بررسی رابطه بین مشارکت کارکنان و سبک مدیریتی یا رهبری
چکیده
مدیریت،مجموعه فرایندهایی است که از طریق آنها منابع انسانی و عادی مناسب و مورد لزوم فراهم می شود و از طریق نفوذ بر رفتار افراد در جهت تحقق اهداف سازمان اثربخش می گردد. پژوهش حاضر نیز بررسی رابطه سبک مدیریت با مشارکت کارکنان سازمانهای دولتی میباشد که جامعه آماری را مدیران از جمله مدیران ارشد،میانی و سرپرستان و روسای ادارت و کارشناسان مسئول و کارشناسان می باشد. در این پژوهش نمونه 21 نفر از این افراد میباشد .در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسون و تی برای دو گروه مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داده است که سبک رهبری در مشارکت کارکنان کارکنان تاثیر ندارد و با بالا رفتن نمرات سبک رهبری نمرات مشارکت کارکنان بالا رفته است و مشارکت کارکنان بالاتر گزارش شده است یعنی سبک رهبری رابطه مدار مشارکت کارکنان بالاتری را در بر دارد .
فهرست مطالب
مقدمه. 10
بیان مسئله. 13
بیان فرضیه. 15
ضرورت واهمیت تحقیق. 16
تعاریف عملیاتی.. 19
رهبری.. 23
تئوری اسنادی رهبری.. 25
تئوری رهبری فره مند. 26
الگوی فیدلر. 27
سازش شغلی: 36
انگیزش کارکنان. 37
نظریه های انگیزش... 38
نظریه های محتوایی: 39
ب-نظریه های فرآیندی.. 46
1-نظریه برابری.. 46
2-نظریه انتظار. 47
3-تئوری اسناد 48
مشارکت کارکنان. 51
2- معانی مشارکت.. 53
الف) درگیری ذهنی و عاطفی.. 54
ب) یاری دادن. 55
ج) پذیرش مسئولیت.. 55
3- روشهای ابتدایی برای مشارکت دادن افراد 56
3-1- تقسیم اطلاعات.. 56
3-2- بازخورد بررسی.. 57
3-3- سیستم های پیشنهاد 57
3-4- روش گروهی اسمی.. 58
7- پیامدهای مثبت مدیریت مشارکتی.. 59
5- راه بندهای مشارکت.. 62
5-1- راه بندهای فرهنگی.. 62
5-2- راه بندهای سازمانی.. 63
6- گامهایی در جهت دستیابی به برتری.. 63
6-1- مدیر همانند آموزگار. 64
6-2- مدیر همانند سازنده تیم. 67
6-3- مدیر به عنوان شریک... 69
6-4- مدیر چگونه می تواند با دیگر کارکنان مشارکت داشته باشد. 70
6-5- استفاده از تغییرات.. 71
7- رهنمودهایی برای به کارگیری مدیریت مشارکتی.. 73
روش تحقیق. 76
قلمرو تحقیق: 77
نمونه و جامعه آماری و روش نمونه گیری.. 77
جامعه آماری.. 77
نمونه آماری.. 78
روش یا روشهای نمونه گیری.. 78
ابزار جمع آوری اطلاعات.. 79
روایی وپایایی.. 79
تجزیه و تحلیل داده ها 80
آمار توصیفی.. 82
آمار استنباطی.. 101
0بررسی پایایی پرسشنامه. 103
بحث و نتیجه گیری.. 109
پیشنهادات کاربردی.. 111
پیشنهادات پژوهشی.. 111
محدودیت ها 112
فهرست منابع. 114
بررسی رابطه بین مشارکت کارکنان و سبک مدیریتی یا رهبری
چکیده
مدیریت،مجموعه فرایندهایی است که از طریق آنها منابع انسانی و عادی مناسب و مورد لزوم فراهم می شود و از طریق نفوذ بر رفتار افراد در جهت تحقق اهداف سازمان اثربخش می گردد. پژوهش حاضر نیز بررسی رابطه سبک مدیریت با مشارکت کارکنان سازمانهای دولتی میباشد که جامعه آماری را مدیران از جمله مدیران ارشد،میانی و سرپرستان و روسای ادارت و کارشناسان مسئول و کارشناسان می باشد. در این پژوهش نمونه 21 نفر از این افراد میباشد .در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسون و تی برای دو گروه مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داده است که سبک رهبری در مشارکت کارکنان کارکنان تاثیر ندارد و با بالا رفتن نمرات سبک رهبری نمرات مشارکت کارکنان بالا رفته است و مشارکت کارکنان بالاتر گزارش شده است یعنی سبک رهبری رابطه مدار مشارکت کارکنان بالاتری را در بر دارد .
