نقش تشویق و تنبیه در تعلیم و تربیت فرزندان
تشویق و تنبیه ازمهمترین مسائلی است که از زمان های گذشته تا امروزموردتوجه افرادی که با تعلیم و تربیت انسانها سرو کار داشته اند بوده است حتی سایر افرادی که به نحوی به تاثیر بر رفتارانسانها تمایل داشته و سعی برکنترل رفتار آنها داشته اند بوده است.حتی اکنون که در قرن 21 می باشیم تشویق و تنبیه موثرترین شیوه اصلاح و کنترل رفتارانسانها می باشد هر روزشاهد هستیم که چگونه شرکت های بزرگ با شیوه های مختلف تشویقی اجناس خود را می فروشند.روشهایی مانند شرکت در قرعه کشی ، اهدای محصولات رایگان و.... امابه همان اندازه که از تشویق درشکل دهی و اصلاح رفتار انسانها استفاده می شود. به همان اندازه ویا حتی شاید بیشترهم از تنبیه برای کنترل رفتارانسانها استفاده می شود، و حتی برای به فرمان درآوردن انسانها از شیوه های مختلف تنبیه بهره گیری می کنند.اسکینردرکتاب فراسوی آزادی و منزلت چنین می نویسد :
تنبیه متداولترین فن کنترل درزندگی انسان است . الگوی آن آشناست اگر فردی آنطوری که شما می خواهید رفتار نکند او را خوار می کنید . اگر کودکی بد رفتاری کند او را کتک می زنید اگر مردم یک کشور بد رفتاری کنند آنها را بمباران می کنید . نظام های پلیسی و قانونی بر اساس تنبیه هایی مثل جریمه کردن ، تازیانه زدن ، زندانی کردن و بیگاری ... می شود.( اسکینر،1971)
بدون تردید تشویق و تنبیه از مهمترین ارکان تعلیم و تربیت و عاملی موثردر تحریک انگیزش های پیشرفت و عملکرد فرد در فرایند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است .(عبد العظیم کریمی، 1386 ).در آموزه های دینی ما مسلمانان هم تشویق و تنبیه جایگاه خاصی دارد که نمونه بارز آن پاداش بهشت برای نیکوکاران وتنبیه جهنم برای ستمکاران می باشد . در زندگی دنیوی ما انسانها هم تشویق ها و تنبیه های فراوانی در نظر گرفته شده است مثلا در حدیث داریم که نماز اول وقت باعث وسعت رزق و روزی در همین دنیا می شود و ترک واجبات و انجام محرمات باغث رخت بربستن برکت اززندگی انسان می شود.
اهمیت مساله
تشویق وتنبیه ازدیربازتاکنون مخالفین و موافقین زیادی داشته است البته هیچکدام اهمیت آنرا انکار نمی کنند بلکه بلکه ابعادی از آنرا انکارو برانجام بعضی دیگر اصرارمی ورزند مثلا ممکن است بر اهمیت تشویق تاکید کنند ولی مخالف هرگونه تنبیهی باشند ویا بالعکس تنبیه را موثرترین راه اصلاح رفتاربدانند و به تشویق توجهی نکنند بعضی افراد هم از هر دو روش بهره می برند ،که ممکن است در موقعیت خود اثربخش باشد و یا حتی اثر معکوس داشته باشد در این تحقیق سعی برآن داریم که تعریف مشخصی از تشویق وتنبیه داشته باشیم و همچنین انواع و روش های آنرا برشماریم . ومشخص نمائیم که هر کدام از این شیوه های اصلاح رفتار درکجاها باید بکار روند ودرکجا ها کاربرد شان ممکن است نتیجه مطلوب را ایجاد نکند همانگونه که در مسیر رشد گیاه کوددهی ،آبیاری و سمپاشی درزمان خودش موثراست و هر کدام از اینها اگربجای دیگری مورد استفاده قرار گیرد نتیجه عکس می دهد و گیاه ممکن است به عوارض ناخوشایندی دچارگردد ویا حتی باعث خشکیدن آن می شود.
