نقش و تأثیر اکراه در جرائم مستلزم حد و قصاص
اکراه به معنی وادار کردن دیگری به کاری به زور و تحمیل به خلاف خواست شخص می باشد. اکراه نیز از جمله عوامل رافع مسئولیت کیفری در حقوق جزا و از جمله عوامل رافع مسئولیت ]در بعضی از شرایط[ در حقوق مدنی می باشد. در قانون مجازات اسلامی قانون گذار در ماده ی 54 قانون مذکور به طور کلی به تبعین نقش اکراه در جرایم تعزیری و نیز مجازات اکراه کننده و معافیت اکراه شونده در جرایم اکراهی تعزیری پرداخته است.
اما در بحث حدود به طور کلی مادهی خاصی پیرامون اکراه وضع نگردیده و در ماده ی 150 قانون جدید مجازات اسلامی، قانون گذار اشاره داشته که در جرایم موجب حد و قصاص طبق مقررات مربوط در آن بخش رفتار خواهد شد. و باید خاطر نشان شد که در اکثر جرائم حدی اجرای حدود بر دارا بودن اختیار و قصد مرتکب متوقف گردیده که در غیر اینصورت و انجام جرائم حدی در صورت اکراهی مرتکب معاف از مجازات در نظر گرفته شده است. اما در جرائم مستلزم قصاص قانون گذار در ماده ی 211 قانون مجازات اسلامی از این قاعده عدول نموده و تنها یک استثناءِ را در پذیرش رفع مسئولیت از مجرم در جرم قتل را پذیرفته است که این دیدگاه انعکاس نظر مشهور فقهای امامیه در شرع مقدس اسلام بوده از آن جهت که نزد اسلام حرمت قتل نفس انسان دارای آنچنان اهمیتی بوده که هیچ کسی با هیچ ترجیحی نمی تواند جان هم نوع خود را گرفته و از مکافات عمل خویش متواری شود.
از مکافات عمل قافل نشو گندم از گندم بروید جو ز جو
کلیدواژه ها: اکراه، مکرَه, مکره, عامل رافع مسئولیت، تهدید، حد
فهرست مطالب
چکیده | 1 |
مقدمه | 2 |
بیان موضوع | 3 |
سؤالات تحقیق | 3 |
فرضیات تحقیق | 4 |
پیشینهی تحقیق | 4 |
روش تحقیق | 4 |
سازماندهی تحقیق | 4 |
فصل اول: کلیات مبحث اول: واژه شناسی |
6 |
گفتار اول: اکراه در لغت و اصطلاح | 7 |
الف: اکراه در لغت | 7 |
ب: اکراه در اصطلاح | 8 |
گفتار دوم: جایگاه اکراه در متون فقهی و حقوق ایران | 9 |
الف: اکراه در فقه اسلامی | 9 |
ب: اکراه در قانون جزا | 12 |
ج: اکراه در قانون مدنی | 15 |
مبحث دوم: شرایط عمومی تحقق اکراه در حقوق ایران | 20 |
گفتار اول: تهدید توسط اکراه کننده | 21 |
الف: غیر قانونی بودن تهدید | 22 |
ب: فعلیت داشتن یا غریب الوقوع بودن تهدید | 23 |
ج: ایجاد خوف عقلانی در اکراه شونده د: قدرت و توانایی مکره بر عملی ساختن تهدیدات خود | 23 24 |
گفتار دوم: غیرقابل تحمل بودن اکراه | 25 |
الف: ضابطه (معیار) شخصی | 26 |
ب: ضابطه (معیار) نوعی | 26 |
فصل دوم : نقش و تأثیر اکراه در جرائم مستلزم حد | 28 |
مبحث اول: اکراه به عنوان عامل مشددهی مجازات در حدود | 29 |