فهرست مطالب
مقدمه. 10
بیان مسئله. 13
بیان فرضیه. 15
ضرورت واهمیت تحقیق. 16
تعاریف عملیاتی.. 19
رهبری.. 23
تئوری اسنادی رهبری.. 25
تئوری رهبری فره مند. 26
الگوی فیدلر. 27
سازش شغلی: 36
انگیزش کارکنان. 37
نظریه های انگیزش... 38
نظریه های محتوایی: 39
ب-نظریه های فرآیندی.. 46
1-نظریه برابری.. 46
2-نظریه انتظار. 47
3-تئوری اسناد 48
مشارکت کارکنان. 51
2- معانی مشارکت.. 53
الف) درگیری ذهنی و عاطفی.. 54
ب) یاری دادن. 55
ج) پذیرش مسئولیت.. 55
3- روشهای ابتدایی برای مشارکت دادن افراد 56
3-1- تقسیم اطلاعات.. 56
3-2- بازخورد بررسی.. 57
3-3- سیستم های پیشنهاد 57
3-4- روش گروهی اسمی.. 58
7- پیامدهای مثبت مدیریت مشارکتی.. 59
5- راه بندهای مشارکت.. 62
5-1- راه بندهای فرهنگی.. 62
5-2- راه بندهای سازمانی.. 63
6- گامهایی در جهت دستیابی به برتری.. 63
6-1- مدیر همانند آموزگار. 64
6-2- مدیر همانند سازنده تیم. 67
6-3- مدیر به عنوان شریک... 69
6-4- مدیر چگونه می تواند با دیگر کارکنان مشارکت داشته باشد. 70
6-5- استفاده از تغییرات.. 71
7- رهنمودهایی برای به کارگیری مدیریت مشارکتی.. 73
روش تحقیق. 76
قلمرو تحقیق: 77
نمونه و جامعه آماری و روش نمونه گیری.. 77
جامعه آماری.. 77
نمونه آماری.. 78
روش یا روشهای نمونه گیری.. 78
ابزار جمع آوری اطلاعات.. 79
روایی وپایایی.. 79
تجزیه و تحلیل داده ها 80
آمار توصیفی.. 82
آمار استنباطی.. 101
0بررسی پایایی پرسشنامه. 103
بحث و نتیجه گیری.. 109
پیشنهادات کاربردی.. 111
پیشنهادات پژوهشی.. 111
محدودیت ها 112
فهرست منابع. 114
بررسی استرس شغلی کارکنان بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی
خلاصه:
زمینه و هدف:این مطالعه با هدف بررسی میزان استرس کارکنان بخش در مان بیمارستانهی اموزشی اردبیل در سال 1392 و رابطه ان با برخی از عوامل انجام گرفت.
مواد و روش ها:این مطالعه مقطعی در سال 1392در بیمارستانهای اموزشی –در مانی شهر اردبیل و در اساس نمونه گیری تصادفی انجام شد.ابتدا دو بیمارستان از مجمع بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به روش تصادفی انتخاب و سپس 86نفر از کارکنان اداری و درمانی به عنوان نمونه مورد مطالعه به روش تصادفی طبقه بندی شدند.ابزار گرداوری اطلاعات فردی واسترس شغلی اسپیوبودند.برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اماری ساس پی اس نسخه 15 همچنین ازمونهای اماری –کای دو-انالیز واریانس رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج: میزان استرس در میان کارکنان بخشهای درمانی بیشتر از کارکنان بخشهای اداری می باشد.این میزان استرس در محل کار،نقش بسیار بروز انواع مختلفی از بیماریها و مشکلات مربوط به سلامتی بویژه بیماریهای قلبی و عروقی ،مشکلات عضلانی-اسکلتی اختلات روحی –روانی میتواندداشته باشد.علاوه برمواردفوق وجوداسترس مزمن در پرسنل بهداشتی_درمانی عواقب وخیم تری به دنبال خواهد داشت چراکه ماهیت وظایف و کیفیت خدمات ارائه شده و اثر تعیین کننده ای بر ادامه روند مراقبت و درمان بیماران خواهدگذاشت.بنابراین این میزان استرس شغلی با توجه به نقش پر اهمیت و استرژیک پرسنل بیمارستان در امر مهم مراقبت و درمان بیماریها و ارتقای سلامت جامعه شایان توجه میباشد.
مقدمه
مدیران در ارتباط با مسایل گوناگون سعی در کنترل مداوم کارکنان خود دارند. تصور مدیران این است که وقتی شخصی در یک محل استخدام می شود باید تمام شرایط آن سازمان را بپذیرد. بعضی از مدیران برروی این مساله که رضایت کارکنان را می توان از طریق پاداش و ترغیب به انجام کار افزایش داد،پافشاری می کنند. شاید تصور مدیران این است که کارکنان ، زیردستان آنها هستند و بایدفرامین آنها را بپذیرند. اگرچه امروزه به دلیل اینکه کارکنان در زیر فشار مالی زیادی به سرمی برند بیشتر توجه و تمایل آنها به مسایل اقتصادی کار است ، ولی به تدریج کارکنان علاقه مند به انجام کارهای با مفهوم و خواهان استقلال شغلی بیشتری در کار خودهستند، تا بدین طریق احساس ارزشمندی به آنها دست دهد. یکی از مهمترین مسایل انگیزشی که امروزه با حجم گسترده ای در مطالعات روان شناسی صنعتی و سازمانی درغرب گسترش یافته ، مساله تعهد سازمانی است .از سویی بخش مهمی از عمر ما در محیط کاری سپری می شود و بسیاری از روابط و مناسبات اجتماعی ما در ساعات کاری شکل می گیرد . می توان از کار به عنوان بخش بسیار مهم و زندگی انسان یاد کرد با توجه به اهمیت ابعاد مختلف کار در زندگی انسانها ،می توان گفت که رضایت شغلی و تمایل به انجام کار نیز تاثیر بسزایی درنحوه خشنودی انسانها از وضیعت زندگیشان دارد.استرس یا تنیدگی مجموع واکنشهای جسمی و روانی است که در انسان و جانوران در برابر محرکهای خارجی و داخلی بر هم زننده تعادل و ثبات اوضاع فیرسولوژیک بدن که عموما نا خواسته است،رخ میدهد.در واقع تنیدگی واکنش نامتمایز بدن به هر نوع تقاضا است که ایجاد میشود و یا از هر نیروی جسمی و روانی که موجود زنده در ان نیاز به تغییر در الگوهای انطباقی پیدا میکند نتیجه میشود(فیپس،1999)یکی از انواع استرس،استرس شغلی است که بسته به عوامل تنش زای درونی خود میتواند کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد(پیامی،1379).کارکنان بخش درمان یکی از گروه هایی هستند که بیشترین استرس شغلی را میکنند(کویولا،2000).