تعریف تشویق و تنبیه
تشویق در لغت به معنای به شوق واداشتن ، ایجاد انگیزه و تحریک کردن است و در اصطلاح علمای تعلیم وتربیت ، قول یا عملی که از فعل فاعل قدردانی می کند و می ستاید ، محسوب می شود مانند : آفرین ، متشکرم ،هدیه ، به مسافرت بردن ، نگاه محبت آمیز و….
قرآن کریم در اهمیت تشویق که ایجاد انگیزه می نماید در آیه 65 سوره انفال به پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابروان یغلبوا مأتین
ای پیامبر مومنین را به جنگ تشویق کن، اگر بیست نفر مومن صابر باشید بر دویست نفر پیروز می شوید.
همچنین ، در باب ضرورت وجودی سیستم تشویق و تنبیه، حضرت امیر المومنین علی(ع) در خطاب به مالک اشتر می فرمایند :
و لا یکونن المحسن و المسی عندک، بمنزله السواء فان ذلک تزهیدا لا هل الاحسان فی الاحسان (نهج البلاغه / نامه 53 ) و تدربیا لا هل الا ساده علی الاسا
در نزد تو ، انسان خوب و بد مساوی نباشد ، این عمل سبب می شود انسان خوب نسبت به انجام کارهای خوب بی میل شود و انسان بد به انجام کارهای بد تشویق گردد.
دکتر میر کمالی تشویق را اینگونه تعریف می کند : تشویق عبارت است از بکاربردن وارائه محرک مناسب با نیازهای فرد که پس از بروز یک رفتار مطلوب به منظور افزایش احتمال تکرارعملش به او داده شود.
تنبیه در لغت به معنای آگاهی دادن ، بیدار کردن و هشدار دادن است و در اصطلاح علمای تعلیم و تربیت مجازات کردن انسانی است که کارهای ناپسندی را انجام داده است و این مجازات بخاطر جلوگیری از تکرار جرم است.
تنبیه عبارت است ازارائه وبکار بردن محرک های ناخوشایند و مخالف با نیاز های فرد که پس ازارتکاب یک رفتار نامطلوب به منظور قطع یا کاهش احتمال تکرارآن در آینده به اوداده می شود.
تنبیه : اگررفتارفرد با پیامد نامطلوبی دنبال شود و احتمال انجام آن رفتار در شرایط همان آتی ، کاهش یابد گفته می شود که آن رفتارتنبیه شده است.(سیف 1378)
درروانشناسی تشویق معادل تقویت کننده(reinforcer)می باشد و عبارت است از : هر گونه پیامدی که رفتاررا نیرومند سازد (یعنی فراوانی آنرا افزایش دهد)- (اسلاوین، 2006 ترجمه سید محمدی ) و بردو قسم است تقویت مثبت و تقویت منفی .
روش های تقویت
همانطوریکه در قسمت قبلی ذکر شد تقویت در روانشناسی و تعلیم و تربیت معادل تشویق و تنبیه است تقویت از جمله روش های تغییر و اصلاح رفتار است که در نظریه رفتارگرایان و رفتار درمانی اهمیت فراوانی به آنها داده می شود پیروان این نظریه معتقدند که همه رفتارها قابل یادگیری هستند و می شود رفتاری را در انسان ایجاد کرد و یا رفتاری را از انسان جدا کرد به نظراسکینرشخصیت انسان چیزی نیست جز رفتارآموخته شده (شولتز،2008) بنابراین در هر سنی می توان رفتار خاصی را به انسانها آموخت علاوه براسکینرروانشناسان دیگری همچون واتسون و ثوراندیک چنین نظرهایی داشته اساس نظریه رفتاردرمانی و رفتارگرایی برپایه آزمایش های پاولف روسی برروی سگ می باشد. پاولف با آزمایش های گوناگون برروی سگ شرطی شدن را وارد دنیای روانتشناسی نمود او ثابت کرد در صورتی که یک محرک چندین باربا یک محرک دیگر همراه شود در صورتی که محرک ارایه ثانوی نشود جانور نسبت به آن واکنش نشان می دهد . مثلا اگر همراه با زدن زنگ غذا به جانور داده شود بعد از چندین بار که این کارانجام شد جانور شرطی می شود حال اگر زنگ زده شود ولی غذا داده نشود بازهم معده سگ اسید ترشح می کند اگر چندین بار بدون دادن غذا زنگ زده شود دیگر معده سگ اسید ترشح نخواهد کرد که این عمل خاموشی نام می گیرد.