گفتار اول: تأثیر اکراه در تشدید حد زنا | 29 |
گفتار دوم: لزوم یا عدم لزوم وحدت مکره و زانی | 36 |
گفتار سوم: تأثیر اکراه در تشدید سایر مجازات های حدی | 39 |
مبحث دوم: اکراه به عنوان عامل رافع مسئولیت کیفری در مجازات های حدی | 40 |
گفتار اول: قابلیت اکراه در زنا بر مرد | 40 |
گفتار دوم: نقش اکراه در رفع مسئولیت کیفری در مجازات های حدی | 47 |
فصل سوم: نقش اکراه در مجازات های مستلزم قصاص | 56 |
مبحث اول: اکراه در قتل عمد | 57 |
گفتار اول: مستندات فقهی در قتل عمد الف- کتاب ب: سنت ج: اجماع د: عقل | 59 60 62 66 66 |
گفتار دوم: نظر آیت الله خویی در قتل | 67 |
گفتار سوم: نظر آیت الله مرعشی شوشتری در قتل گفتار چهارم: نظر فقهای اربعه اهل سنت در اکراه در قتل مبحث دوم: بررسی نقش و آثار اکراه در قتل از منظر قانون جزا | 70 76 78 |
گفتار اول: اکراه در قتل در قوانین قبل و بعد از انقلاب | 78 |
گفتار دوم: قاعدهی کلی سبب اقوی از مباشر | 84 |
گفتار سوم: اکراه طفل در قتل و ضمان آن | 87 |
مبحث سوم: اکراه در جرح و قطع اعضاءِ | 91 |
گفتار اول: رفع مسئولیت از اکراه شونده | 92 |
گفتار دوم: مجازات اکراه کننده | 94 |
نتیجه گیری | 96 |
پیشنهادها | 99 |
منابع | 101 |
چکیده انگلیسی | 108 |
دیه در اسلام بر معیار ارزش معنوى انسان مقتول نیست، بلکه یک دستور خاصى است که ناظر به مرتبه بدن انسان کشته شده مىباشد، نشانه آن این است که اسلام بسیارى از افراد اعم از زن و مرد را که داراى اختلاف علمى یا عملىاند متفاوت مىبیند و تساوى آنها را نفى مىکند، و در عین حال دیه آنها را مساوى مىداند، مثلا درباره تفاوت عالم و جاهل مىگوید:
... هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون [1]
آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند مساویند؟
و درباره تفاوت مجاهد قائم و غیر مجاهد قاعد چنین مىفرماید:
لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله [2]
مؤمنان خانهنشین که زیان دیده نیستند با آن مجاهدانى که با مال خود در راه خدا جهاد مىکنند یکسان نمىباشند. ودرباره اختلاف کسى که قبل از فتح مکه و پیروزى چشمگیر اسلام، جهاد و کمک مالى مىکرد و در راه خدا مبارزه و انفاق مىنمود با کسى که بعد از فتح مکه در جهاد شرکت مىکرد و در راه اسلام کمک مالى مىنمود چنین مىفرماید:
... لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجة من الذین انفقوا من بعد وقاتلوا وکلا وعد الله الحسنى والله بما تعلمون خبیر [3]
کسانى از شما که پیش از فتح مکه انفاق و جهاد کردهاند با دیگران یسکان نیستند، آنان از حیث درجه بزرگتر از کسانىاند که بعدا به انفاق و جهاد پرداختهاند.