بدون شک شناخت و بررسی عوامل استرس زای شغلی و چگونگی تاثیر انهابر کار و زندگی شاغلین می تواند به منزله ابزاری کارامد در هدایت مدیران در بهره وری افزون تری و پیشگیری از تحلیل زود رس نیروی کار عمل کند(خاقانی زاده،2005)ارتقای بهداشت روانی محیط کار به عنوان یکی از مهم ترین اعاد توسعه و بهسازی منابع انسانی در سازمان ها در چند دهه اخیر توجه محققان زیادی را در ایران و جهان به خود جلب کرده است.برای پیشرفت و رشد کشور در همه زمینه ها ابتدا باید از نیروی سالم ،متفکر و خلاق استفاده کرد زیرا استفاده از نیروهای سالم چه از نظر جسمی و چه از نظر فکری در موسسات اقتصادی ،خدماتی،اموزشی،و صنعتی در بالا بردن سطح بهره وری تاثیر بسزایی دارد(مالک،2008).
گروهی از صاحبنظران رفتار سازمانی، استرس ناشی از شغل را بیماری شایع قرن نامگذاری کردهاند شاید هم به راستی دوران ما عصر استرسها است که در آن انسان بیش از هر زمان دیگر در معرض عوامل استرس زا قرار گرفته و مسایل و مشکلات زیادی از هر سو او را احاطه کرده است. استرس و یا فشاری عصبی موقعیتی درونی و خاص هر فرد است که در واکنش به مسیله ای در افراد مختلف به گونه ای متفاوت بروز میکند.و حتی ممکن است افراد در مقاطع مختلف واکنش های متفاوتی نسبت به یک مسیله از خود نشان دهد.فشار عصبی عکس العمل انسان جهت سازگاری با محرکها و الزامات فیزیکی و روانی می باشد(کاتلن،2008)
مسئولیت کارکنان سلامت در قبال مراقبت از بیماران رسیدگی به موقعیت های اورژانس و اخذ تصمیم درست،بویژه در زمانی که دسترسی به سایرین غیرممکن یا مشکل است از عوامل استرس زا در حرفه ی پزشکی محسوب میشوند.وقوع ناگهانی حوادث سوانح و بیماریهای حاد باعث میشود که در اغلب بخش های بیمارستانی ،دوره های زمانی کاری پر استرس و تنش توام با کار فیزیکی زیاد رخ میدهد.در کنار این مسائل باید به نوبت های کاری طولانی هم اشاره کرد که میتوانند اثار سو بر سلامت روانی داشته باشند.علاوه بر بالا بودن ساعات کاری،کم بودن تعداد پرسنل بالینی به نسبت بیماران نیز باعث بروز فشار روانی در بین این گروه از کارکنان می شود(سیرتی،2003) بنابراین،استرس های روانی اجتماعی به عنوان عواملی که میتوانند سلامت جسمی و روانی انسان ها را تحت تاثیر قرار دهند،به عنوان یکی از موضوعات مهم بهداشتی مورد توجه قرار گرفته اند.
بررسی رابطه از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان آموزش و پرورش
بیان مسئله
یکی از عوامل مؤثر که در کاهش آمادگی - به خصوص آمادگی ذهنی - افراد جهت پذیرش مسئولیت های مختلف اجتماعی اقتصادی و توانایی آنها برای شرایط کنترل حاکم بر سرنوشت خود نقش مهمی ایفا می کند، « از خود بیگانگی » است. از خود بیگانگی مسأله ای است که بر نگرش افراد اثر گذاشته و از طریق آن بر روی رفتار آدمیان مؤثر است. این مسأله امکان کنترل روابط و پیش بینی شرایط آینده و تصمیم گیری های عقلایی برای رسیدن به رشد و تعالی را در افراد کاهش داده و از آنان افرادی منفعل می سازد.« از خود بیگانگی »، به طور خلاصه، به معنی دور شدن از ارزش ها و فضایل اخلاقی و انسانی و فراموش کردن کمالات و غفلت از خود اصیل و واقعی و گم کردن مسیر درست هدایت است. علت اساسی این کاستی بزرگ و سرچشمة آن، غفلت از خویش و فراموش کردن خود است و این، سرآغاز سقوط از جایگاه واقعی انسان است ( آقا حسینی و ربانی، 1384). ملوین سیمن بیگانگی اجتماعی را نوعی احساس یا وضعیتی میداندکه هر فرد در رابطه با خود دیگران و جامعه از خود بروز میدهد،وی ضمن این تعریف از بیگانگی ،صور و انواع تظاهرات رفتار بیگانهگونه را در پنج نوع احساس بیقدرتی،احساس بیهنجاری،احساس انزوای اجتماعی،احساس بیمعنایی و احساس تنفر از خویشتن نشان داده است (سیمن,1957).ماهیت و سرشت فراگرد بیگانگی به عنوان یک مجموعه بهم پیوسته نیازمند بررسی عوامل اجتماعی و روانی تواماً در ارتباط و همبستگی با یکدیگر است. به این واقعیت باید توجه نمود که انسان هم سازنده ی جامعه و تاریخ است و هم زیرتاثیر فراورده های خود می باشد. بیگانگی ابعاد گسترده ای دارد ولی در این بررسی تاکید بر نوع بیگانگی از کار است که البته یک پدیده بسیار تاثیرگذار فردی و اجتماعی است. زیرا کار مهم ترین رسالت و مهم ترین عمل اجتماعی انسان اجتماعی است و انسان بدون کار هویتی نداشته و تمامی هویت تاریخی و تکامل انسانی همانا تاریخ، کار اجتماعی اوست و به همین دلیل می توان گفت که انسان، بیگانه از کار در واقع هم از خود و هم از اجتماعی و محیطی که در آن زیست می کند بیگانه است (توسلی و قدیمی، 1380).بیگانگی موجب توقف رشد و پویایی فرهنگی ،از هم پاشیدگی ساخت اجتماعی ، سوء انسجام اجتماعی و .... می گردد. همه این موارد تداوم حیات جامعه را به خطر می اندازد . یک جامعه بیگانه که در آن نظام کنش اجتماعی مختل است ، افراد دچار بی قدرتی شده اند ، دایره های تعهد و انسجام اجتماعی کوچک شده ، افراد جز به منافع فردی فکر نمی کنند ، توجیه ای برای زندگی و عمل خود ندارند (بی معنایی) و دچار بیزاری فرهنگی شده اند و هیچگاه به توسعه نمی رسند(حسین زاده و همکاران،1390).