ثورندایک، دانشمند دیگری بود که در زمینه رفتار گرایی مطالعاتی انجام داد و نظریه شرطی سازی وسیله ای را ارائه داد براین اساس این نظریه رفتار ووسیله ای است برای دریافت پاداش یا تقویت ،به نظرثورندایک اثریا نتیجه رفتار است .که تعیین می کند این رفتارآموخته می شود یا نه . بنابرنظریه ثورندایک که به قانون اثر هم معروف است اگردر حضوریک محرک رفتاری انجام گیرد و به نتیجه مطلوبی برسد ( یعنی پاداش دریافت کند ) آن رفتار آموخته می شود . یعنی در نتیجه پیامد مطلوب رفتار، پیوند بین محرک و پاسخ نیرومندتر می شود که به این رابطه قانون پاداش می گویند و اگر در حضور محرک رفتاری انجام بگیرد که نتیجه ای آزاردهنده ای منجر شود پیوند بین محرک و پاسخ سست می شود که به آن قانون تنبیه می گویند. (سیف، 1385 )
بعد از ثورندایک اسکینر با آزمایش هایی که روی موشها انجام داد نظریه شرطی سازی کنشگر را ارائه داد او کلیه رفتارهای انسان را به دو دسته کنشگر و پاسخگر تقسیم کرده رفتار پاسخگر غیر ارادی و خودبخودی است و بر اثر محرک های پیش آیندی ( شرطی یا غیر شرطی ) فرا خوانده می شود .
درمقابل ،رفتارکنشگرصرفا ازجاند صادرمی شود. نام دیگررفتار کنشگر،فعال است زیرا برخلاف رفتارکنشگربه وسیله پیامدهایش کنترل می شود. (سیف ، 1385)
نقش پیامد ها
شاید مهمترین اصل نظریه ها ی یادگیری رفتاری این باشد که رفتارطبق پیامد های فوری اش تغییرمی کند. پیامدهای خوشایند، رفتاررا نیرومند و پیامد های ناخوشایند آنرا ضعیف می کند ، به عبارت دیگر پیامدهای خوشایند فراوانی پرداختن فرد به رفتاررا افزایش می دهند درحالی که پیامد های ناخوشایند فراوانی رفتاررا کاهش می دهند . اگردانش آموزان از خواندن کتاب لذت ببرند احتمالا به دفعات بیشتری کتاب می خوانند واگرآنها کتاب خوانی را کسل کننده بدانند به دفعات کمتری کتاب می خوانند و فعالیت های دیگری را انتخاب می کنند.
تقویت کننده ها
همانطوریکه گفته شد تقویت کننده عبارت است از هرگونه پیامدی که رفتار را نیرومند سازد یعنی فراوانی آنرا افزایش دهد. اما باید توجه داشت که باید اثربخشی تقویت کننده ثابت شده باشد . مثلا باید مطمئن شویم یک خودکار برای دانش آموزی که از سطح رفاهی بالایی برخورداراست می تواند به عنوان پاداش در نظر گرفته شود .
