیها وتفاوتهای آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل، فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل و...) است.
- بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست رامعرفی کنم.
-بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر میگیرد به «بررسی سرودههای زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بودهاند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن میزیستهاند، دستهبندی نمایم.
در بخش نتیجه گیری هم به اغراض مختلف شعری از قبیل غزل، مدح، رثا، هجا، فخر، موشح و ... پرداختم.
از مجموعه شعر زنان اندلس به دست میآید که بیشتر اشعارشان در زمینه غزل بوده است، که گاهی این غزلها عفیف و گاهی غیرعفیف بودهاند.
برخی از آن نیز در سرودن مدح به شهرت رسیدهاند. چنانکه میبینیم تعدادی از این زنان مدح رابه منظور تکسب، و برخی دیگر برای مدح و ستایش امرا و خلفا، و برخی دیگر از این شاعران که کنیز بودهاند برای آزاد شدن سرودهاند. زنان شاعر اندلس در میدان هجا نیز کمتر از مردان نبودهاند و هجای گزنده و زشتتری نسبت به مردان سرودهاند. رثاء، که نوعی نوحه سرایی و گریهو زاری است یکی دیگر از موضوعات شعری است که زنان اندلس به آن پرداخته، و در آن عواطف و احساسات زنان اندلسی را به تصویر کشیدهاند. برخی از این زنان شاعر به اصل ونسب، زیبایی وخوش خطی خود افتخار کرده و اشعاری در زمینه فخر سرودهاند. آنان در سرودن موشح نیز چون مردان به رقابت پرداختهاند واشعاری در این خصوص سرودهاند.
لازم به ذکر است که برخی از زنان شاعر اندلس در عرصه شاعری گوی سبقت رااز مردان ربودهاند و در بسیاری از فنون شعری به مقام و درجات والایی رسیدهاند که دلالت بر طبع و ذوق فراوان شعری این شاعران دارد.
فهرست مطالب
مقدمه
بخش اول :
موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس
1-1 واژهی اندلس ............................ 5-4
2-1 جغرافیای اندلس ........................... 5
3-1 نگرشی کوتاه به تاریخ اندلس ............. 8-7
4-1 فتح اندلس به دست مسلمین .................. 8
بخش دوم
1-2 شعراندلس ................................ 12
2-2 مراحل شعر اندلس ......................... 13
3-2 ویژگیهای شعر اندلسی...................... 17
4-2 مضامین شعری در اندلس .................... 20
5-2 موشح و زجل .............................. 26
6-2 زجل در ادب اندلسی........................ 29
بخش سوم
1-3 جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس ..... 31
2-3 زن و علوم گوناگون ....................... 32
3-3 نقش زنان در ادبیات اندلس ................ 38
4-3 زن و هنر ................................ 41
5-3 نقش زنان اندلس در سیاست ................. 45
بخش چهارم :
مشهورترین زنان شاعر اندلس
1-4 شاعر قرن دوم
حسانه التمیمیه .............................. 49
2-4 شاعران قرنهای سوم و چهارم ............... 55
قمر ......................................... 56
عائشه بنت احمد القرطبیه ..................... 58
حفصه بنت حمدون الحجاریه ..................... 61
أنس القلوب .................................. 63
مریم بنت یعقوب الأنصاریه ..................... 67
3-4 شاعران قرن پنجم ......................... 70
الغسانیه البجانیه ........................... 71
زینت المریه ................................. 74
اعتماد الرمیکیه ............................. 75
بشینه بنت المعتمد ........................... 78
العبادیه .................................... 84
غایه المنی .................................. 86
ام الکرام بنت المعتصم بن صمادح .............. 88
أمه العزیز................................... 90
صفیه بنت عبدالله الرّیی.......................... 92
ام العلا بنت یوسف ............................ 93
ولاده بنت المستکفی............................ 96
مهجه بنت التیانی القرطبیه .................. 104
عتبه ....................................... 105
4-4 شاعران قرن ششم و هفتم .................. 106
حفصه بنت الحاج الرکونیه .................... 107
حمده بنت زیاد بن بقی العوفی ................ 118
نزهون بنت القلاعی غرناطیه ................... 122
شلبیه الأندلسیه ............................. 129
هندکنیز أبی محمد عبدالله بن مسلمه الشاطبی ..... 132
أسماء العامریه ............................. 133
أم الهناء بنت القاضی ....................... 134
قسمونه بنت اسماعیل الیهودی ................. 135
ام السعد بنت عصام الحمیری .................. 137
سلمی بنت القراطیسی ......................... 138
کلید تمرکز زنان شاعر اندلس ................. 140
نتیجه گیری.................................. 142
فهرست منابع و مآخذ ......................... 148
چکیده عربی ................................. 156
چکیده انگلیسی............................... 157
معرفی شاعران عربی سرای و بررسی سروده های ایشان و سیر تغییر و تحول ادبیات منظوم عربی در قرن چهارم تا ششم هجری در اصفهان
سرزمین کهنسال ایران از دیرباز مهد پرورش دانشمندان و ادیبان بسیاری در زمینه های مختلف بوده است که آثار باز مانده از آنها جایگاه خاصی برای این کشور در میان سایر ملل جهان به وجود آورده است. در بین شهرهای هنر پرور این سرزمین نیز برخی از آنها، مقامی بس رفیع به خود اختصاص داده اند که شهر اصفهان از آن جمله می باشد.