یکی از مسائلی که در از خود بیگانگی فرد موثر است خود کارآمدی است . مفهوم خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت باندورا (1997) روانشناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا(1997) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کنندهای ایفا می کنند. بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایشهای شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و بهطور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. براساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرکهای محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می کند. باندورا (1997) مطرح می کند که خود کارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارتهای مختلف با توان ترکیب آنها به روشهای مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. "افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارتهای لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارتها موفق نیستند (باندورا، 1997 ).
خودشناسی از طریق پردازش مهارتهای شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده دار انتقال دانش و توانائیها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می شود. بهطور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارتها مربوط نمی شود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف شغلی، اشاره دارد.باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت بهصورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارتها می توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند، درنتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانائیهای خود استفاده کمتری می کنند (باندورا 1997). به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می سازد تا با استفاده از مهارتها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده ای انجام دهند(وایت 1982). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارتهای اساسی لازم برای انجام آن است.عملکرد مؤثر هم به داشتن مهارتها و هم به باور در توانایی انجام آن مهارتها نیازمند است. اداره کردن موقعیتهای دایم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش بینی و استرس زا مستلزم داشتن مهارتهای چندگانه است. مهارتهای قبلی برای پاسخ به تقاضای گوناگون موقعیتهای مختلف باید غالباً به شیوه های جدید، ساماندهی شوند. بنابراین، مبادلات با محیط تا حدودی تحت تأثیر قضاوتهای فرد در مورد توانائیهای خویش است. بدین معنی که افراد باور داشته باشند که در شرایط خاص، می توانند وظایف را انجام دهند. خودکارآمدی درک شده معیار داشتن مهارتهای شخصی نیست، بلکه بدین معنی است که فرد به این باور رسیده باشد که می تواند در شرایط مختلف با هر نوع مهارتی که داشته باشد، وظایف را به نحو احسن انجام دهد. بنابراین محقق در پی پاسخ گویی به این سوال است که از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان آموزش و پرورش در ارتباط است ؟
بررسی تاثیر سبک های مدیریت بر عملکرد کارکنان کمیته امداد امام خمینی(ره)
در سالهای اخیر عامل انسانی جایگاه محوری در موسسات، سازمانها و ادارات پیدا کرده است. این پدیده را میتوان بنیادیترین تغییر دانست که در دهه اخیر در نگرشهای مدیریتی بوجود آمده است.مدیریت به عنوان یک پدیده اجتماعی ضروری، در عصر کنونی چنان سیطره خود را بر عرصههای مختلف زندگی مردم تثبیت کرده که کمتر پدیدههای با چنین شتابی گسترش یافته است.
"مدیریت" نه تنها در نظام مدرن و متمدن کنونی و در نتیجه تامین نیازهای بنیادین جوامع از لحاظ اقتصادی نهفته است، بلکه نشان دهنده ریشههای اعتقادی جوامع متعدد و نهایتاً مؤید نظریه امکان نظارت بر زندگی و معیشت انسان از طریق سازماندهی سیستماتیک منابع انسانی و اقتصادی است که عوامل انسانی و اقتصادی را برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی متشکل میسازد. " مدیر" باید دانشپژوهو درعین حال هنرمندی باشد که به سبب وقوفش بر دانش مدیریت و شیوههای مختلف مدیریت نیز تحت تاثیر ویژگیهای فردی، بتواند با بهرهگیری مطلوب و بهینه از کلیه امکانات موجود از قبیل: نیروی انسانی، اختیارات سازمانی، تجهیزات و سرمایه، سازمان متبوع خود را در جهت تحقق اهداف تعیین شده هدایت و رهنمون سازد. مسئولیت خطیر مدیریت و مدیری باید به افرادی سپرده شود که ضمن برخورداری از ویژگیهای شخصیتی خاص، شیوههای مدیری و مدیریت مناسب را به کارگیرند و از نظر اخلاقی نیز الگو باشند.عملکرد کارکنان یک سازمان همچون کمیته امداد امام خمینی(ره) حاصل تدابیر و راهبردها و سبکهای مدیر یا مدیران آن سازمان است که بر مبنای دانش، تجربه، خلاقیت و ... مدیر اتخاذ میشود.