تقویت کننده ها در دو طبقه گسترده جای می گیرند : نخستین و ثانوی
تقویت کننده های نخستین نیاز های اساسی انسان را ارضاء می کنند مانند آب ، غذا، امنیت و مسائل جنسی . اما تقویت کننده های ثانوی ارزش خود را از طریق مرتبط شدن با تقویت کننده های نخستین یا سایر تقویت کننده های ثانوی تثبیت شده کسب می کنند . مثلا کسب نمره بالا منجر به خرید جایزه برای کودک می شود که نمره بالا نوعی تقویت کننده ثانوی است .
اقسام تقویت کننده های ثانوی
اصل پریماک
یک اصل مهم رفتاراین است که ما می توانیم فعالیتهای کمتر خوشایند(کمترنیرومند)را با متصل کردن آنها به فعالیتهای خوشایند تر،تشویق کنیم. به عبارت دیگر، دسترسی به چیزی خوشایند، به انجام دادن کاری کمتر خوشایند، وابسته می شود. برای مثال، آموزگاری ممکن است بگوید: (به محض اینکه تکلیف ات را انجام دادی، می توانی بروی بیرون ) یا (طرح نقاشی ای را سر و سامان بده تا برایت یک داستان بخوانم). اینها مواردی از اصل پریماک هستند (پریماک1965). اصل پریماک گاهی (اصل مادربزرگ ) نامیده می شود که ازحکم قدیمی (سبزیجاتت را بخورتا بتوانی بازی کنی )اقتباس شده است. آموزگاران می توانند با مشروط کردن مشارکت درفعالیتهای لذتبخش به انجام دادن کارهای کمتر لذتبخش ، ازاصل پریماک استفاده کنند. برای مثال، درمدرسه ابتدایی می توان موسیقی را که اغلب دانش آموزان آنرا فعالیت لذتبخش می دانند، برای بعد از انجام دادن درسی دشواربرنامه ریزی کرد، طوری که دانش آموزان بدانند درصورتی که وقت خود را در آن درس دشوار به بطالت بگذرانند، بخشی از موسیقی مطلوب خود را ازدست خواهند داد.
موارد استفاده ازتقویت درکلاس
اصل یادگیری رفتاری که برای کلاس بسیارمفید است، اصل ساده ای است : رفتارهایی را تقویت کنید که دوست دارید تکرارشوند. امکان دارد این اصل واضح ساده به نظر رسد ولی آنگونه که به نظر می رسد ، آسان نیست. برای مثال ، برخی آموزگاران معتقدند که تقویت ضروری نیست : ( چرا باید آنها را تقویت کنم؟ آنها صرفا کاری را که موظف به انجام آن هستند انجام می دهند! )
رهنمودهادی استفاده از تقویت برای افزایش دادن رفتارمطلوب درکلاس به قرار زیر هستند:
تقویت کننده های درونی و بیرونی
غالبا مهمترین تقویت کننده ای که رفتاررا نگه می دارد، لذت ذاتی در انجام دادن آن رفتاراست .برای مثال ، اکثرافراد سرگرمیهایی دارند که بدون هرگونه پاداشی، برای مدت طولانی روی آنها کارمی کنند. افراد دوست داند بدون هیچ دلیلی غیرازتفریح کردن نقاشی کنند، کتاب بخوانند، آوازبخوانند ، بازی کنند و پیاده روی یا شنا کنند. این نوع تقویت کننده ها تقویت کننده درونی نامیده می شوند و افراد را می توان به این صورت توصیف کرد که برای انجام دادن فعالیتی خاص انگیزه درونی دارند. تقویت کننده های درونی برخلاف تقویت کننده های بیرونی هستند که عبارتند از : تحسین یا پاداشهایی که برای با انگیزه کردن افرادجهت انجام دادن رفتاری داده می شوند که بدون آنها ممکن است آن رفتار را انجام ندهند . شواهدی وجود دارند مبنی براینکه تقویت کردن کودکان برای رفتارهای خاصی که درهر صورت آنها را انجام می دهند، انگیزش درونی دراز مدت آنها را تضعیف می کند. پژوهش درباره این موضوع نشان می دهد که