فهرست مطالب
تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص در قانون مجازات اسلامی.. 2
چکیده2
مقدمه. 3
حکمت تفاوت دیه زن و مرد. 4
دیه و قصاص و تکلیف حکومت و حق زنان.. 10
قصاص زن و مرد. 11
الف) قصاص نفس.... 11
ب) قصاص عضو. 12
دیه مرد و زن.. 12
الف) دیه نفس.... 12
دلایل برابرى زن و مرد در دیه و قصاص.... 13
الف) عدالت خداوند متعال.. 13
ب) برابرى همه انسانها با یکدیگر. 14
ج) صراحت آیات قصاص.... 17
د) حیات بودن قصاص.... 17
و) روایات مخالف با روایات مشهور18
ز) ضعف اجماع. 20
نقش زمان و مکان در قصاص و دیه. 21
قانون و زنان سرپرست خانوار22
پیشنهاد حقوقى.. 23
پاورقی.. 25
پیوند اعضا تقریباً در همه کشورهای اسلامی انجام می شود. این پیوندها عموماً شامل اهدای کلیه از سوی نزدیکان زنده بیمار است، اما اهدا اعضا از جسد هم رو به افزایش است. تأیید معاد جسمانی توسط قرآن باعث مشخص شدن بسیاری تصمیم گیری های مذهبی و اخلاقی در مورد اجساد شده است. مثله کردن و نیز سوزاندن جسد به شدت نکوهش شده است. با این حال، کالبدشکافی، گرچه در کشورهای مسلمان غیرمعمول است، تحت شرایط خاصی برای مثال هنگام احتمال وقوع جنایت مجاز دانسته می شود. به طرز مشابهی، بسیاری از عالمان مسلمان، پیوند عضو از جسد را مجاز شمرده اند.
به هر ترتیب، یکی از مسایل رایج در دنیای متمدن و پیشرفته امروزی، مسئله پیوند عضو از یک انسان به انسان دیگر است. در گذشته به خاطر پیشرفت نکردن علم پزشکی این مسئله مطرح نبوده است اما امروزه پیوند قلب از یک جسد یا یک انسان مرده به انسان دیگر امری عادی است. پیوند کلیه، قرنیه، ریه، پوست و ... از پیوندهای رایج است؛ بنابراین به طورکلی میتوان گفت: پیوند اعضا در سه حالت ممکن است اتفاق بیفتد:
1- پیوند عضوی از اعضای حیوان به انسان
2- پیوند عضوی از اعضای انسان زنده به انسان دیگر
3- پیوند عضوی از اعضای انسان مرده به انسان دیگر
مسئله پیوند عضو علاوه بر این که یکی از مسائل قابل بررسی و تحلیل در عالم پزشکی است در عالم فقه و حقوق هم مسئلهای بسیار مهم و درخور توجه است.
این مساله خصوصاً در فقه مسئله با حساسیت زیادی مطرح گردیده است و از آنجا که این عمل به تمامیت جسمانی افراد مرتبط است و دراحکام وظیفه شرع مقدس به انسان و تمامیت جسمانی او به عنوان خلیفهالله اهمیت ویژه داده میشود.[1]
بنابراین اولین سؤال ی که در فقه با آن مواجه هستیم این است که عمل پیوند عضو، عملی مشروع است یا نامشروع؟
اگر جواب این باشد که پیوند عضو نامشروع است با سؤال ات بعدی مواجه نیستیم؛ اما اگر جواب مثبت باشد و عمل پیوند عضو را مشروع بدانیم، در مقابل سؤال های زیادی قرار میگیریم. در فقه، فقهای جدید در این خصوص اختلافنظر دارند. عدهای به استناد این که پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان زنده دیگر موجب اضرار به نفس انسان اهداکننده عضو و اذلال نفس او میشود، این کار را مجاز نمیدانند و در مورد پیوند عضو از انسان مرده به انسان دیگر به دلیل این که موجب مثله شدن میت میشود و پیامبر این کار را منع کردهاند و همچنین موجب ارتکاب جرم و جنایت بر میت و تأخیر در دفن میت میشود، این نوع پیوند عضو را حرام میدانند.
در مقابل آن دسته از فقهایی که با پیوند عضو مخالف هستند عدهای دیگر از فقها قائل به مشروعیت پیوند عضو هستند. چه پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان زنده دیگر باشد و چه پیوند عضو از یک انسان مرده به انسان زنده دیگر.[2]
البته اگر پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان دیگر صورت گیرد باید اهدای عضو به نحوی باشد یا عضو اهدا شده از اعضایی باشد که بهرغم اهدای آن اهداکننده بتواند بدون آن عضو زندگی کند. این دسته از فقها به استناد قواعد فقهی مانند: قاعده اهم و مهم و احکام ثانویه راهحلهایی برای مشروعیت پیوند عضو یافتهاند.[3]
در مورد پیوند عضو از جسد، عدهای از فقها حتی جسد انسان فوت شده را در اختیار ولی امر مسلمین میدانند و معتقدند هر اقدامی که پس از وصیت میت و اذن او جایز باشد انجامش به دستور ولی امر مسلمین و حاکم اسلامی به اعتبار ولایتی که بر مسلمانان دارد جایز است.