بنابراین با وجود پذیرش نقش مؤثر یک مدیر و سبک مدیریت او در عملکرد کارکنان یک سازمان همچون کمیته امداد امام خمینی(ره)، و این نکته که بروز مشکلات و حل مشکلات در هر سطحی ارتباط مستقیم با تواناییها و سبکهای مدیریت دارد، انجام پژوهشهایی در این رابطه با موضوعهای مختلف لازم میآید. که بنده به بررسی تأثیر سبکهای مدیریت بر عملکرد کارکنان کمیته امداد اردبیل پرداختهام.
مقدمه. 4
بیان مسئله. 5
اهمیت و ضرورت تحقیق. 6
اهداف پژوهش... 7
فرضیه های پژوهش... 7
مدل مفهومی پژوهش... 8
تعاریف مفهومی و عملیاتی.. 9
تعاریف مفهومی.. 9
تعاریف عملیاتی.. 9
روش پژوهش... 10
جامعه آماری و روش انتخاب نمونه. 10
. 10
شیوه اجرای پژوهش... 11
ابزار پژوهش... 11
روش تجزیه و تحلیل داده ها 12
منابع. 13
بررسی ارتباط هوش اخلاقی با عملکرد کارکنان شرکت آب و فاضلاب
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط هوش اخلاقی با عملکرد کارکنان شرکت آب و فاضلاب استان گیلان میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه در سطح ک شرکت آب و فاضلاب استان گیلان به شیوه نمونهگیری دردسترس بر روی 216 نفر اطلاعات لازم گردآوری و نتیجه با نرمافزار SPSS19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین هوش اخلاقی و عملکرد کارکنان (457/0=r) همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بین درستکاری و عملکرد کارکنان (383/0=r)، بین مسئولیت پذیری و عملکرد کارکنان (406/0=r)، بین دلسوزی و عملکرد کارکنان (451/0=r)، بین گذشت و عملکرد کارکنان (451/0=r)، رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. در واقع هوش اخلاقی نقش مثبت و معنیداری در عملکرد کارکنان شرکت آب و فاضلاب استان گیلان دارد.
واژه کلیدی: هوش، هوش اخلاقی، عملکرد، کارکنان.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول: کلیات پژوهش... 2
1-1- مقدمه. 3
1-2- بیان مساله. 4
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش... 5
1-4- هدف های پژوهش... 6
1-4-1- هدف اصلی.. 6
1-4-2- هدف های فرعی.. 6
1-5- پرسش ها 6
1-5-1- پرسش اصلی.. 6
1-5-2- پرسش های فرعی.. 7
1-6- فرضیه ها 7
1-6-1- فرضیه اصلی.. 7
1-6-2- فرضیه های فرعی.. 7
1-7- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 7
1-7-1- تعریف مفهومی.. 7
1-7-2- تعریف عملیاتی.. 8
1-10- مدل پژوهش... 9
1-11- قلمرو پژوهش... 9
1-11-1- قلمرو موضوعی.. 9
1-11-2- قلمرو زمانی.. 9
1-11-3- قلمرو مکانی.. 9
فصل دوم: ادبیات نظری پژوهش... 10
2-1- بخش اول: هوش اخلاقی.. 11
2-1-1- مقدمه. 11
2-1-2- تعریف هوش... 11
2-1-3- انواع هوش... 12
2-1-3-1- هوش شناختی.. 12
2-1-3-2- هوش مصنوعی.. 14
2-1-3-3- هوش معنوی.. 14
2-1-3-4- هوش اخلاقی.. 15
2-1-4- اصول هوش اخلاقی در مدیریت.. 16
2-1-5- عناصر هوش اخلاقی.. 16
2-1-6- نقش هوش اخلاقی در موفقیت فردی و سازمانی.. 17
2-1-7- تاثیر هوش اخلاقی بر بهبود عملکرد و موفقیت سازمان. 18
2-2- بخش دوم: عملکرد. 21
2-2-1- مقدمه. 21
2-2-2- مفهوم و تعاریف عملکرد. 21
2-2-3- عوامل عملکردی.. 23
2-2-3-1- عوامل رفتاری.. 23
2-2-3-2- عوامل فرایندی.. 24
2-2-4- عوامل مؤثر بر عملکرد از دیدگاه محققان. 24
2-2-5- سیستم عملکرد فردی.. 26
2-2-6- عملکرد سازمانی.. 27
2-2-7- سیستم عملکرد کارکنان. 28
2-2-7-1- باز، متناسب، و هدفمند: 28
2-2-7-2- براساس توانایی.. 28
2-2-7-3- روندی دایمی.. 29
2-2-8-- برنامه ریزی عملکرد. 30
2-2-9- عوامل مؤثر بر عملکرد. 30
2-2-10- ارزیابی عملکرد کارکنان. 32
2-2-10-1- مفهوم ارزشیابی عملکرد. 34
2-2-10-2- اهداف ارزشیابی عملکرد. 36
2-2-10-3- رویکردها و روشهای ارزشیابی عملکرد. 37
2-2-10-4- روشهای ارزشیابی عملکرد. 39
2-3- پیشینه پژوهش... 42
2-3-1- پیشینه داخلی.. 42
2-3-2- بخش سوم: پیشینه خارجی.. 44
فصل سوم: روششناسی پژوهش... 45
3-1- مقدمه. 46
3-2- روش پژوهش... 46
3-3- جامعه آماری.. 46
3-4- نحوه انتخاب نمونه و حجم نمونه. 46
3-5- روش گردآوری داده ها 47