اثرتضعیف کننده تقویت کننده های بیرونی فقط درموقعیت های محدودی روی می دهد . یکی ازاین موقعیتها پاداش دادن به کودکان برای انجام دادن یک فعالیت بدون هر گونه معیارعملکرد است و دیگری، پاداش دادن به کودکان برای انجام دادن فعالیتی است که بدون هر گونه پاداشی خودشان آن را انجام می دهند. تحسین کلامی و انواع دیگرپسخوراند، تقویت کننده های بیرونی هستند که علاقه درونی را افزایش (نه کاهش ) می دهند. چیزی که این پژوهش برای کاربست توصیه می کند این است که آموزگاران باید درمورد دادن تقویت کننده های مادی به کودکان برای فعالیتهایی که خودشان آنها را انجام داده اند ، محتاط باشند. بااین حال ، درمورد اغلب تکالیف مدرسه که اکثردانش آموزان خودشان آنها را انجام نخواهند داد، نباید نگران آن باشیم که استفاده از تقویت کننده های بیرونی انگیزش درونی آنها را تضعیف کند ، مخصوصا اگراین تقویت کننده ها اجتماعی باشند و مهرتاییدی برتسلط واستقلال روز افزون دانش آموزان باشند. (روانشناسی تربیتی ، رابرت اسلاوین ترجمه سید محمدی 2006 )
تقویت کنندههای عملی:
هرچیزی که کودک
بررسی همدلی و تاب آوری بین تک فرزندان و چند فرزندان در دانشجویان
زندگی ماشینی باعث شده که زوج ها به داشتن تنها یک فرزند بسنده کنند.امروزه تعداد والدین تک فرزند روز به روز در حال افزایش است.باید توجه داشت داشتن یک فرزند بدتر یا بهتر نیست.تک فرزندی مانند چند فرزندی مزایا و معایبی دارد. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. ممکن است تبحر لازم را نداشته باشند تا بتوانند دعواهای خود را با دیگران به گونه ای مدیریت کنند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند.
این نوع احساسات ناپخته معمولاً با تجربه هایی که فرد در زندگی خود کسب می کند، درمان می شود؛ فردی که تنها فرزند خانواده اش بود می گوید: سال ها طول کشید تا دریافتم رفتار والدینم با من مناسب نبوده است. آنها به شدت از من حمایت کردند. تمام خواسته هایم را تأمین می کردند. به همین دلیل نتوانستم میزان تحملم را در دست نیافتن به خواسته هایم تقویت کنم. اکنون دریافته ام که ناراحت و ناامید شدن بخشی از مشکلات دوران رشد کودک است و کودک نیاز دارد چنین احساساتی را تجربه کند. اگرچه کودکان اعتماد به نفس زیادی در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند اما به دلیل احساسات ناپخته از همبازی خود خجالت بکشند و ترجیح دهند که با کودکان بزرگتر از خود بازی کنند.
حسین ملک افضلی :تک فرزندی باعث می شود تا 50سال دیگر برای نسل های آینده داشتن عمو، خاله، عمه و دایی تاریخی شود که به نوعی مشکلات و اختلالات روانی را در پی خواهد داشت..
و نیز او گفته: وجود یک فرزند در خانواده ها باعث می شود که این فرزند به دلیل نداشتن همبازی و یا هم صحبت در محیط خانه، دچار نوعی از خلا عاطفی شود و این خلا در کودک رشد کرده و در آینده در سلامت روان و نسل های بعدی تاثیر منفی می گذارد(رحیمی ویوسفی 1389).
ونیز امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه زندگی وتجددگرایی بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره زندگی ناتوان و آسیب پذیر ساخته است(1382به نقل از سردارپور و همکاران).
تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آن که قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مسئله ای رنجیده خاطر شوند این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند.هرچه حمایت از آنها بیشتر شود قدرت تحمل آنها در رویارویی با مشکلات کاهش میابد .از این رو بسیار شکننده و آسیب پزیر میشوند.واژه تاب اوری را میتوان به صورت بیرون آمدن از شرایط شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف کرد. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل شرایط سخت و پرخطر است. و به معنای توان موفق بودن زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار .اینفرایند خود به خود شکل نمیگیرد مگر این که فرد در شرایط دشوار و ناخوشایند قرار گیرد. تا برای رهایی از آن حداکثر تلاش را برای کشف و بهره برداری از عوامل محافظت کننده "فردی و محیطی" در درون و بیرون خود که همواره به صورت بلقوه وجود دارد بکار گیرد.
متاسفانه ححمایتهای بیش از حد والدین تک فرزند باعث می شود این کودکان با روحیه حساس و ضعیف تربیت شوند و توان رویارویی با مشکلات را نداشته یا نسبت به چند فرزندان این توان در انها کمتر باشد.تک فرزندان از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل میگیرد ماننده :مسابقه برای چیرگی بر یکدیگر رقابت برای جلب رضایت والدین مشاجره درباره اختلافات درگیری برای کسب حق تقدم و درد و دل کردن با آنها محروم میمانند. البته تا بآوری تنها پایداری در برابر آسیب ها و یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمیباشد بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. میتوان گفت تاب اوری توانمندی فرد در برار تعادل زیستی-روانی در شرایط خطرناک است(کانر و دیویدسون 2003)کامپفر به این نکته اشاره مینماید که سازگاری مثبت با زندگی .هم میتواند پیامد تاب آوری به شمار رود وهم به عنوان پیش اینده سطح بالاتری از تاب اوری را سبب شود.با توجه به بحث های صورت گرفته باید کمی تامل کرد که آیا تک فرزندی میتواند باعث شود توان فرد در برابر مشکلات کاهش پیدا کند و از این رو باعث کاهش سازگاری و رضایت از زندگی فرد شود؟؟؟
همدلی طبق تعریف عبارت است از تمایل به پاسخ دهی به حالات عاطفی دیگران با حالت عاطفی مشابه(بارون و برن1997)
لوئیس همدلی را نخستین شرط رشد خودشکوفائئ می داند که کودک خود را به جای فرد دیگری ببیند و احساسات کودکی دیگر را تجربه نماید
یکی از نشانه های اولیه همدلی ، گریه های غیر ارادی نوزادانی است که صدای گریه نوزاد دیگر را می شنود گر چه این نخستین روش انگیزش همدلی ، یک میانجی تلقی نمی شود، اما شبیه به مفهوم اصلی همدلی به عنوان یک واکنش جانشین در مقابل دیگران است (رفتارهای اجتماعی مطلوب از دیدگاه روانشناس اجتماعی هانس ورند بیر هوف ص. 165) بر اساس یک فرضیه معتبر همدلی واکنش زیست شناختی و همگانی است که تحت تاثیر رشد شناختی و عوامل محیطها تغییر می کند . شیر خوارگان در برابر ناراحتی دیگران واکنش نشان می دهند ، مثلا با دیدن گریه کود دیگر گریه می کنند . تلاشهای آنان برای کمک معمولا غیر موثر و نامناسب است . البته با پیشرفت توانایی شناختی به خصوص توانایی درک دیدگاه دیگران و نقش بازی کردن کودکان درک کاملترو دقیقتری از احساسات و عواطف دیگران پیدا می کنند . در نتیجه دلسوزتر می شوند و بهتر می توانند به طرق مناسبی به دیگران کمک کنند . (رشد شخصیت کودک ترجمه مهشید یاسایی ص.345)