آن چه که در حال حاضر مشهود است این است که پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان زنده دیگر امری مرسوم و عده زیادی از فقها با آن موافق هستند و در مورد انسانی که وصیت میکند که اعضای بدن او را پیوند بزنند باز این مسئله امری است رایج و فقهای زیادی در مشروعیت آن تردید ندارند.
در هر صورت مساله اهدای اعضا، یکی از مسائل روز جهان محسوب می شود. امروزه در سراسر جهان کمبود شدید اعضای زنده بدن جهت پیوند زدن به افراد محتاج پیوند وجود دارد و این امر حتی شامل پیشرفتهترین کشورهای جهان از نظر علمی و فرهنگی هم میشود. دولت آمریکا گزارش میدهد که روزانه 74 نفر یک عضو پیوندی دریافت میکنند. اگر چه همه روزه 18 نفر دیگر بخاطر کمبود اعضا و انتظار برای پیوندی که انجام نمی شود، میمیرند.[4]
اگر چه پیوند اعضا، یک زندگی تازه را برای آن هایی که عضوی از بدن خود را به هر علت از دست دادهاند، سبب می شود، ولی باعث بوجود آمدن هزاران مساله پزشکی، اخلاقی و دینی در سرتاسر جهان شده است؛ اما در هر صورت، تمام سوالات مربوط به اعضای پیوندی، 3 بعد اخلاقی دارد که باید روشن شود: احترام به شخص اهداکننده، شخص گیرنده و اجتماع و وجدان عمومی به معنای عام کلمه.
در خصوص پیوند و اهدای اعضا در کشور ما نیز کم بحث نشده است؛ اما ما در این پژوهش قصد داریم عمده بحث خود را بر روی شناسایی و تحلیل ظرفیت های حقوقی و پژشکی اهدای اعضای بدن پس از اجرای مجازات قصاص و حدود متمرکز نماییم.
فهرست مطالب
پیشگفتار
مبحث اول - تبیین موضوع6
مبحث دوم - تحلیل ادله فقهی امکان اهدای اعضا پس از قصاص و اجرای حد
گفتار اول - استدلال مخالفان.
گفتار دوم - دلایل موافقان
گفتار سوم - اهمیت حفظ جان مومن در اسلام
گفتار چهارم - ولایت بر تمامیت جسمانی
گفتار پنجم - جواز وصیت به اهدای اعضا
مبحث سوم - پیوند و اهدای عضو قطع شده پس از اجراى حد و قصاص
گفتار اول - نظریات فقها
گفتار دوم - امکان پیوند عضو پس از حد یا قصاص
مبحث چهارم - جواز فروش اعضا پس از اجرای قصاص و حدود
گفتار اول - تحلیل فقه اجتماعی
گفتار دوم - تحلیل حقوقی
مبحث پنجم - بررسی ظرفیت های حقوقی
مبحث ششم - نظریات جدید در اهدای اعضا پس از قصاص و حدود
گفتار اول - برداشتن عضو محکوم به اعدام
گفتار دوم - تخفیف در نوع مجازات به شرط واگذارى عضو
گفتار سوم - واگذار نمودن عضو براى پیوند به جاى تعزیر
گفتار چهارم - اهداى عضو در برابر عفو از قصاص
گفتار پنجم - حکم به قطع و اهداى عضو براى تخفیف مجازات
مبحث هفتم - نظر مراجع عظام تقلید در مقوله اهدای عضو
جمع بندی و نتیجه گیری
منابع و مآخذ
پیوست
استفتائات پزشکی- آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)
(اهدای اعضاء)