3-6- ابزار گردآوری داده ها 47
3-7- تعیین روایی و پایایی پرسشنامه. 47
3-7-1 روایی (اعتبار) ابزار سنجش... 48
3-7-2 پایایی ابزار سنجش(اعتماد پذیری) 48
3-8- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 49
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها 50
4-1- مقدمه. 51
4-2- یافته های توصیفی پژوهش... 51
4-3- نتایج آماره های دو متغیره 83
4-3-1- آزمون نرمال بودن توزیع داده ها 83
4-3-2- هوش اخلاقی و عملکرد. 84
4-3-3- درستکاری و عملکرد. 85
4-3-4- مسئولیت پذیری و نحوه عملکرد. 86
4-3-5- دلسوزی و نحوه عملکرد. 87
4-3-5- گذشت و نحوه عملکرد. 88
4-4- نتایج آماره های چند متغیره 89
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری.. 93
5-1- مقدمه. 94
5-2- خلاصه پژوهش... 94
5-3- یافتههای توصیفی.. 94
5-4- یافتههای استنباطی، بحث و نتیجهگیری.. 95
5-5- جمعبندی و نتیجهگیری کلی.. 97
5-6- پیشنهادهای تحقیق. 98
5- 6-1- پیشنهادها بر اساس یافتههای پژوهش... 98
5-6-2- پیشنهادها برای پژوهشهای آتی.. 99
5-6-3- محدودیتهای پژوهش... 99
منابع. 99
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول (3-1) نتایج تحلیل پایایی پرسشنامه ها(الفای کرونباخ). 48
جدول (4-1) آماره های توصیفی مربوط به جنسیت پاسخگویان. 51
جدول (4-2) آماره های مربوط به سن پاسخگویان. 52
جدول (4-3) آماره های توصیفی مربوط به وضعبت تأهل پاسخگویان. 52
جدول (4-4) آماره های مربوط به سطح تحصیلات پاسخگویان. 53
جدول (4-4) آماره های مربوط به سنوات خدمت پاسخگویان. 54
جدول (4-5) فراوانی نوع استخدام پاسخگویان. 55
جدول (4-6) بیان اصول. 56
جدول (4-7) گفتن حقیقت... 56
جدول (4-8) مخالفت... 57
جدول (4-9) موافقت... 57
جدول (4-10) اعتراف به اشتباه 58
جدول (4-11) پذیرش شکست... 58
جدول (4-12) کمک به دیگران. 59
جدول (4-13) ارادت خالصانه. 59
جدول (4-14) استفاده از اشتباهات... 60
جدول (4-15) بخشیدن. 60
جدول (4-16) ارزیابی اگاهانه. 61
جدول (4-17) اعتماد. 61
جدول (4-18) اعتراض به اشتباه رییس.... 62
جدول (4-19) خوشقولی.. 62
جدول (4-20) قبول مسئولیت... 63
جدول (4-22) پیامدهای اشتباهات... 63
جدول (4-23) کمک به دیگران. 64
جدول (4-24) علاقه بدون چشم داشت... 64
جدول (4-25) پافشاری به اشتباهاتم. 65
جدول (4-26) گذشت افراد. 65
جدول (4-27) مطابقت رفتار با باورها 66
جدول (4-28) درستکاری از دید همکاران. 66
جدول (4-29) گزارش کارهای غیر اخلاقی.. 67
جدول (4-30) مشورت با افراد ذی نفع.. 67
جدول (4-31) پذیرفتن پیامد تصمیم. 68
جدول (4-23) بهبود عملکرد. 68
جدول (4-33) توجه به نیازهای همکاران. 69
جدول (4-34) دلسوزبودن. 69
جدول (4-35) داشتن نگرش واقع بینانه. 70
جدول (4-36) قبول اشتباه دیگران. 70
جدول (4-37) سازگاری رفتار. 71
جدول (4-38) بازخوردها 71
جدول (4-39) دفاع از ارزشها 72
جدول (4-40) محرم راز. 72
جدول (4-41) مقصر دانستن دیگران. 73
جدول (4-42) ترغیب خطر پذیری.. 73
جدول (4-43) کمک به دیگران. 74
جدول (4-44) حمایت از دوستان. 74
جدول (4-45) بخشیدن خود. 75
جدول (4-46) اعتماد به دیگران. 75
جدول (4-47) انضباط.. 76
جدول (4-48) احساس مسئولیت... 76
جدول (4-49) کار صادقانه. 77
جدول (4-50) دلسوزی نسبت به کار. 77
جدول (4-51) پیگیر بودن. 78
جدول (4-52) جدی بودن در کار. 78
جدول (4-53) برخورد محترمانه با ارباب رجوع. 79
جدول (4-54) فداکاری.. 79
جدول (4-55) افزایش معلومات... 80
جدول (4-56) پذیرش اشتباهات... 80
جدول (4-57) حفظ اسرار شغلی.. 81
جدول (4-58) رعایت حقوق دیگران. 81
جدول (4-59) انتقال اطلاعات شغلی.. 82
جدول (4-60) اجتناب از اتلاف وقت... 82
جدول (4-61) صرفه جویی.. 83
جدول (4-62) توضیع نرمال بودن داده ها 83
جدول (4-63) نتایج آزمون رابطه بین هوش اخلاقی افراد در محیط کاری و عملکردشان. 84
جدول (4-64) نتایج آزمون رابطه بین درستکاری افراد در محیط کاری و نحوه عملکردشان. 85
جدول (4-65) نتایج آزمون رابطه بین مسئولیت پذیری افراد در محیط کاری و نحوه عملکردشان. 86
جدول (4-66) نتایج آزمون رابطه بین دلسوزی افراد در محیط کاری و نحوه عملکردشان. 87
جدول (4-67) نتایج آزمون رابطه بین دلسوزی افراد در محیط کاری و نحوه عملکردشان. 88
جدول (4-68) آماره های تحلیل رگرسیون چند متغیره میزان عملکرد. 91
جدول(4-69) تحلیل واریانس چند متغیره مبزان عملکرد. 92
جدول(4-70) آماره های مربوط به متغیرهای مستقل مدل رگرسیونی.. 92
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (4-1) توزیع فراوانی مربوط به جنسیت پاسخگویان. 51
نمودار (4-2) توزیع فراوانی رده سنی پاسخگویان. 52
نمودار (4-3) توزیع فراوانی وضعیت تاهل پاسخگویان. 53
نمودار (4-4) وضعیت فرتوتنی تحصیلات پاسخ گویان. 53
نمودار (4-5) توزیع فراوانی سنوات خدمت پاسخگویان. 54
نمودار (4-6) توزیع فراوانی نوع استخدام پاسخگویان. 55
نمودار (4-7) توزیع نرمال بودن باقیمانده های مدل. 90
نمودار (4-8) توزیع خطی روابط میان متغیر ها 90
نظام ترفیعات و ارزشیابی عملکرد کارکنان
مقدمه
ارزشیابی عملکرد کارکنان تحت عناوین نظام ترفیعات ، تعیین شایستگی و ارزیابی عملکرد و نظایر اینها در اغلب سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی مطرح است .ارزشیابی ابزار موثری در مدیریت منابع انسانی است که با انجام صحیح و منطقی آن ،ضمن آن که سازمانها با کارایی به اهداف خود می رسند، منافع کارکنان نیز تامین می گردد.در جریان ارزشیابی عملکرد، یک مدیر، رفتارهای کاری کارکنان را ازطریق سنجش ومقایسه آنها با معیارهای ازپیش تنظیم شده ارزیابی می کند، نتایج حاصله را ثبت می کند وآنها را به اطلاع کارکنان سازمان می رساند "رفتار سازمانی ، ص 479". انجام صحیح ودقیق مراحل ارزشیابی امری نسبتا مشکل است زیرا کار ارزشیابی مستلزم نوعی قضاوت و داوری درباره رفتار و عملکرد افراد است ، بنابراین انجام ارزشیابی با کیفیت و روشی که کمترین آثار سوء را داشته باشد ضرورت دارد. در تعدادی از سازمانها و شرکتها امرارزشیابی جنبه ظاهری و تشریفاتی پیدا می کند و نتایج موردانتظار از آن حاصل نمی شود.بیشتر روشهای معمول ارزشیابی حالت ذهنی و کیفی دارند. همین امر سبب عدم رضایت و ناخرسندی کارکنان می گردد. در بسیاری از موارد مشاهده می شود بنابه دلایل متعددشخصی و سازمانی ، معیارهای کیفی ارزشیابی به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه با تعصب حمایت از کارکنان خاص و انحراف از اهداف ارزشیابی همراه است . اگر کارکنان سازمان به این نتیجه برسند که اعطای ترفیعات و شایستگی و پرداخت پاداشها بر معیارهای عملکردی استوار نبوده و برمبنای ارزشیابی واقعی صورت نگیرد، اثرات زیانبار و مخربی بر عملکرد آنان خواهد داشت . تاخیر ورود، غیبت ، ترک کار و اتلاف منابع ، سالانه مبالغ هنگفتی زیان به سازمانها وارد می آورد. همچنین عملکرد ضعیف کارکنان ، اثرات منفی وزیانباری بر رهبری و کارکنان سازمان به جای می گذارد. به طوری که امروزه بخش مهمی ازوقت مدیران صرف تفکر درباره چگونگی اقدام درمورد افراد کم کار می شود.
با استفاده از نظام صحیح ارزشیابی عملکرد می توان تاحدودی بر این مشکلات فائق آمد، سازمان را در تحقق اهداف آن کمک کرد و انگیزه تلاش بیشتر را در کارکنان فراهم ساخت .
اهداف ارزیابی عملکرد
بدون تردید انتصابات به جا و متکی بر ضوابط معین و وجود امکانات لازم برای ارتقاو پیشرفت شغلی ، افزایش عملکرد کارکنان را درپی خواهد داشت . اگر ترفیعات به درستی انجام گیرد، قدم موثری در بروز استعدادهای درونی افراد است . استفاده صحیح از نظام ترفیعات موجب می شود تا سازمان از توانائیهای کارکنان خود به بهترین نحو استفاده کندو کارکنان لایق و موفق را از کارکنان نالایق باز شناسد. ازطرف دیگر وجود سیستم ترفیعات می تواند موجب تشویق عملکردهای افراد شود. اگر کارکنان متقاعد شوند که کارایی و عملکرد بالا، آنان را به سمت ارتقا سوق می دهد، نهایت ذوق و استعداد خود رابروز خواهند داد. لذا عامل موثر نظام ترفیعات می تواند منتج به کارایی بالای سازمان وافزایش سطح تولید و تقویت روحیه کارکنان شود.