اصفهان نامی آشنا در تاریخ و فرهنگ و ادبیات عربی است زیرا بزرگان و نام آوران بسیاری که از آنان، کتابها و آثار پر بها و ارزشمند باقی مانده منسوب به این شهر می باشند.
زبان و ادبیات عربی در این خطه از قرن چهارم هجری شکل می گیرد و در سده های پنجم و ششم به اوج خود می رسد به طوری که در سده چهارم هجری، اصفهان، بغداد ثانی لقب یافت.
در بررسی ادبیات منظوم عربی در اصفهان از سده ی چهارم تا ششم هجری به مضامین مدیحه سرایی و اشعار حکمی و وصف که بیش از سایر موارد در میان سروده های شاعران عربی سرای اصفهانی به چشم می خورد و نقطه مشترک میان اکثر آنهاست پرداخته شده است.
شکر و سپاس بی قیاس خداوند عزوجل را سزاست که یگانه بی همتا و آفریننده باغ رنگارنگ این جهان زیباست، او که در ایجاد این کائنات عظیم و این ستارگان درخشان و کهکشانهای وسیع بی سقف و بی ستون و این آسمان بلند نیلگون به نصیر ووزیر محتاج نگشت و در خلقت موجودات مشاورت نفرمود، بخشنده بی منت، آفریدگار پر رحمت، ارحم الراحمین.
افضل صلوات و اکمل تحیات برسید مرسلین و خاتم نبیین، مفخر موجودات، سرور کائنات، شفیع موید رسول مسدد ابوالقاسم محمد (ص).
از دورترین ادوار تاریخ تاکنون همواره طبع لطیف و اندیشه ظریف و قدرت خلاق قوم ایرانی همراه با خلق و خوی نرم و روحیه ی حساس، این ملت را از دیگر اقوام متمایز ساخته است. آنها همواره نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه ی علم و ادب از زمانهای قدیم تا کنون ایفا نموده اند. چنین نقشی در توسعه زبان و ادبیات عربی نیز چشمگیر بوده است.
بر کسی پوشیده نیست که علوم زبانی از جمله صرف و نحو و بلاغت، به دست ایرانیان فرهیخته پرورش یافت و به حد کمال رسید. نام بزرگانی چون سیبویه و ابو علی فارسی و نیز سکاکی و خطیب قزوینی و امام فخر رازی همواره بر تارک این علوم می درخشند. کتابت عربی نیز از آغاز حیات فنی خود، پرورش یافته ی ذوق ایرانیست تا آنجا که گفته شده است «بدئت اللکتابه بعبد الحمید و ختمت بابن العمید» هر دو شخصیت مذکور که آغاز و سرانجام کتابت به آنها نسبت داده شده است از نژاد ایرانی اند و سبک نگارش ابن عمید از سده ی چهارم هجری تا سالیان آغازین نهضت ادبی معاصر عربی به عنوان سبک غالب درنزد عموم نویسندگان عربی به شمار می آمد.
در میان شهرهای این سرزمین یگانه، اصفهان بزرگ به شهادت آثار شگرف باستانی و کتب ارزشمند علمی و ادبی که زینت بخش موزه ها و کتابخانه های معروف دنیاست با ارائه و عرضه نوابغ علمی و شعرای برجسته، جایگاه ویژه و ممتازی را به خود اختصاص داده است.