بررسی تاثیر مشکلات خانوادگی بر گرایش به اعتیاد فرزندان
مقدمه :
این بحث از دیر باز در میان صاحبنظران و دست اندرکاران علوم اجتماعی و تربیتی رواج داشته است و انچه در این تحقیق اهمیت زیر بنائی می یابد بررسی بدیده ی خشونت در خرده نظام های اجتماعی از جمله خانواده و در مرحله ی بعد اثری است که بر کل اجتماع می گذارد مانند گرایش به اعتیاد در فرزندان ان خانواده که به صورت بدیده ای شوم در کل جامعه و از نسلی به نسل دیگر تداوم می یابد و رفتارهای غلط خانواده میتواند یکی از عوامل تشدید کننده ی ان باشد . رفتار خشونت امیز خانواده می تواند موجب کاهش اعتماد به نفس در فرزندان از بین رفتن اعتماد به نفس و عزت نفس در آنان . ایجاد احساس حقارت .خود کم بینی .بی ارزشی و .... می شود که در نتیجه ی آن فرزند به نوعی احساس سرخوردگی دچار می شود. او در محیط خارج از خانه و خانواده به دنبال جایگزین می گردد و اغلب در محیطهای ظاهرا دوستانه اسباب اعتیاد به مواد مخدر برایش مهیا می باشد.
دکتر حسن رفیعی اعتیاد را یک مشکل بنهان. سریع التحول و ناشی از عوامل زیستی. روانی. اجتماعی و معنوی می خواند و بیان میکند که متاسفانه تنها در زمینه ی عوامل زیستی شیوع اعتیاد در کشورمان تحقیقات بسیاری انجام شده است و از انجام بزوهشهای بعدی در زمینه ی عوامل روانی و به ویزه عوامل اجتماعی اغفال شده است (گزارش شیعه نیوز-ایسنا)
طبق آمار و سوابق موجود .10 درصد از فرزندان دارای پدر معتاد قطعا معتاد می شوند و این در حالی است که میزان شیوع اعتیاد در بین فرزندان دارای پدر غیر معتاد تنها 2 درصد است(موسسه ی تحقیقا تی داریوش).
دکتر محمد رضا جهانی دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر بیان کرد :"پیشگیری از اعتیاد از سطوح پایین مدارس و با همیاری والدین و خانواده ها اغاز میشود و این امر همکاری دوجانبه ی خانواده ها و آموزش و پرورش را طلب میکند. نکته ی حائز اهمیت اینجاست که طبق آمار موجود سن اعتیاد روز به روز کاهش می یابد(دکتر جهانی-ایسنا).
در آخرین آمار گرفته شده سن اعتیاد در جوانان و نو جوانان به 18 تا 19 سال رسیده که بسیار نگران کننده است. دکتر تهمینه شکیب در گرد همایی مسئولان فنی مراکز درمان اعتیاد ضمن اشاره به پائین امدن سن اعتیاد و خطرات بس از آن در جامعه اظهار داشت :"این امر از وارد آمدن آسیب های جدی در کوچکترین خرده نظام ها همچون خانواده نشات می گیرد(خبر نگاری مهر).
به گزارش گاردین به نقل از سازمان ملل، ایران بالاترین نسبت معتادان به هروئین و تریاک را در سراسر جهان دارد و یک نفر از هر 17 نفر جمعیت آن معتاد به مواد مخدر و 20درصد از جمعیت 15 تا 60 ساله ی کشور در معرض سوء استفاده از مواد مخدر هستند(جام جم آنلاین-28اکتبر-2008).
با توجه به پائین بودن سن معتادین در کشورمان شاید بیشتر بتوان به نقش خانواده ها، به کار گیری خشونت و اعمال آن و تاثیرات سوء آن بر جوانان و نو جوانان پی برد.
این نکته را نباید نادیده بگیریم که عدم روبرویی با این مساله به منزله ی از دست دادن عزیزانمان است افزون بر این که زمینه ی انتقال آن را به نسل های آینده نیز فراهم می کند.