مدیران سازمانها با ارزشیابی عملکرد کارکنان از یک سو ضمن شناسایی نیروهای مازاد می توانند نسبت به جابجایی ، نقل وانتقال و خاتمه بخشیدن به خدمت آنان تصمیم گیری کنند و ازسوی دیگر با شناسایی استعدادهای نهفته کارکنان نسبت به ارتقا،ترفیع ، انتصاب و اعطای پستهای بالاتر اقدامات لازم به عمل آورند. با استفاده از ارزشیابی عملکرد، نارسائیهای مهارتی و نقاط قوت و ضعف کارکنان توسط مدیران شناسایی می شود تا براساس آن برنامه های آموزشی برای ارتقا علمی آنان اجرا گردد. ارزشیابی عملکرد همچنین محکی برای ارزیابی برنامه های آموزشی سازمانها محسوب می گردد واز آن طریق می توان پی برد کدامیک از برنامه های آموزشی ، اثربخش ، قابل اعتماد و معتبراست .
همچنین با استفاده از ارزشیابیهای عملکرد کارکنان می توان پایه یا مبنایی برای تخصیص پاداش تعیین کرد. پاداش مبتنی بر عملکرد، رضایت کارکنان با لیاقت را به همراه دارد و آنها را تشویق می کند تا در سازمان بمانند، زیرا آنها محیطی را دوست دارند که درآن به عملکردشان پاداش داده شود."STREERS AND PORTER, 1998"از اهداف مهم دیگرارزشیابی عملکرد، ارائه بازخور درمورد نتایج کار کارکنان است . بازخور لازم درباره عملکرد هر کسی باید بلافاصله بعداز هر رویداد به وی داده شود تا نیروی لازم را برای تداوم کار فراهم کند.
مقاصد و کاربردهای مختلف نظام ترفیعات و ارزشیابی عملکرد را می توان به صورت جدول زیر نشان داد:
معیارهای ارزشیابی عملکرد
شاخصهایی که مدیران برای ارزشیابی عملکرد کارکنان انتخاب می کنند باتوجه به نوع فعالیت سازمانها متفاوت است . سه دسته از شاخصهای شناخته شده در این زمینه که اکثر مدیران موسسات آنها را ملاک ارزشیابی کارکنان قرار می دهند شامل نتایج کار فردی ،رفتارها و ویژگیهای کارکنان است . اگر قرار باشد هدف "و نه وسیله " موردتوجه باشد، درآن صورت مدیریت باید نتیجه کار کارگر با کارمند را ارزیابی کند و از معیارهایی چون میزان تولید، ضایعات و بهای تمام شده هر واحد محصول استفاد کند. رفتار کارکنان ازقبیل نحوه برخورد با ارباب رجوع ، شیوه رهبری و یا نقشی که هریک از کارکنان درعملکرد گروه و سازمان به عهده دارند به عنوان ملاک ارزیابی مدیران به کار می رود.ویژگیهای کارکنان از قبیل نشان دادن اطمینان ، هوشیاری ، صمیمی بودن و داشتن تجربه در کار، امروزه در اغلب سازمانها به عنوان شاخصهایی برای ارزشیابی سطح عملکردکارکنان مورد استفاده قرار می گیرد"KOONTZ, P 132".
به طورکلی باید معیارهایی برای ارزیابی کارکنان ملاک عمل قرار گیرد که به صورت واقعی با موفقیت یا شکست آنها در کارشان ارتباط داشته باشد. در بسیاری از سیستم های ارزشیابی ، از معیارهای کمی و عینی اجتناب می گردد و معیارهای کیفی و ذهنی ملاک عمل قرار می گیرد. توجه به ارزیابیهای ذهنی به تعصب و خطاهای روانی ارزیابی کننده منجر شده انحرافاتی ازقبیل خطای هاله ای ، خطای شبیه سازی ، خصوصیات فردی ارزیاب ، اشتباهات مربوط به سختگیری یا آسان گیری بیش ازحد، تمایل به کانون قدرت یامرکز نفوذ و تعصبات دیگر را درپی دارد.
ملاکهایی که برای ارزشیابی عملکرد انتخاب می گردند، باید باتوجه به سطوح سازمانی و درجات شغلی افراد فرق می کند. در ارزشیابی مدیران و سرپرستان بایدعواملی ازقبیل برنامه ریزی ، سازماندهی ، هماهنگی ، رهبری ، نظارت ، قضاوت ،تصمیم گیری در شرایط بحرانی ، قوه ابتکار، ارتباطات ، آگاهی از مسائل سیاسی ومشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری موردتوجه قرار گیرد. در ارزشیابی کارکنان عادی ،عواملی همچون کاردانی و مهارت ، خلاقیت و نوآوری شخصیت ، مسئولیت پذیری ،صداقت ، حسن شهرت ، توجه به معیارهای اخلاقی ، اعتمادبه نفس ، وجدان کاری ،قانون گرایی و انضباط اداری ، پیشرفت و تسلط بر کار، قوه ادراک و استدلال ، قدرت فراگیری و تاثیرات آموزشهای حین خدمت ازجمله عوامل مهمی هستند که بایستی به نوعی مدنظر قرار گیرند.