با توجه به اینکه سده ی چهارم تا ششم هجری زمان شکوفایی ادب عربی در اصفهان می باشد لذا در پایان نامه مذکور برآنیم که با معرفی شاعران عربی سرای اصفهان و بررسی سروده های ایشان، سیر تغییر و تحول ادبیات منظوم عربی را در این خطه، مورد تحقیق و ارزیابی قرار دهیم.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه: 2
فصل اول. 5
کلیات... 5
1-1-بیان مسئله. 6
1-2- اهداف تحقیق.. 7
1-3- پیشینه تحقیق.. 8
1-4- روش کار. 8
فصل دوم. 9
نگاهی به تاریخ شهر اصفهان. 9
2-1- وجه تسمیه ی اصفهان. 10
2-2-1- پیش از اسلام. 11
2-2-2- در دوره های اسلامی.. 12
2-2-3- در دوره زیاریان. 15
2-2-4- در دوره دیلمیان. 16
2-2-4-1- خدمات دیلمیان در اصفهان. 18
2-2-5 در دوره سلجوقیان. 18
2-2-6- در دوره خوارزمشاهیان. 21
2-3- ادیان و مذاهب... 22
2-4- علوم و معارف... 25
2-4-1- مراکز آموزش... 27
2-4-1-1- مساجد. 27
2-4-1-2- کتابخانه ها 29
2-4-1-3- مدارس... 29
|
2-4-1-4- خانقاه ها 31
2-5- نشر زبان و ادبیات عربی.. 32
فصل سوم. 37
ادبیات منظوم عربی در اصفهان. 37
3-1- مدیحه سرایی.. 38
3-1-1- مطلع قصاید مدحی.. 41
3-1-1-1- مقدمه طللی.. 41
3-1-1-2- مقدمه تغزلی.. 43
3-1-1-3- مقدمه وصف خیال. 45
3-1-1-4- مقدمه ای با یاد ایام جوانی.. 47
3-1-2- نوآوری در مطلع قصاید مدحی.. 48
3-1-3- معانی و سبکهای تقلیدی و نو در مدح.. 51
3-1-3-1- مدح امیران و وزیران. 51
3-1-3-2- مدح استادان و عالمان. 61
3-1-3-3- مدح در مراسم واعیاد مختلف... 62
3-1-3-4- مدح و وصف شهرها و کشورها 65
3-1-3-5- مبالغه در مدح.. 68
3-1-3-6- ابتکارهای نو در مدیحه سرایی.. 71
3-1-3-7- گرایش خطابی.. 75
3-1-3-8- کاربرد واژگان فارسی و اصطلاحات جدید در اشعار. 76
3-1-3-9- افراط در کاربرد آرایه های بدیعی.. 78
2-1-4- مدایح مذهبی.. 81
3-2- شعر تعلیمی.. 88
3-2-1- شعر حکمی.. 89
3-2-1-1- پندهای عربی پیش از دوره عباسی.. 90
3-2-1-2- توجه ایرانیان به پند. 92
3-2-1-3- راههای ورود اندرزهای فارسی به ادبیات عربی.. 93
3-2-1-3-1- ترجمه. 93
3-2-1-3-2- آمیختگی ایرانیان و عربها در زمینه های مختلف... 96
|
3-2-1-4- ویژگی ادبیات حکمی در عصر عباسی.. 97
2-2-1-5- موضوعات ادبیات پند و اندرز. 101
3-2-1-5-1- بخشش و انفاق.. 103
3-2-1-5-2- قناعت... 104
3-2-1-5-3- همت و تلاش... 106
3-2-1-5-4- صبر و شکیبایی: 108
3-2-1-5-5- دوست... 110
3-2-1-5-6- رازداری.. 113
3-2-1-5-7 علم و آموزش... 113
3-2-1-5-8- ارزشهای اخلاقی.. 116
3-2-1-5-9- سفر. 118
3-2-1-5-10- تندرستی.. 119
3-2-1-5-11- غنیمت شمردن عمر و ارزش آن. 119
3-2-1-5-12- دنیا و روزگار. 121
3-2-1-5-13- پیری وناتوانی.. 123
3-2-1-5-14- مرگ... 125
3-2-1-5-15- پرهیزگاری.. 126
3-2-1-5-16- قدرت خداوند وتوکل بر او. 127
3-2-1-5-17 استغفار. 129
3-2-1-5-18 – خدا شناسی.. 130
3-2-1-5-19- خودشناسی.. 130
3-2-1-5-20 دین.. 131
3-2-1-5-21- دورویی.. 131
3-2-1-5-22- حرص و طمع. 132
3-2-1-5-23- سخن چینی.. 132
3-2-1-5-24- خود پسندی: 132
3-2-1-5-25- مال اندوزی.. 133
|
3-2-1-5-26- گمراهی.. 134
3-2-1-5-27- غیبت... 134
3-2-1-5-28- حسادت... 135
3-2-1-5-29- تنبلی.. 135
3-2-2- شعر تعلیمی مربوط به آموزش علوم و فنون. 136
3-3- وصف... 138
3-3-1- وصف در شعر کهن عربی.. 138
3-3-2- وصف در عصر عباسی.. 140
3-3-2-1- وصف طبیعت اصفهان و مناطق اطراف آن. 143
3-3-2-2- وصف باغ و بستان. 150
3-3-2-3- وصف برف و باران. 153
3-3-2-4- وصف گلها و میوه ها 154
3-3-2-5- وصف اشیاء و بناها 158
3-3-2-6- وصف حیوانات... 164
فصل چهارم. 167
بررسی آثار و احوال برخی مشاهیر اصفهانی از سده ی چهارم تا ششم هجری.. 167
4-1- ابوالفرج اصفهانی.. 168
4-1-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 169
4-2- ابن طباطبای اصفهانی.. 172
4-2-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 174
4-3- صاحب بن عباد. 175
4-3-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 178
4-4- ابواسماعیل طغرایی.. 180
4-4-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 183
4-5- عماد الدین اصفهانی.. 186
4-5-1- جایگاه علمی و ادبی وی.. 187
فصل پنجم. 190
5- نتیجه گیری.. 191
«خلاصه الاطروحه باللغه العربیه» 200
|
فهرست منابع. 203
Abastract 208
تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب
شعر کوتاه «نشانی» در زمرهی معروفترین سرودههای سهراب سپهری است و از بسیاری جهات میتوان آن را در زمرهی شعرهای شاخص و خصیصهنمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر نخستین بار در سال 1346 در مجموعهای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پختهتری نوشت که هم بهلحاظ پیچیدگیِ اندیشههای مطرح شده در آنها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، در مقایسه با شعرهای اولیهی او (مثلاً در مجموعهی مرگ رنگ یا زندگی خوابها) در مرتبهای عالیتر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحلهای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام شاعری صاحب سبک نائل شده بود
از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در زمرهی اشعار مهم سپهری دانستهاند و بعضاً قرائتهای نقادانهای از آن به دست دادهاند. برای مثال، رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد میکند (514) و در تحلیل نقادانهی آن بهمنزلهی « یک اسطورهی جست وجو» (515) مینویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح جویندهی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب سپهری اشاره میکند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانستهاند»، هرچند که شمیسا خود با این انتخاب موافق نیست (263).
صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» بهعنوان بهترین شعر سپهری برشمردهاند، نکتهی مهم تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست دادهاند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانهی دوست کجاست؟») استدلال میکند که «خانه وسیلهی نجات از دربه دری و بی هدفی است؛ و دوست، عارفانهاش معبود، عاشقانهاش معشوق، و دوستانهاش همان خود دوست است. و یا شاید تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات میدهد» (همانجا) و « گل تنهایی » میتواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت میکند. از نظر او، « در این شعر، دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی منازل هفتگانه میتوان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است که در پرتو آموزههای عرفانی میتوان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، شمیسا هفت نشانیای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانهی دوست برشمرده است برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل سازی میکند:« درخت سپیدار = طلب، کوچهباغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فوارهی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانهی نور = فقر و فنا» (264).
وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینهی نظری برای یافتن معنا در متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن اصول و مفاهیمی فلسفی میدانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب عرفان باید جست. قصد من در مقالهی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکلمبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر تشکیل میدهد و لاغیر. لذا در اینجا ابتدا آراء فرمالیستها («منتقدان نو») را دربارهی اهمیت شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانهای از « نشانی» به دست خواهم داد که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالودهی بحث دربارهی آن محسوب میکند، با این هدف که از این طریق نمونهای از توانمندیهای نقد فرمالیستی در ادبیات ارائه کرده باشم.
الف- نحلهی موسوم به « نقد نو» در دههی 1930 توسط محققان برجستهای پایهگذاری شد که برخی از مشهورترین آنها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و رابرت پن وارن. شالودهی آراء این نظریه پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامهی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمیدانست. ادبیات مجموعهای از متون محسوب میگردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم میساخت. این « امر دیگر» می توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال میشد که عمده ترین فایدهی خواندن ادبیات، تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینهی تمام نمای ذهنیت مؤلف میدانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را دربارهی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم میکرد. پیداست که در همهی این رویکردها، آنچه اهمیت می یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیینکنندهی بیرونی محسوب میگردید، عواملی مانند مکاتب فلسفی یا نظامهای اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیستها به مطالعات نقادانهی ادبی این بود که با محوری ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزهای قائم به ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت.